شنبه ۲۱ آذر ۹۴ | ۲۰:۲۴ ۴۹۳ بازديد
تحريمها در ضمن مشاركت دانشمندان آمريكايي در پروژههاي پژوهشي ايران را منع ميكند، حتي اگر اين مشاركت، فقط در حد ارائهي مشاوره باشد. هرگونه همكاري در پروژههاي علمي ايران، به دريافت مجوز از وزارت خزانهداري آمريكا احتياج دارد.
مجله ديجي كالا - مهدي مومن زاده: شهر قزوين، در ۱۵۰ كيلومتري شمال غرب تهران قرار دارد. شهري كه به عنوان پايتخت هنر خوشنويسي ايران هم شناخته ميشود.
قرار است در فاصلهاي نزديك به اين شهر، يك پروژهي علمي خيلي مهم اجرا شود. اگر همه چيز خوب پيش برود، در سال ۲۰۱۸ كلنگ ساخت اولين «شتاب دهندهي ذرات» ايران زده ميشود.
چشمهاي از پرتوي ايكس كه از آن براي پژوهش در زمينههاي مختلف، از مولكولهاي زيستي گرفته تا مواد پيشرفته استفاده خواهد شد. پروژهي ۳۰۰ ميليون دلاري «چشمهي نور ايران» (ILSF)، بزرگترين طرح پژوهشي دانشهاي بنيادين كشور است.
فيزيكداني از دانشگاه بركلي كاليفرنيا به نام «ديويد آتوود» (David Attwood) سال گذشته از دفتر مديريت پروژهي چشمهي نور ايران ديدار كرد؛ او ميگويد: «اين شتابدهنده، توانايي انجام پژوهشهاي علمي در سطح جهاني را به دانشمندان ايراني ميدهد.»
اين پروژه، نشانگر عزم جدي ايرانيها براي انجام پروژههاي علمي در شرايط نه چندان آرام كشور است. شرايطي كه ايران به دليل فعاليتهاي هستهاي، زير فشار تحريمهاي آمريكا و متحدانش قرار دارد. اين تحريمها فقط اقتصاد را نشانه نرفته؛ بلكه از صادرات تجهيزات پيشرفتهي علمي به ايران جلوگيري ميكند.
تحريمها در ضمن مشاركت دانشمندان آمريكايي در پروژههاي پژوهشي ايران را منع ميكند، حتي اگر اين مشاركت، فقط در حد ارائهي مشاوره باشد. هرگونه همكاري در پروژههاي علمي ايران، به دريافت مجوز از وزارت خزانهداري آمريكا احتياج دارد.
تحريمها از دانلود بيشتر نرمافزارهاي علمي در ايران جلوگيري ميكنند و به دليل قطع بودن ارتباط سامانهي بانكي ايران با بانكهاي جهاني، ايرانيها نميتوانند به طور مستقيم ژورنالهاي خارجي را تهيه كنند.
عليرغم تمام اين فشارها، سازندگان شتابدهندهي حلقهاي يا همان «سنكروترون» ايران، قصد دارند به هر قيمتي كه شده، آن را بسازند. سازندگان شتابدهندهي ذرات، گاهي اوقات مجبور ميشدند به جاي وارد كردن قطعات مهم از راههاي رسمي، آنها را قاچاق كنند.
اگر توليد آن در داخل ممكن نبود، خودشان تلاش ميكردند كه آنها را بسازند؛ در غير اين صورت، بدون اين قطعات كار خود را ادامه ميدادند. «جواد رحيقي»، فيزيكدان هستهاي و مدير پروژهي چشمهي نور ايران است؛ او ميگويد: «شكست براي ما معني ندارد.»
همين روحيه باعث شد كه عليرغم همهي تحريمها و فشارها، پروژههاي علمي ديگري نيز داخل ايران شروع شود.
نتيجهي اين روحيه، سرمايهگذاري علمي هنگفت دولت ايران در پروژههاي علمي بود. پروژههايي كه در حوزههاي مختلف، از لرزهشناسي گرفته تا سلولهاي بنيادين شروع شدهاند. دولت ايران در اقدامي نادر، به ما از نشريهي ساينس اجازه داد كه از برخي پروژهها ديدن و با بعضي دانشمندان گفتگو كنيم.
وضعيت اسفبار تحريمهاي ايران به زودي تمام ميشود. در ماه جولاي امسال، ايران و قدرتهاي جهاني به توافقي هستهاي رسيدند و ايران پذيرفت كه در عوض برداشته شدن بسياري از تحريمها، برنامهي هستهاي خود را محدود كند. اگر مشكل خاصي پيش نيايد، اين توافق از پايان امسال به طور كامل اجرا ميشود.
تا زماني كه تحريمها برداشته شوند، ارتباط علمي غرب با ايران همچنان محدود خواهد بود. جولاي امسال، هيئتي ايراني در شهر وين اتريش، بر روي توافق براي انجام پژوهشهاي مشترك با «سازمان توسعهي صنعتي ملل متحد» (UNIDO) و ديگر شركاي بينالمللي مذاكره ميكرد.
اوايل تابستان امسال نيز گروهي از مسئولان دانشگاههاي آمريكا به سرپرستي «آلن گودمن» (Allan Goodman)، رئيس مركز آموزش بينالمللي در نيويورك به ايران آمدند.
آنها قصد بررسي حوزههايي را داشتند كه ايران و آمريكا ميتوانند در آنها همكاري علمي بكنند. گودمن ميگويد: «ما در اين سفر دريافتيم كه علم در ايران زنده است و اوضاع خوبي دارد.»
زنده نگه داشتن علم در جنگ تحريم، يك پيروزي بزرگ در تاريخ ايران معاصر ايران به حساب ميآيد؛ تاريخي كه قسمتهايي از آن را مردم در زندگي روزانهي خود احساس ميكنند. در جنوب تهران، گورستاني به نام «بهشت زهرا» وجود دارد.
قبرها رديف به رديف و ستون به ستون به موازات هم قرار گرفتهاند و تا دوردستهاي افق ادامه دارند. قسمتي از اين گورستان، متعلق به سربازاني است كه در جنگ ايران و عراق جان خود را از دست دادهاند.
جنگي كه به دليل استفادهي گسترده از خندقها، خاكريزها و گازهاي شيميايي، بيشتر شبيه به جنگ جهاني اول بود؛ جنگ فرسايشي و ويرانگري كه از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ ادامه داشت.
بسياري از كساني كه اينجا آرام گرفتهاند، خيلي كم سن و سال هستند. در ايران، كشتهشدگان جنگ را «شهيد» مينامند و سعي ميشود كه ياد آنها به شيوههاي مختلف زنده نگه داشته شود.
