سلام خوش آمديد - وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده كانون اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

10 درياچه بي نظير دنيا

۶۸۹ بازديد

10درياچه بي نظير دنيا

اينجا حرف از درياچه است. درياچه هايي كه ما تنها زيباييش رو در اينجا به تصوير مي كشيم. ولي يكي از همين مكان هاي زيبا در كشور ما در حال نابود شدن است.
وب سايت كارناوال - ناصر ناصري: اينجا حرف از درياچه است. درياچه هايي كه ما تنها زيباييش رو در اينجا به تصوير مي كشيم. ولي يكي از همين مكان هاي زيبا در كشور ما در حال نابود شدن است.

منظورم درياچه اروميه است كه با همه زيبايياش، با همه خاطره هاش، با همه تاثيرات شگرفي كه اين درياچه در تعديل و تعادل آب و هواي منطقه آذربايجان و سلامتي مردم اين منطقه داشته و دارد، دارد محو مي شود. كاش باشدو با ما خاطره هايي ديگر بسازد و …

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱) درياچه ماتسون، جنوب وستلند، نيوزلند

درياچه ماتسون يكي از مكان هاي بسيار زيبا در نيوزلند است كه در جنوب اين ايالت قرار گرفته است. اين درياچه به خاطر منظره ي چشم نوازِ دو قله بلند نيوزلند بنام هاي كوه كوك و كوه تاسمان معروف هست و آب قهوه اي رنگ آن به خاطر خاصيت بازتاب دهنده آن هست. رنگ غيرطبيعي درياچه به سبب تخليه مواد آلي از جنگل قديمي مجاور هست.

درياچه ماتسون حدود ۱۴۰۰۰ سال قبل در اثر آب شدن يخ رود ، شهر كناري بنام Fox Glacier بوحود آمد. آب اين درياچه در طول ساعات روز آرام است كه نقش مهمي را در منظره ي آينه اي درخشانِ كوه ها داخل درياچه دارد.اين درياچه ميزبان مارماهي هايي با باله هاي بلند و بسياري از پرندگان آبيست. جداي از منظره آينه اي كوه ، بازديدكننده ها مي توانند تنوع بالايي از گياهان را در اطراف درياچه ماتسون را ببينند.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا



۲) درياچه Pehoe، ماگالانز، شيلي

درياچه Pehoe يكي از جذابيت هاي توريستي زيبا در پاتاگونياي شيلي هست. اين پارك ملي بسيار تماشايي در Torres del Paine شيلي قرار گرفته است. اين درياچه بخاطر آب فيروزه اي رنگ و محيط زيباي اطرافش شهرت پيدا كرده است. درياچه با رودخانه Paine  تغذيه مي شود و با درياچه Nordenskjold ارتباط دارد.

اين مكان همچنين داراي: حيوانات وحشي بسيار، مسيرهاي كوه پيمايي، يخچال هاي طبيعي و جنگل هاي باشكوه است

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا



3) درياچه Dal، جامو و كشمير، هند


اين درياچه زيبا در شهر سيريناگار به عنوان "جواهري در تاج كشمير” معرفي شده است. باغ هاي زيبايي كه در زمان مغول ساخته شده زيبايي درياچه را دوچندان مي كند. اين درياچه به عنوان دومين درياچه بزرگ در جامو و كشمير شناخته مي شود (وسعت ۲۲ كيلومتر مربعي).

در اين درياچه همچنين باغ شناوري از گل هاي نيلوفر آبي وجود دارد. زيبايي و آب هاي آرام درياچه سالانه هزاران توريست را از اقصا نقاط جهان جذب مي كند. آنجا همچنين خانه هاي كوچكي براي توريست ها در نظر گرفته شده بنام shikaras تا بازديدكنندگان زيبايي درياچه را بهتر درك كنند. در زمستان آب درياچه يخ مي بندد و صفحات يخي ضخيمي تشكيل مي دهد.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


۴) درياچه Manasarovar، تبت غربي

درياچه Manasarovar مرتفع ترين درياچه آب شيرين در جهان هست. اين درياچه مقدس در تبت غربي و در ارتفاع ۴۵۹۰ متري از سطح دريا، واقع شده است. درياچه Manasarovar يكي از مكان هاي زيارتي هندوها و بودايي هاست. بر اساس سنت هندو آب هاي درياچه قدرت رهايي و رستگار ساختن را دارند. آب اين درياچه همچنين به عنوان مظهر خلوص مورد توجه قرار دارد.

درياچه Manasarovar شكل دايره اي دارد و محيط آن به ۸۸ كيلومتر مي رسد. در كناره ها آب ، آبي روشن و در وسط درياچه آب ، به رنگ سبز پررنگ در نظر مي رسد. آب هاي كريستالي شفاف درياچه تصوير آينه اي از انعكاس كوه كايلاش را نمايان مي سازد كه كه اين منظره خارج از تصور هست. فصل بهار بهترين زمان براي بازديد اين درياچه هست. در اين فصل آب و هوا خنك و بسيار مطبوع هست.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


5) درياچه Maligne، آلبرتا، كانادا

اين درياچه باشكوه در پارك ملي جاسپر آلبرتا بزرگ ترين درياچه يخي رشته كوه هاي كاناداست. طول آن ۲۲ كيلومتر بوده و براي آب آبي رنگ درخشانش معروف هست. مكان عجيب و غريبي كه كوه هاي يخي، يخچال هاي طبيعي و Spirit Island  (جزيره  لاهوتي) دوست داشتني را هم دربر مي گيرد. Spirit Island  توسط آب هاي رنگارنگ پر تلألو درياچه  Maligne احاطه شده و تصوير فوتوژنيك ويژه اي را مي سازد. اين جزيره يكي از جزايري در جهان هست كه بيشترين تصاوير از آن ثبت شده است.

بازديدكننده ها مي توانند قايق ها ، كاياك ها و كروزهاي دريايي  را كرايه كنند و به زيبايي بي پايان درياچه، Spirit Island و مكان هاي اطراف آن ها پي ببرند. ورزش كوه پيمايي در شيب هاي تند دامنه ها در جنگل هاي اطراف همچنين مناظر بديعي را بوجود مي آورد. دره Maligne  همچنين طبيعت بكري دارد. در تابستان امكان دارد كه خرس گريزلي، استر آهو، گرگ ها، گوزن شمالي و قوچ و ميش كوهي را هم ببينيد.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


۶) درياچه پنج گل، سيچوان، چين

درياچه پنج گل به عنوان مايه غرور و سربلندي پارك ملي Jiuzhaigou  در سيچوان شمالي چين هست. در پارك ملي Jiuzhaigou  صد و هشت درياچه رنگارنگ وجود دارد ،از ميان آن ها درياچه ۵ گل بسيار رنگارنگ و زيبا به نظر مي رسد. اين درياچه كم عمق رنگ هاي مختلفي چون آبي لاجوردي، سبز تيره و زرد روشن را بازتاب مي دهد. رنگ آميزي جادويي اين درياچه از رسوب مواد معدني، جلبك ها  و گياهان آبي نشات مي گيرد. در درياچه ۵ گل شما همچنين مي توانيد در ميان كريستال هاي درخشان آب ، تنه هاي درختان قديمي را ببينيد. در طول پاييز رنگ جنگل هاي اطراف به زرد، نارنجي روشن و قرمز تغيير مي يابد كه منظره تماشايي در پارك ملي Jiuzhaigou  بوجود مي آورد.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


۷) درياچه بايكال، سيبري، روسيه

درياچه باشكوه بايكال در جنوب شرقي سيبري قرار گرفته و يكي از قديمي ترين و عميق ترين درياچه هاي آب شيرين در جهان هست. اين درياچه حدود ۲۵ الي ۳۰ ميليون سال پيش بوجود آمده و عمق ۱٫۶ كيلومتري دارد. درياچه هلالي شكل بيش از ۶۳۶ كيلومتر از شمال تا جنوب گسترده مي شود و داراي ۲۰ درصد آب شيرين غيرمنجمد جهان هست.

درياچه بايكال داراي ۲۵۰۰ گونه جانوري و ۱۰۰ گونه گياهي است. با توجه به تنوع زيستي بالا يونسكو در سال ۱۹۹۶ درياچه بايكال را به عنوان يك مكان به ارث رسيده از گذشته در جهان مشخص كرد. درياچه بايكال با كوه ها، جنگل هاي شمالي و تندرا و جزاير احاطه شده است.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


۸) درياچه پيتو، آلبرتا، كانادا

درياچه پيتو با زيبايي خيره كننده در ارتفاع ۱۸۶۰ متري در كوه هاي راكي كانادا واقع شده است. اين درياچه بخشي از پارك ملي Banff ، قديمي ترين پارك ملي در كانادا، هست. آب هاي داراي يخچال هاي طبيعي درياچه ، رنگ فيروزه اي روشني را به نمايش مي گذارند. اين رنگ در نتيجه تركيب شدن پودر سنگ در آبي است كه از از يخچال هاي طبيعي پيتو جريان مي يابد. بازديد كننده ها مي توانند بهترين مناظر را از كوه هاي باشكوه، دره هاي عميق و گل هاي زيبا ببينند.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا


۹) درياچه plitvice، مركز كرواسي

پارك ملي درياچه هاي پليتويك يكي از مكان هاي به ارث رسيده از گذشته و جذاب ترين مكان توريستي در كرواسي هستند. اين پارك ملي بي نظير :جنگل ها، درياچه ها، غارها و آبشارها را در ناحيه وسيع ۳۰۰ كيلومتر مربعي در برمي گيرد. رسوب مواد معدني ، سدهاي طبيعي كه درياچه ها را از هم جدا ساخته اند تشكيل مي دهد. تركيب شدن مواد معدني نيز رنگ آميزي بي نظيري را در درياچه به وجود مي آورد.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰) درياچه غار مليساني، سفالونيا، يونان

درياچه غار مليساني يكي از عجايب طبيعي يونان هست كه در جزيره سفالونيا واقع شده است. غار مليساني بوسيله انحلال صخره ها و ورود آب به داخل حفره ها تشكيل شده است. تكرار اين عمل آب ، به تشكيل چاله ها و درياچه اي زير زميني در ميليون ها سال قبل منجر شده است. درياچه غار مليساني داراي هم آب دريا و هم آب شيرين هست و عمق ۲۰ الي ۳۰ متري دارد.

در سقف غار نيز يك سوراخ بزرگ وجود دارد. در زمان ظهر جذابيت نور مستقيم آفتاب در آب هاي خيره كننده تشعشع جادويي در كل غار بوجود مي آورد. در داخل غارها استالاكتيت هاي بسياري نيز قابل رويت هستند.

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

۱۰ درياچه بسيار زيبا

18 ماده غذايي اعتياد آور

۲۶۱ بازديد

18ماده غذايي اعتياد آور

اعتياد به شكلات در حالي كه همه ما در مورد خطرات ناشي از الكل، مواد مخدر و سيگار اطلاع داريم آيا مي دانيد كه شما مي توانيد به مواد غذايي مورد علاقه خود نيز معتاد شويد؟
وب سايت رژيم سلامتي: اعتياد به شكلات در حالي كه همه ما در مورد خطرات ناشي از الكل، مواد مخدر و سيگار اطلاع داريم آيا مي دانيد كه شما مي توانيد به مواد غذايي مورد علاقه خود نيز معتاد شويد؟ تا 20٪ از مردم ممكن است از اعتياد به مواد غذايي و يا رفتار غذا خوردن اعتياد آور رنج ببرند. اعتياد به مواد غذايي شامل مواد غذايي كه فرد به آن معتاد مي شود مانند داروهايي كه معتادان به آن اعتياد پيدا مي كنند.

افرادي كه اعتياد به مواد غذايي دارند قادر به كنترل مصرف خود نسبت به مواد غذايي خاص نيستند. با اين حال، مردم نمي تواند به هيچ ماده غذايي معتاد نباشند برخي از مواد غذايي هستند كه احتمال بيشتري براي بروز علائم اعتياد دارند.

18 مواد غذايي اعتياد آور ( 17 مواد غذايي با حداقل اعتياد آوري )

غذاهايي كه مي تواند علت اعتياد به غذا خوردن باشند

محققان در دانشگاه ميشيگان علت اعتياد به غذا خوردن در 518 نفر را مطالعه كردند.

آنها مقياس اعتياد غذايي (YFAS) را  به عنوان يك مرجع استفاده كردند اين ابزار بيشتر براي ارزيابي اعتياد به مواد غذايي مورد استفاده قرار مي گيرد.

تمام شركت كنندگان يك ليست از 35 مواد غذايي، هر دو فراوري شده و فرآوري نشده را استفاده كردند.

تجربه مشكلات آنها با هر يك از 35 مواد غذايي، در مقياس از 1  (اصلا اعتياد آور) تا 7 ( بسيار اعتياد آور ) امتياز دهي شد.

در اين مطالعه، 7 - 10 درصد از شركت كنندگان با اعتياد تمام عيار به مواد غذايي تشخيص داده شدند.

92 درصد از شركت كنندگان رفتار اعتيادي به برخي از مواد غذايي داشتند آنها بارها و بارها هم ميل به ترك خوردن آنها را كردند اما قادر به ترك نبودند.

در زير، نتايج اين تحقيق در حداقل ترين و اعتياد آورترين غذاها آورده شده است.

18 ماده غذايي با بيشترين اعتياد آوري

18 مواد غذايي اعتياد آور ( 17 مواد غذايي با حداقل اعتياد آوري )

جاي تعجب نيست، كه بسياري از مواد غذايي اعتياد آور، امتياز غذاهاي فرآوري شده است اين غذاها معمولاً در قند، چربي و يا هر دو بالا هستند.

شماره هاي زير ميانگين نمره داده شده در مطالعه ذكر شده در بالا براي هر غذا، در مقياس 1 ( اعتياد آور نيست ) تا 7 ( بسيار اعتياد آور ) آورده شده است.

پيتزا (4.01)

شكلات (3.73)

چيپس (3.73)

كوكي ها (3.71)

بستني (3.68)

سيب زميني سرخ شده (3.60)

چيز برگر (3.51)

نوشابه ( نه نوع رژيمي) (3.29)

كيك  (3.26)

پنير (3.22)

بيكن (3.03)

مرغ سرخ شده (2.97)

Rolls (ساده) (2.73)

پاپ كورن (با كره) (2.64)

غلات صبحانه (2.59)

آب نبات چسبنده (2.57)

استيك (2.54)

كلوچه (2.50)



17 مواد غذايي با حداقل اعتياد آوري

18 مواد غذايي اعتياد آور ( 17 مواد غذايي با حداقل اعتياد آوري )

مواد غذايي با حداقل اعتياد آور عمدتاً غذاهاي كامل فرآوري نشده بود.

خيار (1.53)

هويج (1.60)

لوبيا (بدون سس) (1.63)

سيب (1.66)

برنج قهوه اي (1.74)

كلم بروكلي (1.74)

موز (1.77)

ماهي قزل آلا (1.84)

ذرت (بدون كره يا نمك) (1.87)

توت فرنگي (1.88)

Granola bar نوار گرانولا (1.93)

آب (1.94)

كراكر ساده (2.07)

چوب شور (2.13)

سينه مرغ (2.16)

تخم مرغ (2.18)

آجيل (2.47)



چه چيزي باعث اعتياد آوري مواد غذايي مي شود؟

18 مواد غذايي اعتياد آور ( 17 مواد غذايي با حداقل اعتياد آوري )

رفتار غذا خوردن اعتيادي در بسياري شامل بيش از يك فقدان اراده است دلايل بيوشيميايي وجود دارد كه چرا برخي از مردم كنترل خود را بر مصرف آنها از دست مي دهند.

اين بارها و بارها به غذاهاي فرآوري شده، به ويژه آنهايي كه قند و يا چربي بالايي دارد مرتبط مي شود.

غذاهاي فرآوري شده معمولاً طعم فوق العاده خوب دارند.

آنها همچنين حاوي مقادير بالايي از كالري و موجب عدم تعادل عمده در قند خون مي شود اين عوامل شناخته شده مي تواند هوس هاي غذايي ايجاد كنند.

با اين حال، بزرگترين عامل رفتار غذا خوردن اعتياد آور، مغز شما است.

مغز داراي يك مركز پاداش، كه شروع به ترشح دوپامين و ديگر مواد شيميايي كرده و به ما زماني كه مي خوريم احساس خوبي دست مي دهد.

پاداش اين مركز است كه چرا بسياري ازغذا خوردن "لذت" مي برند اين ما را مطمئن مي سازد كه به اندازه كافي غذا بخوريم تا انرژي و مواد مغذي مورد نياز را به دست آوريم.

با خوردن تنقلات پردازش شده مقدار عظيمي از مواد شيميايي آزاد مي شود و به ما احساس خوب مي دهد در مقايسه با غذاهاي فرآوري نشده اين منجر به يك "پاداش" بسيار قوي تر در مغز مي شود.

پس از آن به دنبال پاداش هاي بيشتر مغز، ميل به مواد غذايي بيش از حد مي شود اين احتمالاً مي تواند به دور باطل، به نام رفتار غذا خوردن اعتياد آور و يا اعتياد به مواد غذايي منجر شود.

معروف‌ترين و زيباترين روستاهاي ايران

۵۴۸ بازديد
شايد بهتر باشد ما هم به جرگه روستاگردان بپيونديم؛ مگر غير از اين است كه روستاهاي ايران در كنار داشتن زيباترين فضا، خونگرم ترين و ساده دل ترين مردمان را در خود جاي داده اند؟
روزنامه توريسم: روستا يعني جريان زندگي، تلاش بي وقفه، شاكر بودن و چشم به آسمان داشتن؛ روستا رگ حيات هر كشوري است؛ رگ هايي كه خون توليد در آن جاري است و تداوم حيات هر روستا تضميني است براي حيات كل كشور. روستا هنوز هم تداعي كننده عشق و صفا و صميميت است، همدلي مردم، هم صدايي همه و پاكي و بي ريا بودن.

