- مجموعه: ايدز و انواع اعتياد
وظيفه مغز پردازش اطلاعات است
اعتياد چه تاثيري بر مغز مي گذارد؟
توضيح مختصري درباره پيچيده ترين عضو بدن
مغز مركز فرماندهي بدن است. حدود يك كيلو و نيم وزن دارد و داراي مراكز يا دستگاه- هاي مختلفي است كه اطلاعات مختلف را پردازش ميكند. ساقه مغز از ابتدايي ترين قسمت در بن مغز است. كار اصلي ساقه مغز، كنترل ضربان قلب، تنفس و خواب است و در واقع مسئول انجام شدن اعمالي است كه انسان هرگز به آنها فكر نمي كند.
لوبها (lobe) يا بخشهاي مختلف مغز اطلاعات وارده از اعضاي مختلف بدن را پردازش ميكنند:براي مثال قطعه پس سري اطلاعات وارده از چشمها را بررسي ميكند و قشر مخ يا همان ماده مشهور خاكستري، كه تمام سطح مغز را زير پوشش دارد، بخش متفكر وجود ما است. ما زبان، رياضي و انواع استراتژي ها را در اين بخش ذخيره و پردازش ميكنيم. در اعماق قشر مخ، يك دستگاه كناري وجود دارد كه مسئول حفظ بقا است: كار او به ياد آوردن و ايجاد ميل و رغبت براي چيزهايي است كه انسان را زنده نگه ميدارند كه اين موارد از غذاي خوب گرفته تا همراهي با انسانهاي ديگر را شامل ميشوند. مخچه مسئول اعمال و تواناييهايي است كه انسان يك بار مي آموزد و ديگر هنگام انجام دادنشان هرگز به چگونگي آن فكر نميكند. براي مثال ميتوان به توانايي حفظ تعادل هنگام راه رفتن و همچنين توانايي پرتاب توپ اشاره نمود.
تبادل اطلاعات در مغز چگونه انجام ميشود؟
وظيفه مغز پردازش اطلاعات است. سلولهاي مغز كه نورون (neuron) ناميده ميشوند كار دريافت و ارسال پيام به ساير نورونها را بر عهده دارند. ميلياردها نورون در مغز انسان وجود دارندكه هر يك با داشتن هزاران شاخه نخ مانند به نورونهاي ديگر دسترسي ميابند. پيام در نورون به شكل يك تكانه الكتريكي است. اين پيام الكتريكي در طول شاخه فرستنده نورون يا اكسون (axon) به حركت در مي آيد. هنگامي كه پيام به انتهاي اكسون برسد، موجب ترشح ماده اي شيميايي به نام انتقال دهنده نوروني ميشود. اين ماده فاصله كوتاه بين دو عصب يا سيناپس را به سوي نورون ديگر طي ميكند.
در نورون بعدي، مولكولهايي اختصاصي كه گيرنده نام دارند اين ماده شيميايي را تحويل ميگيرند. شاخه هاي قسمت گيرنده نورون دندريت نام دارند. گيرنده ها هر كدام شكل به خصوصي دارند و هر يك مختص گرفتن يك نوع انتقال دهنده نوروني هستند. در دندريت، انتقال دهنده نوروني يك تكانه الكتريكي توليد ميكند و دوباره در قسمت سيناپس آزاد ميشود. اين بار اين ماده تجزيه شده يا دوباره توسط نورونهاي فرستنده جذب ميشود. در حالي كه ما روز خود را به تفكر، احساسات، واكنش نشان دادن، تنفس و گوارش ميگذرانيم، نورونها در مغز انتقال دهنده هاي مختلفي را ترشح ميكنند. هنگامي كه ما اطلاعات تازه اي كسب ميكنيم يا مهارتي را فرا ميگيريم، مغز مانند درختي كه ريشه و شاخه دهد، ابتدا اكسونها و دندريتهاي جديدي ميسازد. هر چه شاخه ها بيشتر باشند، نورونها ميتوانند با دقت و كيفيت بهتري به تبادل اطلاعات بپردازند.
تمام مواد اعتياد آور، مانند نيكوتين، كوكائين، اصولا دستگاه كناري را مورد حمله قرار ميدهند
مواد اعتيادآور با مغز چه ميكنند؟
بعضي از مواد اعتيادآور بر مغز تاثير مي گذارند زيرا اندازه و شكل آنها مشابه با انتقال دهنده هاي نوروني است. مقدار كافي اين مواد در مغز با گيرنده ها تداخل ميكند و يك واكنش زنجيره اي از تكانه هاي الكتريكي توليد ميكند و نورونها را وادار ميكند تا مقدار زيادي انتقال دهنده توليد كنند. بعضي از مواد اعتياد آور وارد نورونها ميشوند و مانند يك پمپ عمل ميكنند و نورون را به ترشح بيشتر انتقال دهنده وا ميدارند. انواع ديگر مواد اعتياد آور جذب ثانويه يا بازگشت انتقال دهنده به نورون را متوقف ميكنند و موجب جريان غيرطبيعي انتقال دهنده ميشوند.
