سلام خوش آمديد - وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده كانون اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

سوغات قوچان-روش سنتي تهيه شيره انگور

۹۵۹ بازديد

روش سنتي تهيه شيره انگور

در كل ايران نزديك به 100 نوع انگور كشت مي‌شود. البته فكر نكنيد كه از هر نوع انگوري شيره مي‌گيرند، خير.

در واقع انگورهايي كه درشت و خيلي شيرين بوده و در موقع رشد كمتر آب خورده باشند- يعني درختشان كمتر آبياري شده باشد- به درد شيره‌ گرفتن مي‌خورند.

شيره انگور

(گاش انگور) در گيلان، (ديو انگور) در مازندران،(انگور فرنگي) در استان مركزي،(انگور عسگري) در اردبيل و اطراف تبريز و (انگور فخري و گزنه‌اي) در همدان كمتر به صورت عادي مصرف مي‌شوند و دليل توليد آنها، گرفتن شيره از اين نوع انگورهاست ولي در اين ميان شيره انگور قوچان به دليل اب و هواي مطلوب ان ازكيفيت بالايي برخورداري است و امروزه چزو سوغات اين شهركهن در استان خراسان رضوي محسوب ميگردد

شيره را امروزه به 2 روش اصلي تهيه مي‌كنند؛ شيوه سنتي و شيوه صنعتي.

روش تهيه:

بعد از شستن انگورها، آنها را له كرده و آب شان را مي‌گيرند؛ سپس خاك سفيد را به آن اضافه مي‌كنند.

اما خاك سفيد چيست؟

خاك سفيد، خاكي است با تركيب بالاي املاح معدني كه در عطاري‌ها فروخته مي‌شود. اين نوع خاك در روستاهاي اطراف ملاير استان همدان به مقدار زياد يافت مي‌شود.

خاك سفيد را معمولا زير آفتاب يا روي بخاري حرارت مي‌دهند، سپس به آب انگور اضافه مي‌كنند، چون خاك حرارت نديده باعث گل‌ آلود شدن آب انگور مي‌شود.

در ضمن ممكن است اگر خاك سفيد را به آ‌ن اضافه نكنند، در موقع جوشاندن، آب انگور ترش شود و به اصطلاح نجس شود.

آب انگوري كه به آن خاك سفيد اضافه كرده‌اند را يك شب نگه مي‌دارند، سپس به وسيله پارچه‌هاي مخصوص، آن را صاف كرده و خاك را از آن جدا مي‌كنند. بعد آب انگور جدا شده از خاك را بعد از 2 ساعت مي‌جوشانند.

شيره انگور

توليد كنندگان شيره سنتي معتقدند اگر آب انگور جدا شده از خاك سفيد را از اول در ظرف‌هاي بزرگ "رويي"‌ بريزند و بجوشانند، آب انگور زودتر قوام مي‌آيد و زودتر به مرحله كش دار شدن مي‌رسد و رنگ قهوه‌اي روشن و شفاف خواهد داشت.

اما اگر آب انگور جدا شده از خاك سفيد را از اول در ديگ‌هاي "مسي" بريزند و در آنها بجوشانند، زمان بيشتري طول مي‌كشد تا آ‌ب انگور قوام بيايد و كش دار شود و در نتيجه به‌خاطر جوشيدن زياد، تيره‌رنگ مي شود و محصول نهايي هم سفت‌تر خواهد بود.

نكته 1:

شيره انگور ملاير، سفت و رنگ آن قهوه‌اي خيلي روشن است.

شيره انگور همدان شل‌تر، شيرين‌تر و پررنگ‌تر از شيره ملاير است.

شيره اردبيل شل‌تر و پررنگ‌تر از شيره همدان است.

شيره خرما هم، كه به رنگ قهوه‌اي سوخته است و معمولا از شيره انگور اردبيل شل‌تر است.

نكته 2:

شيره‌اي كه در بازار به نام شيره كشمش عرضه مي‌شود، درواقع همان شيره انگور است، ولي چون آذري ‌زبان‌ها به انگور عسگري (كشمش) مي‌گويند، روي قوطي اين نوع شيره به جاي شيره انگور، شيره كشمش نوشته شده است.

 

(گياهان در قرآن ( انگور

(گياهان در قرآن ( انگور

مفاخر شهرمن قوچان -كشتي باچوخه پهلوان صحرايي

۱,۳۳۸ بازديد
سايت فرهنگي الله مزار- مسابقات پهلواني كشتي كردها – درگز – 1351 - مسابقه بين تيم جوانان امريكان و تيم جوانان قوچان با پيروزي عباس صحرايي باچيانلو - مسابقات كشتي كردان شيخكانلو چناران - كشتي حسن خان شيخكانلو - كشتي باچوخه در ميدان سعدآباد مشهد – 1363 – قهرماني پهلوان نصرت الله اوغازيان در فريمان به سال 1353 و …

شيروان - كشتي باچوخه - 1352

تصاوير قديمي و خاطره انگيز پهلوانان كُرمانج كُشني (كشتي باچوخه) – 1

-مسابقات پهلواني كشتي كردها – درگز – 1351  -  مسابقه بين تيم جوانان امريكان و تيم جوانان قوچان با پيروزي عباس صحرايي باچيانلو - مسابقات كشتي كردان شيخكانلو چناران - كشتي حسن خان شيخكانلو - كشتي باچوخه در ميدان سعدآباد مشهد – 1363 – قهرماني پهلوان نصرت الله اوغازيان در فريمان به سال 1353 و …

منتظر سري دوم، سوم و چهارم و… عكس ها باشيد

براي مشاهده عكس ها به ادامه مطلب مراجعه نماييد

-                   

———————

پيروزي احمد وفادار بر پهلوان تختي

پيروزي احمد وفادار قوچاني بر جهان پهلوان تختي

شيروان – 1352 - كشتي باچوخه جام پهلوان محمد علي صحرايي باچيانلو - كشتي پهلوانان كرد خراسان - حق با زور است

شيروان – 1352 – كشتي باچوخه جام پهلوان محمد علي صحرايي باچيانلو

كشتي پهلوانان كرد خراسان – حق با زور است

نصرت الله اوغازيان - فريمان - 1353

نصرت الله اوغازيان – فريمان – 1353

مسابقات بين-تيم-جوانان-امريكان-و-تيم-جوانان-قوچان-پيروزي-عباس-صحرايي-باچيانلو

مسابقه بين تيم جوانان امريكان و تيم جوانان قوچان – پيروزي عباس صحرايي باچيانلو

مسابقات كشتي كردان شيخكانلو چناران

مسابقات كشتي كردان شيخكانلو چناران

 

مسابقات پهلواني كشتي كردها - درگز - 1351  پرچمدار: حسين اج فيروزه قوردانلو بجنورد

مسابقات پهلواني كشتي كردها – درگز – 1351

پرچمدار: حسين اج فيروزه قوردانلو بجنورد

محمود قشنگ به حقش مي رسد - محمود قشنگ از كردهاي رشوانلوي چناران بود

محمود قشنگ به حقش مي رسد

محمود قشنگ از كردهاي رشوانلوي چناران بود

كشتي روستاي رهورد قوچان

كشتي روستاي رهورد قوچان

كشتي حسن خان شيخكانلو

كشتي حسن خان شيخكانلو

كشتي باچوخه

عكسي قديمي از كشتي باچوخه

مسابقات كشتي باچوخه پهلوانان شمال خراسان در شهرستان شيروان، قوچان، بجنورد، اسفراين، چناران و ... از راست: مربي پهلوان محمدعلي زاهد، نصرت الله اوغازيان، كاظم اميد بخش، امير منوري، قربان قرباني، موسي الرضا رحماني، حسنعلي درتومي، ابراهيم يامي، نورالله روشني، اكبر كلاهي، رسول زماني، خليل اخباري، اصغر امين زاد و پهلوان آذري سرپرست و مربي. سال 1352 شمسي (عكس از آلبوم آقاي حسن بابازاده شيروان)

مسابقات كشتي باچوخه پهلوانان شمال خراسان در شهرستان شيروان، قوچان، بجنورد، اسفراين، چناران و … از راست: مربي پهلوان محمدعلي زاهد، نصرت الله اوغازيان، كاظم اميد بخش، امير منوري، قربان قرباني، موسي الرضا رحماني، حسنعلي درتومي، ابراهيم يامي، نورالله روشني، اكبر كلاهي، رسول زماني، خليل اخباري، اصغر امين زاد و پهلوان آذري سرپرست و مربي. سال 1352 شمسي (عكس از آلبوم آقاي حسن بابازاده شيروان)

 

كشتي باچوخه در ميدان سعدآباد مشهد - 1363

كشتي باچوخه در ميدان سعدآباد مشهد – 1363

كشتي باچوخه ...