در روستا، هيچ كوچه اي به درهاي بسته ختم نمي شود و هيچ بن بستي از چشم كوچه ها پنهان نمي ماند. در باغ هاي اينجا، هيچ غنچه اي از ترافيك نسيم دلگير نمي شود و هيچ بادي از گرده هاي مسافر امان نمي گيرد. هواي خوش و بوي گل و تا چشم كار مي كند سبزه و درخت؛ يك روستا، سرشار از حس و حال خوش و پر از شادابي است. با اين همه آرامش و نشاط، اگر نخواهيم لااقل ساعاتي را در فضاي دل انگيز روستا سپري كنيم، به نوعي كم آورده ايم. به خصوص از اين پس كه روستاها در تنهايي نفس مي كشند. شايد بهتر باشد ما هم به جرگه روستاگردان بپيونديم؛ مگر غير از اين است كه روستاهاي ايران در كنار داشتن زيباترين فضا، خونگرم ترين و ساده دل ترين مردمان را در خود جاي داده اند؟

با اين وصف، درنگ جايز نيست و تنها يك نكته مي ماند؛ اين كه آيا روستاها و روستاييان، باز هم آماده پذيرايي از اين ميهمانان ناخوانده خود هستند، يا نه؟ در روستاها، شادي ها و غم ها تقسيم مي شوند. آدم هاي روستا به هم نزديك ترند و آنجا كه همسايه از حال همسايه خبر دارد؛ آدم هايي كه هميشه در جست و جوي زندگي آرام و به دور از ازدحام شهرها هستند، تصويري شاعرانه از روستا در ذهن خود دارند و براي همين است كه خيلي وقت ها مي گويند خوشا به حال اين روستا؛ روستايي كه خبر از بوق هاي پي در پي ماشين ها و هياهوي شهرنشيني ندارد.

سفر به روستاي فلفلي در كوير سبزوار

روزي براي روستاگردي

يكي از نمودهاي كهن روستاي فرومد، «مسجد جامع» آن است؛ بنايي شگفت انگيز كه هر بيننده اي را به حيرت وا مي دارد. اگر به اين روستا سفر كرديد، يقين بدانيد كه عظمت اين بنا چنان خواهد بود كه ناخودآگاه براي ديدار از اين مسجد خواهيد شتافت.

گفته مي شود مسجد جامع «فرومد» سبزوار كه به لحاظ معماري نيز جايگاهي ويژه دارد، روي بقاياي يك آتشكده بنا شده است. كمتر روستايي را در ايران مي توان يافت كه دو چهره برجسته؛ يكي در ادبيات و ديگري در تاريخ داشته باشد، اما روستاي «فرومد» اين ويژگي را داراست.

«ابن يمين فريومدي» شاعر قطعه سراي اواخر قرن هفتم و هشتم هجري و «شيخ حسن جوري» از رهبران نهضت سربداران، هر دو از همين خطه هستند و مزارشان نيز در همين جاست. اگر بتوانيد در خانه اهالي باصفاي فرومد، شب را به صبح برسانيد كه فوق العاده است، اما اگر مي خواهيد شب در هتل اقامت كنيد، پيشنهاد ما رفتن به نزديك ترين شهر بزرگ پيش روي تان، يعني سبزوار است كه از جاده اصلي شاهرود- سبزوار، حدود 54 كيلومتر فاصله دارد.

بنا بر فصلي كه به فرومد سفر مي كنيد، مي توانيد انار، انگور، انجير، گردو، توت، شاتوت، فلفل قرمز و گياهان دارويي چون مرزه و شيرين بيان را از اينجا به خانه ببريد، هرچند فلفل قرمز، كنجد و ادويه به عنوان سوغات شاخص اين روستا به حساب مي آيد. چند سال است كه «فرومد» به مركز كشت فلفل ايران تبديل شده است. هم چنين ناگفته نماند كه زيلوبافي هم مهم ترين صنعت دستي فرومد است و مي توانيد نمونه اي از زيلوهاي آن را به يادگار داشته باشيد.



روستاي «خماط» سرزمين اسطوره اي


روزي براي روستاگردي

اگر ساكن جنوب كشور يا مسافر شوش هستيد، دهكده قديمي «خماط» را از دست ندهيد؛ جايي كه در آن آرامگاه بزرگ دانيال نبي قرار دارد.

نام خماط از واژه اي عربي مي آيد. دهخدا آن را «بريان كننده گوشت» معني كرده و بيشتر ساكنان آن عرب زبان هستند. از معناي نام اين روستا مي توانيد بدانيد كه چه جاي گرم و سوزاني است! خماط 20 كيلومتر از سمت جنوب با انديمشك و 40 كيلومتر از شوش فاصله دارد، آن هم از سمت شمال.

شايد نام اين روستا براي خيلي ها ناآشنا باشد، اما آثار تاريخي اينجا بسيار شهره اند؛ در نزديكي روستاي خماط، آثار تاريخي متعددي وجود دارد كه يكي از آنها «معبد زيگورات چغازنبيل» است. اين معبد كه درست در كنار روستا خودنمايي مي كند، 1300 سال قبل از ميلاد مسيح بنا شده است. مورخان، آن را به دوره عيلاميان منسوب كرده اند و چنانچه نقل شده، يك پادشاه عيلامي به نام «ونتاش گال» دستور ساخت آن را داده است.

نماي خارجي معبد از جنس كاشي و آجرهاي لعابدار به رنگ هاي آبي، سبز و زرين فام است. اين بنا در 7 طبقه ساخته شده و انگار اين عدد 7 در آن ايام نيز قداست داشته است. البته شايد!

سرزمين اسطوره اي «خماط» كه مكان زايش فرهنگ و تمدن بوده، به غير از ميراث باستاني، جاذبه هاي معنوي زيادي براي مسافران دارد؛ موسيقي محلي عربي يكي از آنهاست. موسيقي به طور شگفت انگيزي در ميان مردم خماط رواج دارد، به ويژه در جشن ها.

گذرتان اگر به خماط افتاد، سري هم به مناطق حفاظت شده دز و كرخه بزنيد و چشم انداز مزارع نيشكر هفت تپه در ميان آب و پوشش گياهي متنوع اين منطقه را نيز ببينيد. خماط، جايي است كه در آن، نيشكر در كنار درختان اوكاليپتوس روييده و درخت كُنار و زبان گنجشك هم اين روستا را زينت داده اند.



شب ماني در روستاي 5 هزار ساله


روزي براي روستاگردي

روستاي «شال» در جنوبي ترين نقطه استان اردبيل، با آب و هواي مطبوع و خنك و باغات و درختان ميوه، اين روزها پذيراي گردشگران مناطق مختلف كشور است و هنوز رنگ و بوي تمدن و فرهنگ كهن را در خود جاي داده است.

«شال» به فاصله 44 كيلومتري از شهرستان خلخال و در مسير منتهي به ماسوله، با قدمتي بيش از 5  هزار سال در بخش شاهرود خلخال واقع شده و در اين فصل زيباي پاييز، جاذبه هاي طبيعي و كهن آن واقعا ديدني است. در لحظه ورود به روستاي شال، سرسبزي و باغات ميوه، چشم هر بيننده اي را خيره مي كند.

جالب اين است كه از بلنداي كوهسار زيباي «پلنگا» و ارتفاعات قله شاه معلم، مي توان زيبايي اين روستا را عين كف دست ديد و لذت برد. وجود چشمه سارهاي كهن از جمله «شيران چشمه» در بالادست روستاي شال، جاذبه هاي آن را دوچندان مي كند.

گشت و گذار اهالي روستا با لباس محلي و كلاه هاي زيباي موسوم به «شال» بر سر مردان روستا، نشان دهنده ارتباط فرهنگي اهالي اين دهستان با روستاهاي حاشيه شهرهاي استان گيلان است. اين ارتباطات در پوشش اهالي روستا نيز تاثير گذاشته و لباس روستاييان «شال» به شكل بسيار زيبا و خيره كننده، نظر هر بيننده اي را جلب مي كند. اهالي «شال» هم مانند ساير تات نشينان كشور، به زبان شيرين تاتي، از زبان هاي باستاني ايران صحبت مي كنند.



قلعه و امامزاده و چنار 800 ساله


روزي براي روستاگردي

برخلاف آنچه خيلي از ما فكر مي كنيم. جاذبه هاي گردشگري اطراف تهران فقط به فشم و لواسان و جاده چالوس محدود نمي شوند. در حومه تهران، نقاط ديدني و جاذبه هاي فراواني هست كه در كمتر از يك ساعت مي توان به آنجا رفت و ساعت هاي خوبي را سپري كرد.

از جمله روستاهاي ديدني و تاريخي اطراف تهران، اگر كمي آن طرف تر از كرج پيش برويد، روستاي «خور» و ديدني هاي آن را خواهيد ديد. روستاي «خور» در نزديكي شهر هشتگرد قرار دارد و علاوه بر طبيعت زيبا، داراي پيشينه تاريخي هم هست.

از ديدني هاي اين روستا و منطقه اطراف آن مي توان به امامزاده سليمان (ع)، تپه ها و دره دو چنار، امامزاده برچشمه يا زبيده خاتون، برج و باروي قلعه خور و از همه مهم تر، چنار 800 ساله اش اشاره كرد.

در ناحيه «زرچه گاني» كه به چنارتپه مشهور است، درختان كهنسال و بزرگي از گونه چنار ديده مي شود كه بسيار زيبا و ديدني است. در نزديكي محوطه مسجد جامع نيز چناري 800 ساله وجود دارد كه به عنوان سندي زنده، از تاريخي بودن منطقه حكايت مي كند. بنا به بررسي هاي انجام شده، يكي از برج هاي اين قلعه تا سال 1340 نيز پابرجا بوده كه متاسفانه امروزه بخشي كوچك از آن باقي مانده است.

فاصله تهران تا روستاي خور، فاصله مناسبي براي يك گشت و گذار چند ساعته و فرح بخش است. فقط كافي است تا كرج رانندگي كنيد. سپس به سمت جاده چالوس بپيچيده و در 17 كيلومتري شهر كرج از جاده انحرافي خور به طول 5 كيلومتر، به اين روستاي خوش آب و هوا برسيد.



«سنگ تراشان» در زير درياي از ابر


روزي براي روستاگردي

روستاي «سنگ تراشان» در حوالي خرم آباد و در محدوده آبشارهاي «نوژيان» و «وارك» واقع شده است كه به ماسوله لرستان شهرت دارد؛ روستايي پلكاني با مناظر طبيعي بسيار زيبا كه در بيشتر اوقات سال، مقصد بسياري از گردشگران است.

دره اي كه در پايين دست اين روستا قرار دارد. بعد از بارش هر باران، مملو از توده هاي عظيم و پيوسته ابر مي شود؛ به صورتي كه در پايين دست روستا، صحنه اي بي بديل به شكل دريايي از ابر پديد مي آيد و جلوه اي خاص به منطقه «سنگ تراشان» مي بخشد كه از پديده هاي نادر طبيعت ايران به شمار مي رود؛ اما آنچه روستاي سنگ تراشان را در بين محافل علمي مطرح كرده است، وجود يك محوطه باستاني است كه سال 1382 در حاشيه شمالي اين روستا، سايت ارزشمندي از دفينه هاي مفرغي مربوط به عصر آهن كشف شد و حيرت باستان شناسان را برانگيخت.

اين اشياي نفيس مفرغي كه قدمت آنها به هزاره اول پيش از ميلاد مي رسد، از جمله كم نظيرترين گنجينه هاي مفرغي جهان به شمار مي آيند كه تاكنون 6 فصل مورد كاوش باستان شناسي قرار گرفته است. برخي از اشياي شاخص حاصل از كاوش محوطه «پاتخت» سنگ تراشان، هم اكنون در موزه قلعه فلك الافلاك خرم آباد در معرض بازديد گردشگران قرار دارد.



«شاه شهيدان» بر بلنداي ديلمان گيلان


روزي براي روستاگردي

در منتهي اليه جاده سياهكل به ديلمان و در فاصله 20 كيلومتري خورگام- بردسر، روستايي زيبا به نام «شاه شهيدان» قرار دارد كه هر ساله در بقعه دو تن از نوادگان امام سجاد (ع) اين روستا، مراسم خاصي برگزار مي شود.

با توجه به ارتفاع نسبتا زياد شاه شهيدان، با ورود به اين روستا، مناظر زيبا و بي بديلي از ديلمان و جلگه گيلان در معرض ديد قرار مي گيرد. صخره بلند اسپهبدان نيز با چشم اندازي زيبا و منحصر به فرد، در ضلع غربي روستا قرار دارد. با صعود به بالاي اين صخره، تمام مناطق جلگه اي گيلان مشاهده مي شود.

شاه شهيدان همچنين يكي از مسيرهاي صعود به قله درفك به ارتفاع دو هزار و 730 متر است. اين مسير با تركيبي از كوه، مراتع سرسبز و جنگل هاي پوشيده از درخت، يكي از مسيرهاي جذاب براي كوهنوردان جهت صعود به قله درفك محسوب مي شود.

بقعه متبركه شاه شهيدان، مزار مطهر امامزادگان محمد و هادي (ع) است كه در اين روستاي زيباي كوهستاني قرار دارد. براساس باورها و اعتقادات مذهبي، هرساله، مراسم سنتي و مذهبي «علم واچيني» با حضور ده ها هزار نفر از علاقه مندان، در پيرامون امامزاده، با شكوه بي نظيري برگزار مي شود. 

براساس روايات، مراسم علم واچيني از قديم الايام و زماني كه مردمان روستا براي ييلاق به اين روستا مي آمدند، برگزار مي شد. اين مراسم بيشتر به اين علت بود كه در فصل سرما، امكان حضور در «شاه شهيدان» امكان پذير نبود. امروزه نيز مراسم «علم واچيني» در روزهاي محرم هر سال در اين روستا برگزار مي شود.



همنشيني با يوز و زاغ بور در «قلعه بالا»


روزي براي روستاگردي

شاهرود، نزد زائران امام رضا (ع) بيشتر به عنوان يك شهر بين راهي كه در ميانه راه تهران- مشهد قرار گرفته، شناخته شده است. اغلب مسافران، از خشكي مسير سفرشان پس از گذشتن از شاهرود تا رسيدن به سبزوار گله دارند، اما كمتر مسافري مي داند كه دشت خارتوران و زيستگاه يوز ايراني در همين مسير واقع شده است.

كافي است از شهر ميامي به سمت بيارجمند بپيچيد و از آنجا راهي روستاي «قلعه بالا» شويد تا بتوانيد در آنجا، هم گورخر و هم يوز ايراني را به چشم ببينيد، ضمن اين كه گذراندن يك روز خوش با مردمان كوير و رفتن به پارك ملي توران، مي تواند اين بخش كسل كننده را به يكي از هيجان انگيزترين مسيرهاي سفر تبديل كند.

«قلعه بالا» به واسطه قرار گرفتن در يك موقعيت جغرافيايي بي نظير و همچنين به واسطه ساختار و شكل پلكاني ويژه اش، جزو روستاهاي هدف گردشگري محسوب مي شود؛ روستايي كه سراسر آن با سنگفرش پوشيده شده است. كساني كه تجربه حضور در ماسوله يا شهرهاي هدف گردشگري را داشته باشند، با ورود به قلعه بالا مشاهده مي كنند كه اين روستا نيز چيزي از روستاهاي سرشناس كم ندارد، جز اين كه به واسطه گمنامي و حضور كمرنگ گردشگران در اين روستا، از شلوغي و همهمه خبري نيست؛ امكانات «قلعه بالا» به واسطه همين سابقه اندك حضور در ليست روستاهاي هدف گردشگري مانند همتايان خود، زياد نيست و تنها منحصر به خانه هاي روستايي است كه با ميهمان نوازي مثال زدني اهالي آن در اختيار گردشگران قرار مي گيرد.

آميختگي مناظر زيباي كوهستاني و چشم اندازهاي اغواكننده سراب هاي كويري، از جلوه هاي كم نظير طبيعت روستاي قلعه بالا است. همچنين جشنواره سالانه، «قلعه بالا» كه در آبان ماه برگزار مي شود و از معروف ترين جشنواره هاي اين روستا است، جشن «سفر به زيستگاه زاغ بور» و جشن «سفر به توران» نام دارد كه گامي هرچند كوچك، اما موثر در شناخت قابليت هاي منطقه بي بديل خارتوران به شمار مي رود.



«پيربالا» در حصار دامنه «ميشو»


روزي براي روستاگردي

«پيربالا» يكي از روستاهاي معروف و زيباي مرند، مانند بسياري از روستاهاي اين منطقه، در دامنه كوه «ميشو» قرار دارد و همچون ديگر روستاهاي كوهستاني، شكل پلكاني دارد.

علاوه بر اين كه پيربالا به دليل قرار گرفتن در ميان يكي از دره هاي ميشو، حالتي مانند يك بيضي فرورفته دارد، از دو طرف در دامنه هاي بسيار زيبا محصور شده است؛ دامنه شمالي، كوهستاني تر و دامن جنوبي، سرسبزتر و پردرخت تر است. براي رسيدن به اين روستا بايد از سه راهي مرند وارد جاده سمت چپ شويد و حدود 20 كيلومتر به سمت جنوب بياييد. جاده به موازات دره اي از دره هاي كوه ميشو كشيده شده و شما به ترتيب از روستاهاي انامق، محبوب آباد و عيش آباد عبور مي كنيد تا به روستاي «پيربالا» برسيد.

به جز بافت پردار و درخت و باغ هاي روستا، چند ديدني ويژه در پيربالا وجود دارد. يكي از آنها گورستان قديمي روستاست كه در بالادست روستا واقع شده و مدفن «شيخ پيربابا بن برالدين» است. مسجد تاريخي و چند خانه قديمي را هم در اين روستا مي بينيم، اما آنچه باعث شده نام اين روستا به عنوان يكي از روستاهاي مهم گردشگري استان آذربايجان شرقي مطرح شود، آبشار معروف و زيبايي است كه نام اين روستا را معروف كرده است. اين آبشار در نزديكي روستا و در امتداد مسير رودخانه و در دره هاي ميشو قرار دارد كه براي ديدن آن بايد با پاي پياده از دره رودخانه عبور كنيد. براي اين كار به كفش راحت و سبك، يك بطري آب و خوراكي هاي پرانرژي نياز داريد.



يك روز با آفتاب كوير همسفر شويد!


روزي براي روستاگردي

اهل كوهنوردي هستيد يا كويرگردي؟ يا شايد اهل طبيعت گردي هستيد و مي خواهيد چشمه سارهاي جديد را كشف كنيد؟ خب، همه اينها را در يك روستاي كوچك و باصفا مي توانيد تجربه كنيد، آن هم در نزديكي يكي از قديمي ترين و توريست پذيرترين شهرهاي مركزي كشور.

اگر براي سفر به اصفهان در حال برنامه ريزي هستيد، توصيه مي كنيم يكي دو روز از سفرتان را به روستاي آبگرم اختصاص دهيد؛ روستايي كه در 30 كيلومتري شهرستان خور و بيابانك قرار دارد. خور و بيابانك را هم كه بايد بشناسيد. اين منطقه در حاشيه جنوبي دشت كوير قرار دارد و يكي از بهترين مناطق گردشگري خشك ايران به حساب مي آيد كه ديدن آن براي يك بار هم كه شده، لازم است.