ياد سالهاي تلخي كه از انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹ تا پايان جنگ ادامه داشت. گودمن ميگويد: «اين تصاوير، چشمان ما را تا حد زياد به روي واقعيت باز كرد. ما تا پيش از اين، اثر بزرگ جنگ بر قلب و روح ايرانيان را دست كم ميگرفتيم.»
در اوايل دههي ۸۰ ميلادي، همهي دانشگاههاي ايران به مدت سه سال، تحت عنوان انقلاب فرهنگي تعطيل شدند. بسياري از مردان كه توانايي جسماني كافي داشتند، به جنگ اعزام شدند. در اين سالها پديدهاي وحشتناك رخ داد، پديدهاي به نام فرار مغزها، چيزي كه باعث شد علم در ايران تا لبهي پرتگاه عقب برود.
پس از پايان جنگ، دانشگاهها و مراكز آموزشي خيلي آرام شروع به كار كردند و از ركود فاصله گرفتند. سپس ايران خيلي سريع شروع به بازسازي مراكز آموزشي كرد و دانشگاههاي جديد، يكي پس از ديگري احداث ميشدند.
در اين سالها، تعداد دانشآموزان و دانشجويان افزايشي چشمگير و تحسين برانگيز پيدا كرد؛ ايران با يك دههي قبل قابل مقايسه نبود. به عنوان قسمتي از اين رستاخيز، دانشگاه صنعتي شريف در تهران، نخستين دورهي دكتراي فيزيك را برگزار كرد.
در همين حين، دولت شروع به ساختن مراكز پژوهشي كاربردي كرد؛ يكي از آنها، پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي است.
پس از انقلاب اسلامي ايران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اوايل دههي ۸۰ ميلادي تاسيس شده بود، سازمان جهاد دانشگاهي را راهاندازي كرد. بخشي از وظيفهي جهاد دانشگاهي، اطمينان از پايبندي دانشگاهها به اصول و تفكرات اسلامي است.
اين سازمان در انگليسي با نام «مركز آكادميك آموزش، فرهنگ و پژوهش» (ACECR) شناخته ميشود و هدفش اين است كه پژوهشهاي علمي را با نيازهاي اجتماعي مطابقت دهد.
اين مركز، بعضي پروژههاي كاربردي مثل خطوط انتقال برق فشارقوي و ايمنسازي تجهيزات حفاري چاههاي نفت را تامين مالي كرده است؛ همچنين در حال همكاري براي ساخت پهپادهاي نظامي در اصفهان است.
جهاد دانشگاهي، دستاوردهايي در زمينهي دانشهاي بنيادين نيز داشته است. در سال ۱۹۹۱، اين سازمان توانست مركز رويان را در تهران تاسيس كند. مركز رويان، براي كمك به زوجهاي نابارور ايراني كه پيشتر براي درمان بايد به خارج از كشور سفر ميكردند ساخته شد.
اين مركز، از آن زمان تا كنون وزنهاي سنگين در پژوهش بر روي سلولهاي بنيادين كشور بوده است. از زمان شروع به كار اين مركز، صدها مقاله منتشر شده است و عليرغم همهي تحريمها، توانسته عمل شبيهسازي در حيوانات را انجام دهد.
شوراي عالي انقلاب فرهنگي به انجام تحقيقات در سطح خاورميانه نيز علاقهمند است. در برنامهي چشماندازي كه سال ۲۰۱۱ منتشر شد، يكي از اهداف آن، ارتقاء و بهبود علم و فناوري در جهان اسلام بود. طبق اين برنامه، احياي تمدن بزرگ اسلامي، مشروط به پيشرفت همهجانبه در علم دانسته شده است.
اين شورا در سال ۲۰۰۴، مركزي را تحت عنوان «پايگاه استنادي علوم جهان اسلام» راهاندازي كرد كه در آن، سعي ميشود زبان فارسي به عنوان زبان بينالمللي علم توسعه داده شود. اين مركز حتي تلاش كرد كه يك اينترنت اسلامي هم راه اندازي كند.
در اوايل دههي ۲۰۰۰، ايران فكرهاي بزرگي در حوزهي دانشهاي بنيادين در سر داشت؛ از آن جمله ميتوان به چشمهي نور ايران و رصدخانهي ملي ايران اشاره كرد.
ولي مشكلات زيادي در اين راه بوجود آمد، بسياري از بهترين دانشجويان و استادان اين كشور به خارج از كشور مهاجرت كردند و همانجا ماندند. در ضمن بودجهي اختصاصي به علم نتوانست همپاي آرزوها پيش برود.
«وحيد احمدي»، معاون پژوهشي وزارت علوم ايران ميگويد: «هرچند هدف رسمي دولت اين بود كه ۳ درصد از توليد ناخالص ملي به بخش پژوهش اختصاص داده شود، ولي سال ۲۰۱۴، در عمل اين بودجه به چيزي در حدود ۰/۵ درصد رسيد.
تقريبا ۱/۷۵ ميليارد دلار. اين درحاليست كه وزارت علوم فقط كنترل ۲۷ درصد از آن را در دست دارد.» اين قطعه كيك كوچك به قسمتهاي باريكتر تقسيم شد.
«جواد صالحي» استاد دانشگاه صنعتي شريف است؛ او ميگويد: «بودجهي پژوهشي سال گذشتهي دانشگاه صنعتي شريف فقط چند صد هزار دلار بود. ۹۰ درصد مقالههاي ما، صرفا ايدههاي خلاقانه هستند.
ما بودجهي ساخت نمونههاي اوليه و آزمايش آنها را نداريم.» به دليل مشكلات اقتصادي، دانشمندان ايراني حتي در امرار معاش نيز دچار مشكل شدند.
ضربهي بزرگ به جامعهي علمي ايران، در سال ۲۰۰۲ خورد. زماني كه مشخص شد ايران در نزديكي شهر نطنز، تاسيسات غنيسازي اورانيوم ساخته است. اين باعث شد كه آمريكا و سازمان ملل، تحريمهاي سختگيرانهاي عليه ايران وضع كنند. جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا، ايران را يكي از اعضاي محور شرارت خواند.
پشت سر آن هم صحبتهاي احمدينژاد عليه هولوكاست و رژيم صهيونيستي آمد و خلاصه تنشهاي سياسي به اوج رسيد. ايران زير فشار تحريمهاي بيشتري ميرفت و در كنار اقتصاد، دانشمندان ايران نيز در انزواي بيشتري قرار ميگرفتند.
