سلام خوش آمديد - وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده كانون اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

«آب ملخ»، ترسناك ترين آبشار ايران

۲۵۳ بازديد

«آب ملخ»، ترسناك ترين آبشار ايران



روستاي آب ملخ در شهرستان سميرم در ۱۶۰كيلومتري جنوب غربي اصفهان قرار دارد. روستاي آب ملخ در دامنه كوه دنا سرشار از چشمه‌سارهاي گوارا و سرد و آبشارهاي خروشاني است كه آب خود را از ذوب شدن برف كوه دنا تامين مي‌كند.

آبشار آب ملخ در شهرستان سميرم

آبشارآب ملخ، يكي از عجيب‌ترين آبشارهاي ايران است

 

 روستاي آب ملخ در شهرستان سميرم در ۱۶۰كيلومتري جنوب غربي اصفهان قرار دارد. روستاي آب ملخ در دامنه كوه دنا سرشار از چشمه‌سارهاي گوارا و سرد و آبشارهاي خروشاني است كه آب خود را از ذوب شدن برف كوه دنا تامين مي‌كند.

آبشارآب ملخ، يكي از عجيب‌ترين آبشارهاي ايران است كه تركيبات خاص موجود در آب آن، تمام ملخ‌هاي مهاجم را درجا نابود مي‌كند. اين روستا و چشمه آن نيز به همين علت آب ملخ نام گرفته‌اند. 

 
به گفته اهالي روستا سال‌ها قبل، وقتي مزارع گندم روستاهاي اطراف مورد تهاجم ملخ‌ها قرار گرفت، از آب اين چشمه بزرگ براي دفع آفت استفاده كردند و آنها را يكجا نابود كردند.

اين آبشار به آبشار تخت سليمان نيز معروف است. وجه تسميه اين منطقه به دليل قطعه سنگ بزرگ و طبيعي است كه به مانند يك پل روي رودخانه آب ملخ قرار گرفته است و دو دره را به يكديگر متصل مي‌كند.

برخي از اهالي اين منطقه اعتقاد دارند كه اين پل به مانند يك تخت، محل استراحتگاه حضرت سليمان بوده است. منظره خيال انگيز و بي مانند تخت سليمان روي رودخانه آب ملخ همچون تخت طاق مانندي كه بر بالاي رودخانه قرار گرفته است مانند پلي زيبا و طبيعي مسافران و گردشگران را به غار داخل كوه هدايت مي‌كند.از دهانه غارطبيعي كه در تخت سليمان وجود دارد، چشمه‌اي با آب زلال و گوارا مي‌جوشد و از اطراف اين تخت به رود پايين دست آن مي‌پيوندد. 

آبشار آب ملخ در شهرستان سميرم

آبشار «آب ملخ» به آبشار تخت سليمان نيز معروف است


در محل تخت سليمان، طي يك پديده نادر طبيعي، آب رودخانه ماربر براي مدتي ناپديد شده و سپس كمي جلوتر در بستر خود هويدا مي شود.

اين پديده منحصر بفرد، صدها سال پيش طي ريزش عظيمي از كوه در اين محل ايجاد شده و جلوي عبور آب را مسدود كرده است. سپس جريان آب توانسته در همان بستر قبلي خود راهي تونل مانند به طور تقريبي هشتاد متر باز كرده و به جريان خود ادامه دهد اما آنچه كه زيبايي خاصي به اين پديده بخشيده است وجود چشمه يا سرابي با آبدهي فراوان است كه از ديواره هاي شمالي بالاي سقف تونل خارج شده به شكل آبشاري آبپاش مانند، هر دو دهانه تونل را پوشانده است. در حقيقت آب ملخ نام همين آبشار يا سراب خروشان است. 

آب ملخ،آبشار،آب ملخ

پشت آبشار پرتگاه خطرناكي  وجود دارد كه آب ملخ را به يكي از خطرناك‌ترين آبشارها تبديل كرده است

 
آبشار آب ملخ از دو بخش تشكيل شده است. اولين قسمت آن سرچشمه آبشار است كه از دل كوه بيرون مي‌آيد و بخش ديگر كه در زير سرچشمه آن قرار گرفته، طاقديسي سبز رنگ است كه مثل پل روي رودخانه ماربر خم شده است.