روستاي آبگرم، همان طور كه از نامش پيداست، چندين چشمه آبگرم دارد كه هر كدام از آنها براي درمان بيماري هاي پوستي، عضلاني و حتي بيماري هاي قلب و عروق بسيار مفيد است. اگر گذرتان به آبگرم افتاد، فراموش نكنيد كه تا غروب آفتاب در روستا بمانيد، چون اين روستا 1079 متر از سطح دريا بالاتر است و همين باعث شده كه غروب آفتاب تا آخرين لحظات در آن قابل تماشا باشد.



پا به پاي عطار نيشابوري در مسير «خرو»


روزي براي روستاگردي

«دره اي است در ميان كوه نيشابور و طوس و چون از اين شهر به طوس راهي شوند، راه بر سر اين دره است و آبي بس زلال در آن دره فرود مي آيد و در رود جاري مي شود»؛ اين چند نكته را در آثار تاريخي نيشابور و روستاهاي زيبا و قديمي آن مي خوانيد.

اگر مي خواهيد در اين سفر، هم آثار تاريخي ببينيد، هم از زيبايي هاي طبيعت لذت ببريد، هم با صنايع دستي منحصر به فرد ايراني آشنا شويد و هم با دست پر از سفر برگرديد، ما هم مثل «عطار نيشابوري» در «تذكره الاوليا»، روستاي «خَرو» نيشابور را به شما پيشنهاد مي كنيم؛ روستايي تاريخي با محله هايي قديمي به نام هاي «خرو عليا» و «خرو سفلي» كه ده ها جاذبه طبيعي مانند آبشارها دل انگيز و باغات مفرح و زيبا دارد.

در بافت تاريخي روستاي «خرو» نيز مي توانيد معماري صد سال پيش ايران را از نزديك ببينيد. ارتفاعات سرسبز خرو و آبشارهاي روستا هم گوشه اي از طبيعت ديدني كوهپايه بينالود را به نمايش مي گذارند. فصل بهار و پاييز، يكي از بهترين فصل ها براي رفتن به اين روستاي تاريخي است، اما در فصل هاي بارندگي، هميشه مراقب سيلاب ها باشيد؛ در اين زمان، حتي در آفتابي ترين روز سال هم ناگهان مي توان شاهد بارش باران سيل آسا بود؛ بنابراين از چادر زدن در كنار رودخانه «خرو» پرهيز كنيد و يادتان باشد كه حتما قبل از ورود به باغ ها، از صاحبانشان اجازه بگيريد.

مسير رسيدن به روستاي خرو بسيار ساده است. از مشهد به نيشابور و 20 كيلومتر مانده به شهر، به ابتداي راه «خرو» مي رسيد كه در سمت چپ جاده قرار دارد. از حاشيه جاده تا روستا 6 كيلومتر راه است. همچنين مي توانيد از سواري هايي استفاده كنيد كه در ايستگاه «پنجراه» نيشابور صف كشيده اند تا مسافران را به روستاي «خرو» برسانند. ايستگاه ميني بوس هاي «خرو» هم در حاشيه «ميدان بار» نيشابور قرار دارد.



«جهان نما» دهكده اي نزديك آسمان گلستان


روزي براي روستاگردي

«جهان نما» دهكده اي است ييلاقي در استان گلستان كه فقط يك دشت زيبا نيست؛ منطقه اي است منحصر به فرد در ميان رشته كوه هاي البرز كه مي توانيد از ارتفاعات آن، دشت گرگان و دريا را نظاره كنيد؛ آن هم فارغ از هرگونه هياهو و دور از هرگونه آثاري مانند آب و برق و تلفن!

اينجا خبري از دود و دم شهري نيست. هرچه هست آسايش است و آرامش؛ صداي آواز پرندگان، درخشش آفتاب در كنار نسيمي ملايم، زمين سبز با گل هاي زرد و سفيد و آبي و درختاني با سايه سار گسترده؛ اينجا جهان نماست، دشتي زيبا كه دو روستاي «كفشگيري محله» و «سعدآباد محله» را در خود جاي داده و داراي خانه هايي است با معماري كاملا سنتي.

منطقه حفاظت شده «جهان نما» يكي از همين مناطق است؛ جنوبي ترين جنگل انبوه گلستان در شرقي ترين بخش رشته كوه البرز قرار دارد. اينجا را بام استان گلستان مي دانند؛ چرا كه با ارتفاع سه هزار و 86 متري خود در مرتفع ترين قسمت آن مي توان چشم اندازهاي كردكوي، گرگان و بندر تركمن را تماشا كرد.

سفر به «جهان نما» اين حسن را دارد كه مي توانيد يكي دو شب در كلبه روستاييان اقامت كنيد و سبك زندگي جالب آنها را از نزديك ببينيد؛ اين كلبه ها كه با خشت و گل پوشيده شده اند، بوي چوب نمدار را به ريه هاي خشك و شهري شما مي دمند!

براي اقامت در اين منطقه، برنامه سفر را از قبل بايد با افراد محلي هماهنگ كنيد. ضمنا به علت كوهستاني بودن «جهان نما»، شما بايد حتما لباس گرم با خود داشته باشيد؛ «جهان نما» شب هاي بسيار سردي دارد. راه هاي دسترسي به آن از كردكوي به سمت پارك جنگلي كردكوي، روستاي درازنو و رادكان و حاجي آباد و دهكده ييلاقي جهان نما ميسر است.



واريان را بايد با قايق سواري ببينيد


روزي براي روستاگردي

سفر به روستايي كه در دامنه كوه و در كنار درياچه اي حاصل از ساخت سد قرار دارد، مي تواند تجربه اي جذاب و هيجان انگيز باشد؛ آن هم روستاي منحصر به فرد «واريان» واقع در مسير كرج به چالوس را فراموش نكنيد.

اين بار نمي خواهيم جاده چالوس را تا انتها برويم، بلكه دسترسي به اين بهشت زيبا در همان اول جاده براي ما ميسر است، اما چشم ما اين بار به دنبال روستايي است كه براي رسيدن به آن بايد سوار قايق شويم. مخصوصا هر جا كه درياچه اي و رودي باشد. حتما در كنار آن، آبادي سرسبزي هم يافت مي شود. اين روستا كه در استان البرز واقع شده، جايي نيست جز «واريان»؛ حتي اسم اين روستا هم زيباست.

بعد از رسيدن به سد اميركبير، اين روستا با چشم انداز سرسبز و آرام نمايان است. تنها راهي هم كه مي توانيد از آن به واريان وارد شويد، راه آبي و از طريق قايق است. اينجا يك مكان ييلاقي است كه مي توانيد از هواي مطبوع آن لذت ببريد و چند ساعتي زير سايه سار درختانش بياساييد.

«واريان» از آن روستاهايي است كه به دليل راه نزديك و زيبايي هاي منحصر به فرد آن، شما را بارها و بارها به سوي خود مي كشاند. ماهيگيري هم يكي از تفريحات مرسوم اهالي اين روستا به شمار مي رود. در عين فراموش نكنيد روستاي «واريان» يكي از ديدني هاي كشورمان است و حيف است كه آن را نبينيم.



روستايي در دو طبقه با خانه هاي دستكند


روزي براي روستاگردي

در 24 كيلومتري شهرستان بناب، دو روستاي هدف گردشگري قرار دارد كه معماري پلكاني آنها براي بسياري از گردشگران، زيبا و جذاب است؛ روستاي تاريخي «توته خانه» در 22 كيلومتري شهر بناب و محصور در ميانه هاي يك كوه سرسبز، اين روزها هواي بسيار مطبوع و طبيعت جذابي دارد.

يكي از مهم ترين جاذبه هاي «توته خانه»، معماري صخره اي اين روستا است كه در نوع خود كم نظير و ديدني است، اما دو كيلومتر دورتر از روستاي «توته خانه»، روستاي ديگري با جمعيت 70 خانوار قرار دارد كه به آن «سِوِر» مي گويند. معماري منحصر به فرد اين روستا نيز سبب شده است كه در كنار روستاهايي مانند «كندوان» و «توته  خانه»، مقصد گردشگراني باشد كه در ايام تعطيلات به ويژه قبل از فرارسيدن هواي بسيار سرد، به اين مناطق سفر مي كنند.

«سور» نيز مانند «كندوان» و «توته خانه»، داراي بافت صخره اي است و خانه هاي دستكند آن كه وسعت آنها حدود 150 تا 200 متر است، به صورت تو در تو ساخته شده اند. در اعماق زمين هاي روستاي حيرت انگيز «سور» نيز ده ها خانه دستكند در دل سنگ ها و گدازه هاي آتشفشاني ساخته شده است، اما با توجه به اين كه اين دستكندها در زير خانه هاي شخصي اهالي روستا قرار دارند، دسترسي به آن دشوار است. در حال حاضر نيز نمي توان وسعت اين شهر زيرزميني را تخمين زد؛ حتي اين امكان وجود دارد كه بخشي از تاريخ اين منطقه، در همين دستكندهاي زيرزميني يافت شود.



سرسبزترين روستا در كوير بلوچستان


روزي براي روستاگردي

اين روستا كه حدود 75 كيلومتر تا گرماي سوزان كوير «ريگ ملك» فاصله دارد، گويي كه قطعه اي از بهشت است تا شاهدي بر قدرت پروردگار باشد؛ سرسبزي و طراوت آن نيز نمايي بسيار دل انگيز دارد.

درواقع، روستاي «تمين» بهشتي است در بلوچستان و دري است بر دامان تفتان. اگر مسير رودخانه اين روستا را تعقيب كنيم، روستاهاي دهستان يكي پس از ديگري در مسير آن قرار گرفته اند.

اثر برجسته و شناسايي شده تمين، قلعه اي با 25 متر ارتفاع از سطح دره تمين مركزي بر فراز صخره اي بلند با مصالح بومي، هم چون گل رس ساخته شده؛ در حالي كه قلعه «باذ» قدمت 250 ساله مركز فرماندهي حاكمان منطقه بوده است.

از آثار ديگر اين دهستان، «چله خانه» است كه در گذشته هاي دور، مردم مسلمان اين ديار در اين مكان كه در دل كوه كنده شده بود، به مدت 40 شبانه روز به دعا و عبادت مي پرداختند و غذايشان فقط آب و در صورت نياز يك عدد خرما بوده است.

«تمين» از زاهدان 135 كيلومتر و از ميرجاوه 65 كيلومتر فاصله دارد و كار عمده مردم منطقه كشاورزي است. محصول اصلي آن نيز انجير، توت، شاه توت و ده ها ميوه ديگر است كه در آن به عمل مي آيد و بادام، پسته و گردو نيز در آن قابل برداشت است.

زندگي رهبر معظم انقلاب چگونه گذشت؟

۲۵۳ بازديد
خبرگزاري ميزان -در مقدمه كتاب «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» با اشاره به بحران منابع و آثار تاريخي كه براي معرفي بخش‌هايي از زندگي ايشان وجود دارد، مي‌نويسد: «در اين سال‌ها آموخته‌ام كه در هيچ شرايطي از هيچ موضوعي نبايد هراس داشت و با تمركز و تحقيق پيرامون هر موضوعي مي‌توان به مطالب بسياري دست يافت كه در نگاه اول دست يافتن به آن غير ممكن مي‌نمايد...»
به گزارش خبرنگار ادبيات خبرگزاري ميزان ، 29 فروردين 1318 پنجمين فرزند آيت‌الله سيد جواد خامنه‌اي در مشهد به دنيا آمد؛ نامش را علي گذاشتند» كتابي كه «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» نام گرفته است، با اين جمله آغاز مي‌شود و روايتي مبتني بر متن و تصوير بر محور زندگي سياسي و اجتماعي رهبر معظم انقلاب اسلامي دارد.
 
جعفر شيرعلي‌نيا، نويسنده اين روايت، در مقدمه كتاب با اشاره به بحران منابع و آثار تاريخي كه براي معرفي بخش‌هايي از زندگي ايشان وجود دارد، مي‌نويسد: «در اين سال‌ها آموخته‌ام كه در هيچ شرايطي از هيچ موضوعي نبايد هراس داشت و با تمركز و تحقيق پيرامون هر موضوعي مي‌توان به مطالب بسياري دست يافت كه در نگاه اول دست يافتن به آن غير ممكن مي‌نمايد...»
 
بررسي يكايك سخنراني‌ها، گفتار‌ها، مصاحبه‌ها، نامه‌ها و پيام‌ها يكي از اقدام‌هاي مولف براي نوشتن اين كتاب بود و محور بعدي، مطالعه و تحقيق در آثاري بود كه امكان داشت اطلاعاتي تاريخي هرچند مختصر درباره زندگي مقام معظم رهبري در برداشته باشد. بنابر مقدمه كتاب، بيش از 500 كتاب از سوي مولف و گروه پژوهشي‌اش مورد مطالعه قرار گرفت.

شيرعلي‌نيا، نه فقط در اين اثر كه در «دايره‌المعارف مصور تاريخ زندگي امام خميني»، «دايره‌المعارف مصور تاريخ جنگ ايران و عراق» و 18 اثر ديگر خود هم روايت‌ها را ضمن دقيق و مستند بودن، روان و خواندني بازگو كرده است و مي‌كوشد دشواري درك مسائل پيچيده تاريخ را براي مخاطبانش آسان كند.

وي درباره شيوه روايت در كتاب «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» در مقدمه مي‌نويسد: «... همواره از زياده و پيچيده‌گويي در روايت‌هاي تاريخي گريزان بوده‌ام. در آخرين روزهايي كه به تكميل مقدمه مشغول بودم، به جمله‌اي از باربارا تاكمن مورخ مشهور برخوردم كه احساس كردم جمله‌اي رسا براي روشي است كه در مسير رسيدن به آن گام برمي‌دارم: هدف مورخ حفظ توجه خواننده است، يا بايد باشد... من مي‌خواهم خواننده‌ام صفحه را كه برمي‌گرداند، به آخر برساند. اين مقصود موقعي حاصل مي‌شود كه روايت روان پيش برود و فرسوده و دربند تحقيق و زير بار تفصيل به گل ننشيند.

يافتن تصاوير مفيد و ارزشمند براي چنين كتابي كه نويسنده با منابع محدودي روبروست، بسيار دشوار به نظر مي‌رسد. شيرعلي‌نيا براي يافتن اين تصاوير، از پژوهش‌هاي حسين بهرامي كمك گرفته و نيز به آرشيو خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) و روزنامه همشهري مراجعه كرده است. وي در بخشي از مقدمه كتاب درباره سختي‌هاي يافتن اين تصاوير مي‌نويسد: «برخي نهاد‌ها نيز مي‌گفتند بخشنامه شده و عكس‌هاي مربوط به رهبري را نمي‌توانيم در اختيار كسي قرار دهيم. گفتيم عكس‌هاي غير رهبري را كه مورد نياز ماست بدهيد؛ گفتند چون موضوع كتاب رهبري است، اين بخشنامه توسعه مي‌يابد و آن را هم پوشش مي‌دهد! اگر موضوع كتاب را نمي‌گفتيم، عكس‌هاي رهبري و غير رهبري را مي‌دادند...»

كتاب «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» 9 فصل دارد؛ فصل‌هايي كه از تولد سيدعلي خامنه‌اي در فروردين 1318 آغاز مي‌شود و تا 75 سال بعد از آن را تا فروردين 1393 روايت مي‌كند؛ فصل‌هايي كه با هنرمندي شاپور حاتمي با گرافيك مناسب، صفحاتي خواندني و ديدني فراهم آورده‌اند.

بنا به مقدمه، كتاب «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» اين چنين معرفي شده است: نخستين فصل كتاب با عنوان «متولد فروردين» روايت روزهاي آغازين زندگي سيدعلي خامنه‌اي است؛ روايت روزگار كودكي، مكتب، دبستان و ورود به حوزه‌ علميه تا قبل از هجرت به قم. در اين فصل روايت‌هايي مي‌بينيد از چگونگي پيوند سيدعلي با درس دين، قرآن، شعر، رمان و دنياي ادبيات.

فصل دوم كتاب «روزهاي مبارزه» نام دارد و روزهاي هجرت حجت‌الاسلام خامنه‌اي به قم و شركت در مجالس درس علماي قم را به تصوير كشيده است. در اين ميان آشنايي با آيت‌الله خميني و همراهي با شاگردان او دوران جديدي در زندگي‌اش رقم زد؛ دوراني سخت و پرچالش، شش بار زندان و بارها بازجويي تنها بخشي از چالش‌هاي اين دوره بود. او در اين دوران روحاني‌اي مبارز، روشنفكر اهل قلم و ترجمه و محبوب بسياري از جوانان مبارزه بود و هم روحاني‌ باسواد و متخصص در حوزه‌ تفسير قرآن و نهج‌البلاغه.

 
«اوج انقلاب» سومين فصل كتاب است كه با آخرين بازداشتش آغاز مي‌شود و اين بار به جاي زندان به سيستان و بلوچستان تبعيد مي‌شود. در حالي كه او و بسياري از رهبران مبارزه در تبعيد يا زندان بودند و فضاي نااميدي بسياري را دربرگرفته بود، پس از اتفاقات سال 56 مردم به ميدان مبارزه آمدند و ناظران داخلي و خارجي را شگفت زده كردند. آقاي خامنه‌اي نيز از تبعيدگاه به مشهد بازگشت شهري كه كاملا متفاوت از روزهايي بود كه او از اين شهر رفته بود. تشكيل شوراي انقلاب حضور او را در تهران پررنگ‌تر و در پايتخت ماندگار كرد. اين فصل با روزهاي پرشوري كه به پيروزي انقلاب ختم شد پايان مي‌يابد.
 
عنوان فصل چهارم كتاب «روزهاي سخت» است كه با روزهاي پس از پيروزي انقلاب آغاز مي‌شود. آقاي خامنه‌اي با حوزه‌ فرهنگ مأنوس‌تر بود تا سياست اما مردان سياسي انقلابي حضور بيشتر او را در جمع خودشان مي‌خواستند. حضورش در تشكيلات سياسي انقلاب با اضافه‌شدنش به جمع اعضاي شوراي انقلاب پررنگ‌تر شد و پس از پيروزي نيز حوادث و نيازهاي انقلاب هر روز مسئوليتي جديد به دوشش گذاشت. حضور در شوراي عالي دفاع، نمايندگي مجلس، سرپرستي سپاه و امام جمعه‌ي تهران تنها بخشي از مسئوليت‌هايش بود كه با انفجار ششم تيرماه 1360 و مجروحيتش همه معلق شدند.
 