تحريمها آنقدر شديد بودند كه براي مثال، هيچ سنگي نميتوانست به ايران صادر، يا از ايران وارد شود. قرار بود كه با اين كار، صنعت ساخت و ساز در ايران تحت فشار قرار گيرد. «عرفان خسروي» كه يك ديرينهشناس در دانشگاه تهران است ميگويد: «عدم تبادل سنگ، به معني عدم تبادل فسيل است.
به دليل تحريم در تبادل سنگ، ما نميتوانيم از دانشگاههاي خارجي سنگي قرض بگيريم و آن را با نمونههاي خود مقايسه كنيم. در ضمن نميتوانيم فسيلها را براي آناليز به خارج ارسال كنيم. بعلاوه از آنجا كه صادرات ايزوتوپهاي پرتوزا به ايران ممنوع است، ما نميتوانيم سن نمونههاي خود را اندازه بگيريم.»
در حال حاضر دانشمندان ايراني نميتوانند به راحتي مقالههاي خود را در ژورنالهاي بينالمللي منتشر كنند. بعضي از سردبيران با تصور نادرست از تحريمها، مقالات را چاپ نميكنند.
آنها فكر ميكنند كه با اين كار تحريمهاي بينالمللي را نقض ميكنند، اين درحاليست كه تحريمها در اين مورد فقط افرادي از دولت ايران و سازمانهاي مربوط به انرژي هستهاي را هدف قرار داده است.
«محمدكاظم جعفري»، رئيس پژوهشگاه زلزلهشناسي است؛ او ميگويد: «تحريمها بسيار بيرحمانه شدند. براي سالها، اين پژوهشگاه حسگرهاي لرزهنگار را از كانادا، انگلستان و آمريكا وارد ميكرد. حسگرها در قسمتهايي كه گسلها قرار دارند كار گذاشته ميشوند و بدين ترتيب ميتوانند از زمينلرزهي قريبالوقوع اطلاع دهند.
در ضمن با آنها ميتوان ميزان ارتعاش سازههايي مثل پلها، سدها و ديگر زيرساختها را فهميد. البته كه از اين حسگرها ميتوان براي مانيتورينگ آزمايشهاي هستهاي هم استفاده كرد. از سال ۲۰۱۰، ايران ديگر نميتواند حتي براي مقاصد بشردوستانه هم اين حسگرها را وارد كند.»
دانشمندان ايراني چاره را در اين ديدند كه حسگر را خودشان بسازند. در دفتر كار آقاي جعفري، نقشهاي بزرگ از ايران و مناطق زلزلهخيز آن ديده ميشود.
زير آن، حسگر شتابسنج HAT قرار گرفته است. يك دستگاه مشكي رنگ و سنگين وزن. اين حسگر عملياتي هم شده است، مثلا نمونههايي از آن را در نيروگاه هستهاي بوشهر، سد هيروي استان كرمانشاه و سامانههاي گازرساني شهر تهران كار گذاشتهاند.
نسلشناسي به نام «مسعود هوشمند» ميگويد: «اگر چيزي راه ما را سد كند، ما راه خود را براي گذر از آن پيدا ميكنيم.
ما مثل رودخانهاي هستيم كه ميتواند راهش را از ميان قلوهسنگها پيدا كند.» در پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيستفناوري، هوشمند گروهي را هدايت ميكند كه اكنون توانستهاند بيش از ۳۰۰ بيماري ميتوكندريايي تشخيص را دهند.
او اين موفقيت را مديون همكاري ۵۰ دانشجويي ميداند كه در خارج از كشور هستند و به گروه او در داخل ايران كمك ميكنند.
چنين كارهاي نبوغآميزي در پروژهي شتابدهندهي ذرات ايران هم رخ داد. وقتي كه در سال ۲۰۱۰ كار بر روي چشمهي نور ايران در پژوهشگاه دانشهاي بنيادين آغاز شد، گروه سازنده ميدانست كه يك دستگاه خيلي مهم را نميتواند از خارج وارد كند. آن دستگاه، منبع تغذيهي فوق با ثبات براي آهنرباهاي مغناطيسي سنكروترون بود.
گروه ايراني تصميم گرفت كه خودش آن را بسازد. رحيقي ميگويد: «ابتدا كه اين تصميم را مطرح كرديم، بعضيها به ما خنديدند. اكنون پنج سال گذشته است و ما دستگاهي ساختهايم كه حتي بهتر از بعضي نمونههاي خارجي كار ميكند. حالا ديگر كسي به ما نميخندد.»
وقتي به هيچ وجه نميتوان دستگاهي را در داخل ساخت، دانشمندان ايراني مجبور ميشوند كه هزينهي زيادي بابت خريد آن از بازار سياه و قاچاق بپردازند.
معمولا اين كار باعث ميشود كه خدمات پس از فروشي هم در كار نباشد. براي مثال، زماني پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي ايران تصميم گرفت كه يك ماشين رزونانس مغناطيس هستهاي دست اول داشته باشد.
«مهدي نكومنش» مدير اين پژوهشگاه ميگويد: «سازندهي آلماني دستگاه گفت كه ميتوانيد قطعات آن را براي تعمير پيش ما بفرستيد، ولي تضمين نميكنيم كه بتوانيم آنها را به شما بازگردانيم.» بسياري اوقات مواد خيلي دير به دست ما ميرسند.
سرعت به خصوص براي دانشمنداني كه در رشتههايي مثل سلولهاي بنيادي كار ميكنند اهميت زيادي دارد.
اكنون دانشمندان ايراني اميدوارند كه توافق هستهاي بتواند تغييراتي ايجاد كند. باز شدن دروازهها به سوي غرب، فعاليت در يك محيط سياسي كمتنشتر و اقتصاد قويتر ميتواند باعث شود كه علم رشد بيشتري بكند. احمدي ميگويد: «اين يك دورهي جديد براي علم در ايران است. ما در حال ورود به دورهي پساتحريم هستيم.»
در توافق هستهاي، قرار شده كه تاسيسات غنيسازي فوردو به يك مركز پژوهشي بينالمللي تبديل شود و محلي براي همكاري در زمينههايي مثل همجوشي هستهاي، اخترفيزيك و راديوداروها شود.
«شاهين روحاني»، فيزيكدان ذرات در پژوهشگاه دانشهاي بنيادين تهران و رئيس انجمن فيزيك ايران است؛ او ميگويد: «آزمايشگاه زيرزميني فوردو ميتواند ميزبان آشكارسازهاي ذرات كيهاني مادهي تاريك و نوترينوهايي كه در آزمايشگاه سرن سوييس ساخته شدهاند و از درون زمين عبور ميكنند، باشد.»