پشت آبشار پرتگاه خطرناك و زيبايي وجود دارد كه آب ملخ را به يكي از خطرناك‌ترين آبشارهاي ايران تبديل كرده است. بهترين زمان بازديد از آبشار آب ملخ فصل‌هاي بهار و تابستان است.  

آب ملخ،آبشار،آب ملخ

آبشار آب ملخ از دو بخش تشكيل شده است


شايد برايتان جالب باشد اگر بدانيد كه موقعيت جغرافيايي روستاي آب ملخ مانع از آن مي شود كه آفتاب بيش از سه ساعت در اين روستا توقف كند. بنابراين، شما در آب ملخ ظرف سه ساعت هم طلوع خورشيد را خواهيد ديد و هم غروب آن را. به همين دليل است كه اين روستا به روزستاي نيمروز نيز معروف است.

مسير دسترسي
اگر از سمت استان اصفهان راهي آب ملخ مي شويد، بايد از شهرهاي اصفهان و سميرم بگذريد و اين شهر را به سمت ياسوج ترك كنيد. در جاده سميرم- ياسوج، بلافاصله بعد از روستاي چهار راه، جاده اي خاكي مي بينيد كه در مسير آن دو دوراهي وجود دارد. در هر دو مورد راه سمت چپ را در پيش بگيريد و حدود ۷ كيلومتر در آن پيش برويد، تا به روستاي آب ملخ برسيد. روستايي در شمالي ترين قسمت خط الراس دنا و مردمي كه اصالتشان بختياري است.   

آب ملخ،آبشار،آب ملخ

بهترين زمان بازديد از آبشار آب ملخ فصل‌هاي بهار و تابستان است

 

منبع:

آرامش بخش ترين مكانها در دل طبعيت

۱۶۲ بازديد

آرامش بخش ترين مكانها در دل طبعيت



 از زندگي پر هياهو و بدون آرامش خسته شديد؟ آرزو مي كنيد كاش مي شد براي يه مدت كوتاه هم كه شده از اين شلوغي فاصله بگيريد و چند روزي توي يه منطقه بكر و خوش منظره استراحت كنيد؟ ما بهترين خونه ها رو براتون پيدا كرديم. مجموعه عكسي كه قراره ببينيد بهترين و آرامش بخش ترين خونه هايي كه در دل طبيعت ساخته شدن رو بهتون معرفي مي كنه. بعضي از اينها خونه شخصي، و بعضي حتي به جاذبه هاي گردشگري تبديل شدن.

خونه مورد علاقه ي شما كدومه؟
متئورا، يونان

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

    نپال

  11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

  پلوگرسانت، فرانسه 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 هزار جزيره 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 جزيره اليوي، ايسلند 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 فافه، پرتغال 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 جزيره فوگو، كانادا 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 گسپرا، اوكراين

  11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 بهشت مخفي شده 

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

 هيكادوا، سري لانكا  

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

كاتشي، گرجستان

 11 خونه اي كه آرزوي هر طبيعت دوستي مي تونه باشه,گردشگري,تور گردشگري

منبع:gerdali.com

عكس فيلم موبايل -نرم افزاري براي مخفي سازي عكس ها و فيلم هاي + دانلود

۱۸۸ بازديد
ممكن است بخواهيد بعضي از فيلم ها و عكس هاي خود را مخفي كنيد؛ در ادامه نرم افزاري مفيد را به شما معرفي مي كنيم.
به گزارش دريچه فناوري گروه فضاي مجازي باشگاه خبرنگاران جوان؛ اگر شما هم بر حسب شرايط نيازمند به مخفي كردن تعدادي از عكس ها و فيلم هاي خصوصي خود از گالري گوشي اندرويدي تان هستيد تا اگر گوشي شما به صورت اتفاقي به دست كسي افتاد قادر به مشاهده اين عكس و فيلم ها نباشد مي توانيد از نرم افزار Gallery Vault-Hide Video&Photo استفاده نماييد.
نرم افزار مخفي سازي عكس ها و فيلم هاي اندرويد
 • دانلود و مشخصات فايل

حجم: 4.6 مگابايت
نسخه: اندرويد
نوع فايل: APK
امتياز:  

غذاي محلي نواحي كُردنشين خراسان(كرمانج)

۵۶۱ بازديد

 

غذاي محلي نواحي كُردنشين خراسان (كرمانج)

آش قِيش(قايِش)

اين غذا يكي از غذاهاي محلي مردم كرمانج زبان(قوچان, بجنورد, شيروان, اسفراين و...) خراسان مي باشد. كه بيشتر در فصول بهار و تابستان كه سبزي هاي معطر در دامنه كوهها و كنار رودخانه ها مي رويد طبخ مي گردد.