فصل پنجم با عنوان «دولت ناهماهنگ» به دوران رياست جمهوري حجت‌الاسلام خامنه‌اي مي‌پردازد؛ روزهايي كه پس از انفجاري مهيب بخش زيادي از مسئولين انقلاب شهيد شده بودند.‌ آقاي خامنه‌اي سومين رئيس جمهور روحاني شد. سال اول دوران جديد در سايه‌ي همدلي مسئولان با پيروزي‌هاي بزرگي همراه بود اما به تدريج دسته‌بندي‌ها و اختلافات جديدي شكل گرفت. حجت‌الاسلام خامنه‌اي علي‌رغم ميل باطني‌اش بار ديگر در انتخابات رياست جمهوري شركت كرد و پس از پيروزي به ناچار به معرفي نخست‌وزير پيشيني به مجلس موافقت كرد اما اين دوران تا پايان با چالش‌هاي زيادي همراه بود.

«جانشين امام» نام فصل ششم كتاب است. اين فصل، آغاز دوراني بسيار سخت‌‌تر از روزهاي گذشته است. ناظران خارجي مدت‌ها در انتظار پايان زندگي امام خميني بودند تا شاهد درگيري‌هاي خونين پس از آن باشند. كمترين چالشي در ايران ايجاد نشد. آيت‌الله خامنه‌اي كه از شاگردان و ياران نزديك امام بود در مجلس خبرگان به رهبري برگزيده شد. اصلاحات قانون اساس كه از زمان امام آغاز شده بود تكميل شد و پس از رأي مردم تغييراتش تصويب شد. از آن پس كشور به صورت رياست‌جمهوري اداره مي‌شود و هاشمي‌رفسنجاني دوست و همراه قديمي‌اش اولين رئيس جمهور دوران رهبري او بود. روزهاي رياست جمهوري او «دوران سازندگي» نام گرفت و در كنار بازسازي خرابي‌هاي جنگ، كشور با چالش‌هاي فراواني در حوزه‌ي اقتصاد و فرهنگ روبه‌رو شد.
 
فصل «سال‌هاي پرحادثه» با رياست جمهوري سيدمحمد خاتمي آغاز مي‌شود؛ رئيس جمهوري كه با شعار توسعه‌ي سياسي به پيروزي رسيد و دولتي كه به «دولت اصلاحات» مشهور شد. اصلاح طلبان با پيروزي در انتخابات مجلس ششم روزگاري جديد و پرچالش را رقم زدند و بحران‌هاي پياپي كشور را فراگرفت. روايت اين روزهاي پرالتهاب را در اين فصل مي‌بينيد و مي‌خوانيد. از ديگر مسائل مهم اين فصل، گشايشي پرونده‌ي هسته‌اي و فرورفتن جهان در جنگ است. رهبري در اين دوران با تقاضاهايي بسيار متضاد روبه‌رو بود. مخالفان اصلاح‌طلبي از رهبري تقاضاي برخورد تند با اصلاح طلبان را داشتند و دولتي‌ها انتظار حمايت از دولت‌ را. مديريت رهبر در اين سال‌هاي پرچالش در حوزه‌ي داخل و حوزه‌ي بين‌المللي حاوي نكات خواندني بسياري است كه در اين فصل آن‌ها را مي‌بينيد و مي‌خوانيد.

فصل هشتم «بازگشت» نام گرفته است. اين فصل با پيروزي محمود احمدي‌نژاد كانديداي كمتر شناخته شده‌ نهمين دوره‌ي انتخابات رياست جمهوري آغاز مي‌شود. موافقان و مخالفان او اين دوره را دوره‌ي بازگشت مي‌دانستند؛ موافقان، بازگشت به اصول انقلاب و روحيات انقلابي و مخالفان، بازگشت به معناي عقبگرد. دولتي كه با حمايت رهبري حجم شديد انتقادات را پشت سرگذاشت و ماندگاري‌اش را مديون مديريت رهبر انقلاب بود. اتفاق شيرين اين دوران شركت 40 ميليوني مردم در انتخابات رياست جمهوري دهم بود اما تلخي وقايع پس از انتخابات دهم از شيريني و تأثيرگذاري اين اتفاق مهم كاست. ايران با مديريت آيت‌الله خامنه‌اي با تبحري مثال‌ زدني بحراني را كه مي‌توانست كشور را تا لبه‌ي پرتگاه پيش ببرد پشت سر گذاشت. اندكي بعد كه تعدادي از كشورهاي عربي يك پس از ديگري از هم فروپاشيدند، عمق استحكام جمهوري اسلامي مشخص شد.
 
«تدبير و اميد» فصل نهم كتاب، فصل كوتاهي است كه با پيروزي حس روحاني آغاز مي‌شود. حسن روحاني در تبليغات انتخابي از تغيير نحوه‌ي تعامل با دنيا گفته بود و سياست خارجي از مهم‌ترين محورهاي تبليغاتي او بود. پيروزي او با شعار «دولت تدبير و اميد» روزهاي جديدي را رقم زد؛ روزهايي كه با اميدواري‌هاي بسياري آغاز شد و هم‌اكنون نيز در خوف و رجا ادامه دارد. فصل پاياني كتاب با آغاز بهار 1393 و نام‌گذاري اين سال به سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» پايان مي‌يابد. در بيست و نهمين روز اين بهار سه ربع قرن از تولد آيت‌الله خامنه‌اي گذشت و كمتر از دو ماه پس از آن، 14 خرداد 1393 ربع قرن است كه آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي است.

انتشارات سايان «روايتي از زندگي و زمانه حضرت آيت‌الله سيد علي خامنه‌اي» را با شمارگان 100 هزار نسخه، قطع وزيري، 992 صفحه و به بهاي يك ميليون و 400 هزار ريال روانه بازار نشر كرده است.

با كمردرد خداحافظي كنيد

۲۷۴ بازديد
كمردرد يكي از مهم‌ترين علل ناشي از شيوه ناصحيح زندگي است كه پير و جوان نمي‌شناسد؛ كمر درد مزمن كيفيت زندگي را تحت تاثير قرار مي‌دهد اما با چند راهكار ساده مي‌توان با آن مقابله كرد.

روزنامه آرمان امروز: كمردرد يكي از مهم‌ترين علل ناشي از شيوه ناصحيح زندگي است كه پير و جوان نمي‌شناسد؛ كمر درد مزمن كيفيت زندگي را تحت تاثير قرار مي‌دهد اما با چند راهكار ساده مي‌توان با آن مقابله كرد.

متخصصان تخمين مي‌زنند كه 80 درصد افراد كمردرد را تجربه مي‌كنند. كمردرد علائم مختلفي دارد و تشخيص علت دقيق آن فرآيند پيچيده‌اي است؛ ولي مي‌توان با حفاظت از ستون فقرات و تقويت ماهيچه ها، فشار و درد وارد بر كمر و ستون فقرات را كاهش داد.
 
از بلند كردن و حمل اجناس سنگين خودداري كنيد؛ اغلب كمر درد‌ها ناشي از بلند كردن اجسام سنگين است. براي حمل اين اجناس تا حد امكان كمك بگيريد يا از چرخ استفاده كنيد. استفاده از كوله پشتي براي حمل كتاب، لپ تاپ و وسايل ضروري توصيه شده است.

با كمردرد خداحافظي كنيد

از پوشيدن شلوارهاي تنگ اجتناب كنيد؛ لباس‌هاي تنگ علاوه بر كاهش جريان خون در نواحي مختلف، خم شدن، راه رفتن و ايستادن را مختل مي‌كنند و سبب فشار روي كمر و ستون فقرات مي‌شوند.

نفس عميق بكشيد؛ دم عميق از طريق بيني و بازدم محكم از طريق دهان، سبب تقويت عضلات شكم و افزايش اكسيژن خون مي‌شود كه هر دو در كاهش كمر درد موثر هستند.

قبل از ورزش بدن را گرم و پس از آن بدن را سرد كنيد.
حين كار با تلفن حرف نزنيد؛ صحبت كردن با تلفن حين كار سبب مي‌شود كه به طور غريزي گوشي تلفن را با شانه نگه داريد كه اين كار باعث كمردرد و گردن‌درد مي‌شود. استفاده از هدست در تماس‌هاي طولاني ضروري است.

هنگام نشستن كف هر دو پا را با فاصله عرض شانه روي زمين قرار دهيد.

هنگاه نشستن پاها را روي هم نيندازيد.

از حمل كيف‌هاي دستي سنگين خودداري كنيد.

هنگام نشستن و ايستادن سر خود را بالا نگه داريد.

از فعاليت‌هاي شديد بدني پرهيز كنيد.

روزي هشت ليوان آب بنوشيد.

با كمردرد خداحافظي كنيد

هنگام نشستن دقت كنيد؛ نخستين و مهم‌ترين قدم براي جلوگيري از كمردرد، اجتناب از نشستن‌هاي طولاني مدت است. بيشترين مدت زمان نشستن حدود 45 دقيقه در نظر گرفته شده است.

 هنگام نشستن قوز نكنيد و سعي كنيد سر و گردن با ستون فقرات در يك راستا قرار داشته باشد. شانه‌ها را داخل گوش‌ها فرو نكنيد و عضلات شكم را پيوسته منقبض نگه داريد. صندلي مناسب و راحت فراموش نشود.

 پس از هر 45 دقيقه نشستن، بلند شده و راه رويد تا جريان خون كافي در اختيار عضلات و استخوان‌ها قرار گيرد.

قرار دادن بالشت زير زانو هنگام خواب؛ بالا آمدن زانو سبب كاهش فشار و درد در ستون فقرات مي‌شود.

برنامه ورزشي منظم، به ويژه تمرين‌هاي ناحيه مركزي بدن كه سبب تقويت فيله‌هاي پشت و ماهيچه‌هاي شكم مي‌شوند، كمر و ستون فقرات را محافظت كرده و از اسپاسم و درد عضلات جلوگيري مي‌كند.

تقويت استخوان‌ها و جلوگيري از پوكي استخوان، يكي از مهم‌ترين روش‌هاي حفاظت از كمر و ستون فقرات است، پس تا مي‌توانيد مواد غذايي حاوي كلسيم و ويتامين D مصرف كنيد. شير، حبوبات، ماهي و روغن ماهي، تخم مرغ، آب پرتقال، قارچ، انواع پنير، خاويار، زرده تخم مرغ و جگر گوساله مهم‌ترين منابع ويتامين D هستند.

در انتخاب كفش دقت كنيد؛ كفش مناسب فشار وارد روي كمر را كاهش مي‌دهد. پاشنه حدود سه سانتي‌متر، مناسب‌ترين ارتفاع پاشنه است. از پوشيدن كفش‌هاي پاشنه‌دار خودداري كنيد كه قاتل زانو و كمر است.

با كمردرد خداحافظي كنيد

هنگام ايستادن و راه رفتن بدن را در بهترين وضعيت قرار دهيد؛ براي كاهش كمر درد و گردن درد، هنگام راه رفتن و ايستادن عضلات شكم را منقبض نگه داريد و سعي كنيد سر و ستون فقرات در يك راستا قرار داشته باشند.

وزن خود را كاهش دهيد؛ اضافه وزن، به ويژه در ناحيه مركزي بدن، سبب افزايش كمر درد مي‌شود. همواره به شاخص توده بدني توجه داشته باشيد. شاخص توده بدني (BMI) مهم‌ترين فاكتور در تعيين وزن نرمال، اضافه وزن و چاقي است.

 شاخص توده بدني با تقسيم وزن (به كيلوگرم) بر توان دوم قد (به متر) به دست مي‌آيد. شاخص توده بدني كمتر از 5/18، نشان‌دهنده كم وزني غير طبيعي است. اگر عدد به دست آمده بين 5/18 تا 9/24 باشد، يعني وزن فرد طبيعي است.

عدد بزرگ‌تر و مساوي 25، نشان‌دهنده اضافه وزن است. عدد 30 به بالا نشان‌دهنده چاقي است، كه به ترتيب به چاقي درجه يك (بين 30 تا 9/34)، چاقي درجه دو (بين 35 تا 9/39) و چاقي درجه سه (40 به بالا) تقسيم‌بندي مي‌شود. آگاهي از شاخص توده بدني براي هر فرد ضروري است.

سيگار را ترك كنيد؛ نيكوتين موجود در سيگار و دخانيات ديگر، جريان خون ناحيه ديسك در ستون فقرات را كاهش مي‌دهد و سبب خشك شدن، پارگي يا ترك آن مي‌شوند. از طرفي سيگار سبب كاهش اكسيژن خون و كاهش مواد غذايي عضلات و تاندون‌ها مي‌شود.

من بدون موبايلم هرگز!

۳۴۱ بازديد
اگر به شما بگويند قرار است تلفن همراه تان به مدت يك هفته در يك محفظه امن نگهداري شود و شما حق نگاه كردن و لمس كردن آن را نداريد، چه عكس العملي نشان مي دهيد؟ دانه هاي عرق روي پيشاني تان مي نشيند؟ لب هايتان مي لرزد؟ يا اين كه نمي دانيد چه عكس العملي انجام دهيد؟

.





ماهنامه سپيده دانايي - عطيه رضايي*: اگر به شما بگويند قرار است تلفن همراه تان به مدت يك هفته در يك محفظه امن نگهداري شود و شما حق نگاه كردن و لمس كردن آن را نداريد، چه عكس العملي نشان مي دهيد؟ دانه هاي عرق روي پيشاني تان مي نشيند؟ لب هايتان مي لرزد؟ يا اين كه نمي دانيد چه عكس العملي انجام دهيد؟

اگر جواب شما مثبت است احتمالا نوموفوبيا داريد. ترس جدا شدن از تلفن همراه بيماري است كه در علم روانشناسي نوموفوبيا ناميده مي شود و به معني ترس از بدون موبايل بودن است.

«يك دقيقه هم آرام و قرار نداشتم. مدام دلم مي خواست با همه گلاويز بشم. ذهنم يك لحظه هم آرامش نداشت. رغبت نداشتم كاري انجام بدهم. براي بار هزارم داخل كيفم را نگاه كردم. نه اونجا هم نبود. دوست داشتم زودتر از محل كارم مرخصي ساعتي بيرم و برگردم خونه. آخه گوشيم تو خونه جا مونده بود. چطور مي تونستم تا ساعت چهار بعد از ظهر صبر كنم كه به خونه برگردم؟! پيامك ها، تماس هايي كه رد شده بود، از همه مهمتر پيام هاي تلگرام و گروه هايي كه در آن عضو بودم... همه همكاران و دوستانم فكر مي كردند كه من مريض شدم، چون هر وقت من را مي ديدند چه تو مهموني، محل كار يا حتي وقت خريد كردن، موبايلم جزء جدانشدني من بود.

هر كس مي رسيد توصيه اي بهم مي كرد و سعي مي كرد از بدي هاي وابستگي به تلفن همراه بهم بگه. خودم هم از اين وضعيت خسته شده بودم و بيشتر از اين، احساس مي كردم از نظر جسمي هم دچار مشكل شدم. خوابم به هم خورده بود، سردرد داشتم، هميشه احساس خستگي و بي حوصلگي داشتم و از همه بدتر اينكه وقتي موبايلم در كنارم نبود، احساس خلأ مي كردم.

بدون موبايلم هرگز

تا اينكه تصميم گرفتم گشتي تو اينترنت بزنم تا راهي پيدا كنم كه از شر اين بلا خلاص بشم و معلوم شد كه نشانه هاي من از اعتياد به موبايل گذشته و من دچار نوعي اختلال به نام نوموفوبيا هستم كه به تازگي شناخته شده است.»

حالا اين نوموفوبيا چي هست؟

ترس و استرس افراطي و غيرمنطقي كه به هنگام نبود تلفن همراه در فرد ايجاد مي شود «نوموفوبيا» نام دارد. اگرچه اين نوع بيماري كاملا جديد است اما بسيار شايع بوده و ميليون ها نفر را در سراسر دنيا تحت تاثير قرار داده است.

در تحقيقاتي كه انجام شده است نشان مي دهد زنان بيشتر از مردان درگير اين بيماري مي شوند و در مقايسه با 61 درصد مرداني كه مي ترسند از گوشي خود جدا شوند، 70 درصد زنان هستند كه اين ترس را در خود دارند. البته بيشتر مردان هستند كه تمايل دارند دو گوشي همراه خود داشته باشند كه اگر يكي از آنها را از دست دادند، دچار استرس زيادي نشوند.

بيشترين افرادي كه هنگام جدا شدن از تلفن همراه عرق سردي روي پيشاني شان مي نشيند و كنترل خود را بر روي شرايط از دست مي دهند و اضطراب زيادي را تجربه مي كنند، نسل جوان هستند و علائم اين بيماري در سنين 18 تا 32 بيشتر و با شدت و مدت زيادتري ديده مي شود.

آيا من هم نوموفوبيا گرفتم؟

فرض كنيد يك روز كه از منزل بيرون مي رويد، در نيمه راه به ياد بياوريد كه تلفن همراه تان را جا گذاشتيد. چه احساسي به شما دست مي دهد و چه هيجاني را تجربه مي كنيد. اين يك آزمايش ساده است تا ببينيد آيا شما نيز نشانه هاي اين بيماري را داريد يا نه؟

اين بيماري يا بهتر است بگوييم اختلال، داراي نشانه هايي است كه اگر فردي آنها را در خود مي بيند، بهتر است نسبت به وضعيت خود آگاهي بيشتري پيدا كند و درصدد برطرف كردن اين علائم باشد.

بدون موبايلم هرگز
 

نشانه هاي جسمي

علائم جسمي از مهم ترين و آشكارترين نشانه هاي اين بيماري هستند كه از جمله مي توان به استرس و آستانه تحمل پايين، تعريق زياد و ... در موقع عدم توانايي در استفاده از تلفن همره به هر دليلي اشاره كرد. در اين مواقع كه فرد از موبايل خود جدا مي شود احتمالا به تپش قلب، درد قفسه سينه و تندي تنفس دچار مي شود.

نشانه هاي روانشناختي

نشانه هاي روانشناختي شامل عوامل پيچيده اي از جمله نوع تفكر فرد و تجربه هيجان هايي مي شود كه به آن دچار مي شود. ديدگاه هاي منفي نسبت به خود، عزت نفس پايين، برونگرايي يا درونگرايي شديد، تكانشگري و هيجان خواهي منفي از عواقب بد وابستگي به تلفن همره هستند.
در اين گونه نشانه ها، فرد تمام هويت خود را در داشتن و همراه بودن تلفن همراه خود مي بيند و بدون اين وسيله قادر به انجام هيچ فعاليت اجتماعي نيست و دليل آن هم اين است كه اين روزها تلفن همراه تنها كاربرد تماس برقرار كردن ندارد و شامل فعاليت هايي از جمله عكس گرفتن، ذخيره اطلاعات، ارتباط در شبكه هاي اجتماعي و ... مي شود.