عكسي قديمي از كشني

قوچان 1352 - كشتي بي وزن  برنده پهلوان پيرعلي باتقوا بر حريف خود پهلوان سهراب سراب  داور پهلوان علي روحاني

قوچان 1352 – كشتي بي وزن

برنده پهلوان پيرعلي باتقوا بر حريف خود پهلوان سهراب سراب

داور پهلوان علي روحاني

منبع عكس ها: كتاب حركت تاريخي كرد به خراسان – تاليف استاد كليم الله توحدي

نظر اقا نجفي قوچاني نويسنده سياحت شرق درمورد مشروطه

۱۹۸ بازديد
نظر نويسنده سياحت شرق درباره مشروطه

نظر نويسنده سياحت شرق درباره مشروطه

آيت‌الله آقا سيدمحمدحسن‌ قوچاني‌ مشهور به‌ آقانجفي‌ قوچاني‌ (۱۲۹۵ ق‌ قوچان‌ — ۱۳۶۳ ق/ ۱۳۲۲ ش‌ قوچان) از علماي‌ مشهور ايران‌ در اوايل‌ قرن‌ چهاردهم‌ هجري‌ است‌ كه‌ شايد در ميان ايرانيان با كتاب معروف «سياحت شرق» شناخته شده باشد. با اين همه، آقانجفي در وقايع تاريخي مثل مشروطيت و حوادث عراق هم نقش داشته است كه به ويژه روايت او درباره انقلاب مشروطيت در نوع خود جالب توجه مي باشد.

يكي از بحث هاي داغ انقلاب مشروطه، روابط علماي نجف با جنبش مشروطيت است. برخي معتقدند كه علماي نجف كاملا با جريان مشروطه به موافقت برخاستند و در نقش حامياني بي چون و چرا، نيروهاي مشروطه خواه را پشتيباني مي كردند. با اين همه ذكر اين خاطره از آقانجفي قوچاني كه در آن گوشه اي از نظرات آخوند خراساني -رحمه الله عليه- را نيز بازگو مي كند خالي از لطف نيست.

روزي يكي از طلبه‌ها به آقانجفي گفت: «تو از حواريون آخوندي. آخوند، [طرفدار] مشروطه‌ي اعتدالي است نه انقلاب دموكرات و ظاهر بيان شما الميل الي الدموكرات؟» آقا نجفي به او گفت: « آقاي آخوند اجل شانا از اين است كه در حقوق مدنيه تقديم اشراف نمايد، و حق رنجبر و كارگر را ضايع و اغتصاب نمايد… نعم قيل من مرامات تلك الطائفه التفكيك بين القوه القضائيه و الروحانيه، فانكره دام ظله، لكونه بمعزل عن الحق و مرصي بعيد، و نحن اهل المعني، غيرمقيدين بالاسامي و الالفاظ المستحدثه بل قيد طوق كريمه انما المومنون اخوه و المواسات و المساوات من لوازم الاخوه.»

متن خاطره را بي كم و كاست نقل كرديم اما آقانجفي در اين بيان به دو نكته اشاره مي‌كند:

نخست اينكه؛ او به پيروي از آخوند، با نظريات مشروطه‌خواهان راديكال و غرب‌زده مخالفت مي‌كند و تفكيك شرع و عرف در مسائل حكومتي را با عقايد خود ناسازگار مي‌شمارد.

و دوم اينكه، ميل به تقليد تمام و كمال از غربيان و اخذ مباني سياسي از آن‌ها را نيز رد مي‌كند و معتقد است اگر هم از مشروطه حمايتي صورت مي‌گيرد بر پايه مباني اعتقادي و ديني است و نه تقليد و الگوبرداري از فرنگيان.

از بيان آقا نجفي به دست مي‌آيد كه ايشان از طريق بيت آخوند خراساني، اخبار مربوط به انقلاب مشروطه را به دست مي‌آورده و از اختلاف‌هاي مبنايي كاملا باخبر بوده است. از اين رو نظريه دموكرات‌ها مبني بر تفكيك قواي قضايي و روحاني براي ايشان شناخته شده بود و از نظر آخوند مبني بر مخالفت با اين نيز آگاه بود. براين اساس با نگاه تقليدي به غرب مخالفت مي‌كرد و در جايي گفته است: « در صورتي كه مقلد اروپائيان بشويم، دنيا بالاخره خراب و پر هرج و مرج [مي‌شود] و با خرابي دنيا آخرت هم خراب و ديانت هم مضمحل گردد. خوب است اين شيعه‌خانه، يعني ايران، در زندگي دنيا پيروي از اروپايي نكند.»

براين اساس آخوند خراساني به مانند ديگر علماي مشروطه با اينكه در بطن تحولات مشروطه نبودند و شايد همين مساله برخي اشكالات را به تصميم گيري هاي ايشان وارد كند لكن از باب تقليل ظلم و بر پايه مبنايي ديني مي كوشيدند كه وضعيت بهتري در سياست و حكومت دوره خود ايجاد كنند. بنابراين هيچ گاه مشروطه اي كه بخواهد اين مباني را زير پا بگذارد پسنديده آنها نبود و نمونه اش هم مثالي است كه آقانجفي قوچاني در تفكيك شرع و عرف در مسائل حكومتي به آن اشاره كرد.

منبع: “مشرق”

شيطان پرستان با افكار جنسي در گوشه و كنار كشور

۱۹۵ بازديد

شيطان پرستان با افكار جنسي در گوشه و كنار كشور+ تصاوير

شيطان پس از شش هزار سال عبادت در جرگه فرشتگان مقرب الهي وارد شد، اما تكبري كه در وجودش همچون شعله زير خاكستر بود، به هنگام سجده بر آدم سر برآورد و نداي «خلقتني من نار و خلقته من طين» سر داد و فرياد زد: «فبعزتك لأغوينهم اجمعين» / اخبار رسيده از تهران و چندين شهر ديگر، حكايت از آغاز تحركات جديد گروه‌هاي شيطان‌پرستي دارد.

شيطان پرستي


به گزارش سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس به نقل از اروم نيوز، توليد و عرضه بسته‌هاي حاوي جوايز براي گروه سني خردسال و كودك كه از چندي پيش به بهانه انجام كارهاي فرهنگي در كشور آغاز و به سرعت گسترش يافته است، در مواردي داراي محتويات خاص و در خور تأمل هستند.

در يكي از نمونه‌هاي خريداري شده از اين محصولات به جوايزي براي كودكان برمي‌خوريم كه در واقع هيچ تناسبي با اعتقادات و فرهنگ ايراني اسلامي ما ندارد و نمادهاي فرقه‌ها و افكار ضاله هستند.

نمونه‌اي كه در تصوير مشاهده مي‌كنيد يكي از جوايز همين بسته‌هاست كه در آن يكي از نمادهاي شيطان پرستي و ديگر افكار ضاله قرار گرفته است.

اخيراً گروهي باعنوان شيطان‌پرستان كه داراي انحرافات فكري و جنسي هستند فعاليت خود را در شهرهاي غربي كشور شروع كرده‌اند.

شيطان پرستي

به گزارش رجانيوز ،بنا بر اين گزارش اين گروه ضمن برگزاري مراسمات خاصي، تبليغ پوشيدن لباس خاص بعنوان لباس مقدس منقوش به نماد گروههاي شيطان‌پرستي، از گردنبند (صليب شكسته) انگشتر با نقوش استخواني و جمجمه انسان استفاده مي‌‌كنند.

اعضاي گروه در برگزاري مراسم، ضمن شرب‌ خمر، اقدام به رقص و پايكوبي و فحاشي نسبت به يكديگر مي‌نمايند. آنان براين باورند كه شيطان به جهت حكومت 666 سال قبل از خلقت، بر بشر برتري دارد .

 اين گروه معتقد است كه بايد برخلاف دين اسلام عمل كرد و با انجام اعمال دلخواه، دنيا را به هرج‌ومرج و آشوب بكشانند.