در گذشته هاي نه چندان دور كه دستگاه رشته بري وجود نداشت و زنان روستايي تقريبا" هر دو هفته يك مرتبه جهت پخت نان خمير تهيه مي نمودند. مقداري آرد را به يكي از زنان ماهر دِه(روستا) مي سپردند تا او نيز بنا به مهارت خود خمير تهيه نموده و پس از اينكه اين خمير مقداري سفت شد آنرا به وسيله چوبي كه از شاخه صاف و پوست كنده درختان تهيه نموده و طول آن بنا به نياز از 50 تا 75 سانتيمتر است پهن مي نمايد طوري كه ضخامت اين خمير آن تقريبا يك ميليمتر شود, سپس برروي اين لايه مقداري آرد پاشيده و شروع به تا كردن خمير مي كنند. تا اينكه به شكل ساندويچي مكعب شكل برسند. بعد از اين كار شروع به برش زدن ساندويچ به پهناي 2 تا 2.5 سانتيمتر مي كنند. و هركدام از اين برش ها پس از باز كردن برروي چوبي كه داخل خانه(جهت جلوگيري از نشستن گرد وغبار برروي رشته) از سقف آويزان است پهن مي كنند تا با دماي خانه خشك گردد.پس از خشك شدن رشته هايي نواري پهن به دست مي آيد كه به آن قِيش(قايِش) مي گويند. اين رشته هارا مي توان درجاي خنك حتي يك سال نگهداري نمود. لازم به ذكر است كه كسي كه رشته برش مي زند از قِداست خاصي در بين روستاييان برخوردار است. سبزي هاي مصرفي داخل اين غذا در گذشته معمولا" سبزي هاي رشد يافته در طبيعت بوده(ترشك, گزنه و...) كه امروزه بيشتر از برگ چغندرو اسفناج استفاده مي كنند. پس از ريختن آب, سبزي وعدس داخل ظرف آنرا برروي اجاق گذاشته تا به خوبي بپزد ودر انتها به آن رشته قِيش(قايِش) را به همراه سيرتازه كوبيده شده, پياز ونعناي سرخ شده ودوغي كه از فرآيند مَشك زني شير تازه به دست آمده اضافه مي كنند. اگربه شما به عنوان مهمان از اين غذا بدهند حتما" برروي ظرف شما قيمه اي كه از گوشت ريسه ريسه شده, پياز و لپه تهيه شده اضافه خواهند نمود. خوشبختانه با ورود تكنولوژي و ابداع دستگاه رشته بُري اين نوع رشته هنوز هم در نواحي كرمانج نشين استان خراسان توسط اين دستگاه برش داده مي شود وقابل تهيه مي باشد.

اين غذا از گذشته هاي دور كه تمام خانواده برروي زمين زراعي كار مي كرده اند بدليل در دسترس بودن مواد اوليه, سريع آماده شدن و همچنين بدليل پهن بودن رشته هاي قِيش (قايِش)كه برخلاف رشته هاي معمول از خرد شدن آن تاحد زيادي جلوگيري مي شده در بين اكثرعشاير و روستا نشينان كرمانج رايج بوده است.

متاسفانه بدليل عدم گسترش صنعت جهانگردي خصوصا" روستا گردي در استانهاي خراسان رضوي و شمالي و عدم وجود خانه محلي مختص جهانگردان, جهت تناول اين نوع غذا تنها مي بايست به يكي از روستاهاي كرمانج زبان اين نواحي سفر نماييد. مطئن باشيد با آغوش باز و رويي گشاده شما را بر سر سفره بي رياي خود جاي مي نهند. بنده خود به شخصه اين تجربه را داشته ام و اميدوارم روزي اين منطقه از كشورمان نيز مورد توجه جهانگردان(داخلي, خارجي) قرار گيرد.