مي بينيد بيش از نيمي از كاربران تلفن همراه، در صورت تمام شدن شارژ باتري يا به همراه نداشتن تلفن خود دچار اضطراب مي شوند يا هنگامي كه موبايل شان را در منزل جا مي گذارند، احساس ترس و استرس به آنها دست مي دهد و در موارد شديدتر ترس از دست دادن تلفن همراه هميشه ذهن فرد را به خود مشغول مي كند.

نشانه هاي رفتاري

افرادي كه دچار وابستگي به تلفن همراه خود هستند، براي پيشگيري از اضطراب، تلفن خود را هميشه فعال نگه مي دارند، هميشه با خود شارژر به همراه دارند، شماره تلفن هاي متعدد دارند و هميشه به دليل ترس از گم شدن تلفن، يك تلفن اضافه به همراه دارند.

بدون موبايلم هرگز
 

اين نوموفوبيا درمان هم دارد؟

راه هاي درمان متعددي براي درمان اين وابستگي و كاهش پيامدهاي منفي آن وجود دارد اما در همه اين راه هاي درمان سعي مي شود كه به بيماري كه اين علائم را دارد، آموزش هاي مبتني بر كاهش استرس و راهكارهاي جايگزين كردن موبايل آموزش داده شود.

بهترين راه حلي كه مي توان براي درمان نوموفوبيا مطرح كرد اين است كه شخص نياز خود به تلفن همراه را كم كند و كم كم سعي كند اين وسيله را غير از مواقع لزوم از خود دور نگه دارد. البته در زندگي امروز اين امر بسيار سخت و تقريبا غيرممكن است اما بايد سعي شود تا وابستگي هاي رواني به اين دستگاه را از بين برد. برخي از رايج ترين راهكارها شامل موارد زير مي شود.

موبايل يك وسيله است و نه چيز ديگر

مثلا به بيماران آموزش داده مي شود اخبار روزمره را از روي تلفن همراه خود پيگيري نكنند و تنها براي برقراري تماس از آن استفاده كنند.

آموزش راه حل جايگزين

به بيشتر مبتلايان توصيه مي شود هميشه همراه خود يك كارت تلفن يا ليستي از تلفن هاي ضروري داشته باشند تا هر وقت كه نتوانستند از موبايل شان تماس بگيرند، از آنها استفاده كنند.

در نظر گرفتن ساعت مشخص براي فرد

بايد سعي كرد تا استفاده از اين وسيله را محدود كرد و فرد تنها وقتي از آن استفاده كند كه نياز به زنگ زدن داشته باشد. مي تواند بازي هاي گوشي را پاك كند يا از برنامه هاي اينترنتي آن كمتر استفاده كند. لزومي ندارد كه شب ها اخبار را از اينترنت بگيرد يا اينكه به جاي عضويت در چندين شبكه اجتماعي، در يك شبكه فعاليت داشته باشد.

*دانشجوي كارشناسي ارشد روانشناسي باليني

تكنيك‌هايي براي رهايي از استرس در 10 دقيقه!

۳۲۲ بازديد
شهر نشيني مزيت‌هاي زيادي دارد اما در كنار تمام اين مزيت‌ها، آلودگي هوا و ترافيك به همراه فشار ناشي از كار زياد، باعث شده تا استرس به زندگي روزمره راه پيدا كند...
وب سايت فارنت - محمد كاملان: اين روزها همه از فشار استرس ناشي از حجم زياد كارهاي روزانه گِله دارند؛ اما متاسفانه شاهد هستيم كه روز به روز حجم اين كارها بيشتر مي‌شود و به هيچ وجه نيز نمي‌توان از زير بار سنگين مسئوليت‌هاي زندگي شانه خالي كرد تا استرس كمتري ايجاد شود.

 اين امر نتيجه‌اي به غير از تلنبار شدن استرس ناشي از دغدغه‌هاي روزمره براي ما ندارد، به همين منظور بر آن شديم تا مروري بر تكنيك‌هايي داشته باشيم كه با به كار گرفتن آنها مي‌توان در ده دقيقه و حتي كمتر ميزان فشار استرس وارده را كاهش داد.

شهر نشيني مزيت‌هاي زيادي دارد اما در كنار تمام اين مزيت‌ها، آلودگي هوا و ترافيك به همراه فشار ناشي از كار زياد، باعث شده تا استرس به زندگي روزمره راه پيدا كند.

۴ تكنيك تنفس براي خلاص شدن از استرس در ده دقيقه و حتي كمتر!

 مسافرت يا ماساژ را مي‌توان از راه‌هاي موثر بر طرف نمودن استرس دانست اما فشار كار روزمره اجازه نمي‌دهد كه كار و زندگي را رها كرده و وقت و بي‌وقت به مسافرت برويم يا مجبور به پرداخت هزينه‌هاي گزاف سالن‌هاي ماساژ باشيم.

خوشبختانه تمرين‌هايي وجود دارد كه با انجام دادن آنها مي‌توان به راحتي از شر استرس‌هاي وارده خلاص شد و از طرف ديگر هيچ‌ هزينه‌اي نيز لازم نيست صرف آن‌ها كنيد. براي به كارگيري اين تكنيك‌ها حتي به تجهيزات مختلف نيز نياز نداريد و كافي است تنها از ريه‌هاي خود كمك بگيريد.

 جالب است بدانيد استرس به راحتي مي‌تواند منجر به بيماري‌هاي قلبي و سكته شود، مشكلات گردش خود و اعتياد نيز از مواردي ديگري است كه استرس يكي از بزرگترين دلايل بروز آنهاست.

با توجه به مواردي كه ذكر شد پيشنهاد مي‌كنيم تا انتهاي اين متن با ما باشيد و روش‌هاي كاهش استرس را به دقت مطالعه كنيد.

۱. تكنيك نفس كشيدن مساوي يا Sama Vritti

۴ تكنيك تنفس براي خلاص شدن از استرس در ده دقيقه و حتي كمتر!

در بين ۴ نكته‌اي كه در اينجا به آنها خواهيم پرداخت، تكنيك نفس كشيدن مساوي راحت‌ترين شيوه براي كاهش استرس است. زماني كه احساس كرديد استرس شديدي داريد كافي است تا چهار مرتبه پشت سر هم نفس كوتاه و بريده بكشيد و سپس به همان صورت از طريق بيني بازدم داشته باشيد.

اين فعاليت به دوام و ثبات نفس كشيدن شما كمك مي‌كند. اگر اين تكنيك را براي مدتي انجام دهيد به راحتي به آن عادت مي‌كنيد و در مراحل بعدي پيشنهاد مي‌شود حتي ميزان نفس كشيدن پشت سر هم خود را از ۴ مرتبه به ۶ يا ۸ مرتبه افزايش دهيد،‌توجه داشته باشيد كه اين فرآيند براي كاهش استرس شما است و به هيچ وجه با خود براي نفس كشيدن بيشتر مسابقه نداشته باشيد.

تكنيك نفس‌كشيدن مساوي به كاهش استرس به خصوص در شرايط قبل از رفتن به رختخواب و زماني كه قصد داريد به ذهن و بدن خود استراحت بدهيد كمك بسزايي مي‌كند.

۲. تكنيك نفس كشيدن شكمي

براي انجام اين تكنيك يك دست را روي سينه قرار دهيد و با دست ديگر ناحيه شكمي را لمس كنيد. سپس نفس عميقي از طريق بيني خود كشيده و همزمان، باز شدنِ ريه‌ها را براي ورود هوا احساس كنيد. اين تمرين را شش تا ده بار در هر دقيقه به مدت ۱۰ دقيقه انجام دهيد. پيشنهاد مي‌شود قبل از اينكه به محيط‌هاي استرس زا نظير سالن امتحان و ملاقات‌هاي تجاري وارد مي‌شويد از از تنفس شكمي غافل نشويد.

۳.  تكنيك نفس كشيدن جمجمه درخشان يا Kapalabhati

براي رهايي از استرس با اين تكنيك نفسي طولاني و آهسته بكشيد سپس به سرعت سعي كنيد از قسمت بالايي شكم بازدم داشته باشيد. اين شيوه نفس كشيدن را ادامه دهيد تا زماني كه احساس كرديد با آن مشكلي نداريد، سپس چرخه اين تكنيك را بيشتر كنيد و سعي داشته باشيد ۱۰ بار به اين حالت نفس بكشيد.

۴ تكنيك تنفس براي خلاص شدن از استرس در ده دقيقه و حتي كمتر!

۴. تكنيك نفس كشيدن جايگزين بيني يا Nadi Shodhana

شايد بتوان گفت آخرين تكنيكي كه در اين بحث به آن مي‌پردازيم موثرترين آنها نيز هست، گفته مي‌شود كه اين تكنيك باعث مي‌شود دو قسمت مغز به يكديگر متصل شده و آرامش و تعادل كاملي را براي شما به ارمغان بياورد.

براي انجام اين تكنيك يكي از سوراخ‌هاي بيني خود را با انگشت بگيريد، سپس از سوراخ ديگر نفس عميقي بكشيد و در بازدم جاي انگشت خود را عوض كرده و از سوراخ ديگر بيني كه تاكنون بسته بوده بازدم انجام دهيد.

اين فرآيند را تكرار كنيد و سعي داشته باشيد جاي انگشت خود را عوض كنيد تا در هر نفس كشيدن سوراخ‌هاي بيني هركدام به نوبت دم و بازدم داشته باشند.

پيشنهاد مي‌كنيم اگر كار دشواري پيش رو داريد و براي انجام دادن آن نياز به تمركز زيادي حس مي‌كنيد حتما اين روش نفس كشيدن را انجام دهيد.

 ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مي‌رسد كه در ابتدا ممكن است با اين روش احساس راحتي نكنيد اما مطمئن باشيد نتيجه‌ بسيار مثبتي را تجربه خواهيد كرد. ايجاد تعادل ميان ذهن و بدن و در نتيجه رها شدن از زير فشار‌ استرس مي‌توان از نتايج اين شيوه تفس ذكر كرد.

همان‌گونه كه در ابتدا نيز ذكر شد،‌براي رها شدن از استرس‌هاي روزمره به راحتي و در ظرف چند دقيقه با انجام اين تكنيك‌ها به آرامش مي‌رسيد.

ناگفته نماند كه استرس به خودي خود معلول است و علت هميشه در جاي ديگري پنهان شده است، بنابر اين از انجام ساير روش‌هاي مناسب و كم هزينه براي رها شدن از فشار استرس غافل نشويد،‌

براي مثال يوگا راه‌ بسيار مناسبي جهت مقابله با استرس و رسيدن به آرامش است، بودن در كنار خانواده،‌ غذا پختن، رسيدن به گل و گياه، ‌مطالعه و حتي خريد كردن از مواردي هستند كه به كاهش استرس كمك مي‌كنند.

 سعي كنيد روش‌هاي نفس كشيدن را كه در بالا ذكر شد در برنامه روزانه خود قرار دهيد، اين تكنيك‌ها در كنار كمك به كاهش استرس باعث حفظ سلامتي ريه‌ها نيز مي‌شوند.

مرگ حق است اما نه براي من!

۳۴۵ بازديد
همه ما به مرگ فكر مي كنيم و هيچ وقت نمي توانيم آن را به نقطه اي در پس ذهنمان برانيم. بعضي از ما آن را خيلي نزديك احساس مي كنيم و بعضي هايمان آن را چنان دور فرض مي كنيم كه انگار فقط مال همسايه است!

هفته نامه زندگي مثبت - فاطمه صفوي: همه ما به مرگ فكر مي كنيم و هيچ وقت نمي توانيم آن را به نقطه اي در پس ذهنمان برانيم. بعضي از ما آن را خيلي نزديك احساس مي كنيم و بعضي هايمان آن را چنان دور فرض مي كنيم كه انگار فقط مال همسايه است! بعضي از ما از پشت شيشه كدر و غبار گرفته باورهاي نادرست كه يادمان داده اند به آن مي نگريم و برخي با نگاهي زيبا، آن را در آب و هواي خوش انديشه مان جاي داده ايم و منتظر مي مانيم تا در زماني كه نمي دانيم كي است، سراغمان بيايد، ولي چه نگاهي به مرگ درست است و نشان دهنده سلامت روان؟ در اين مطلب درباره مرگ و نگاه تيپ هاي شخصيتي مختلف به آن، از دكتر حامد محمد كنگراني، روان پزشك و عضو كميته هاي روان درماني و رسانه انجمن روان پزشكان ايران پرسيده ايم.

قبل از اينكه درباره مگر صحبت كنيم مي خواهم بدانم نگاه شخصي شما به مرگ چگونه است؟

مرگ واقعيتي است كه براي خيلي ها چندان خوشايند نيست اما بيشتر مردم معتقدند حق است و به هر حال سراغ هر آدمي مي آيد. افراد براساس تيپ شخصيت خود از مكانيسم هاي دفاعي مختلفي براي كنار آمدن با اين پديده استفاده مي كنند.

منظورتان اين است كه تيپ هاي شخصيتي مختلف هر كدام نگاه متفاوتي به مرگ دارند؟

مي دانيد كه ما 3 تيپ شخصيتي A، B و C داريم. افراد تيپ A كه شخصيت عجيب و غريبي هم دارند و دوري گزين هستند، معمولا ارتباط اجتماعي خوبي برقرار نمي كنند. به همين دليل نمي توانيم اطلاعات دقيقي در مورد نگاهشان به مقوله مرگ داشته باشيم.

به طور كلي در گروه هاي شخصيتي مختلف، مكانيسم هاي دفاعي گاهي خودآگاه و گاهي ناخودآگاه است؛ مثلا افراد گروه A كه بيشتر درون گرا هستند و كمتر صحبت مي كنند، ممكن است مرگ را پديده اي كه حق است و دير يا زود براي همه اتفاق مي افتد، بدانند و سعي كنند منطقي با آن برخورد كنند. آنها مرگ را مي پذيرند ولي درباره آن صحبت نمي كنند كه اين معمولا به معناي ترس نيست. البته چون افراد اين گروه برون ريزي احساس ندارند، نمي توان صددرصد درباه عقايدشان نظر داد.

اما افراد گروه B، هيجاني و برونگرا هستند و خيلي راحت درباره مرگ فكر مي كنند. مثلا شخصيت هاي ضداجتماعي چون معمولا خيلي اهل خطر كردن هستند، به دليل ويژگي هايي كه خيلي وقت ها ذاتي و ژنتيكي است، از خطر كردن نمي ترسند، محافظه كاري كمتري دارند، راحت تر به سمت مرگ مي روند و با آن كنار مي آيند.

مرگ حق است اما نه براي من!


البته از آن طرف شخصيت هاي مرزي را داريم كه به علت تجربه دوره هاي ياس و افسردگي، خيلي به مرگ مي انديشند و اقدام به خودكشي مي كنند. آنها در دوره هايي كه چنين حالت هايي را مي گذرانند، از مكانيسم «جداسازي» استفاده مي كنند و در لحظه، آدم هايي مي شوند كه از مرگ اصلا نمي هراسند و ممكن است حتي خودكشي كنند. اما افراد خودشيفته، به دليل اينكه از آسيب ديدن مي ترسند و دلشان مي خواهد هميشه سالم باشند، در ظاهر سعي مي كنند غرور خود را حفظ كنند و بگويند با همه مسائل و حتي مرگ منطقي برخورد مي كنند، اما در واقع از آن مي ترسند و نمي خواهند بميرند.

افراد داراي شخصيت نمايشي هم معمولا با مرگ سخت كنار مي آيند و دوست ندارند آسيبي ببينند. آنها مي خواهند هميشه در حالي كه در معرض توجه ديگران هستند، زندگي كنند اما وقتي در موقعيت هاي سخت قرار مي گيرند، دست به خودكشي مي زنند. به طور كلي، خودكشي يكي از مسائلي است كه مي تواند نگاه افراد را به مرگ نشان بدهد.

كلا در افراد گروه B (هيجاني ها) نگاه منطقي به مرگ كمتر داريم و بيشتر نگاه هيجاني، احساسي و ناگهاني نسبت به مرگ دارند. آنها يك نگاه و احساس بيروني و ظاهري دارند كه در صحبت هايشان بروز مي دهند و يك نگاه دروني. به طور كلي، شخصيت هاي نمايشي و مرزي چون افراد تلقين پذيري هستند، ممكن است تحت تاثير صحبت هايي كه در جمع مي شود و فضاي حاكم، خود را آدم هايي معرفي كنند كه خيلي از مرگ مي ترسند يا برعكس وانمود كنند اصلا از مرگ نمي ترسند.

و در گروه C، عمده افراد را شخصيت هاي وسواسي تشكيل مي دهند. اين اشخاص از مكانيسم خاصي دفاع مي كنند؛ آنها مي كوشند مسائل منطقي و احساسي را كاملا از هم جدا كنند. افراد با شخصيت هاي وسواسي، ظاهرا بهتر از ديگران با مرگ كنار مي آيند؛ در مجلس ترحيم عزيزانشان خيلي گريه نمي كنند، منطقي برخورد مي كنند و مي گويند مرگ حق است! آنها ديگران را هم به آرامش دعوت مي كنند اما اين مكانيسم، ناخودآگاه است و اين افراد هيجان ها و حساس هاي خود را بروز نمي دهند چون نمي خواهند پيش چشم ديگران شكسته به نظر برسند يا نشان دهند تحت تاثير قرار گرفته اند.

آنها سعي مي كنند از مسائل عاطفي و احساسي دور بمانند كه آسيب كمتري ببينند. البته كار به اينجا ختم نمي شود؛ متاسفانه، مدتي بعد كه حتي ممكن است به يكي- دو ماه هم برسد، به شدت دچار علائم افسردگي و اضطرابي مي شوند و سوگ تاخيري در آنها آغاز مي شود كه عوارض زيادي دارد.

شخصيت هاي وابسته چطور؟

آنها هم در گروه C قرار مي گيرند. افراد با اين شخصيت، به علت وابستگي هايشان معمولا از مرگ خوششان نمي آيد و سعي مي كنند به آن فكر نكنند و اتفاقا به علت ترسي كه از نابودي، ضعف و مرگ دارند به فرد برتري مي چسبند و هر كاري مي كنند تا او را از دست ندهند. علاوه بر اينها شخصيت هاي اجتنابي هم هستند كه از حضور در جمع اجتناب مي كنند.