افراد عضو شيطان پرستان در اسكيت مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام انجام ورزش اسكيت از موزيك‌هاي خاص گروه شيطان‌پرستي استفاده مي‌نمايند. اين گروه داراي كتابي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پاركها و تفرجگاهها در خصوص رخدادهاي جديد در سطح كشور در رابطه با شيطان‌پرستي بحث و گفت‌وگو مي‌‌كنند.

افراد عضو شيطان پرستان در اسكيت مهارت خاصي دارند و به منظور جذب نوجوانان و جوانان هنگام انجام ورزش اسكيت از موزيك‌هاي خاص گروه شيطان‌پرستي استفاده مي‌نمايند. اين گروه داراي كتابي به زبان لاتين بوده و با تجمع در پاركها و تفرجگاهها در خصوص رخدادهاي جديد در سطح كشور در رابطه با شيطان‌پرستي بحث و گفت‌وگو مي‌‌كنند

گفتني است رواج گروههاي انحرافي در كشور موضوعي است كه به شدت از طرف برخي كشورها دنبال مي‌شود و مسئولان نسبت به آن هشدار داده‌اند.

شيطان پرستي

 

از سوي ديگر، در هياهوي كم توجهي دولتمردان و مسئولان به مسائل فرهنگي و اعتقادي جوانان كشور، جريان‌هاي متعارض اين فرصت را غنيمت شمرده و با اتصال به سرشاخه‌هاي فرامرزي و در پايان آسودگي خاطر به نشر و ترويج آموزه‌هاي ضد ديني خود مي‌پردازند.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، اخبار رسيده از شهرهاي ساري، اصفهان، بندرانزلي، تهران و چندين شهر ديگر، حكايت از آغاز تحركات جديد گروه‌هاي شيطان‌پرستي دارد.

بنا بر اين اخبار، نشست‌هاي مخفي پارتي با نواختن موسيقي راك و متال به صورت هفتگي برگزار شده و در اين جلسات، شمار بسياري از جوانان با ظاهري نامناسب و مزين به آلات و نمادهاي شيطان‌پرستي به رقص و حركات نامتعارف دست مي‌زنند. حضور دختران جوان از نكات لازم توجه به اين جلسات است.

گفتني است، اعضاي گروه‌هاي شيطان پرستي، افزون بر شركت در جلسات مخفي در هفته نيز از طريق سايت‌هاي اجتماعي در ارتباط هستند.

گردان 153 قوچان -ناجي ابادان

۲۲۶ بازديد
يكي از افرادي كه در اين عمليات نامي جاودان از خود به يادگار گذاشت امير سرتيپ منوچهر كهتري است كه به «ناجي آبادان» معروف است.


شوشان/ نسيبه زمانيان : درست در چنين شرايطي حضرت امام(ره) دستور شكست حصر آبادان را صادر مي‌كنند كه در نهايت با هماهنگي نيروهاي ارتش و سپاه اين امر در 5 مهرماه 1360 و طي عمليات ثامن‌الائمه(ع) انجام مي‌شود. يكي از افرادي كه در اين عمليات نامي جاودان از خود به يادگار گذاشت امير سرتيپ منوچهر كهتري است كه به «ناجي آبادان» معروف است. او كه اين روزها در سن 78 سالگي به سر مي‌برد و اصالتاً اهل كرمانشاه است، ‌در مشهد زندگي مي‌كند و با وجود كهولت سن و 45 درصد جانبازي كه خودش مي‌گويد طلايي‌ترين يادگاري او از جنگ است، همچنان با اشتياق از روزهاي پرحماسه دفاع مقدس و شكست حصر آبادان سخن مي‌گويد.

از چه زماني رخت رزمندگي به تن كرديد؟

من از سال 32 با درجه ستوان دومي وارد ارتش شدم و زماني كه انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد و جنگ تحميلي عليه ايران آغاز شد، فرمانده گردان 153 از تيپ 2 قوچان بودم. در واقع من درست از همان آغاز جنگ در صحنه حضور داشتم و سال 72 از مناطق جنگي برگشتم.

پس شما از همان روزهاي آغاز دفاع مقدس در صحنه حضور داشتيد.

بله، از همان روزهاي آغازين به قوچان رفتم و با گردان 153 پياده به سوي خرمشهر حركت كرديم. قوچاني‌ها مردمان بسيار خوبي هستند. اهالي آنجا آن روزها كمك مادي و معنوي بسياري به ما كردند و در نهايت تا ايستگاه راه‌آهن به بدرقه‌مان آمدند. قطار به سوي خوزستان حركت كرد و مسافرانش همه رزمندگاني بودند كه براي حضور در منطقه لحظه‌شماري مي‌كردند. وقتي به ايستگاه اهواز رسيديم و از قطار پياده شدم واقعيات جنگ را به خوبي حس كردم.

چه واقعياتي؟

جنگ صحنه‌هاي دلخراش بسيار دارد. در آن فضا انسان دگرگون مي‌شود. از همان ابتداي حضورم با صحنه‌اي مواجه شدم كه هرگز آن را از خاطر نمي‌برم. در آنجا خانواده‌اي را ديدم كه مرد آن خانه براي ايستادگي مقابل دشمن به منطقه رفته بود و زن با دو فرزندش تك و تنها زندگي مي‌كردند. آن خانم وسط حياط خانه‌اش گودالي كنده بود و هرگاه بمباران مي‌شد با دو بچه‌اش داخل آن پناه مي‌گرفتند. در واقع درسي كه آن صحنه براي من داشت مقاومت شيرزني بود كه در نبود همسرش، اينگونه راه دفاع را در پيش گرفته بود. مرد را راهي منطقه كرده و خود در خانه مقاومت مي‌كرد.

از عمليات ثامن‌الائمه يا شكست حصر آبادان بگوييد، ‌چطور شد كه در جريان آن عمليات قرار گرفتيد؟

مأموريت من در خرمشهر بود. آن زمان بني‌صدر در رأس كار قرار داشت. گردان 153 پياده با يك گردان تانك و يك آتشبار به سمت خرمشهر حركت كرد. وقتي ما به فولي‌آباد اهواز رسيديم، به دستور بني‌صدر ما را در آن جا مستقر كردند. در آنجا هر روز چندين بار هواپيماهاي عراقي بالاي سرمان جولان مي‌دادند و منطقه را بمباران مي‌كردند. يك روز افسر وظيفه‌اي به من گفت: اين جا تلفن نيست؟ تصور كردم شايد مي‌خواهد با خانواده‌اش تماس بگيرد. به همين جهت او را به قرارگاه اهواز بردم. در آنجا وقتي مشغول صحبت با تلفن بود متوجه شدم كه گفت: «مأموريت ما در خرمشهر است و الان در فولي‌آباد هستيم.» به او اشاره كردم كه اين صحبت‌ها را تلفني مطرح نكن. او همچنان ادامه داد: فرمانده خودش هم اينجاست. بعد تلفن را به من داد. وقتي گوشي را گرفتم، متوجه شدم پشت خط شهيد بهشتي است. ايشان از من پرسيد: ‌اين اطلاعات درست است؟ گفتم: بله. شهيد بهشتي گفت: به فولي‌آباد برگرديد. وقتي به آنجا رفتيم دستور آمد به سمت آبادان حركت كنيم. آن زمان ديگر سقوط خرمشهر امري روشن بود.

گويا شما در همين ايام با مقام معظم رهبري هم ملاقات داشته‌ايد؟

بله، ‌وقتي كه به طرف آبادان رفتيم، ابتدا با هلي‌كوپتر راهي آبادان شديم و بعد هم واحدها حركت كردند. از آنجا به قرارگاه ماهشهر رفتيم. وقتي وارد آنجا شدم، روحاني‌اي را ديدم كه نشسته بود. ايشان مرا صدا زد و گفت: چيزي كم و كسر نداريد. گفتم: نه. بعد ايشان مقداري پول به من داد تا اگر مشكلي پيش آمد آن را رفع و رجوع كنم. بعد از ديگران نام آن روحاني را پرسيدم كه متوجه شدم حضرت آقا بودند.