كل فعاليتهاي علمي ايران ميتواند از اين فرصت بهره ببرد. «گري گيلمور» (Gerry Gilmore) ستارهشناسي از دانشگاه كمبريج است و در كميتهي مشاوره براي ساخت رصدخانهي ملي ايران عضويت دارد؛ او ميگويد: «با معرفي دوبارهي دانشمندان ايراني به جامعهي علمي بينالمللي، تفاهم فرهنگي افزايش مييابد و پلها دوباره ساخته ميشوند.»
اين تغييرات را ميتوان به فال نيك گرفت. «علي بريوانلو» سرپرست آزمايشگاه جنينشناسي مولكولي در دانشگاه راكنفلر نيويورك است و اين هفته به تهران ميرود. او به تهران ميرود تا در كنفرانسهايي كه پژوهشگاه رويان ترتيب داده، سخنراني كند.
بريوانلو از جمله نخستين پژوهشگراني است كه توانست سلولهاي بنيادين جنيني انسان را استخراج كند.
او فهميد كه همهي سلولهاي جنيني تبديل به سلولهاي عصبي ميشوند، مگر اينكه سيگنالهايي دريافت كنند كه باعث انحراف آنها از اين مسير شود.
بريوانلو دعوتهاي قبلي را به دليل تنشهاي هستهاي ايران و غرب نپذيرفته بود. ولي توافق هستهاي نظر او را تغيير داد و اكنون به موسسهي رويان ميرود.
بريوانلو ميگويد: «به طرز شگفتانگيزي، ايران يكي از آزادترين قوانين را در رابطه با پژوهش بر روي سلولهاي بنيادين دارد.» اين آزادي مديون فتواي رهبر معظم انقلاب ايران، آيتالله خامنهاي است كه چنين تحقيقاتي را از نظر قوانين اسلامي بدون اشكال دانست.
پژوهشگاه رويان نخستين آزمايشهاي خود دربارهي سلولهاي بنيادين جنين انسان را در سال ۲۰۰۳ انجام داد و از آن زمان تا كنون، ۴۰ آزمايش كلينيكي با پيوند سلولهاي بنيادين انجام داده است.
پژوهشگران مركز رويان، نخستين كساني در خاورميانه بودند كه توانستند شبيهسازي سلولي انجام بدهند. آنها در سال ۲۰۰۶ از همين روش يك بره بوجود آوردند.
ماه گذشته نيز ركورد ديگري ثبت كردند و توانستند يك «قوچ قميشلو» كه گونهاي در معرض خطر از قوچ است را بوجود آورند. همچنين رويان در پروژهي بين المللي پروتئوم انسان شركت دارد. اين پروژه، همهي پروتيينهايي كه كروموزوم Y دارند را مشخص ميكند.
«حسين بهاروند»، مدير مركز رويان است؛ او ميگويد: «ما يك گل كوچك هستيم.» پژوهشگاه رويان پر از محققان زن است؛ بايد گفت كه نيمي از نيروهاي پژوهشي ايران، زن هستند.
بريوانلو همچنان از اتفاقات مثبت علمي كه در ايران رخ داده شگفتزده است. او ميگويد: «آنها با آزمايشگاههاي آمريكايي و غرب اروپا قابل مقايسه هستند. مقالههايي كه توليد ميكنند كاملا با كيفيت است.» «رادولف جنيش» (Rudolf Jaenisch) پژوهشگر سلولهاي بنيادين است و در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ از پژوهشگاه رويان ديدار كرده.
او ميگويد: «دانشمندان مركز رويان، نميتوانند بسياري از آزمايشهايي كه در غرب معمول هستند را انجام دهند. واقعا ناراحت كننده است كه ميتوان اثرات تحريم را روي كار آنها ديد.»
جامعهي علمي ايران اميدوار است كه بتواند به كمك بريوانلو و ديگر دانشمندان ايراني خارج از كشور، پژوهشهاي علمي را با سرعت و كيفيت بهتري انجام دهد.
«محمد ابويي» كه رئيس مركز تحقيقات سياست علمي كشور است ميگويد: «سياستگذاران علاقهمند هستند كه از پتانسيل دانشمندان و مهندسان ايراني خارج از كشور استفاده كنند.
وزارت علوم در پي ترتيب دادن برنامهايي است كه دانشمندان ايراني خارج از كشور، بتوانند از مراكز علمي ايران بازديد كنند. دولت برنامههاي بلندپروازانهتري نيز دارد، برنامههايي كه بتواند دانشمندان ايراني خارج از كشور را طولاني مدت به ايران بياورد و به آنها شغلهاي پژوهشي ثابت بدهد. اكنون زمان بازگشت به خانه فرا رسيده است.»
براي جذب ايرانياني كه در غرب كار ميكنند، ايران نخست بايد بودجه و آزادي آكادميك زيادي بدهد. آنهايي كه خوشبين هستند، ميتوانند پيشرفت را در هر دو زمينه ببينند. تابستان امسال، دولت بودجهي بنياد ملي نخبگان را افزايش داد.
اين بنياد، بودجهي پژوهشي دانشمندان را ميدهد و به فارغالتحصيلان نخبهي دانشگاهها اجازه ميدهد كه به جاي ۲ سال خدمت نظام وظيفهي اجباري، كارهاي پژوهشي انجام بدهند.
رحيقي در سال ۱۹۸۶ به ايران بازگشت. درست در وسط جنگ و زماني كه كمتر دانشمند ايراني دوست داشت به وطنش باز گردد. او به سازمان انرژي اتمي ايران پيوست.
با اين حال از اين سازمان جدا شد تا در ساخت چشمهي نور ايران فعاليت كند. او ميگويد: «من اين پروژه را از ابتدا خيلي شفاف نگه داشتم.» آتوود ميگويد: «اين فرصت خيلي خوبي است. ايران براي ساخت چشمهي نور به كمك احتياج خواهد داشت.» رحيقي بر روي اين پروژه حساب ميكند.
او ميگويد: «چشمهي نور جاييست كه ما ميتوانيم با غرب ديدار كنيم.» او ماشين خود را نه صرفا يك چشمهي پرتوي ايكس، بلكه قلعهاي از جنس پژوهشهاي بنيادين در يك چشمانداز علمي متفاوت ميبيند.
قرار است در فاصلهاي نزديك به اين شهر، يك پروژهي علمي خيلي مهم اجرا شود. اگر همه چيز خوب پيش برود، در سال ۲۰۱۸ كلنگ ساخت اولين «شتاب دهندهي ذرات» ايران زده ميشود.