اين افراد هم با مرگ خوب كنار نمي آيند. آنها هميشه دلشان مي خواهد در گروهي باشند و از طرف اعضاي آن حفاظت شوند ولي چون آرامش لازم را براي حضور در جمع ندارند، دچار اضطراب مي شوند، با اضطراب و تنهايي دست به گريبانند و اين تنهايي باعث مي شود هميشه بترسند كه نكند در تنهايي بميرند.

مرگ حق است اما نه براي من!
 


حتما يادگيري و حتي ويژگي هاي ژنتيكي كه به ما به ارث مي رسند هم مي توانند در احساس ما به مرگ تاثير داشته باشند؟

شخصيت براساس تئوري هاي مختلف، 2 قسمت دارد؛ يك قسمت اكتسابي و يك قسمت ژنتيكي. يك بخش از شخصيت، يعني سرشت و مزاج، ژنتيكي است و به ارث مي رسد؛ مثل اينكه چقدر دنبال خطر مي رويم يا محافظه كار هستيم. اين بخش در نگاه به مرگ هم تاثير دارد؛ بعضي افراد به طور سرشتي، علاقه زيادي به انجام كارهاي هيجان انگيز دارند و دنبال خطر مي روند و برخي اين ويژگي را ندارند. برخي تنوع طلبند و به علت اين ويژگي ممكن است دنبال خطر هم بروند و برخي از موقعيت هاي خطرناك اجتناب مي كنند اما گفتيم برخي ويژگي هاي شخصيتي اكتسابي اند كه با آموزش در وجود ما نهادينه مي شوند. اين خصايص خودآگاهند و معمولا با عقل و منطق به دست مي آيند.

يكي از ويژگي هاي مهمي كه در قسمت اكتسابي شخصيت كه به آن كاراكتر يا منش مي گوييم، ديگران آن را مي بينند و در اثر تربيت شكل مي گيرد، «فراخود» است؛ به اين معنا كه چقدر مسائل را به قدرت و نيرويي بيروني مربوط مي دانيم و چقدر آن را به توانايي هاي خود ربط مي دهيم.

فكر مي كنم بيشتر شرقي ها به اين فراخود معتقدند، درست است؟

بله، در كشورهاي غربي معمولا فراخود پايين است و آنها علت پديده هايي مثل شكست و پيروزي را به توانايي خودشان ربط مي دهند اما در كشورهاي شرقي و مذهبي تر، خيلي موضوعات را به تقدير و سرنوشت و نيرويي برتر مربوط مي دانند. اين ويژگي، فرد را در برخورد با پيشامدهاي منفي مقاوم مي كند. مردم كشور ما به طور اكتسابي (وراي نوع شخصيتشان) معتقدند هر اتفاقي كه مي افتد كار و خواست خداوند است و اين مساله در فرهنگ ما هم وجود دارد. ايراني ها مي گويند خدا خواست كه فلاني فوت كند، مرگ دست خداست و...

اين طرز فكر ايرادي دارد؟

چرا هست ولي ما خيلي بيشتر از ديگر فرهنگ ها آن را ابراز مي كنيم. مردم كشورهاي غربي هم خداپرست هستند و معتقدند كه مرگ و زندگي دست خداوند است اما اين اعتقاد و ابراز آن در فرهنگ ما بيشتر است. با توجه به اين موضوع قاعدتا بايد ترس از مرگ در مردم ما وجود نداشته باشد و خيلي ها هم ادعا مي كنند كه از مرگ نمي ترسند (آگاهانه) و چيزي براي از دست دادن ندارند و به همه خواسته هايشان رسيده اند اما وقتي به جزييات ژنتيكي ويژگي هاي روان شناختي كه معمولا ناخودآگاه هستند، دقت مي كنيم، مي بينيم خيلي از اين ادعاها فقط در حد حرف هستند چون اكتسابي اند و فرد ياد گرفته كه بگويد مرگ حق است و از آن نمي ترسد ولي در جايي كه مرگ را در يك قدمي اش حس مي كند، ترس سراغش مي آيد. به همين دليل هم است كه همه هنگام مرگ ياد آن قدرت برتر مي افتند و آنهايي كه تجربه هاي نزديك به مرگ دارند، اعتقادهاي مذهبي شان پررنگ تر مي شود. آنها كاملا دريافته اند كه مرگ از آنچه فكر مي كنند، به آنها نزديك تر است.

اين مسائل به مذهب مربوط مب شود ولي در كشور ما فرهنگ با آن كاملا درآميخته است. پس اعتقاد به فراخود در رويارويي با مساله مرگ مي تواند كمك كننده باشد.

بله، اما متاسفانه برخي در اين وادي به ورطه افراط مي افتند به طوري كه وقتي از آنها مي پرسيم چرا فلان كار را انجام نمي دهي، نمي گويند سرانجام همه ما مرگ و خاك شدن است پس چرا زحمت زياد به خودمان بدهيم و فقط عبادت مي كنيم در حالي كه دين ما، هم براي دنيا و بهتر زيستن در آن برنامه هايي دارد و هم براي آخرت.

بايد چه نگاهي به مرگ داشته باشيم كه معلوم شود سلامت روان داريم؟ اصلا تعريفي در اين باره داريم؟

يك انسان سالم، از تجربه هاي گذشته اش درس مي گيرد اما در زمان حال زندگي مي كند و برنامه ريزي دارد. در عين حال به فكر آينده هم است. فكر كردن به مرگ اگر باعث شود فرد از زندگي حال لذت نبرد و مدام نگران آينده باشد، اضطراب، نگراني و نااميدي را به دنبال دارد اما فكر نكردن به مرگ هم درست نيست و فرد را از انجام كارهايي كه كيفيت زندگي را ارتقا مي دهد؛ مثل كارهاي خير و عبادت، باز مي دارد.

اين افراد مخصوصا وقتي اتفاق ناگهاني اي برايشان مي افتد، چون هيچ آمادگي ذهني اي در مورد مرگ خود يا اطرافيانشان ندارند، به شدت آسيب مي بينند. آنها فراخود پاييني دارند و همه چيز را به توانايي هايشان ربط مي دهند. براي توصيف حالت رواني طبيعي، شرايط بسياري را مي توان برشمرد؛ مثلا اينكه نگاه فرد به مرگ به گونه اي باشد كه در عين حال بتواند با ديگران در ارتباط باشد، به كار و شغل خود بپردازد و دنبال پيشرفت باشد.

كسي كه به پيشرفت مي انديشد، بايد به آينده اميدوار باشد و براي زمان حال برنامه ريزي كند. فكر كردن افراط گونه به مرگ هم فرد را از تلاش باز مي دارد و زندگي را برايش بي معني جلوه مي دهد. پس هم فكر كردن افراط گونه و هم فكر نكردن به مرگ از سلامت روان به دور است.

مرگ حق است اما نه براي من!
 


پس فكر كردن به مرگ در پذيرش از دست دادن اطرافيان هم كمك كننده است. اين طور نيست؟

دقيقا، به همين دليل است كه مردم كشور ما با وجود اينكه هنگام از دست رفتن عزيزانشان به شدت عزاداري مي كنند، به علت اينكه به خدا اعتقاد دارند، راحت تر آن را مي پذيرند مخصوصا كساني كه اعتقاد مذهبي بيشتري دارند. در مذهب ما به اين مقوله زياد پرداخته شده است.

در ادبيات ما هم به مرگ توجه زيادي شده.

بله از يك طرف بزرگان مي گويند به فكر مرگ باش و طوري زندگي كن كه انگار اين آخرين روز زندگي ات است و از سوي ديگر، توصيه مي شود از زندگي لذت ببريم و براي سال بعد برنامه ريزي داشته باشيم.

مصداق حديث حضرت علي (ع)!

بله، فردي كه به حدي از ويژگي و توانايي هاي شخصيتي و اعتقادهاي مذهبي رسيده  باشد، مي تواند تعادلي بين فكر كردن و فكر نكردن به مرگ برقرار كند. اين تعادل، همان سلامت روان است. عملي كردن و نهادينه كردن اين ديدگاه در وجودمان خيلي سخت است و اينكه ياد بگيريم چطور و كجا و چه زماني به مرگ فكر كنيم.

يك علت ترس از مرگ مي تواند ناشناخته بودن آن باشد؟

با اين سوال دقيقا فلسفه خيام را مطرح كرديد؛ از جمله رفتگان اين راه دارد/ بازآمده اي كو كه به ما گويد راز؟ چه كسي از آن دنيا برگشته كه بگويد آنچه چه خبر است؟ فقط مي دانيم مرگ، رفتني است كه برگشتي ندارد و بايد آدم خوبي باشيم و درست زندگي كنيم. اصلا ناشناخته بودن، باعث ترس و اضطراب مي شود و خيلي ها توانايي درك مفهوم و واقعيت مرگ را ندارند.

بعضي از مردم دلشان مي خواهد بتوانند نوع مرگشان را انتخاب كنند و برخي مرگ هيجان انگيز در دل آسمان يا در دريا و... را آرزو مي كنند. حتي نگاهي فانتزي به آن دارند. اينها كمتر از مرگ مي ترسند؟

اين كاملا مكانيسم دفاعي است و با توسل به احساسات گرايي و طنز، مي خواهند ترس از مرگ را براي خود كمرنگ كنند. مثلا وقتي فردوسي پور در برنامه خندوانه از هيجان انگيز بودن مرگ در حادثه سقوط هواپيما مي گفت، به علت ويژگي هاي هيجاني و برون ريزي او بود. از طرفي، مي دانيم او از كساني است كه مكانيسم هاي دفاعي طنز قوي دارد و در مواقع اضطراب، موضوع را به طنز بر مي گرداند. اما منبع ما وحي است و كتاب هاي آسماني و تعاليم پيامبران و امامان كه به آنها اعتماد داريم.

اگر به شما بگويند مي توانيد نوع مرگتان را انتخاب كنيد، چه مي گوييد؟ تا به حال به اين موضوع فكر كرده ايد؟

ترجيح مي دهم شب بخوابم و صبح بلند نشوم. هيچ كس مرگ دردناك را دوست ندارد و من هم مرگي بي درد مي خواهم. شايد علتش شغلم باشد و اينكه در كشيدن آدم ها را زياد مي بينم. پزشكان چون مرگ زياد مي بينند، مي دانند چقدر نزديك است و به علت ترسي كه از مرگ دارند، معمولا سرطان ها در پيشرفته ترين حالت در آنها كشف مي شود چون دنبال اينكه بيماري شان تشخيص داده شود، نمي روند و مي ترسند تشخيص داده شود. اين را هم مي دانم كه مرگ براي بازمانده ها با هر نوع اعتقادي خيلي سخت تر است و معتقدم اعتقادهاي مذهبي بايد مرگ را ساده تر و باورپذيرتر كند.

و نترسيم از مرگ، مرگ پايان كبوترنيست، مرگ وارونه يك زنجره نيست، مرگ در ذهن اقاقي جاري است... اين شعر را شنيده ايد؟ اين هم يك مكانيسم دفاعي است؟

بله، اينها تمثيل هايي است كه از يك ذهن عرفاني و به خدا نزديك شده تراوش كرده. سهراب اضطراب مواجهه با مرگ را با اين نگاه لطيف كاهش داد. اصلا هنر يك مكانيسم دفاعي است براي كاهش اضطراب ها. خواندن اين ابيات به كاهش اضطراب و تغيير ديدگاه نسبت به مرگ كمك مي كند.

تغيير اقليم دقيقا چيست؟

۴۸۵ بازديد
تغيير اقليمي كه دشمن شماره‌ي يك همه‌ي مردم جهان است و اگر از كنترل خارج شود، زندگي ساكنان زمين را تهديد مي‌كند. ولي واقعا تغيير اقليم چيست؟ در ادامه سعي مي‌كنيم اين مفهوم را به زباني ساده به شما بگوييم.
مجله ديجي كالا - مهدي مومن زاده: نمايندگان بيش از ۱۹۰ كشور براي رسيدن به توافق جهت كاهش ميزان انتشار گازهاي گلخانه‌اي در اين شهر گرد هم آمدند. شهري كه هنوز در شوك حملات تروريستي چند هفته‌ي پيش به سر مي‌برد.


تغيير اقليمي كه دشمن شماره‌ي يك همه‌ي مردم جهان است و اگر از كنترل خارج شود، زندگي ساكنان زمين را تهديد مي‌كند. ولي واقعا تغيير اقليم چيست؟ در ادامه سعي مي‌كنيم اين مفهوم را به زباني ساده به شما بگوييم.

زمين حدود پنج‌ ميليارد سال عمر دارد و از زماني كه اتمسفرش شكل گرفته، اقليم آن پيوسته در حال تغيير و تحول بوده است. مثلا دماي متوسط زمين قطعا در يك ميليون سال پيش با حالا متفاوت بوده و اين تفاوت در ۵ ميليون و ۱۰ ميليون سال قبل هم وجود داشته است.

كنفرانس پاريس ؛ تغيير اقليم دقيقا چيست؟


 دماي متوسط كنوني زمين، چيزي در حدود ۱۵ درجه‌ي سانتي‌گراد است. اين سياره، قبلا دماهاي متوسط بيشتر و كمتري را هم تجربه كرده است. بنابراين تغيير دماي متوسط زمين اصلا چيز عجيبي نيست؛ مشكل اين‌جاست كه سرعت تغيير اقليم زياد شده و زمين خيلي سريع در حال گرم شدن است. وقتي تغيير اقليم خيلي سريع صورت مي‌گيرد، زندگي نمي‌تواند خود را با آن وفق دهد و در نتيجه حيات به خطر مي‌افتد.

عمده‌ي تقصير اين گرم شدن سريع بر گردن فعاليت‌هاي انساني است. ما چيزي به نام صنعت و كشاورزي را اختراع كرده‌ايم و گازهاي گلخانه‌اي را با حجم خيلي زياد وارد اتمسفر زمين مي‌كنيم.

اثر گلخانه‌اي چيست؟

وقتي خودروي خود را زير آفتاب پارك مي‌كنيد و پنجره‌ها را بالا مي‌كشيد، بعد از چند دقيقه هواي داخل خودرو شروع به گرم شدن مي‌كند.

 گرم شدن هواي داخل خودرو به اين دليل است كه پرتوهاي خورشيد از پنجره‌ها وارد مي‌شوند و با گرم كردن سطوح داخلي، دماي اتاق را بالا مي‌برند، ولي هيچ راهي براي اينكه هواي داخل بتواند با بيرون تبادل گرمايي داشته باشد، وجود ندارد.

 بنابراين دماي داخل پيوسته بالا مي‌رود. اين همان اثري است كه در سالن‌هاي شيشه‌اي گلخانه‌ها هم ايجاد مي‌شود. درباره‌ي كره‌ي زمين هم شرايط به همين صورت است.

 نور خورشيد وارد اتمسفر مي‌شود، به سطح زمين برخورد مي‌كند و در راه بازگشت، توسط گازهاي گلخانه‌اي اتمسفر به دام مي‌افتد و نمي‌تواند بيرون برود. البته كه اين پديده كاملا براي زندگي روي زمين مفيد است و اگر وجود نداشت،‌ دماي متوسط زمين ۳۰ درجه‌ي سانتي‌گراد سردتر بود.

 به طور طبيعي در اتمسفر زمين يك سري گازهايي وجود دارد كه تاثير گلخانه‌اي زيادي دارند؛ يعني مي‌توانند انرژي را بيشتر از بقيه به دام بيندازند. ليست اين گازها در تصوير زير آمده است.

كنفرانس پاريس ؛ تغيير اقليم دقيقا چيست؟
كربن‌دي‌اكسيد حاصل از سوزاندن سوخت‌هاي فسيلي، بيشترين نقش را در افزايش اثر گلخانه‌اي دارد


دانشمندان مي‌گويند ما به دليل فعاليت‌هاي صنعتي و كشاورزي، در حال افزودن به مقدار طبيعي گازهاي گلخانه‌اي هستيم و در نتيجه اين اثر را تشديد مي‌كنيم؛ بدين ترتيب زمين گرم‌تر مي‌شود. به گرم‌شدن زمين بر اثر فعاليت‌هاي انساني، «گرمايش جهاني» يا «تغيير اقليم» مي‌گويند.

تاثيرگذارترين گاز در اثر گلخانه‌اي، بخار آب است. با اين حال تاثير بخار آب فقط چند روز است و خيلي سريع از بين مي‌رود. در ضمن ميزان بخار آب اتمسفر زمين در دهه‌هاي گذشته افزايش خاصي نيافته است. ولي كربن‌دي‌اكسيد مدت خيلي بيشتري در اتمسفر مي‌ماند.

 آن‌قدر كربن‌دي‌اكسيد اتمسفر زمين زياد شده و آن‌قدر سرعت از بين رفتن آن كم است كه صدها سال طول مي‌كشد مقدار آن به اندازه‌ي قبل از انقلاب صنعتي برسد. در ضمن ظرفيت فيلترهاي طبيعي زمين مثل اقيانوس‌ها براي جذب كربن‌دي‌اكسيد محدود است.

 انسان با سوزاندن سوخت‌هاي فسيلي، كربن‌دي‌اكسيد زيادي روانه‌ي اتمسفر مي‌كند و در ضمن دائما در حال از بين بردن بعضي فيلترهاي طبيعي، مثل جنگل‌ها است. از ديگر گازهاي گلخانه‌اي كه انسان نقش زيادي در توليد آن‌ها دارد، مي‌توان به متان و نيتروس اكسيد اشاره كرد؛ ولي همچنان ميزان آن‌ها نسبت به كربن‌دي‌اكسيد كم است.

از زمان وقوع انقلاب صنعتي در سال ۱۷۵۰، مقدار كربن‌دي‌اكسيد اتمسفر بيش از ۳۰ درصد و مقدار متان بيش از ۱۴۰ درصد افزايش يافته است. اكنون كربن‌دي‌اكسيد اتمسفر زمين به بيشترين مقدار خود در ۸۰۰ هزار سال گذشته رسيده است.

شواهد و مدارك ما از گرمايش جهاني چيست؟

اولين ثبت‌هاي دقيقي كه از دماي زمين متوسط انجام داديم تقريبا به اواخر قرن ۱۹ام برمي‌گردد. مقايسه‌ي دماهاي جديد با آن زمان نشان مي‌دهد كه دماي متوسط در يك قرن گذشته، ۰٫۸ درجه‌ي سانتي‌گراد افزايش يافته است. حدود ۰٫۶ درجه‌ي آن در ۳۰ سال اخير رخ داده است.