عكس شماره1: رشته قِيش (قايِش)

 

با سپاس فراوان از سركار خانم "فهيمه خان قِيطاقي" جهت راهنمايي, ارائه دستور پخت و تصوير

خواص روغن زرد قوچان

۴۱۳ بازديد

خواص روغن زرد

برخلاف تمام تبليغات منفي كه مي شود روغن حيواني نه تنها براي بدن مضر نيست بلكه اسيد آراشيدونيك موجود در اين روغنها باعث مي شود كه چربي خوب HDL بالا برود و چربي بد يا مضر LDL كاهش پيدا كند و براي بدن بسيار مفيد است و بايد سعي شود جايگزين روغن هاي نباتي و مايع مرسوم كه ضررهاي بسياري دارند شوند. پيامبر ( ص ) راجع به روغن حيواني فرمودند كه دواست و امام صادق ( ع ) هم فرمودند باعث سوختن چربي و در نتيجه كاهش وزن مي شود ، از جمله ديگر چربيهاي مفيد مي شود به كره حيواني ، روغن دنبه ، روغن زيتون ، روغن كنجد اشاره كرد .

امروزه از معروفترين روغن زردها  كشور مي شود به روغن كرمانشاهي اشاره كردو متاسفانه به دلايل مختلف از جمله عدم تلبغ مناسب از روغن زرد شهرستان قوچان نام كوتري مي بينيم وافراد خاص و با تجربه از اين روغن استفاده مي كنند در حاليكه اين شهرستان به خاطر دليل برخورداري از اب و هواي بسيار خوب و دشتها وكوههاي سرسبز و همچنين جمعيت عشايري بالا يكي از مرغوبترين روغن زرد يا همان روغن حيواني را داراست.

 روغن حيواني نوعي روغن است كه در بهترين نوع آن را درقوچان از شير گاو و گوسفند به دست مي‌آورند و در مقابل روغن نباتي به معني مطلق روغن زرد نيز استعمال مي‌شود.

روغن حيواني از نوعي كرهٔ محلي به‌دست مي‌آيد كه از به هم زدن دوغ در مشك تهيه مي‌شود. ابتدا دوغ تهيه شده از ماست را درون مشك ريخته و پس از تكان دادن مشك، كره را از دوغ جدا مي‌كنند. سپس كره را درون ديگ‌هاي بزرگ ريخته و به ملايمت حرارت مي‌دهند. در اثر حرارت، آب كره تبخير و روغن آن كه چربي حيواني است باقي مي‌ماند.

طعم اين روغن بستگي زيادي به نحوه خوراك و چراي دام دارد؛ به‌دليل چراي گله‌هاي گوسفند منطقه غرب ايران در مراتع پر علف، اين روغن از طعم و مزهٔ خاصي كه حاصل گياهان معطر كوهي مي‌باشد برخوردار است.

نكته:

مزاجهاي صفراوي روغن زرد را كمتر استفاده كنند و در صورت استفاده با ليموترش تازه مصرف شود.

اگر روغن زرد مي خوريد بايد تحركتان به همان نسبت بيشتر شود. زماني مي توان از روغن هاي حيواني استفاده كرد كه فعاليت فيزيكي مناسب داشته باشيم. در غير اين صورت، استفاده از روغن هاي گياهي، به خصوص روغن زيتون و كنجد توصيه مي شود.

اگر روغن زرد را به كاچي اضافه كنيم و به مدت يك هفته به زناني كه به طور طبيعي زايمان كرده اند بدهيم، زخم هاي داخلي آنان كه براثر زايمان به وجود آمده به سرعت ترميم شده و بيمار بهبود پيدا خواهد كرد.

زنان ايلات و عشاير كه به هنگام كوچ زايمان مي كنند، بلافاصله پس از زايمان، يك پياله روغن زرد سر مي كشند و به راه خود ادامه مي دهند. آيا تاكنون از خود پرسيده ايد علت اين امر چيست؟ چرا آنان برخلاف زنان شهري، سزارين نمي شوند و به صورت طبيعي زايمان مي كنند؟ در جواب بايد گفت علت آن چند چيز است:

اولا: از فعاليت هاي فيزيكي خوبي برخوردارند، و مدام در تلاش و كوشش اند.