تمام مواد اعتياد آور، مانند نيكوتين، كوكائين و حشيش، اصولا دستگاه كناري را مورد حمله قرار ميدهند. دانشمندان اين فعل و انفعالات را سيستم "جايزه" مينامند. اين نام چندان هم بي ربط نيست زيرا عكس العمل دستگاه كناري در مقابل عوامل لذت آور هم دقيقا به همين شكل-ترشح انتقال دهنده نوروني به نام دوپامين- انجام ميگيرد و در نهايت حسي مشابه حس لذت روحي و جسمي در بدن ايجاد ميشود.
استفاده مداوم از مواد اعتيادآور به كجا مي رسد؟
هنگامي كه يك اتفاق خوب برايتان پيش مي آيد را تصور كنيد. اين واقعه ميتواند ستايش شدن به خاطر يك كار خوب يا نوشيدن يك شربت ليمويي خنك در تابستان باشد، رسيدن به اين احساس خوب، نتيجه عمل دستگاه كناري است. از آنجايي كه لذات طبيعي براي بقاي انسان لازم است، دستگاه كناري حس ديگري نيز در ما ايجاد ميكند كه آن تمايل به تعقيب و يافتن عوامل شادي آور و لذت بخش است.
هنگامي كه شخصي براي اولين بار ماده مخدر يا توهم زا و يا هرگونه از مواد اعتيادآور را مصرف ميكند، لذت بسيار و غير واقعي را تجربه ميكند. دستگاه كناري غرق در دوپامين ميشود. البته اين مواد تاثيرات ديگري هم دارند، براي مثال كسي كه براي اولين بار سيگار يا حشيش ميكشد، در اثر تاثير سموم شيميايي موجود در آنها به سرفه افتاده و دچار حالت تهوع ميشود. سرفه و تهوع حالات گذرايي هستند كه پس از برطرف شدن، شخص تصور ميكند كه اين مواد ديگر تاثير "بدي" بر او ندارند.
اما مغز از همان لحظه اول و در اثر سيل غير طبيعي انتقال دهنده هاي نوروني، شروع به تغيير ميكند. براي مثال، نورونها در اثر دريافت كردن بيش از حد دوپامين، به كاهش گيرنده ها ميپردازند. ممكن است نورونها توليد دوپامين را هم كاهش دهند. نتيجه هردو، كاهش مقدار دوپامين در مغز است كه تنظيم كاهشي نام دارد. اين مواد سمي، ميتوانند موجب مرگ نورونها هم بشوند. در نهايت اتفاقي كه مي افتد، مرگ تدريجي مغز و اعصاب خواهد بود.
شخص با چند مرتبه استفاده از مواد اعتياد آور معتاد ميشود؟
هيچ كس نميتواند به طور قطع بگويد تعداد دفعاتي كه يك شخص بدون تغيير يافتن مغز و معتاد شدن ميتواند به مصرف مواد مخدر بپردازد، چقدر است. ساختار ژنتيكي هر شخص نقش مهمي ايفا ميكند. اما پس از مصرف ميزان كافي از مواد مخدر، دستگاه كناري همانطور كه تمايل به غذا، آب و گفتگويي دوستانه را در مغز ايجاد ميكند، اشتياق به مصرف مواد اعتيادآور را نيز به وجود مي آورد. نياز به مصرف مواد اعتياد آور همراه با كاهش توليد طبيعي مواد انتقال دهنده يا همان تنظيم كاهشي، هربار از بار قبل بيشتر مي شود.
بدون مصرف مواد مخدر يا توهم زا، ميزان دوپامين در بدن شخص معتاد پايين است. اين شخص احساس يك نواختي، بي هيجاني و افسردگي ميكند. بدون مواد، زندگي اين شخص بي معنا و خالي از خوشي است. در اينجا شخص به چيزي احتياج دارد تا دوپامين بدن او را به حد عادي برساند و باز مقدار بيشتري از آن لازم است تا سيل دوپامين را به وجود آورد. با مصرف مواد اعتيادآور، شخص معتاد شيوه عملكرد مغز خود را تغيير ميدهد. مصرف و اعتياد به اين مواد به تغييرات بلند مدت در مغز منتهي ميشود و اين تغييرات قدرت كنترل مقدار مصرف را از شخص سلب ميكنند. درواقع اعتياد يك بيماري چند جانبه است.
اگر اعتياد يك بيماري است، آيا درمان پذير هم هست؟
علاوه بر اينكه ضايعات مغزي مصرف مواد اعتيادآور، جبران ناپذيرند، بايد گفت كه درماني براي اعتياد نيز وجود ندارد. اما معتادان ميتوانند بهبود پيدا كنند. درمان اعتياد در اصل به شكل تغيير رفتار يا تعديل مصرف انجام ميشود تا شخص به تدريج شيوه زندگي خود را تغيير دهد و مغز او به آهستگي به يادگيري مهارتهاي جديد بپردازد. درواقع اعتياد، همانند نوعي بيماري قند يا نارسايي قلب است كه در صورت رعايت نكردن رژيم غذايي و بازگشت به شيوه قديم زندگي و همچنين عدم مصرف دارو، موجب بروز آسيبهاي جدي و حتي مرگ ميشود.
منبع : سايت فريا