اطلاعات ماهواره‌اي نشانگر افزايش ساليانه‌ي ۳ ميلي‌متري سطح آب اقيانوس‌ها در دهه‌هاي اخير است. قسمت زيادي از اين افزايش سطح به انبساط گرمايي آب اقيانوس‌ها نسبت داده مي‌شود. زماني كه اقيانوس گرم مي‌شود، فاصله‌ي مولكول‌هاي آب از يكديگر افزايش مي‌يابد و در نتيجه كل حجم اقيانوس زياد مي‌شود.

به جز انبساط گرمايي، ذوب شدن يخچال‌ها و يخ‌هاي قطبي هم در افزايش سطح آب اقيانوس‌ها تاثير زيادي دارد. بيشتر يخچال‌هاي مناطق معتدل زمين و شبه جزيره‌ي جنوبگاني در حال ذوب شدن و پس‌روي هستند.

داده‌هاي ماهواره‌اي از سال ۱۹۷۹، تحليل سريع صفحه‌هاي يخي قطب شمال را نشان مي‌دهد. سرعت ذوب شدن آن‌ها، چيزي در حدود ۴ درصد در هر يك دهه است. در سال ۲۰۱۲، مساحت صفحه‌هاي يخي قطب شمال به ۵۰ درصد كمتر از ميزان متوسط آن‌ها در بازه‌ي سال‌هاي ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۰ رسيد.

 در چند سال اخير، مساحت صفحه‌ي يخي گرينلند به طرز بي‌سابقه‌اي كم شده است. اگر همه‌ي حجم ۲٫۸ ميليون كيلومتر مكعبي صفحه‌ي يخي گرينلند ذوب شود، سطح آب اقيانوس‌ها تا ۶ سانتي‌متر بالا مي‌آيد.

داده‌هاي ماهواره‌اي نشان مي‌دهد كه صفحه‌هاي يخي غربي جنوبگان در حال تحليل رفتن هستند و صفحه‌هاي يخي شرقي هم هرچند كه تا به حال مصون بودند، ولي در چند سال اخير آن‌ها هم شروع به ذوب شدن كرده‌اند.

كنفرانس پاريس ؛ تغيير اقليم دقيقا چيست؟
متوسط دماي جهاني در يك قرن گذشته پيوسته در حال افزايش بوده است


تاثيرات تغيير اقليم را مي‌توان در پوشش گياهي و حيوانات هم مشاهده كرد. افزايش دما باعث مي‌شود كه زمان گل‌دهي و ميوه‌دهي گياهان جلو بيفتد و حيوانات هم در جستجوي مناطق خنك‌تر قلمروي زندگي خود را تغيير دهند.

راه‌كار جلوگيري از تغيير اقليم چيست؟

در چند سال اخير، گفتگو و رايزني‌هاي زيادي براي جلوگيري از پيشرفت تغيير اقليم انجام شده است. بعضي‌ها مي‌گويند از سال ۱۹۹۸، علي‌رغم افزايش چشمگير ميزان كربن‌دي‌اكسيد، گرمايش جهاني متوقف شده است. آن‌ها با دلايلي سعي كرده‌اند به روش‌هايي اين موضوع را توجيه كنند.

  •     تغيير در ميزان انرژي خروجي خورشيد
  •     كاهش بخار آب اتمسفر
  •     افزايش ظرفيت جذب گرماي اقيانوس‌ها


ولي تا به حال دانشمندان مكانيسم دقيق توقف گرمايش جهاني را به خوبي درك نكرده‌اند. دانشمنداني كه شكاك هستند، مي‌گويند اين توقف نشانگر غير قابل اطمينان بودن پيش‌بيني‌هايي است كه بر اساس مدل‌هاي اقليمي كامپيوتري صورت گرفته‌اند.

در سوي مقابل، دانشمندان اقليم‌شناس مي‌گويند كه اين وقفه فقط در يكي از سامانه‌هاي اقليمي، يعني متوسط دماي جهاني سطح زمين ايجاد شده است.

 ديگر نشانگرها، مثل يخ‌هايي كه ذوب مي‌شوند و تغييرات در زندگي گياهان و حيوانات، نشان مي‌دهد كه زمين همچنان در حال گرم‌تر شدن است. در حقيقت مقاله‌اي كه ژوئن سال ۲۰۱۵ در مجله‌ي ساينس منتشر شد، ايجاد وقفه در گرمايش جهاني را زير سوال برد.

در آينده دما چقدر افزايش مي‌يابد؟

«مجمع بين‌المللي تغييرات آب و هوايي» (IPCC) در تحقيقي كه سال ۲۰۱۳ انجام داد، بر اساس مدل‌سازي‌هاي كامپيوتري يك سري پيش‌بيني‌هايي انجام داد.

 بيشتر شبيه‌سازي‌ها نشانگر اين هستند كه تغيير دماي جهاني سطح زمين تا پايان قرن ۲۱ام نسبت به سال ۱۸۵۰ تا ۱٫۵ درجه افزايش مي‌يابد. حد ۲ درجه‌ي سانتي‌گراد به عنوان مرز خطر در گرمايش جهاني در نظر گرفته شده است.

دانشمندان مي‌گويند حتي اگر همين حالا ميزان گازهاي گلخانه‌اي را به اندازه‌ي چشمگيري كاهش دهيم، اثرات آن ادامه خواهد داشت چرا كه قسمت‌هاي بزرگي از سامانه‌ي اقليمي براي پاسخ دادن به تغييرات، صدها سال زمان احتياج دارند. بعلاوه براي خارج شدن گازهاي گلخانه‌اي از اتمسفر، به دهه‌ها زمان احتياج است.



اثر تغيير اقليم روي ما چگونه است؟

ميزان تاثيرات بالقوه هنوز خيلي مشخص نيست. تغيير اقليم ممكن است باعث كمبود آب شيرين، كمبود غذا يا منجر به سيل، طوفان، موج‌هاي گرمايي شديد و خشكسالي شود. تغيير اقليم مي‌تواند باعث بوجود آمدن شرايط آب و هوايي سخت شود؛ با اين حال ربط دادن هر رويداد آب و هوايي سخت به گرمايش جهاني كار درستي نيست.

دانشمندان مي‌گويند به طور كلي گرمايش جهاني ممكن است باعث بارش باران بيشتر شود، ولي خطر خشكسالي در تابستان و مناطق دور از اقيانوس افزايش مي‌يابد.

 در نتيجه‌ي وقوع طوفان‌ها و افزايش سطح آب دريا، احتمال وقوع سيل هم بيشتر مي‌شود. البته اين الگوها در مناطق مختلف متفاوت هستند. كشورهاي فقير كه امكانات كمتري براي دست و پنجه نرم كردن با اين رويدادها دارند، بيشتر در معرض خطر هستند.

تغيير اقليم منجر به تغيير شرايط زيستگاه‌ها مي‌شود و از آن‌جا كه حيات وحش نمي‌تواند به سرعت خود را با اين تغييرات سازگار كند، بسياري از حيوانات منقرض خواهند شد.

 سازمان بهداشت جهاني هم مي‌گويد كه با افزايش مالاريا، بيماري‌هاي مربوط به آب ناسالم و سوء تغذيه، جان بسياري از مردم به خطر مي‌افتد.

هرچه ميزان كربن‌دي‌اكسيد اتمسفر بيشتر شود، اقيانوس‌ها هم آن را بيشتر جذب مي‌كنند و در نتيجه اسيدي‌تر مي‌شوند. بدين ترتيب زندگي صخره‌هاي مرجاني به خطر مي‌افتد و آن‌ها در ساختن اسكلت كلسيتي به مشكل برمي‌خورند.

پيشرفت هاي علمي ايران كه جهان را شگفت زده كرده است

۴۹۱ بازديد
تحريم‌ها در ضمن مشاركت دانشمندان آمريكايي در پروژه‌هاي پژوهشي ايران را منع مي‌كند، حتي اگر اين مشاركت، فقط در حد ارائه‌ي مشاوره باشد. هرگونه همكاري در پرو‌ژه‌هاي علمي ايران، به دريافت مجوز از وزارت خزانه‌داري آمريكا احتياج دارد.
مجله ديجي كالا - مهدي مومن زاده: شهر قزوين، در ۱۵۰ كيلومتري شمال غرب تهران قرار دارد. شهري كه به عنوان پايتخت هنر خوش‌نويسي ايران هم شناخته مي‌شود.

 قرار است در فاصله‌اي نزديك به اين شهر،‌ يك پروژه‌ي علمي خيلي مهم اجرا شود. اگر همه چيز خوب پيش برود،‌ در سال ۲۰۱۸ كلنگ ساخت اولين «شتاب دهنده‌ي ذرات» ايران زده مي‌شود.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم

 چشمه‌اي از پرتوي ايكس كه از آن براي پژوهش در زمينه‌هاي مختلف، از مولكول‌هاي زيستي گرفته تا مواد پيشرفته استفاده خواهد شد. پروژه‌ي ۳۰۰ ميليون دلاري «چشمه‌ي نور ايران» (ILSF)،‌ بزرگترين طرح پژوهشي دانش‌هاي بنيادين كشور است.

 فيزيك‌داني از دانشگاه بركلي كاليفرنيا به نام «ديويد آتوود» (David Attwood) سال گذشته از دفتر مديريت پروژه‌ي چشمه‌ي نور ايران ديدار كرد؛ او مي‌گويد: «اين شتاب‌دهنده، توانايي انجام پژوهش‌هاي علمي در سطح جهاني را به دانشمندان ايراني مي‌دهد.»

اين پروژه، نشانگر عزم جدي ايراني‌ها براي انجام پروژه‌هاي علمي در شرايط نه چندان آرام كشور است. شرايطي كه ايران به دليل فعاليت‌هاي هسته‌اي، زير فشار تحريم‌هاي آمريكا و متحدانش قرار دارد. اين تحريم‌ها فقط اقتصاد را نشانه نرفته؛ بلكه از صادرات تجهيزات پيشرفته‌ي علمي به ايران جلوگيري مي‌كند.

 تحريم‌ها در ضمن مشاركت دانشمندان آمريكايي در پروژه‌هاي پژوهشي ايران را منع مي‌كند، حتي اگر اين مشاركت، فقط در حد ارائه‌ي مشاوره باشد. هرگونه همكاري در پرو‌ژه‌هاي علمي ايران، به دريافت مجوز از وزارت خزانه‌داري آمريكا احتياج دارد.

تحريم‌ها از دانلود بيشتر نرم‌افزار‌هاي علمي در ايران جلوگيري مي‌كنند و به دليل قطع بودن ارتباط سامانه‌ي بانكي ايران با بانك‌هاي جهاني، ايراني‌ها نمي‌توانند به طور مستقيم ژورنال‌هاي خارجي را تهيه كنند.

علي‌رغم تمام اين فشارها، سازندگان شتاب‌دهنده‌ي حلقه‌اي يا همان «سنكروترون» ايران،‌ قصد دارند به هر قيمتي كه شده، آن را بسازند. سازندگان شتاب‌دهنده‌ي ذرات، گاهي اوقات مجبور مي‌شدند به جاي وارد كردن قطعات مهم از راه‌هاي رسمي، آن‌ها را قاچاق كنند.

اگر توليد آن در داخل ممكن نبود، خودشان تلاش مي‌كردند كه آن‌ها را بسازند؛ در غير اين صورت، بدون اين قطعات كار خود را ادامه مي‌دادند. «جواد رحيقي»، فيزيك‌دان هسته‌اي و مدير پروژه‌ي چشمه‌ي نور ايران است؛ او مي‌گويد: «شكست براي ما معني ندارد.»

همين روحيه باعث شد كه علي‌رغم همه‌ي تحريم‌ها و فشارها، پروژه‌‌هاي علمي ديگري نيز داخل ايران شروع شود.

نتيجه‌‌ي اين روحيه، سرمايه‌گذاري علمي هنگفت دولت ايران در پروژه‌هاي علمي بود. پروژه‌هايي كه در حوزه‌هاي مختلف، از لرزه‌شناسي گرفته تا سلول‌هاي بنيادين شروع شده‌اند. دولت ايران در اقدامي نادر، به ما از نشريه‌ي ساينس اجازه داد كه از برخي پروژه‌ها ديدن و با بعضي دانشمندان گفتگو كنيم.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
ايران قصد دارد در نزديكي شهر قزوين، شتابگر ذرات ملي بسازد

وضعيت اسفبار تحريم‌هاي ايران به زودي تمام مي‌شود. در ماه جولاي امسال، ايران و قدرت‌هاي جهاني به توافقي هسته‌اي رسيدند و ايران پذيرفت كه در عوض برداشته شدن بسياري از تحريم‌ها، برنامه‌ي هسته‌اي خود را محدود كند. اگر مشكل خاصي پيش نيايد، اين توافق از پايان امسال به طور كامل اجرا مي‌شود.

تا زماني كه تحريم‌ها برداشته شوند،‌ ارتباط علمي غرب با ايران همچنان محدود خواهد بود. جولاي امسال، هيئتي ايراني در شهر وين اتريش، بر روي توافق براي انجام پژوهش‌هاي مشترك با «سازمان توسعه‌ي صنعتي ملل متحد» (UNIDO) و ديگر شركاي بين‌المللي مذاكره مي‌كرد.

اوايل تابستان امسال نيز گروهي از مسئولان دانشگاه‌هاي آمريكا به سرپرستي «آلن گودمن» (Allan Goodman)، رئيس مركز آموزش بين‌المللي در نيويورك به ايران آمدند.

آن‌ها قصد بررسي حوزه‌هايي را داشتند كه ايران و آمريكا مي‌توانند در آن‌ها همكاري علمي بكنند. گودمن مي‌گويد: «ما در اين سفر دريافتيم كه علم در ايران زنده است و اوضاع خوبي دارد.»

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
با توافق هسته‌اي ايران و ۱+۵، حجم زيادي از تحريم‌ها عليه ايران برداشته مي‌شود

زنده نگه داشتن علم در جنگ تحريم، يك پيروزي بزرگ در تاريخ ايران معاصر ايران به حساب مي‌آيد؛ تاريخي كه قسمت‌هايي از آن را مردم در زندگي روزانه‌ي خود احساس مي‌كنند. در جنوب تهران، گورستاني به نام «بهشت زهرا» وجود دارد.

قبرها رديف به رديف و ستون به ستون به موازات هم قرار گرفته‌اند و تا دوردست‌هاي افق ادامه دارند. قسمتي از اين گورستان، متعلق به سربازاني است كه در جنگ ايران و عراق جان خود را از دست داده‌اند.

 جنگي كه به دليل استفاده‌ي گسترده از خندق‌ها، خاكريز‌ها و گاز‌هاي شيميايي، بيشتر شبيه به جنگ جهاني اول بود؛ جنگ فرسايشي و ويرانگري كه از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ ادامه داشت.

بسياري از كساني كه اين‌جا آرام گرفته‌اند، خيلي كم سن و سال هستند. در ايران، كشته‌شدگان جنگ را «شهيد» مي‌نامند و سعي مي‌شود كه ياد آن‌ها به شيوه‌هاي مختلف زنده نگه داشته شود.

 ياد سال‌هاي تلخي كه از انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹ تا پايان جنگ ادامه داشت. گودمن مي‌گويد: «اين تصاوير، چشمان ما را تا حد زياد به روي واقعيت باز كرد. ما تا پيش از اين، اثر بزرگ جنگ بر قلب و روح ايرانيان را دست كم مي‌گرفتيم.»

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
هشت سال جنگ با عراق، تاثير عميقي بر زندگي ايرانيان داشت

در اوايل دهه‌ي ۸۰ ميلادي، همه‌ي دانشگاه‌هاي ايران به مدت سه سال، تحت عنوان انقلاب فرهنگي تعطيل شدند. بسياري از مردان كه توانايي جسماني كافي داشتند، به جنگ اعزام شدند. در اين سال‌ها پديده‌اي وحشتناك رخ داد، پديده‌اي به نام فرار مغزها، چيزي كه باعث شد علم در ايران تا لبه‌ي پرتگاه عقب برود.

 پس از پايان جنگ، دانشگاه‌ها و مراكز آموزشي خيلي آرام شروع به كار كردند و از ركود فاصله گرفتند. سپس ايران خيلي سريع شروع به بازسازي مراكز آموزشي كرد و دانشگاه‌هاي جديد، يكي پس از ديگري احداث مي‌شدند.

 در اين سال‌ها، تعداد دانش‌آموزان و دانشجويان افزايشي چشمگير و تحسين برانگيز پيدا كرد؛ ايران با يك دهه‌ي قبل قابل مقايسه نبود. به عنوان قسمتي از اين رستاخيز، دانشگاه صنعتي شريف در تهران، نخستين دوره‌ي دكتراي فيزيك را برگزار كرد.

در همين حين، دولت شروع به ساختن مراكز پژوهشي كاربردي كرد؛ يكي از آن‌ها، پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي است.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
ايران در حال ساختن يك تلسكوپ ملي ۳/۴ متري است. سال گذشته آينه‌ي آن از آلمان وارد ايران شد

پس از انقلاب اسلامي ايران،‌ شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اوايل دهه‌ي ۸۰ ميلادي تاسيس شده بود، سازمان جهاد دانشگاهي را راه‌اندازي كرد. بخشي از وظيفه‌ي جهاد دانشگاهي، اطمينان از پايبندي دانشگاه‌ها به اصول و تفكرات اسلامي است.

اين سازمان در انگليسي با نام «مركز آكادميك آموزش، فرهنگ و پژوهش» (ACECR) شناخته مي‌شود و هدفش اين است كه پژوهش‌هاي علمي را با نيازهاي اجتماعي مطابقت دهد.

 اين مركز، بعضي پروژه‌هاي كاربردي مثل خطوط انتقال برق فشارقوي و ايمن‌سازي تجهيزات حفاري چاه‌هاي نفت را تامين مالي كرده است؛ همچنين در حال همكاري براي ساخت پهپاد‌هاي نظامي در اصفهان است.

جهاد دانشگاهي، دستاوردهايي در زمينه‌ي دانش‌هاي بنيادين نيز داشته است. در سال ۱۹۹۱، اين سازمان توانست مركز رويان را در تهران تاسيس كند. مركز رويان، براي كمك به زوج‌هاي نابارور ايراني كه پيش‌تر براي درمان بايد به خارج از كشور سفر مي‌كردند ساخته شد.

اين مركز، از آن زمان تا كنون وزنه‌اي سنگين در پژوهش‌ بر روي سلول‌هاي بنيادين كشور بوده است. از زمان شروع به كار اين مركز، صدها مقاله منتشر شده است و علي‌رغم همه‌ي تحريم‌ها، توانسته عمل شبيه‌سازي در حيوانات را انجام دهد.