ثانيا: از غذاهاي طبيعي و سالم استفاده مي كنند و در مجموع تغذيه ي خوب و مناسبي دارند.

ثالثا:از تنفس هواي پاك و سالم برخوردارند و معمولا از آب چشمه استفاده مي كنند.

رابعا: از تنش هاي عصبي به دورند و از زندگي ساده و بي الايشي برخوردار هستند.

خامساً: افرادي قانع و خودكفا هستند و از تجملات زندگي شهري نيز به دورند.

آموزش -كنترل كامپيوترتان را در دست بگيريد+ آموزش

۱۸۰ بازديد
شما مي توانيد با استفاده از اين ترفندها ، كامپيوتر خود را از راه دور به وسيله موبايل خود كنترل كنيد.

 به گزارش مشرق، مشكلي كه امروزه برخي از مردم با آن دست و پنجه نرم مي كنند اين مي باشد كه گاهي اوقات ممكن است اطلاعاتي بر روي سيستم PC خود در منزل داشته باشند و در زماني كه خارج از منزل قرار دارند نياز به اين اطلاعات پيدا كنند و بنا به دلايل مختلفي  نتوانند به منزل بازگشته و اطلاعات را كپي كنند.
 

كنترل كامپيوترتان را به دست بگيريد+ آموزش

 
شركت مايكروسافت براي رفع اين مشكل برنامه اي را براي اندرويد طراحي كرده است كه با استفاده از آن مي توانيد از طريق اينترنت به اطلاعات كامپيوتر خود دسترسي داشته باشيد.

نرم افزار هاي زيادي در اين زمينه وجود دارد كه استفاده از آنها مي تواند بسيار مفيد واقع شود اما يكي از اين برنامه ها كه مي تواند به طور قطع مفيد مي باشد برنامه Microsoft Remote Desktop است. عملكرد اين برنامه به گونه اي است كه از طريق اينترنت با برنامه Remote Desktop Connection موجود در سيستم شخصي شما ارتباط برقرار مي كند و به شما قابليت دسترسي به برنامه هاي سيستم تان را مي دهد.
 

كنترل كامپيوترتان را به دست بگيريد+ آموزش

كنترل كامپيوترتان را به دست بگيريد+ آموزش

 
يك ويژگي منحصر به فرد اين برنامه حجم آن نسبت به برنامه هاي مشابه خود و همچنين مديريت آن است. با استفاده از اين برنامه شما مي توانيد به برنامه هاي نصب شده بر روي PC خود دسترسي داشته باشيد.

عجيب -مردي كه باور شد

۲۲۴ بازديد
ماجراي مردي كه باردار شد
شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۰
مرجع : جام جم
مردي ۲۹ ساله دو جنيستي در فلوريدا، كه فكر مي كرد تناسب اندام خود را از دست داده و نياز به تمرينات بيشتر دارد فهميد كه باردار است.
ماجراي مردي كه باردار شد
به گزارش افكارخبر، كايدن كلمن كه نزديك به ده سال جنسيتي مذكر داشت، منتظر جراحي ماستكتومي براي تغيير جنسيت بود اما در همان حال متوجه شد كه باردار است.

وي كه اكنون با الياس ازدواج كرده است در آن زمان هورمونهايي تستوسترون را براي ۵ سال تزريق مي كرد اما پزشكان اين تزريق ها را قبل از جراحي متوقف كردند .

پزشكان پس از تاييد بارداري ۲۱ هفتگي او، به او گوشزد كردند كه بايد منتظر يك سورپرايز جديد باشد .

اكنون وي صاحب دختري ۲۲ ماهه به نام آزاليا است كه زندگي بدون وي را غيرممكن مي‌داند .
كد مطلب: 464621

معتادي كه كارخانه دار شد!

۴۱۷ بازديد
محمد ثقفي صاحب كارخانه تشك و مبل‌سازي به گفته خودش از ۹ سالگي سيگار كشيده و از ۱۲ سالگي تجربه مصرف ترياك داشته و از سال ۸۰ تا ۸۸ هم به طور مداوم شيشه مصرف كرده است اما امروز يك كارخانه‌دار موفق است.