فيزيكداني از دانشگاه بركلي كاليفرنيا به نام «ديويد آتوود» (David Attwood) سال گذشته از دفتر مديريت پروژهي چشمهي نور ايران ديدار كرد؛ او ميگويد: «اين شتابدهنده، توانايي انجام پژوهشهاي علمي در سطح جهاني را به دانشمندان ايراني ميدهد.»
اين پروژه، نشانگر عزم جدي ايرانيها براي انجام پروژههاي علمي در شرايط نه چندان آرام كشور است. شرايطي كه ايران به دليل فعاليتهاي هستهاي، زير فشار تحريمهاي آمريكا و متحدانش قرار دارد. اين تحريمها فقط اقتصاد را نشانه نرفته؛ بلكه از صادرات تجهيزات پيشرفتهي علمي به ايران جلوگيري ميكند.
تحريمها در ضمن مشاركت دانشمندان آمريكايي در پروژههاي پژوهشي ايران را منع ميكند، حتي اگر اين مشاركت، فقط در حد ارائهي مشاوره باشد. هرگونه همكاري در پروژههاي علمي ايران، به دريافت مجوز از وزارت خزانهداري آمريكا احتياج دارد.
تحريمها از دانلود بيشتر نرمافزارهاي علمي در ايران جلوگيري ميكنند و به دليل قطع بودن ارتباط سامانهي بانكي ايران با بانكهاي جهاني، ايرانيها نميتوانند به طور مستقيم ژورنالهاي خارجي را تهيه كنند.
عليرغم تمام اين فشارها، سازندگان شتابدهندهي حلقهاي يا همان «سنكروترون» ايران، قصد دارند به هر قيمتي كه شده، آن را بسازند. سازندگان شتابدهندهي ذرات، گاهي اوقات مجبور ميشدند به جاي وارد كردن قطعات مهم از راههاي رسمي، آنها را قاچاق كنند.
اگر توليد آن در داخل ممكن نبود، خودشان تلاش ميكردند كه آنها را بسازند؛ در غير اين صورت، بدون اين قطعات كار خود را ادامه ميدادند. «جواد رحيقي»، فيزيكدان هستهاي و مدير پروژهي چشمهي نور ايران است؛ او ميگويد: «شكست براي ما معني ندارد.»
همين روحيه باعث شد كه عليرغم همهي تحريمها و فشارها، پروژههاي علمي ديگري نيز داخل ايران شروع شود.
نتيجهي اين روحيه، سرمايهگذاري علمي هنگفت دولت ايران در پروژههاي علمي بود. پروژههايي كه در حوزههاي مختلف، از لرزهشناسي گرفته تا سلولهاي بنيادين شروع شدهاند. دولت ايران در اقدامي نادر، به ما از نشريهي ساينس اجازه داد كه از برخي پروژهها ديدن و با بعضي دانشمندان گفتگو كنيم.
ايران قصد دارد در نزديكي شهر قزوين، شتابگر ذرات ملي بسازد
وضعيت اسفبار تحريمهاي ايران به زودي تمام ميشود. در ماه جولاي امسال، ايران و قدرتهاي جهاني به توافقي هستهاي رسيدند و ايران پذيرفت كه در عوض برداشته شدن بسياري از تحريمها، برنامهي هستهاي خود را محدود كند. اگر مشكل خاصي پيش نيايد، اين توافق از پايان امسال به طور كامل اجرا ميشود.
تا زماني كه تحريمها برداشته شوند، ارتباط علمي غرب با ايران همچنان محدود خواهد بود. جولاي امسال، هيئتي ايراني در شهر وين اتريش، بر روي توافق براي انجام پژوهشهاي مشترك با «سازمان توسعهي صنعتي ملل متحد» (UNIDO) و ديگر شركاي بينالمللي مذاكره ميكرد.
اوايل تابستان امسال نيز گروهي از مسئولان دانشگاههاي آمريكا به سرپرستي «آلن گودمن» (Allan Goodman)، رئيس مركز آموزش بينالمللي در نيويورك به ايران آمدند.
آنها قصد بررسي حوزههايي را داشتند كه ايران و آمريكا ميتوانند در آنها همكاري علمي بكنند. گودمن ميگويد: «ما در اين سفر دريافتيم كه علم در ايران زنده است و اوضاع خوبي دارد.»
با توافق هستهاي ايران و ۱+۵، حجم زيادي از تحريمها عليه ايران برداشته ميشود
زنده نگه داشتن علم در جنگ تحريم، يك پيروزي بزرگ در تاريخ ايران معاصر ايران به حساب ميآيد؛ تاريخي كه قسمتهايي از آن را مردم در زندگي روزانهي خود احساس ميكنند. در جنوب تهران، گورستاني به نام «بهشت زهرا» وجود دارد.
قبرها رديف به رديف و ستون به ستون به موازات هم قرار گرفتهاند و تا دوردستهاي افق ادامه دارند. قسمتي از اين گورستان، متعلق به سربازاني است كه در جنگ ايران و عراق جان خود را از دست دادهاند.
جنگي كه به دليل استفادهي گسترده از خندقها، خاكريزها و گازهاي شيميايي، بيشتر شبيه به جنگ جهاني اول بود؛ جنگ فرسايشي و ويرانگري كه از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ ادامه داشت.
بسياري از كساني كه اينجا آرام گرفتهاند، خيلي كم سن و سال هستند. در ايران، كشتهشدگان جنگ را «شهيد» مينامند و سعي ميشود كه ياد آنها به شيوههاي مختلف زنده نگه داشته شود.
ياد سالهاي تلخي كه از انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۹ تا پايان جنگ ادامه داشت. گودمن ميگويد: «اين تصاوير، چشمان ما را تا حد زياد به روي واقعيت باز كرد. ما تا پيش از اين، اثر بزرگ جنگ بر قلب و روح ايرانيان را دست كم ميگرفتيم.»
هشت سال جنگ با عراق، تاثير عميقي بر زندگي ايرانيان داشت
در اوايل دههي ۸۰ ميلادي، همهي دانشگاههاي ايران به مدت سه سال، تحت عنوان انقلاب فرهنگي تعطيل شدند. بسياري از مردان كه توانايي جسماني كافي داشتند، به جنگ اعزام شدند. در اين سالها پديدهاي وحشتناك رخ داد، پديدهاي به نام فرار مغزها، چيزي كه باعث شد علم در ايران تا لبهي پرتگاه عقب برود.