شوراي عالي انقلاب فرهنگي به انجام تحقيقات در سطح خاورميانه نيز علاقه‌مند است. در برنامه‌ي چشم‌اندازي كه سال ۲۰۱۱ منتشر شد، يكي از اهداف آن‌، ارتقاء و بهبود علم و فناوري در جهان اسلام بود. طبق اين برنامه، احياي تمدن بزرگ اسلامي، مشروط به پيشرفت همه‌جانبه در علم دانسته شده است.

اين شورا در سال ۲۰۰۴، مركزي را تحت عنوان «پايگاه استنادي علوم جهان اسلام» راه‌اندازي كرد كه در آن، سعي مي‌شود زبان فارسي به عنوان زبان بين‌المللي علم توسعه داده شود. اين مركز حتي تلاش كرد كه يك اينترنت اسلامي هم راه اندازي كند.

در اوايل دهه‌ي ۲۰۰۰،‌ ايران فكر‌هاي بزرگي در حوزه‌ي دانش‌هاي بنيادين در سر داشت؛ از آن جمله مي‌توان به چشمه‌ي نور ايران و رصدخانه‌ي ملي ايران اشاره كرد.

ولي مشكلات زيادي در اين راه بوجود آمد، بسياري از بهترين دانشجويان و استادان اين كشور به خارج از كشور مهاجرت كردند و همان‌جا ماندند. در ضمن بودجه‌ي اختصاصي به علم نتوانست همپاي آرزوها پيش برود.

«وحيد احمدي»، معاون پژوهشي وزارت علوم ايران مي‌گويد: «هرچند هدف رسمي دولت اين بود كه ۳ درصد از توليد ناخالص ملي به بخش پژوهش‌ اختصاص داده شود، ولي سال ۲۰۱۴، در عمل اين بودجه به چيزي در حدود ۰/۵ درصد رسيد.

 تقريبا ۱/۷۵ ميليارد دلار. اين درحاليست كه وزارت علوم فقط كنترل ۲۷ درصد از آن را در دست دارد.» اين قطعه كيك كوچك به قسمت‌هاي باريك‌تر تقسيم شد.

 «جواد صالحي» استاد دانشگاه صنعتي شريف است؛ او مي‌گويد: «بودجه‌ي پژوهشي سال گذشته‌ي دانشگاه صنعتي شريف فقط چند صد هزار دلار بود. ۹۰ درصد مقاله‌هاي ما، صرفا ايده‌هاي خلاقانه هستند.

ما بودجه‌ي ساخت نمونه‌هاي اوليه و آزمايش آن‌ها را نداريم.» به دليل مشكلات اقتصادي، دانشمندان ايراني حتي در امرار معاش نيز دچار مشكل شدند.

ضربه‌ي بزرگ به جامعه‌ي علمي ايران، در سال ۲۰۰۲ خورد. زماني كه مشخص شد ايران در نزديكي شهر نطنز، تاسيسات غني‌سازي اورانيوم ساخته است. اين باعث شد كه آمريكا و سازمان ملل، تحريم‌هاي سخت‌گيرانه‌اي عليه ايران وضع كنند. جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا، ايران را يكي از اعضاي محور شرارت خواند.

پشت سر آن هم صحبت‌هاي احمدي‌نژاد عليه هولوكاست و رژيم صهيونيستي آمد و خلاصه تنش‌هاي سياسي به اوج رسيد. ايران زير فشار تحريم‌هاي بيشتري مي‌رفت و در كنار اقتصاد، دانشمندان ايران نيز در انزواي بيشتري قرار مي‌گرفتند.

 تحريم‌ها آن‌قدر شديد بودند كه براي مثال، هيچ سنگي نمي‌توانست به ايران صادر، يا از ايران وارد شود. قرار بود كه با اين كار،‌ صنعت ساخت و ساز در ايران تحت فشار قرار گيرد. «عرفان خسروي» كه يك ديرينه‌شناس در دانشگاه تهران است مي‌گويد: «عدم تبادل سنگ، به معني عدم تبادل فسيل است.

به دليل تحريم در تبادل سنگ، ما نمي‌توانيم از دانشگاه‌هاي خارجي سنگي قرض بگيريم و آن را با نمونه‌هاي خود مقايسه كنيم. در ضمن نمي‌توانيم فسيل‌ها را براي آناليز به خارج ارسال كنيم. بعلاوه از آن‌جا كه صادرات ايزوتوپ‌هاي پرتوزا به ايران ممنوع است، ما نمي‌توانيم سن نمونه‌هاي خود را اندازه بگيريم.»

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
خانم‌ها بخش بزرگي از جامعه‌ي علمي ايران را تشكيل داده‌اند

در حال حاضر دانشمندان ايراني نمي‌توانند به راحتي مقاله‌هاي خود را در ژورنال‌هاي بين‌المللي منتشر كنند. بعضي از سردبيران با تصور نادرست از تحريم‌ها، مقالات را چاپ نمي‌كنند.

 آن‌ها فكر مي‌كنند كه با اين كار تحريم‌هاي بين‌المللي را نقض مي‌كنند، اين درحاليست كه تحريم‌ها در اين مورد فقط افرادي از دولت ايران و سازمان‌هاي مربوط به انرژي هسته‌اي را هدف قرار داده‌ است.

«محمدكاظم جعفري»، رئيس پژوهشگاه زلزله‌شناسي است؛ او مي‌گويد: «تحريم‌ها بسيار بي‌رحمانه شدند. براي سال‌ها، اين پژوهشگاه حسگرهاي لرزه‌نگار را از كانادا، انگلستان و آمريكا وارد مي‌كرد. حسگرها در قسمت‌هايي كه گسل‌ها قرار دارند كار گذاشته مي‌شوند و بدين ترتيب مي‌توانند از زمين‌لرزه‌ي قريب‌الوقوع اطلاع دهند.

در ضمن با آن‌ها مي‌توان ميزان ارتعاش سازه‌هايي مثل‌ پل‌ها، سدها و ديگر زيرساخت‌ها را فهميد. البته كه از اين حسگرها مي‌توان براي مانيتورينگ آزمايش‌هاي هسته‌اي هم استفاده كرد. از سال ۲۰۱۰، ايران ديگر نمي‌تواند حتي براي مقاصد بشردوستانه هم اين حسگرها را وارد كند.»

دانشمندان ايراني چاره را در اين ديدند كه حسگر را خودشان بسازند. در دفتر كار آقاي جعفري، نقشه‌اي بزرگ از ايران و مناطق زلزله‌خيز آن ديده مي‌شود.

 زير آن، حسگر شتاب‌سنج HAT قرار گرفته است. يك دستگاه مشكي رنگ و سنگين وزن. اين حسگر عملياتي هم شده است، مثلا نمونه‌هايي از آن را در نيروگاه هسته‌اي بوشهر، سد هيروي استان كرمانشاه و سامانه‌هاي گازرساني شهر تهران كار گذاشته‌اند.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
وقتي تحريم‌ها بيشتر شد، مركز زلزله‌شناسي ديگر نمي‌توانست حسگرهاي زلزله را وارد كند. بنابراين به سراغ ساختن نمونه‌هاي بومي آن رفت

نسل‌شناسي به نام «مسعود هوشمند» مي‌گويد: «اگر چيزي راه ما را سد كند، ما راه خود را براي گذر از آن پيدا مي‌كنيم.

ما مثل رودخانه‌اي هستيم كه مي‌تواند راهش را از ميان قلوه‌سنگ‌ها پيدا كند.» در پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيست‌فناوري، هوشمند گروهي را هدايت مي‌كند كه اكنون توانسته‌اند بيش از ۳۰۰ بيماري ميتوكندريايي تشخيص را دهند.

او اين موفقيت را مديون همكاري ۵۰ دانشجويي مي‌داند كه در خارج از كشور هستند و به گروه او در داخل ايران كمك مي‌كنند.

چنين كارهاي نبوغ‌آميزي در پروژه‌ي شتاب‌دهنده‌ي ذرات ايران هم رخ داد. وقتي كه در سال ۲۰۱۰ كار بر روي چشمه‌ي نور ايران در پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادين آغاز شد، گروه سازنده مي‌دانست كه يك دستگاه خيلي مهم را نمي‌تواند از خارج وارد كند. آن دستگاه، منبع تغذيه‌ي فوق با ثبات براي آهنرباهاي مغناطيسي سنكروترون بود.

 گروه ايراني تصميم گرفت كه خودش آن را بسازد. رحيقي مي‌گويد: «ابتدا كه اين تصميم را مطرح كرديم، بعضي‌ها به ما خنديدند. اكنون پنج سال گذشته است و ما دستگاهي ساخته‌ايم كه حتي بهتر از بعضي نمونه‌هاي خارجي كار مي‌كند. حالا ديگر كسي به ما نمي‌خندد.»

وقتي به هيچ وجه نمي‌توان دستگاهي را در داخل ساخت، دانشمندان ايراني مجبور مي‌شوند كه هزينه‌ي زيادي بابت خريد آن از بازار سياه و قاچاق بپردازند.

معمولا اين كار باعث مي‌شود كه خدمات پس از فروشي هم در كار نباشد. براي مثال، زماني پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي ايران تصميم گرفت كه يك ماشين رزونانس مغناطيس هسته‌اي دست اول داشته باشد.

«مهدي نكومنش» مدير اين پژوهشگاه مي‌گويد: «سازنده‌ي آلماني دستگاه گفت كه مي‌توانيد قطعات آن را براي تعمير پيش ما بفرستيد، ولي تضمين نمي‌كنيم كه بتوانيم آن‌ها را به شما بازگردانيم.» بسياري اوقات مواد خيلي دير به دست ما مي‌رسند.

 سرعت به خصوص براي دانشمنداني كه در رشته‌هايي مثل سلول‌هاي بنيادي كار مي‌كنند اهميت زيادي دارد.

اكنون دانشمندان ايراني اميدوارند كه توافق هسته‌اي بتواند تغييراتي ايجاد كند. باز شدن دروازه‌ها به سوي غرب، فعاليت در يك محيط سياسي كم‌تنش‌تر و اقتصاد قوي‌تر مي‌تواند باعث شود كه علم رشد بيشتري بكند. احمدي مي‌گويد: «اين يك دوره‌ي جديد براي علم در ايران است. ما در حال ورود به دوره‌ي پساتحريم هستيم.»

در توافق هسته‌اي، قرار شده كه تاسيسات غني‌سازي فوردو به يك مركز پژوهشي بين‌المللي تبديل شود و محلي براي همكاري در زمينه‌هايي مثل همجوشي هسته‌اي، اخترفيزيك و راديوداروها شود.

«شاهين روحاني»،‌ فيزيك‌دان ذرات در پژوهشگاه دانش‌هاي بنيادين تهران و رئيس انجمن فيزيك ايران است؛ او مي‌گويد: «آزمايشگاه زيرزميني فوردو مي‌تواند ميزبان آشكارساز‌هاي ذرات كيهاني ماده‌ي تاريك و نوترينوهايي كه در آزمايشگاه سرن سوييس ساخته شده‌اند و از درون زمين عبور مي‌كنند، باشد.»

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
وحيد‌احمدي، معاون پژوهشي وزارت علوم مي‌گويد: «ما در حال ورود به دوره‌ي پساتحريم هستيم.»
او اميد دارد كه دانشمندان ايراني خارج از كشور بتوانند به جامعه‌ي علمي كشور براي اتصال به جامعه‌ي علمي جهاني كمك كنند

كل فعاليت‌هاي علمي ايران مي‌تواند از اين فرصت بهره ببرد. «گري گيلمور» (Gerry Gilmore) ستاره‌شناسي از دانشگاه كمبريج است و در كميته‌ي مشاوره براي ساخت رصدخانه‌ي ملي ايران عضويت دارد؛ او مي‌گويد: «با معرفي دوباره‌ي دانشمندان ايراني به جامعه‌ي علمي بين‌المللي، تفاهم فرهنگي افزايش مي‌يابد و پل‌ها دوباره ساخته مي‌شوند.»

اين تغييرات را مي‌توان به فال نيك گرفت. «علي بريوانلو» سرپرست آزمايشگاه جنين‌شناسي مولكولي در دانشگاه راكنفلر نيويورك است و اين هفته به تهران مي‌رود. او به تهران مي‌رود تا در كنفرانس‌هايي كه پژوهشگاه رويان ترتيب داده، سخنراني كند.

 بريوانلو از جمله نخستين پژوهشگراني است كه توانست سلول‌هاي بنيادين جنيني انسان را استخراج كند.

او فهميد كه همه‌ي سلول‌هاي جنيني تبديل به سلول‌هاي عصبي مي‌شوند، مگر اينكه سيگنال‌هايي دريافت كنند كه باعث انحراف آن‌ها از اين مسير شود.

بريوانلو دعوت‌هاي قبلي را به دليل تنش‌هاي هسته‌اي ايران و غرب نپذيرفته‌ بود. ولي توافق هسته‌اي نظر او را تغيير داد و اكنون به موسسه‌ي رويان مي‌رود.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
«علي بريوانلو» سرپرست آزمايشگاه جنين‌شناسي مولكولي در دانشگاه راكنفلر نيويورك است

بريوانلو مي‌گويد: «به طرز شگفت‌انگيزي، ايران يكي از آزاد‌ترين قوانين را در رابطه با پژوهش‌ بر روي سلول‌هاي بنيادين دارد.» اين آزادي مديون فتواي رهبر معظم انقلاب ايران، آيت‌الله خامنه‌اي است كه چنين تحقيقاتي را از نظر قوانين اسلامي بدون اشكال دانست.

 پژوهشگاه رويان نخستين آزمايش‌هاي خود درباره‌ي سلول‌هاي بنيادين جنين انسان را در سال ۲۰۰۳ انجام داد و از آن زمان تا كنون، ۴۰ آزمايش كلينيكي با پيوند سلول‌هاي بنيادين انجام داده است.

پژوهشگران مركز رويان، نخستين كساني در خاورميانه بودند كه توانستند شبيه‌سازي سلولي انجام بدهند. آن‌ها در سال ۲۰۰۶ از همين روش يك بره بوجود آوردند.

ماه گذشته نيز ركورد ديگري ثبت كردند و توانستند يك «قوچ قميشلو» كه گونه‌اي در معرض خطر از قوچ است را بوجود آورند. همچنين رويان در پروژه‌ي بين المللي پروتئوم انسان شركت دارد. اين پروژه، همه‌ي پروتيين‌هايي كه كروموزوم Y دارند را مشخص مي‌كند.

گزارش ويژه‌ي ساينس: علم در ايران؛ پشتكار، نبوغ، تحريم
پژوهشگران آزمايشگاه رويان تا به حال توانسته‌اند حيوانات متعددي را شبيه‌سازي كنند

«حسين بهاروند»، مدير مركز رويان است؛ او مي‌گويد: «ما يك گل كوچك هستيم.» پژوهشگاه‌ رويان پر از محققان زن است؛ بايد گفت كه نيمي از نيروهاي پژوهشي ايران، زن هستند.

بريوانلو همچنان از اتفاقات مثبت علمي كه در ايران رخ داده شگفت‌زده است. او مي‌گويد: «آن‌ها با آزمايشگاه‌هاي آمريكايي و غرب اروپا قابل مقايسه هستند. مقاله‌هايي كه توليد مي‌كنند كاملا با كيفيت است.» «رادولف جنيش» (Rudolf Jaenisch) پژوهشگر سلول‌هاي بنيادين است و در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ از پژوهشگاه رويان ديدار كرده.

 او مي‌گويد: «دانشمندان مركز رويان، نمي‌توانند بسياري از آزمايش‌هايي كه در غرب معمول هستند را انجام دهند. واقعا ناراحت كننده است كه مي‌توان اثرات تحريم را روي كار آن‌ها ديد.»

جامعه‌ي علمي ايران اميدوار است كه بتواند به كمك بريوانلو و ديگر دانشمندان ايراني خارج از كشور، پژوهش‌هاي علمي را با سرعت و كيفيت بهتري انجام دهد.

«محمد ابويي» كه رئيس مركز تحقيقات سياست علمي كشور است مي‌گويد: «سياست‌گذاران علاقه‌مند هستند كه از پتانسيل دانشمندان و مهندسان ايراني خارج از كشور استفاده كنند.

 وزارت علوم در پي ترتيب دادن برنامه‌ايي است كه دانشمندان ايراني خارج از كشور، بتوانند از مراكز علمي ايران بازديد كنند. دولت برنامه‌هاي بلندپروازانه‌تري نيز دارد، برنامه‌هايي كه بتواند دانشمندان ايراني خارج از كشور را طولاني مدت به ايران بياورد و به آن‌ها شغل‌هاي پژوهشي ثابت بدهد. اكنون زمان بازگشت به خانه فرا رسيده است.»

براي جذب ايرانياني كه در غرب كار مي‌كنند، ايران نخست بايد بودجه و آزادي آكادميك زيادي بدهد. آن‌هايي كه خوشبين هستند، مي‌توانند پيشرفت را در هر دو زمينه ببينند. تابستان امسال، دولت بودجه‌ي بنياد ملي نخبگان را افزايش داد.

 اين بنياد، بودجه‌ي پژوهشي دانشمندان را مي‌دهد و به فارغ‌التحصيلان نخبه‌ي دانشگاه‌ها اجازه مي‌دهد كه به جاي ۲ سال خدمت نظام وظيفه‌ي اجباري، كارهاي پژوهشي انجام بدهند.

رحيقي در سال ۱۹۸۶ به ايران بازگشت. درست در وسط جنگ و زماني كه كمتر دانشمند ايراني دوست داشت به وطنش باز گردد. او به سازمان انرژي اتمي ايران پيوست.

با اين حال از اين سازمان جدا شد تا در ساخت چشمه‌ي نور ايران فعاليت كند. او مي‌گويد: «من اين پروژه را از ابتدا خيلي شفاف نگه داشتم.» آتوود مي‌گويد: «اين فرصت خيلي خوبي است. ايران براي ساخت چشمه‌ي نور به كمك احتياج خواهد داشت.» رحيقي بر روي اين پروژه حساب مي‌كند.

 او مي‌گويد: «چشمه‌ي نور جاييست كه ما مي‌توانيم با غرب ديدار كنيم.» او ماشين خود را نه صرفا يك چشمه‌ي پرتوي ايكس، بلكه قلعه‌اي از جنس پژوهش‌هاي بنيادين در يك چشم‌انداز علمي متفاوت مي‌بيند.