به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران جوان ، اعتياد، ترك هاي مكرر اما بي فايده و درنهايت رهايي از دام آن حكايت دور و دراز و البته تكراري است كه امكان دارد براي بسياري از آدم ها رخ بدهد. اما اين حكايتي كه ما به سراغش رفتيم كمي متفاوت تر به نظر مي رسد.

مردي كه سال ها تمام فكر و ذكرش مصرف مواد مخدر بوده حالا بعد از 6 سال ترك كامل صاحب دو كارخانه بزرگ تشك سازي و مبل سازي شده است. اين اتفاق يك بخش از ماجراست. بخش مهم تر آن كه باعث شده تفاوت او با بقيه كمي محسوس تر باشد اين است كه حدود 90 درصد از 150 كارگري كه در اين كارخانه ها كار مي كنند معتاد بودند. يعني كساني كه داستانشان بي شباهت با او نيست. همين كارشان موجب شده تا جنس كارآفريني شان با آنچه كه از قبل ديده ايم متفاوت باشد.

آنها كساني هستند كه رونق كسب و كارشان را بيش از تلاش و پشتكار خودشان مديون نوع نگاه به آدم هاي پيرامون شان هستند. محمد ثقفي، صاحب كارخانه تشك و مبل سازي رويال از سال 88 ديگر لب به مواد مخدر نزده است. كسي كه به گفته خودش از 9 سالگي سيگار كشيده  و از 12 سالگي تجربه مصرف ترياك داشته و از سال 80 تا 88 هم به طور مداوم همدم ماده محركي به نام شيشه بوده؛ در نهايت با يك معجزه موفق مي شود اعتياد را ترك كند. اين معجزه را هم مي تواند مديون دعاي مادر، برادر، همسر و فرزندانش باشد.

براي اينكه بهتر با داستان خانواده ثقفي آشنا شويد مي توانيد از زبان خود او ماجرا را بخوانيد. ماجرايي كه خودش از آن با عنوان تولد بيداري ياد مي كند.

سرگذشت محمد ثقفي شنيدني است. او در زندگي اش از جسارت، شقاوت، بي رحمي، گناه گرفته تا معرفت، مردانگي، ايمان، اراده و... را تجربه كرده. ريشه خانوادگي ثقفي ها به يكي از روستاهاي آمل مربوط مي شود. علي اصغر، پدر محمد از سال ها قبل براي كار بهتر راهي تهران مي شود و بعد از آنكه مدتي در لحاف دوزي مشغول به كار بوده به استخدام شهرباني درمي آيد و بعد از بازنشستگي بار ديگر به زادگاهش برمي گردد. اما او در همين مدت زمان  سختي ها و مشقت هاي زيادي را به دوش كشيد.

آنها از سال 57 در كيانشهر تهران زندگي كرده و 25 سال هم در آنجا بودند كه بعدها به دليل مشكلات مالي و فشار زندگي مجبور شدند خانه را بفروشند. پدر محمد شش فرزند داشت. سه پسر و سه دختري كه در اين مدت بزرگ شده و دخترها جهيزيه مي خواستند و پسرها سرمايه اي براي شروع كار نياز داشتند. به همين دليل پدر محمد بخشي از مبلغ فروش خانه را براي دخترها جهزيه تهيه مي كند و بخش ديگري را براي كمك به پسرها در اختيارشان مي گذارد و باقي مانده پول آنقدر كم است كه تنها يك خانه 60 متري مي توانند بخرند و با هم در آن زندگي كنند.