پس از پايان جنگ، دانشگاهها و مراكز آموزشي خيلي آرام شروع به كار كردند و از ركود فاصله گرفتند. سپس ايران خيلي سريع شروع به بازسازي مراكز آموزشي كرد و دانشگاههاي جديد، يكي پس از ديگري احداث ميشدند.
در اين سالها، تعداد دانشآموزان و دانشجويان افزايشي چشمگير و تحسين برانگيز پيدا كرد؛ ايران با يك دههي قبل قابل مقايسه نبود. به عنوان قسمتي از اين رستاخيز، دانشگاه صنعتي شريف در تهران، نخستين دورهي دكتراي فيزيك را برگزار كرد.
در همين حين، دولت شروع به ساختن مراكز پژوهشي كاربردي كرد؛ يكي از آنها، پژوهشگاه بينالمللي زلزلهشناسي است.
ايران در حال ساختن يك تلسكوپ ملي ۳/۴ متري است. سال گذشته آينهي آن از آلمان وارد ايران شد
پس از انقلاب اسلامي ايران، شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه اوايل دههي ۸۰ ميلادي تاسيس شده بود، سازمان جهاد دانشگاهي را راهاندازي كرد. بخشي از وظيفهي جهاد دانشگاهي، اطمينان از پايبندي دانشگاهها به اصول و تفكرات اسلامي است.
اين سازمان در انگليسي با نام «مركز آكادميك آموزش، فرهنگ و پژوهش» (ACECR) شناخته ميشود و هدفش اين است كه پژوهشهاي علمي را با نيازهاي اجتماعي مطابقت دهد.
اين مركز، بعضي پروژههاي كاربردي مثل خطوط انتقال برق فشارقوي و ايمنسازي تجهيزات حفاري چاههاي نفت را تامين مالي كرده است؛ همچنين در حال همكاري براي ساخت پهپادهاي نظامي در اصفهان است.
جهاد دانشگاهي، دستاوردهايي در زمينهي دانشهاي بنيادين نيز داشته است. در سال ۱۹۹۱، اين سازمان توانست مركز رويان را در تهران تاسيس كند. مركز رويان، براي كمك به زوجهاي نابارور ايراني كه پيشتر براي درمان بايد به خارج از كشور سفر ميكردند ساخته شد.
اين مركز، از آن زمان تا كنون وزنهاي سنگين در پژوهش بر روي سلولهاي بنيادين كشور بوده است. از زمان شروع به كار اين مركز، صدها مقاله منتشر شده است و عليرغم همهي تحريمها، توانسته عمل شبيهسازي در حيوانات را انجام دهد.
شوراي عالي انقلاب فرهنگي به انجام تحقيقات در سطح خاورميانه نيز علاقهمند است. در برنامهي چشماندازي كه سال ۲۰۱۱ منتشر شد، يكي از اهداف آن، ارتقاء و بهبود علم و فناوري در جهان اسلام بود. طبق اين برنامه، احياي تمدن بزرگ اسلامي، مشروط به پيشرفت همهجانبه در علم دانسته شده است.
اين شورا در سال ۲۰۰۴، مركزي را تحت عنوان «پايگاه استنادي علوم جهان اسلام» راهاندازي كرد كه در آن، سعي ميشود زبان فارسي به عنوان زبان بينالمللي علم توسعه داده شود. اين مركز حتي تلاش كرد كه يك اينترنت اسلامي هم راه اندازي كند.
در اوايل دههي ۲۰۰۰، ايران فكرهاي بزرگي در حوزهي دانشهاي بنيادين در سر داشت؛ از آن جمله ميتوان به چشمهي نور ايران و رصدخانهي ملي ايران اشاره كرد.
ولي مشكلات زيادي در اين راه بوجود آمد، بسياري از بهترين دانشجويان و استادان اين كشور به خارج از كشور مهاجرت كردند و همانجا ماندند. در ضمن بودجهي اختصاصي به علم نتوانست همپاي آرزوها پيش برود.
«وحيد احمدي»، معاون پژوهشي وزارت علوم ايران ميگويد: «هرچند هدف رسمي دولت اين بود كه ۳ درصد از توليد ناخالص ملي به بخش پژوهش اختصاص داده شود، ولي سال ۲۰۱۴، در عمل اين بودجه به چيزي در حدود ۰/۵ درصد رسيد.
تقريبا ۱/۷۵ ميليارد دلار. اين درحاليست كه وزارت علوم فقط كنترل ۲۷ درصد از آن را در دست دارد.» اين قطعه كيك كوچك به قسمتهاي باريكتر تقسيم شد.
«جواد صالحي» استاد دانشگاه صنعتي شريف است؛ او ميگويد: «بودجهي پژوهشي سال گذشتهي دانشگاه صنعتي شريف فقط چند صد هزار دلار بود. ۹۰ درصد مقالههاي ما، صرفا ايدههاي خلاقانه هستند.
ما بودجهي ساخت نمونههاي اوليه و آزمايش آنها را نداريم.» به دليل مشكلات اقتصادي، دانشمندان ايراني حتي در امرار معاش نيز دچار مشكل شدند.
ضربهي بزرگ به جامعهي علمي ايران، در سال ۲۰۰۲ خورد. زماني كه مشخص شد ايران در نزديكي شهر نطنز، تاسيسات غنيسازي اورانيوم ساخته است. اين باعث شد كه آمريكا و سازمان ملل، تحريمهاي سختگيرانهاي عليه ايران وضع كنند. جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريكا، ايران را يكي از اعضاي محور شرارت خواند.
پشت سر آن هم صحبتهاي احمدينژاد عليه هولوكاست و رژيم صهيونيستي آمد و خلاصه تنشهاي سياسي به اوج رسيد. ايران زير فشار تحريمهاي بيشتري ميرفت و در كنار اقتصاد، دانشمندان ايران نيز در انزواي بيشتري قرار ميگرفتند.
تحريمها آنقدر شديد بودند كه براي مثال، هيچ سنگي نميتوانست به ايران صادر، يا از ايران وارد شود. قرار بود كه با اين كار، صنعت ساخت و ساز در ايران تحت فشار قرار گيرد. «عرفان خسروي» كه يك ديرينهشناس در دانشگاه تهران است ميگويد: «عدم تبادل سنگ، به معني عدم تبادل فسيل است.
به دليل تحريم در تبادل سنگ، ما نميتوانيم از دانشگاههاي خارجي سنگي قرض بگيريم و آن را با نمونههاي خود مقايسه كنيم. در ضمن نميتوانيم فسيلها را براي آناليز به خارج ارسال كنيم. بعلاوه از آنجا كه صادرات ايزوتوپهاي پرتوزا به ايران ممنوع است، ما نميتوانيم سن نمونههاي خود را اندازه بگيريم.»