وقتي به آبادان رسيديد شرايط آنجا را چطور ديديد؟

آبادان را بمباران كرده بودند فوراً واحدهايمان در چند مدرسه مستقر شدند. ما هم در مدرسه زينبيه استقرار پيدا كرديم. روز نهم آبان سال 59 بود كه به ما اطلاع دادند دشمن مي‌خواهد از بهمنشير عبور كند و وارد آبادان شود. آنجا بود كه حضرت امام(ره)‌ فرمود: حصر آبادان بايد شكسته شود. در اهميت شكست حصر آبادان همين را بگويم كه اگر آبادان سقوط مي‌كرد ما نمي‌توانستيم خرمشهر را از چنگ دشمن درآوريم. اگر آبادان سقوط مي‌كرد تا بندر امام(ره) هم سقوط مي‌كرد و جنگ به نفع صدام تمام مي‌شد. عراقي‌ها براي تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاري روي رودخانه بهمنشير پل شناور نصب و با عبور دادن قسمتي از نيروهاي خود، وارد جزيره آبادان شدند. ذوالفقاريه با نخل‌ها پوشيده شده بود و دشمن هم به همين جهت اين منطقه را انتخاب كرد تا در ديد رزمندگان نباشد و به راحتي وارد شهر شود. به هر صورت نيروهاي ما در نخل‌ها مستقر شدند. شب هنگام يك سياهي را ديديم كه از رودخانه به سوي ما آمد كه متوجه شديم يك عراقي بود. او را گرفتيم اما نكشتيم. آن عراقي اطلاعاتي به ما داد و گفت: امشب دشمن به شما حمله مي‌كند. بنابراين ما آماده بوديم كه ناگهان حمله شروع شد. من هم چهار جعبه نارنجك كنارم گذاشته بودم و كاملاً در حالت آماده‌باش قرار داشتم. در بهمنشير هم جزر و مد آب شديد بود آن زمان كه آنها آمدند، آب پايين رفته بود. دو نفر از بچه‌ها هم كنار من بودند تا 12 مي‌شمرديم و نارنجك را رها مي‌كرديم. بالاخره چهار جعبه نارنجك تمام شد و صداي دور شدن ماشين‌هاي عراقي‌ها به گوش مي‌رسيد. ما هم همينطور دست نگه داشتيم. تيراندازي هم شده بود تيري به كلاهم خورده بود اما سوراخ نشده بود. صبح كه شد به حاشيه رودخانه رفتم و جنازه عراقي‌ها را ديدم كه آنجا افتاده بودند آنها مقدار بسيار زيادي طلا به همراه داشتند چون خرمشهر را هم غارت كرده بودند. جنازه آنها را پشت نخل‌ها دفن كردم. در كنار همه اين شرايط نكته بسيار زيبا اطلاع حضرت امام(ره) از همه جزئيات جنگ بود. به خاطر دارم وقتي قرارگاهمان در آبادان بمباران شد، تلفن زنگ خورد. گوشي را گرفتم و آن فرد پشت خط گفت: احمد هستم، از طرف حضرت امام صحبت مي‌كنم، چه اتفاقي افتاده؟ گفتم: دو هواپيما قرارگاهمان را بمباران كردند و خوشبختانه تلفات زيادي نداشتيم. بعد گفت: حضرت امام(ره) صحبت‌هاي شما را گوش مي‌كند. در حالي كه مشغول توضيح مسائل بودم صداي امام(ره) را مي‌شنيدم كه مي‌فرمود: «الله حافظا و هو ارحم‌الراحمين» وقتي صحبت‌هايمان تمام شد به حدي آن دعا تأثيرگذار بود كه حيفم مي‌آمد گوشي را از روي گوشم بردارم.
 

وقتي خرمشهر و آبادان در شرايط وخيمي قرار داشتند، بني‌صدر كارشكني زيادي انجام ‌داد، از آن شرايط برايمان بگوييد.

دشمن به راحتي نتوانست خرمشهر را اشغال كند. آن زمان همه براي دفاع از كشور بسيج شده بودند و حتي مردم عادي هم به صحنه آمدند. در واقع مي‌خواهم بگويم اينطور نبود كه دشمن بتواند به راحتي بخشي از خاك‌مان را اشغال كند چراكه 44 كشور جهان به صدام كمك مي‌كردند و اين در حالي بود كه گلوله به صورت سهميه‌اي در اختيار ما قرار مي‌گرفت و مي‌توان گفت آبادان را با گلوله‌هاي سهميه‌اي آزاد كرديم. با وجود روزها مقاومت سرسخت رزمندگان اما با خيانت منافقين خرمشهر به اشغال دشمن درآمد و آنها درصدد بودند تا آبادان را هم اشغال كنند. در جريان عمليات ثامن‌الائمه(ع) وقتي نيروهاي بعثي تا بهمنشير پيش‌آمدند و ما براي بيرون راندن آنها اقدام كرديم بايد همه رزمندگان را مسلح به منطقه مي‌فرستاديم اما در آن شرايط بني‌صدر دستور داده بود اگر به نيروهاي سپاهي و مردمي اسلحه داده شود شما را تحويل دادگاه جنگي خواهم داد اما ما اصلاً به اين حرف‌ها توجه نمي‌كرديم اگر مي‌خواستيم تابع دستور آن خيانتكاران باشيم كه عمليات حصر آبادان به پيروزي نمي‌رسيد. بني‌صدر مي‌خواست بين ارتش و سپاه اختلاف ايجاد كند تا رزمندگان درگير جنگ داخلي شده و از مقاومت مقابل دشمن غافل شوند. حتي او مي‌گفت: مقابل دشمن نايستيد، بگذاريد عراقي‌ها كامل پيشروي كنند بعد ما او را بيرون مي‌اندازيم. اين در حالي بود كه با دشمن دستش در يك كاسه بود.

پررنگ‌ترين خاطره‌اي كه از اين عمليات داريد، ‌چيست؟

قبل از خاطره به نكته‌اي اشاره مي‌كنم. مي‌گويند دفاع مقدس يعني دفاعي كه براي خدا باشد و آن روزها من چيزي غير از اين نديدم. آبادان حدود هزار بار تيرباران شد و ديگر آنجا جايي براي زندگي نبود و مردم ناگزير به ترك شهر بودند و بايد به يك جاي امن مي‌رفتند. در آن مهاجرت‌ها يك خانم و آقاي جواني را ديدم كه يك بچه كوچك داشتند و تصميم به فرار گرفته بودند تا راهي براي نجات خود پيدا كنند. همينطور كه حركت مي‌كردند خانم بچه را با چادر به پشتش بسته بود. بعد از مقداري راه رفتن مي‌گويند بنشينيم هم خستگي در كنيم و هم به بچه شير دهيم. وقتي خانم مي‌خواهد بچه را به آغوش بگيرد جاي خالي او را مي‌بيند و متوجه مي‌شود بچه نيست حالا اينكه كجا افتاده ديگر مشخص نبود.

وقتي فرمان تاريخي امام(ره) در خصوص شكست حصر آبادان صادر شد، واكنش رزمندگان مقابل امر ولي‌شان چگونه بود؟

عمليات ثامن‌الائمه به فرمان حضرت امام(ره) شروع شد. وقتي رهبر فرمود حصر آبادان بايد شكسته شود، رزمندگان متوجه اهميت آبادان شدند و همه مي‌خواستند اين كار را انجام دهند و فقط به اين فكر مي‌كردند كه كاري انجام دهند تا فرمان حضرت امام(ره) اجرا شود. آن زمان ديگر بني‌صدر فرار كرده بود و سپاه و ارتش بسيار هماهنگ شده بودند و عملياتي با عنوان شكست حصر آبادان را با رمز «نصر من‌الله و فتحا قريب» آغاز كردند.

چرا عمليات شكست حصر آبادان به ثامن‌الائمه معروف است؟

چون لشكر 77 خراسان منصوب به آقا امام رضا(ع) بود، با پيشنهاد امام (ره) نام عمليات هم ثامن‌الائمه گذاشته شد.