خانمها بخش بزرگي از جامعهي علمي ايران را تشكيل دادهاند
در حال حاضر دانشمندان ايراني نميتوانند به راحتي مقالههاي خود را در ژورنالهاي بينالمللي منتشر كنند. بعضي از سردبيران با تصور نادرست از تحريمها، مقالات را چاپ نميكنند.
آنها فكر ميكنند كه با اين كار تحريمهاي بينالمللي را نقض ميكنند، اين درحاليست كه تحريمها در اين مورد فقط افرادي از دولت ايران و سازمانهاي مربوط به انرژي هستهاي را هدف قرار داده است.
«محمدكاظم جعفري»، رئيس پژوهشگاه زلزلهشناسي است؛ او ميگويد: «تحريمها بسيار بيرحمانه شدند. براي سالها، اين پژوهشگاه حسگرهاي لرزهنگار را از كانادا، انگلستان و آمريكا وارد ميكرد. حسگرها در قسمتهايي كه گسلها قرار دارند كار گذاشته ميشوند و بدين ترتيب ميتوانند از زمينلرزهي قريبالوقوع اطلاع دهند.
در ضمن با آنها ميتوان ميزان ارتعاش سازههايي مثل پلها، سدها و ديگر زيرساختها را فهميد. البته كه از اين حسگرها ميتوان براي مانيتورينگ آزمايشهاي هستهاي هم استفاده كرد. از سال ۲۰۱۰، ايران ديگر نميتواند حتي براي مقاصد بشردوستانه هم اين حسگرها را وارد كند.»
دانشمندان ايراني چاره را در اين ديدند كه حسگر را خودشان بسازند. در دفتر كار آقاي جعفري، نقشهاي بزرگ از ايران و مناطق زلزلهخيز آن ديده ميشود.
زير آن، حسگر شتابسنج HAT قرار گرفته است. يك دستگاه مشكي رنگ و سنگين وزن. اين حسگر عملياتي هم شده است، مثلا نمونههايي از آن را در نيروگاه هستهاي بوشهر، سد هيروي استان كرمانشاه و سامانههاي گازرساني شهر تهران كار گذاشتهاند.
وقتي تحريمها بيشتر شد، مركز زلزلهشناسي ديگر نميتوانست حسگرهاي زلزله را وارد كند. بنابراين به سراغ ساختن نمونههاي بومي آن رفت
نسلشناسي به نام «مسعود هوشمند» ميگويد: «اگر چيزي راه ما را سد كند، ما راه خود را براي گذر از آن پيدا ميكنيم.
ما مثل رودخانهاي هستيم كه ميتواند راهش را از ميان قلوهسنگها پيدا كند.» در پژوهشگاه ملي مهندسي ژنتيك و زيستفناوري، هوشمند گروهي را هدايت ميكند كه اكنون توانستهاند بيش از ۳۰۰ بيماري ميتوكندريايي تشخيص را دهند.
او اين موفقيت را مديون همكاري ۵۰ دانشجويي ميداند كه در خارج از كشور هستند و به گروه او در داخل ايران كمك ميكنند.
چنين كارهاي نبوغآميزي در پروژهي شتابدهندهي ذرات ايران هم رخ داد. وقتي كه در سال ۲۰۱۰ كار بر روي چشمهي نور ايران در پژوهشگاه دانشهاي بنيادين آغاز شد، گروه سازنده ميدانست كه يك دستگاه خيلي مهم را نميتواند از خارج وارد كند. آن دستگاه، منبع تغذيهي فوق با ثبات براي آهنرباهاي مغناطيسي سنكروترون بود.
گروه ايراني تصميم گرفت كه خودش آن را بسازد. رحيقي ميگويد: «ابتدا كه اين تصميم را مطرح كرديم، بعضيها به ما خنديدند. اكنون پنج سال گذشته است و ما دستگاهي ساختهايم كه حتي بهتر از بعضي نمونههاي خارجي كار ميكند. حالا ديگر كسي به ما نميخندد.»
وقتي به هيچ وجه نميتوان دستگاهي را در داخل ساخت، دانشمندان ايراني مجبور ميشوند كه هزينهي زيادي بابت خريد آن از بازار سياه و قاچاق بپردازند.
معمولا اين كار باعث ميشود كه خدمات پس از فروشي هم در كار نباشد. براي مثال، زماني پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي ايران تصميم گرفت كه يك ماشين رزونانس مغناطيس هستهاي دست اول داشته باشد.
«مهدي نكومنش» مدير اين پژوهشگاه ميگويد: «سازندهي آلماني دستگاه گفت كه ميتوانيد قطعات آن را براي تعمير پيش ما بفرستيد، ولي تضمين نميكنيم كه بتوانيم آنها را به شما بازگردانيم.» بسياري اوقات مواد خيلي دير به دست ما ميرسند.
سرعت به خصوص براي دانشمنداني كه در رشتههايي مثل سلولهاي بنيادي كار ميكنند اهميت زيادي دارد.
اكنون دانشمندان ايراني اميدوارند كه توافق هستهاي بتواند تغييراتي ايجاد كند. باز شدن دروازهها به سوي غرب، فعاليت در يك محيط سياسي كمتنشتر و اقتصاد قويتر ميتواند باعث شود كه علم رشد بيشتري بكند. احمدي ميگويد: «اين يك دورهي جديد براي علم در ايران است. ما در حال ورود به دورهي پساتحريم هستيم.»
در توافق هستهاي، قرار شده كه تاسيسات غنيسازي فوردو به يك مركز پژوهشي بينالمللي تبديل شود و محلي براي همكاري در زمينههايي مثل همجوشي هستهاي، اخترفيزيك و راديوداروها شود.
«شاهين روحاني»، فيزيكدان ذرات در پژوهشگاه دانشهاي بنيادين تهران و رئيس انجمن فيزيك ايران است؛ او ميگويد: «آزمايشگاه زيرزميني فوردو ميتواند ميزبان آشكارسازهاي ذرات كيهاني مادهي تاريك و نوترينوهايي كه در آزمايشگاه سرن سوييس ساخته شدهاند و از درون زمين عبور ميكنند، باشد.»
وحيداحمدي، معاون پژوهشي وزارت علوم ميگويد: «ما در حال ورود به دورهي پساتحريم هستيم.»