همه عمليات‌هاي دوران دفاع مقدس سرتاسر معجزه بود، بدون ترديد عمليات ثامن‌الائمه هم از اين معجزات بسيار داشت. شما هم موارد اينچنيني را در نظر داريد؟

همه اين عمليات معجزه بود. واقعاً رزمندگاني براي رسيدن به پيروزي با اخلاص و بي‌وقفه تلاش شبانه‌روزي مي‌كردند. وقتي عمليات به پايان رسيد تعدادي از اسرا را به قرارگاه ماهشهر بردند و ما براي بازديد به آنجا رفتيم. آن اسرا مي‌گفتند: واقعاً پيروزي شما در اين عمليات كار خدا بود. حقيقت هم همين بود آنها حساس‌ترين قسمت‌‌ها را گرفته بودند و آبادان در حصر قرار داشت اما به زودي آن حصر شكسته شد و اين چيزي جز كمك خداوند نبود. حتي صدام بعد از شكست در آن عمليات، در نهايت عجز و ناتواني گفته بود ما نمي‌خواهيم كشورگشايي كنيم. ما فقط مي‌خواستيم، تهديد ايران را از شهرهاي خود دور سازيم.

شهيد فلاحي ازجمله افرادي است كه در اين عمليات نقش بسزايي داشت و بعد از پيروزي عمليات ثامن‌الائمه به شهادت رسيد، ‌خاطره‌اي از ايشان بيان كنيد.

بعد از شكست حصر آبادان، شهيد فلاحي در مسير برگشت به تهران و براي ارائه گزارش به حضرت امام(ره) با سقوط هواپيما به شهادت رسيد. شهيد فلاحي بسيار خوب بود اما حيف... بعد از آن عمليات شهيد فلاحي آمد در كنارم قرار گرفت و گفت: مي‌خواهم منطقه آزاد شده را ببينم. او گفت: من سه شب است نخوابيدم. گفتم: چرا؟ گفت: شب اول با خود گفتم اين عمليات چگونه انجام مي‌شود خيلي كار سختي است. شب دوم نخوابيدم براي اينكه گفتم: اگر نشود من جواب حضرت امام(ره) را چه دهم؟ شب سوم نخوابيدم چون خوشحال بودم از اينكه كار انجام شد و لبخند را روي لبان حضرت امام(ره) ‌نشانديم. وقتي ما خدمت حضرت امام(ره) رفتيم ايشان خيلي خوشحال بودند و دستي به سر و صورتمان كشيد. در اين دفاع مقدس همه چيز بر مبناي صداقت بود، من سنگري ديدم كه هر كس وارد آن مي‌شد به شهادت مي‌رسيد. همه گوني‌هاي آن خوني بود و اگر كسي شهيد مي‌شد و مي‌گفتند مثلاً حسن برود، حسين و حامد با هم دعوا مي‌كردند كه ما چرا نرويم؟ كجاي دنيا اينگونه جنگيدند همه اينها قدرت خداست.

شما را در آبادان با نام ناجي آبادان مي‌شناسند، دليل اين موضوع چيست؟

در آن روزها من تمام تلاشم را انجام دادم تا آبادان در اشغال دشمن قرار نگيرد. دشمن از بهمنشير آمده بود تا آبادان را بگيرد و آن زمان تنها گردان 153 بود كه در آبادان حضور داشت. ما سعي كرديم دشمن را به عقب برانيم و مردم قدرشناس آبادان اين را مي‌دانند و اين كار خدا بود. حتي در طول مدت جنگ من يك ساعت هم مرخصي نيامدم و خدا را شكر مي‌كنم. اگر جنگ اتفاق نمي‌افتاد آنها قد علم مي‌كردند كه به ما تجاوز كنند اما متوجه شدند كه نمي‌توانند. آنها با ما جنگيدند و مي‌دانستند كه با ما چه كردند. خدا را شكر كه حالا در آرامش هستيم.

وقتي حصر شكسته و فرمان حضرت امام(ره) محقق شد، چه احساسي داشتيد؟

هر كس را در آنجا مي‌ديديم نماز شكر مي‌خواند. دشمن پايش به آبادان نرسيد، آنجا را فقط محاصره كردند و اگر شهر اشغال مي‌شد سرنوشت دفاع مقدس نامعلوم بود. من به آبادان بسيار علاقه دارم و هنوز هم وقتي يك ماشين را مي‌بينم كه پلاك آبادان است آنقدر دنبال آن مي‌روم تا از نظرم محو شود. در كتابي كه غربي‌ها نوشته‌اند مي‌خواندم: بر خلاف انتظار بعد از يك ماه در جنگ‌هايي كه در 24 اكتبر صورت گرفت بعد از خرمشهر عراقي‌ها به سوي آبادان آمدند و 10 مايل به سوي شهر پيشروي كردند اما به رغم يورش‌هاي متعدد عراقي‌ها در فتح شهر ناكام ماندند. يكباره روشن شد كه امت ايران سقوط نخواهد كرد شكست عراق در تصرف آبادان مفهومي جز اين نبود و حتي آنها قادر نبودند به حداقل منطقه كه شط‌العرب بود دست پيدا كنند.

هنوز هم وقتي به آبادان مي‌روم و مردم متوجه مي‌شوند بسيار محبت مي‌كنند و مرا به خانه‌هايشان دعوت مي‌نمايند. مردم آبادان بسيار قدر شناس هستند و نسبت به من محبت دارند و من خدا را شكر مي‌كنم كه خدا كمك كرد. آن روزها هميشه به سربازان مي‌گفتم اگر در آنجا مقاومت نكنيم مردم آبادان مجسمه سنگي ما را در ورودي شهر مي‌گذارند و هر كس عبور كند هفت سنگ به آن مي‌زند كه ما نتوانستيم مقاومت كنيم. واقعاً بچه‌ها با چنگ و دندان مقاومت مي‌كردند و همين مقاومت بود كه ما را به پيروزي رساند.

حضور نيروهاي مردمي در آن عمليات را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

نيروهاي مردمي براي كمك به مجروحان و شهدا مي‌آمدند. به خاطر دارم يكي از آنها آمد و به من گفت: من اينجا مردانگي و شجاعت را يافتم. گفتم: چطور؟ گفت: به دو مجروح رسيدم كه يكي سرباز بود و ديگري افسر. افسر مجروحيت بيشتري داشت و بايد درمان او سريع آغاز مي‌شد، اما او قبول نكرد و گفت: ابتدا سرباز را ببريد. هر كاري انجام داديم كه اول افسر را ببريم قبول نكرد. در نهايت سرباز را برديم و زماني كه برگشتيم افسر را ببريم او به شهادت رسيده بود. نام آن افسر شهيد احمدلو بود.

كتابي با نام « امير آبادان»‌به چاپ رسيد كه حضرت آقا براي آن تقريري نوشتند، از آن كتاب بگوييد.

من آن تقرير را روي سرم مي‌گذارم. ايشان نوشتند: «در اين ماجراي مهم و تعيين‌كننده، يك گردان از ارتش نيز نقش بسيار اساسي داشت و فرمانده آن به نام «سرهنگ كهتري» همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداكارانه‌اش خيلي معروف شد. كاش از اينها هم در اين نوشته يادي شده بود»

 

قوچان -پل تاريخي اترك -ساخت المان

۵,۶۱۵ بازديد
پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان

پل رودخانه اترك سال 1318 توسط مهندسان آلماني براي عبور تانكهاي روس ساخته شد ودر آن جايگاههايي براي عبور انواع لوله در نظر گرفته شده است.
اين پل هنوز مورد استفاده مردم و خودروهاي سبك و سنگين قرار مي‌گيرد.

 
پل دو قوسي با ستونهاي بتني زيبا بر روي رودخانه اترك در خيابان بازار عشق آباد(امام خميني) قوچان واقع است.
اين پل بتني سرماي تا زير 25 درجه درزمستان و سيلاب ويرانگر قوچان در سال 1355 و انواع زلزله در سال 1369 را تحمل كرده است.
.سينما اترك تا سالهاي اول انقلاب در كنار پل قرار داشت و فيلم شعله هندي از آخرين نمايشهاي آن بود كه ديوار سينما بر اثر سيل سال حدود 1359 در برابر چشم مردم ريخت و سينما براي هميشه مرد.
برخي پيرمردها از دوران جواني و بچگي خود خاطراتي از اين پل تاريخي قوچان دارند به گونه اي كه آقاي دباغ پدر شهيد حميد دباغ و شيريني فروش بازار سبزوار قوچان در كودكي از قوس پل بور كرده و در بالاي آن دچار سرگيجه شدو افتاد، اما از شانس خوب در داخل اتاق كاميوني كه همان لحظه از روي پل مي‌گذشت، افتاد و به طور معجزه آسا جان سالم به در برد.

جالب اين كه حدود سال 1372 كه قصد عبور لوله گاز شهري از رودخانه اترك بود،مهندسان ايراني متوجه شدند كه آلمانها با چه ظرافتي در زير پل 54 ساله مكانهايي براي عبور انواع لوله در نظر گرفته اند.

موقعيت پل رودخانه اترك قوچان بر روي نقشه

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

پل تاريخي بر روي رودخانه اترك در شهر قوچان ... Atrak Historical Bridge on Atrak River in Quchan

غذاهاي سنتي قوچان -طرز تهيه روغن زرد محلي

۱,۳۸۷ بازديد

طرز تهيه روغن حيواني يا روغن زرد

 

fat5
مواد لازم:
  • كره: ده كيلوگرم
  • آب: يك كيلوگرم
  • آرد: نيم كيلوگرم
  • نمك كمتر از نصف ليوان
طرز تهيه:

كره ، نمك و آب را در قابلمه بزرگي ريخته و روي گاز بگذاريد تا كره آب شود. موقع آب شدن كره مرتبا بايد هم بزنيد چون كف كرده و بالا مي آيد. مراقب باشيد تا سر نرود. سپس حرارت را ملايم كرده تا قل قل كرده و بجوشد. بگذاريد به مدت يك ساعت با حرارت ملايم بجوشد. در يك ساعتي كه روغن در حال جوش است به صورت مايع غليظي مي باشد ولي بعد از اين مرحله تكه تكه يا بريده بريده مي شود.

بعد از تكه تكه شدن روغن، اجازه دهيد 5 تا 10 دقيقه بجوشد. حرارت را كم كنيد و آرد را اضافه كرده و مرتب هم بزنيد چون به شدت كف مي كند. هم بزنيد و مراقب سر رفتن روغن باشيد. كم كم روغن زلال شده و كف تقريبا تمام مي شود.

آرد در ته ديگ ته نشين شده و رنگ صورتي متمايل به سرخي يه خود مي گيرد مراقب باشيد آرد سرخ و سياه نشود و روغن نسوزد در اين مرحله قابلمه را از روي حرارت برداشته كنار مي گذاريم تا كمي سرد شود. با ملاقه اي تميز و خشك روغن زلال را از روي قابلمه برداشته و آن را با يك پارچه توري خانه ريز (پارچه مرمر)  كاملاً صاف كنيد.

در حاليكه هنوز روغن ولرم است آن را داخل ظرف هايي جهت نگهداري روغن بريزيد توجه داشته باشيد كه ظرف ها بايد پر شود و سر خالي نباشد بهتر است 3 تا 4 روز درب ظرف را باز گذاشته و براي اينكه گرد و خاك روي آن ننشيند پارچه اي تميز روي ظرف بيندازيد. و در جاي سرد كه تغييرات دماي آن كم باشد قرار دهيد.

ظرف هايي كه براي نگهداري روغن زرد (حيواني) استفاده مي شود شيشه اي يا روحي مخصوص باشد ظرف هاي روحي مخصوص روغن حيواني را از بازار تهيه كنيد. اگر از ظروف شيشه اي و روحي هر دو استفاده كرديد بهتر است ابتدا روغني كه در ظروف شيشه اي قرار دارد استفاده كنيد چون مدت ماندگاري آن كمتر است.

هنگامي كه مي خواهيد از اين ظرف روغن برداريد بايد توجه داشته باشيد كه قاشق مورد نظر خيس يا مرطوب نباشد و بعد از هر بار مصرف درب ظرف را محكم ببنديد.

چند نكته در مورد روغن زرد يا حيواني
  • روغن زرد (حيواني) نسبت به روغن هاي جامد و سرخ كردني سالم تر است. البته خوردن چربي و روغن بايستي به مقدار نياز بدن باشد وگرنه خطر سكته، انسداد رگ ها و بالا رفتن چربي خون افزايش مي يابد ولي روغن زرد نسبت به ديگر روغن هاي جامد و مايع كه در بازار موجود است و خانمها براي پخت و پز در منزل از آن استفاده مي كنند، سالم تر تهيه مي شود و خطر لخته شدن خون در رگ كاهش مي يابد.
  • روغن زرد يا حيواني معمولا براي جبران قواي جسماني از دست رفته بيماران مثل زن زائو استفاده مي شود همچنين براي كودكان در حال رشد، اين روغن مقوي و سالم است.
  • در شكستگيها و مشكلات كمر، دنده و استخوان كه نياز به مراقبت و گرم نگهداشتن استخوان است و پزشك از سرد شدن و سرماخوردگي استخوان منع مي كند در مراقبت هاي در منزل توصيه مي شود از روغن زرد براي ماساژ و گرم نگهداشتن استخوان استفاده شود.
  • در دو فصل اواسط بهار و پاييز براي تهيه روغن زرد از كره اقدام مي شود. روغن بهاره خوش طعم و خوش بو تر است چون حيوان از علفهاي تازه بهار تغذيه كرده است.
  • دو نوع روغن زرد گاوي و گوسفندي در بازار بيشتر به چشم مي خورد. روغن گوسفندي خوش طعم تر ولي گران تر است. و معمولا براي به صرفه بودن روغن از كره گاوي استفاده مي كنند.
  • قابلمه مورد نياز براي جوشاندن كره بايد بزرگ باشد چون روغن كف مي كند و بالا مي آيد.

جاذبه هاي گردشگري قوچان -دره شمخال

۲۱۷ بازديد

دره شمخال نامي است برگرفته از روستايي كوهپايه اي به همين نام كه از شمال شرقي به كوه آسلمه و از جنوب شرقي به رودخانه دائمي كال شمخال محدود است. اين روستا بناي تاريخي كهني ندارد اما اقليم مساعد، خاك مرغوب و منابع غني آب، تاثير فراواني در شكل گيري روستا داشته و اسم روستا ظاهرا از يك نوع تفنگ به نام شمخال گرفته شده است. مردم روستا كه اينك حدود 500 نفر هستند كرد كرمانج و پيرو مذهب شيعه اند و عموما از طريق كشاورزي به ويژه باغداري و دامداري و عده اي هم از راه صنايع دستي معيشت مي گذرانند.

 

شمخال دره اي به زيبايي بهشت بر روي زمين است جايي بكر كه هنوز دستخوش تغييرات زيادي نشده است. اين دره و روستاي زيباي آن در در فاصله سه كيلومتري جنوب شهر باجگيران و 65 كيلومتري شمال غربي قوچان واقع شده است. دره شمخال داراي شيب ملايمي است كه در ورودي خود روستايي به همين نام با بافت مسكوني متراكم را جاي داده و استمرار آن در ميان دره خوش آب و هواي شمخال موقعيت منحصر به فردي به اين روستا داده است. در مدخل ورودي زو (دره) رودخانه اي فصلي جاري است كه هنوز آب چنداني در آن ديده نمي شود اما هر چه به داخل دره فرو مي رويم بيشتر زيبايي ها و آب جاري و زلال آن چشمگير مي شود.

دره شمخال داراي پيچ و خم هاي بسيار و جذابيت هاي زياد است چنانكه در پس هر خم آن چشم اندازهاي ويژه اي را به نمايش مي گذارد، دره شبيه ماري است كه بايد تمام آن را گشت تا همه زيبايي هايش را حس و لمس نمود. رود فصلي جاري در مسير در تمام مسير همراهي مان مي كند هر چند در آغاز راه چندان عمق و آب زيادي ندارد اما هر چه جلوتر برويد به يمن وجود چشمه سارهاي زيباي مسير و آبشارهاي جاري از اطراف صخره پر آب تر و جذاب تر مي شود در عين آنكه بر زلاليت و شفافيت آن هم افزوده مي شود.

دره شمخال داراي ديواره هاي عظيم و پر صلابت صخره اي است كه اطرافش چونان دژي رودخانه را در خود گرفته اند و در عين صلابت با سبزي سبزه و روشني آب در آميخته و جلوه اي زيبا و رنگي از آثار گذر زمان چون شكست ها و تخلخلها را بر ديوارها مي توان ديد. عطر درختان گردو در آغاز مسير با بوي خوش نم و رطوبت ديواره هاي سنگي عطر زندگي را همه جا پراكنده ميكند و هر چه پيش برويد بر تعداد بوته هاي تمشك وحشي كماي، موسير، آنوخ، چريش (نوعي سبزي كه در نان محلي استفاده مي شود)، گون، درختچه هاي زرك وحشي و هزار و يك گياه دارويي كه براي مردم منطقه آشنايي ديرينه هستند، بيشتر مي شود. اين شكوه، زيبائي، صفا و تنهائي نوعي افسونگري در خود دارد كه چشم هر بيننده را افسون و در خود محو مي كند.