او اميد دارد كه دانشمندان ايراني خارج از كشور بتوانند به جامعهي علمي كشور براي اتصال به جامعهي علمي جهاني كمك كنند
او اميد دارد كه دانشمندان ايراني خارج از كشور بتوانند به جامعهي علمي كشور براي اتصال به جامعهي علمي جهاني كمك كنند
كل فعاليتهاي علمي ايران ميتواند از اين فرصت بهره ببرد. «گري گيلمور» (Gerry Gilmore) ستارهشناسي از دانشگاه كمبريج است و در كميتهي مشاوره براي ساخت رصدخانهي ملي ايران عضويت دارد؛ او ميگويد: «با معرفي دوبارهي دانشمندان ايراني به جامعهي علمي بينالمللي، تفاهم فرهنگي افزايش مييابد و پلها دوباره ساخته ميشوند.»
اين تغييرات را ميتوان به فال نيك گرفت. «علي بريوانلو» سرپرست آزمايشگاه جنينشناسي مولكولي در دانشگاه راكنفلر نيويورك است و اين هفته به تهران ميرود. او به تهران ميرود تا در كنفرانسهايي كه پژوهشگاه رويان ترتيب داده، سخنراني كند.
بريوانلو از جمله نخستين پژوهشگراني است كه توانست سلولهاي بنيادين جنيني انسان را استخراج كند.
او فهميد كه همهي سلولهاي جنيني تبديل به سلولهاي عصبي ميشوند، مگر اينكه سيگنالهايي دريافت كنند كه باعث انحراف آنها از اين مسير شود.
بريوانلو دعوتهاي قبلي را به دليل تنشهاي هستهاي ايران و غرب نپذيرفته بود. ولي توافق هستهاي نظر او را تغيير داد و اكنون به موسسهي رويان ميرود.
«علي بريوانلو» سرپرست آزمايشگاه جنينشناسي مولكولي در دانشگاه راكنفلر نيويورك است
بريوانلو ميگويد: «به طرز شگفتانگيزي، ايران يكي از آزادترين قوانين را در رابطه با پژوهش بر روي سلولهاي بنيادين دارد.» اين آزادي مديون فتواي رهبر معظم انقلاب ايران، آيتالله خامنهاي است كه چنين تحقيقاتي را از نظر قوانين اسلامي بدون اشكال دانست.
پژوهشگاه رويان نخستين آزمايشهاي خود دربارهي سلولهاي بنيادين جنين انسان را در سال ۲۰۰۳ انجام داد و از آن زمان تا كنون، ۴۰ آزمايش كلينيكي با پيوند سلولهاي بنيادين انجام داده است.
پژوهشگران مركز رويان، نخستين كساني در خاورميانه بودند كه توانستند شبيهسازي سلولي انجام بدهند. آنها در سال ۲۰۰۶ از همين روش يك بره بوجود آوردند.
ماه گذشته نيز ركورد ديگري ثبت كردند و توانستند يك «قوچ قميشلو» كه گونهاي در معرض خطر از قوچ است را بوجود آورند. همچنين رويان در پروژهي بين المللي پروتئوم انسان شركت دارد. اين پروژه، همهي پروتيينهايي كه كروموزوم Y دارند را مشخص ميكند.
پژوهشگران آزمايشگاه رويان تا به حال توانستهاند حيوانات متعددي را شبيهسازي كنند
«حسين بهاروند»، مدير مركز رويان است؛ او ميگويد: «ما يك گل كوچك هستيم.» پژوهشگاه رويان پر از محققان زن است؛ بايد گفت كه نيمي از نيروهاي پژوهشي ايران، زن هستند.
بريوانلو همچنان از اتفاقات مثبت علمي كه در ايران رخ داده شگفتزده است. او ميگويد: «آنها با آزمايشگاههاي آمريكايي و غرب اروپا قابل مقايسه هستند. مقالههايي كه توليد ميكنند كاملا با كيفيت است.» «رادولف جنيش» (Rudolf Jaenisch) پژوهشگر سلولهاي بنيادين است و در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ از پژوهشگاه رويان ديدار كرده.
او ميگويد: «دانشمندان مركز رويان، نميتوانند بسياري از آزمايشهايي كه در غرب معمول هستند را انجام دهند. واقعا ناراحت كننده است كه ميتوان اثرات تحريم را روي كار آنها ديد.»
جامعهي علمي ايران اميدوار است كه بتواند به كمك بريوانلو و ديگر دانشمندان ايراني خارج از كشور، پژوهشهاي علمي را با سرعت و كيفيت بهتري انجام دهد.
«محمد ابويي» كه رئيس مركز تحقيقات سياست علمي كشور است ميگويد: «سياستگذاران علاقهمند هستند كه از پتانسيل دانشمندان و مهندسان ايراني خارج از كشور استفاده كنند.
وزارت علوم در پي ترتيب دادن برنامهايي است كه دانشمندان ايراني خارج از كشور، بتوانند از مراكز علمي ايران بازديد كنند. دولت برنامههاي بلندپروازانهتري نيز دارد، برنامههايي كه بتواند دانشمندان ايراني خارج از كشور را طولاني مدت به ايران بياورد و به آنها شغلهاي پژوهشي ثابت بدهد. اكنون زمان بازگشت به خانه فرا رسيده است.»
براي جذب ايرانياني كه در غرب كار ميكنند، ايران نخست بايد بودجه و آزادي آكادميك زيادي بدهد. آنهايي كه خوشبين هستند، ميتوانند پيشرفت را در هر دو زمينه ببينند. تابستان امسال، دولت بودجهي بنياد ملي نخبگان را افزايش داد.
اين بنياد، بودجهي پژوهشي دانشمندان را ميدهد و به فارغالتحصيلان نخبهي دانشگاهها اجازه ميدهد كه به جاي ۲ سال خدمت نظام وظيفهي اجباري، كارهاي پژوهشي انجام بدهند.
رحيقي در سال ۱۹۸۶ به ايران بازگشت. درست در وسط جنگ و زماني كه كمتر دانشمند ايراني دوست داشت به وطنش باز گردد. او به سازمان انرژي اتمي ايران پيوست.
با اين حال از اين سازمان جدا شد تا در ساخت چشمهي نور ايران فعاليت كند. او ميگويد: «من اين پروژه را از ابتدا خيلي شفاف نگه داشتم.» آتوود ميگويد: «اين فرصت خيلي خوبي است. ايران براي ساخت چشمهي نور به كمك احتياج خواهد داشت.» رحيقي بر روي اين پروژه حساب ميكند.
او ميگويد: «چشمهي نور جاييست كه ما ميتوانيم با غرب ديدار كنيم.» او ماشين خود را نه صرفا يك چشمهي پرتوي ايكس، بلكه قلعهاي از جنس پژوهشهاي بنيادين در يك چشمانداز علمي متفاوت ميبيند.