زيارت امامزاده باء در نزديكي روستاي دربادام از رسوم ويژه مردم دره شمخال است كه هر هفته به زيارت اين امامزاده مي روند و همچنين دختران دم بخت و زنان نازا نيز براي رسيدن به آرزوهاي خود ضمن نيايش و دعا از زير صخره اي در كنار امامزاده عبور مي كنند.

در عروسي ها رقص محلي كرمانجي همراه با انواع سازهاي محلي كردي و نواي سازهاي محلي دوتار، دهل و سرنا زيبايي خاص به مراسم مي بخشد كه براي هر غريبه اي بسيار جذاب و دوست داشتني است. مردان شمخال به ندرت پوشاك محلي برتن مي كنند اما زنان همچنان لباس محلي كرمانجي شامل پيراهني بلند، نيم تنه و شلوار كردي با رنگ هاي سفيد و سرخ و گل بوته هاي زيبا مي پوشند و بر سر روسري بلندي با طرح ها و نقش هاي رنگي مزين به زيورآلات مي بندند. گليم، جاجيم، قالي كردي و پالاس با طرح ها و رنگ هاي متنوع و زيبا از جمله صنايع دستي اين روستاي شمخال است.

آنان همچون بسياري از مناطق ديگر كشور غذاهايي كه عموميت دارد چون آبگوشت و كباب و مانند آن را مي پزند اما فطيرمسكه (نوعي نان محلي با كره تازه گوسفندي) انوان اشكنه و آش از غذاهاي محلي خاص منطقه هستند. روستا جاده اي آسفالته دارد كه از طريق شهر قوچان قابل دسترس است و مردم و گردشگران از اين طريق به منطقه دسترسي مي يابند.

نام دركه و دربند را بسيار شنيده ايم. آنها درست به پايتخت چسپيده اند و مانند هر چيز ديگري كه به پايتخت مربوط است نامشان در بوق و كرنا شده است. زيبايند اما درست همين نزديكي ها، غوغايي ديگر به پاست. دربند و دركه حتي به گرد پاي آن هم نمي رسند.

آري، اينجا شمخال است، بهشت ايران، بهشت خراسان. واردش كه شويد يا بايد تا انتها برويد يا بايد برگرديد، گزينه ديگري نداريد. دره شمخال با شيبي ملايم از روستايي با همين نام شروع مي شود. چشمه سارهاي متعدد، آبشارهاي زيبا، درختان سر به فلك كشيده، جريان آب زلال، ديواره هاي عظيم و پر صلابت صخره اي تنها بخشي از جذابيت هاي دره است. دالانها، حمامها و غارگونه ها بسيارند و وصف ناپذير. خنكاي دره، نواي گوشنواز آب و نسيم دل انگيز، روح را مي نوازد؛ درون را آرام و چشم ها را خيره مي كند. اين شكوه، زيبائي و صلابت، فسون گري طبيعت با روح است. بايد خود را رها كرد، توهمي در كار نيست، خود حقيقت است.

دره از درون پارك ملي تندوره به پيش مي رود و بعد از حدود 12 كيلومتر 2 آب سرد شمخال و كمي گرمتر دره ديگري با نام دره دُربادام به هم مي رسند. از اينجا به بعد دره كمي باز مي شود و رود دورنگر شكل مي گيرد. رود درونگر با حجم آب زياد به سمت روستاي محمدتقي بيگ و شهرستان درگز سرازير مي شود. شش، هفت ساعت گذشته است. خسته ايد اما مبهوت همه آن زيبايي هايي كه پشت سر جا گذاشته ايد. دره پايان مي يابد و به ناگاه دشتي وسيع را نظاره گر خواهيد بود. اينك همان آب كه تا لحظاتي پيش، پاهايت را نوازش مي داد بايد باغهاي ميوه، يونجه زارها و شاليزارها را سيراب كند و بر لبان مردمي سخت كوش خنده بكارد. راز استقبال گرم از دره نوردان را بايد در اين گشاده دستي طبيعت جستجو كرد.

موقعيت جغرافيايي: 65 كيلومتري شمال شهر قوچان، استان خراسان رضوي. ابتداي آن در حوزه شهرستان قوچان است و انتهاي آن در حوزه شهرستان درگز.

دسترسي: در ميدان فلسطين قوچان، سواري هاي شخصي علاقه مندان را به روستاي شمخال مي رسانند و در صورت هماهنگي دوباره از انتهاي دره به قوچان بر مي گردانند. جاده تا روستاي شمخالآسفالته است و از تونل بلند باجگيران عبور مي كند.

طول دره: از روستاي شمخال تا درونگر، حدود 18 كيلومتر است (با استناد با تابلوي نصب شده در ابتداي مسير).

ارتفاع ديواره دو طرف دره: در بلندترين نقاط تا 200 متر هم برآورد شده است.

لوازم سفر و توصيه هاي ديگر: بهتر است به گونه اي برنامه ريزي كنيد كه شب را در مسجد روستاي شمخال يا ابتداي دره نزديك حمام اول، درون چادر اقامت كنيد و فردا مسير را ادامه دهيد. همچنين 3 سوئيت اجاره اي، تقريبا در ابتداي دره وجود دارد. كفش با زيره سفت و محكم بيشتر به كار مي آيد. شبهاي آن سرد است. در روزهاي آفتابي و در نيمه دوم مسير به عينك آفتابي و كلاه آفتاب گير نياز داريد اما ضروري نيست. چون لباسها در طول مسير خيس مي شوند حداقل به يك شلوار يا شلوارك راحت براي خواب شب نياز داريد. لطفا زباله هاي خود را در طبيعت رها نكنيد.

پوشش گياهي: گردو، انجير، زردآلو، چنار، بيد، سپيدار، تمشك، موسير، آنوخ (كاكوتي)، چريش، هفشان، گون، ريخوك، زرشك، گژي (زالزالك) و سدها گياه وحشي و دارويي ديگر.

وجه تسميه: شمخال نام يك نوع تفنگ قديمي و دست ساز و قوي به زبان كردي كرمانجي بوده است. كردي كرمانجي ضرب المثلي دارد به اين مضمون كه “مگر تير شمخال به تو خورده است”. اين ضرب المثل براي افرادي به كار مي رود كه در واكنش به يك اتفاق نه چندان مهم، گريه و ناله بسيار سر مي دهند:
Mege Gulla şemxalê li te ketîyê
مه گه گللا شمخال له ته كه تي يه

منبع:http://meisam.roudaki.com

نان هاي سنتي قوچان -فتير مسكه

۵,۵۰۳ بازديد


نام مناسبت :غذاي محلي (فتير مسكه)زمان اجرا :  آداب و رسوم :تاريخچه :فتير مسكه : اين غذا از كره محلي گوسفندي و يا گاوي در فصل بهار تهيه مي شود براي تهيه اين نان ابتدا بايد فتير قتلمه را درست كنيم . مواد لازم براي تهيه قتلمه : آرد :5/2 كيلو براي 5نفر پودر خمير ترش : 2قاشق غذاخوري روغن: 300 گرم نمك و زرد چوبه: مقداري طرز تهيه : آرد را با نمك و آب مخلوط كرده و پودر خمير ترش به آن مي افزاييم و خوب ورز مي دهيم و مي گذاريم بماند تاور بيايد . بعد خمير را باوردنه باز مي كنيم به قطر نيم سانت بعدروي آن روغن و زردچوبه مي ريزيم و بوسيله چاقو به قطعات 3سانتي متر خمير را مي بريم و قطعات جداشده را بصورت گلوله خمير در مي آوريم . چونه هاي خمير را به قطر يك سانتي متر پهن مي كنيم . بعد در فريا تنور مي پزيم . روي نانهاي داغ كره و كمي شكر مي ماليم و فتير ها را از قسمت روي فتير دوتايي روي هم مي گذاريم . اين نان به همراه دوغ محلي مصرف مي شود

صنايع دستي - چارق دوزي قوچان -

۵۶۳ بازديد

كفشهايي كه تاريخ و جغرافيا را درنورديدند!

نگاهي به هنر چارق دوزي قوچان  نرگس آشنانگاهي به هنر چارق دوزي قوچان

 

قرنها پيش سپاه ايران به شهري در روم حمله كرد پادشاه به سربازانش دستور داد اطراف قلعه را آب وخاك و مواد چسبناك بريزند و به محض گير كردن ايرانيان، تيربارانشان كنند. نقشه اجرا شد اما اتفاق عجيبي افتاد چيزي كه نه آن پادشاه كه حتي كمپاني هاي بزرگ امروزهم فكرشان به آن نميرسد. يك كفش منحصر به فرد ايراني وجود دارد كه هيچ ماده اي به آن نمي چسبد چه چسب ، چه گل ويا هرماده چسبناك ديگري!.از چارق قوچان ميگويم كفش زيبايي كه جزو آخرين بازمانده دهها كفش توليدي ويژه در قوچان است.
كمخت،گيوه فرنگي، چوقي، ساغري، نعلين و چارق….. كفش هايي كه حالا استاد كارهايشان در بين ما نيستند و بسياري از فنونشان را هم با خود برده اند در اين ميان جوان با ذوق هنرمند قوچاني فرزند اخرين استاد كار چارق دوز اين ديار زنده ياد استاد محمدعلي بخشنده، كمر همت بسته تا با سرپنجه عشق و علاقه اين هنر گرانبها را حفظ كند هنري كه بر تارك موزه هاي جهان ميدرخشد و در ديار خودش غريب افتاده .

عليرضا بخشنده آخرين استادكار چارق دوز قوچاني با ابزار كار پدرش كار ميكند ميراث گرانبهايي كه از روزهاي اوج اين پيشه حكايت ميكند.گفتگويي در كارگاه ساده اش داشتيم ، همزمان با نشان دادن مراحل دوخت چارق از روزي هاي اغاز به كار خودش ميگفت:
«از همان بچگي كار چارق دوزي را دوست داشتم اما پدرم هميشه اصرار داشت اين كار را فقط براي علاقه ام ياد بگيرم كه به قول ايشان در هنر نان نيست . به هر حال من از سال 78 شغلم را دوختن چارق قرار دادم در اين باره هم خيلي تحقيق كردم. از اينكه چند نوع كفش در قوچان وجود دارد و طرحهاي روي چارق به چه معناست. الان توليد چارق خيلي سخت شده است. يك زماني چرم در قوچان دباغي ميشد و قيمتش هم خوب بود اما حالا ما چرم مصرفي مان را از شهرهاي ديگر مي گيريم قيمت هركيلو چرم تا 50هزار تومان هم رسيده است. اين هنر اجدادي ماست و حفظ اين آثار سنتي موجب حفظ تاريخمان مي شود.چارق ويژگي هاي جالبي هم دارد يكي از ويژگي هاي چارق يكپارچه بوده ان است كه به هيچ وجه كف از رويه جدا نمي شود. و به اين كفش هيچ چيز نميچسبد دوام بسيار زيادي دارد.در گذشته از پادشاه تا چوپان از اين كفش استفاده ميكردند چون طوري طراحي شده بود كه به درد همه بخورد».

_SC_0052
طرحهاي روي كفش هم حرفهاي زيادي براي گفتن دارند استاد بخشنده آنها را به شكل زيبايي توصيف ميكند: «جلوي كفش طرح خورشيد كار ميشده كه روشنگر راه است. و در اطراف ان سنبل هاي گندم و بته جقه كه علامت درخت سرو است. همه اين علايم با رنگ و دليل خاصي كار ميشده كه من سعي كرده ام سنت ها را تا حد امكان حفظ كنم. چارق هاي اصلي مردانه خيلي سنگين است اما پدرم تغييراتي در چارق داد و نوع جديدي از اين كفش توليد كرد كه نسبت به نمونه سابقش خيلي زيبا تر و ظريف تر است و هم چپ و راست كفش مشخص است.زماني در قوچان 300 نفر كفاش بوده اند و چندين نوع كفش ويژه طراحي و دوخته ميشده است. كلا 10-15 نفر استاد كار بوده اند وهر استاد چندين شاگرد داشته كه به بزرگترين انها خليفه ميگفتند.در اين بين پدر من يكي از بزرگترين استاد كاران به شمار ميرفته. هنوز هم شاگردانشان مثل استاد محمود يغمايي در مشهد و شهرهاي اطراف مشغول توليد كفش هستند».

charoq.1
روزهايي جهانگردان به دنبال يافتن اين گنج گرانبها از راههاي دور و نزديك به قوچان ميامدند. حالا چارق قوچان را ميتوان در موزه هاي معتبر كفش جهان از جمله بلژيك ،فرانسه، تورنتو و .. موزه هاي داخلي از جمله موزه مردمشناسي ايران در بخش لباس مناطق مختلف پيدا كرد. هنري كه در موزه هاي كفش دنيا آ شنا و در ديار خودش غريبه است.
حكايت تلخي است نميدانم تا كي بايد ازآخرين ها بگويم هنرمندان ما يكي پس از ديگري با تمام هنر و توانمنديشان به استقبال خاموشي ميروند.باز هم كم كاري مسئولان بيداد ميكند. شمع فروزان هنر زيباي ديگري در معرض خاموشي است و دستان جوان و اميدوار استاد بخشنده با تمام قدرت سعي در حفظ اين ميراث هزاران ساله قوچاني دارد ميراثي كه به قول خودش با دوخت و دوزهاي غير اصولي ديگران و فقط به خاطر اينكه اين هنر را به نام خودشان ثبت كند بدون اينكه دوخت صحيح و اصولي ان را بدانند متاسفانه با دست بردن در تركيب چارق و ثبت انواع غير اصلي ان شكلهاي اصيل اين هنر را به نابودي ميكشانند.
چارق اصلي بسيار ظريف است از قالب گرفته تا طراحي هاي دوخت رويه اش هر كدام روش هاي و اصول خودش را دارد متاسفانه الان چارق هاي ثبت شده اي را ميبنم كه با اين كه مهر اصالت و مهارت دارند اما كيفيت شان اصلا خوب نيست و اين در طولاني مدت به كار چارق آسيب ميزند و وجهه كنوني اين هنر ايراني را در دنيا تخريب ميكند هنر ايراني بر كيفيت و اصول استوار است و اكر اينها را از آن بگيريم صرفا ميشويم يك كپي كار چيني.خود من از سالهاي كودكي در كنار پدرم و بعد از فوت ايشان و با كمك ساير اساتيد و با تحقيق از بازمانده هايشان توانستم دوخت اصلي اين كفش را احيا كنم و حال نگران اين موضوعم كه اگر من اين كار را كنار بگذارم آيا بعدها اثري از اين هنر زيبا ميماند يا مثل خيلي از آثار سنتي ما از بين خواهد رفت؟
روزگاري شهر قوچان بازارچه بزرگي متشكل از كفاشان و دباغان داشت صنعت پر رونقي كه با هجوم موج مدرنيته و تكنولوژي به مرور جايش را به فروشگاههاي بزرگ كفشها و وسايل چرم وارداتي داد. شهر توليد كننده قوچان تبديل به بازار مصرف گرديد.در اين بين صنايع وابسته نيز به مرور رو به تعطيلي گذاشتندد و محصولاتي پوست گوسفند يكي از قسمتهاي بسيار ارزان قيمت آن است كه به صورت مواد خام و فراوري نشده از شهر خارج ميشود.بازارهاي سنتي يكي از بهترين جايگاههاي جذب گردشگران ميباشند خوشبختانه قوچان شهر مرزي و با استعداد بالاي توسعه صنعت توريسم ميباشد.
همت جواناني از اين دست نبايد بدون حمايت باقي بماند. به خوبي ميشود شهر قوچان را مركز هنر شمال شرق ايران ناميد هنرمندان بزرگ و به نام كشوري همچون استاد اسماعيلي خطاط ،استاد جهانسوز نمدمال،استاد عليزاده معرق كار ،استاد بخشنده چارق دوز ، استاد سليماني نوازنده دوتارو اساتيد به نام قالي باف و دوتار زن و گليم باف و جاجيم و…صدها نوع هنر ديگر كه با احيا و بازيابي آن به راحتي ميتوان يك مركز بزرگ جذب توريست آثار سنتي به راه انداخت. به راستي كه خراسان پدر هنرايران است و قوچان فرزند خلف اين پدر !