روز اول مدرسه، ناظم من را زد

محمد از زماني تعريف مي كند كه كمي بزرگ تر شده و با قد كشيدن او دردسرهايش هم بزرگ تر مي شود. تعريف ديگران از محمد ثقفي اين بود كه شر، شلوغ و نا آرام است و نمي تواند چند لحظه آرام و قرار داشته باشد و او را موجودي پرخشاگر و ناآرام مي شناختند «من هفت سالم بود كه روز اول مدرسه از ناظم كتك خوردم. ديدم همه بچه ها با پدر و مادرهايشان آمده اند و گريه مي كنند. من از همان اول به پدر و مادرم گفته بودم كه با من به مدرسه نيايند و خودم تنهايي مي خواهم به مدرسه بروم. در آن روز كارم اين بود كه سر و كله همه بچه ها بزنم و خيلي شيطنت كنم. ناظم مدرسه من را گوشه اي كشيد و با من صحبت كرد. يادم نيست چه چيزي به من گفت كه به او گفتم حاج آقا! برگشت گفت حاج آقا باباته! منم فكر كردم حرف بدي زده است ناراحت شدم و شروع كردم هر چي فحش بلد بودم بار آقاي ناظم كردم. او هم عصباني شد و من را كتك زد.»

9 سالگي سيگار كشيدم و 12 سالگي ترياك

تجربه مصرف سيگارش مربوط به 9 سالگي است و مصرف مواد مخدر را هم در 12 سالگي تجربه مي كند. آن هم در سفري كه سرنوشت او را به كلي عوض كرد و مي گويد: «از زماني كه به ياد دارم و بچه بودم دوست داشتم بزرگ باشم و به همين دليل با بزرگ تر از خودم هميشه مي گشتم. 9 سالم بود كه اولين تجربه مصرف سيگار را داشتم. مادرم يك قلكي داشت كه در آن سكه ها را جمع مي كرد تا وقتي جعفر، برادرم سربازي اش تمام شد برايش گوسفند بكشد. من ته قلك را شكافته بودم و از زير آن پول بيرون مي كشيدم. يك بخشي از آن را سيگار مي گرفتم و بخش ديگرش را سرمايه قمارم كرده بودم. پولي كه مي بردم يك بخشي اش را داخل قلك مي ريختم و باقي را باز سرمايه قمار مي كردم.

چند سال گذشت تا اينكه 12-13 سالم شد. يك پسردايي داشتم او 15-16 سال از من بزرگ تر بود. در آن زمان مسافر دربستي داشت. مسير هم جايي بود كه زمستان يك متر برف مي باريد. من هم براي اينكه پسردايي ام تنها نباشد با آنها همراه شدم. اين يك سفر ناگهاني و سرنوشت ساز براي من بود. برف شديدي باريد و از سرما جاني برايمان نمانده بود. آنها براي اينكه بتوانند سرما را تاب بياورند شروع كردند به ترياك كشيدن. ديدم كه آنها ديگر سردشان نيست. به من هم گفتند توام مي خواهي سردت نشود چند پوك بكش. 4-5 پوك كه كشيدم ديدم چه حال خوبي دارم و متوجه شدم اين همان چيزي است كه تا الان دنبالش مي گشتم.»

همين تجربه كافي بود تا او را به دام اعتياد بيندازد به طوري كه تا به تهران رسيد براي خريد ترياك اقدام كرد «رسيدم تهران رفتم ترياك خريدم. وقتي مي خواستم بخرم به من نمي دادند و مي گفتند سنم كم است. من هم به دروغ مي گفتم براي پدرم مي خواهم و مي رفتم در سرخه حصار مي كشيدم. از همان روز اول من عملي شدم. شايد يك نفر بعد از مدتي مصرف معتاد شود اما من از همان روز اول معتاد شدم. چون به من آرامش مي داد. از آن به بعد بود كه رفتارم هم كمي معقول تر شده بود؛ اما غافل از اينكه در پس اين آرامش ظاهري طوفاني در راه بود.

خيلي زود آرامش روزهاي نخست جاي خودش را با خماري و نياز هميشگي به موادمخدر عوض كرد. در همان دوران با وجود آنكه من دانش آموز مقطع راهنمايي بودم اما هر كاري از من با آن سن و سال سر مي زد و با وجود آنكه باهوش بودم اما اصلا درس نمي خواندم. دائما از مدرسه فرار مي كردم.»

پدرم وقتي فهميد چهاربار پشت سرهم سكته كرد

«جعفر» برادر بزرگ تر محمد از جمله كساني است كه تلاش بسيار در ترك اعتياد او كرد و هيچ وقت در بدترين شرايط او را تنها نگذاشت. او از دوران كودكي محمد مي گويد: «محمد در دوراني كه به مدرسه مي رفت همه را حتي مدير مدرسه را هم به ستوه آورده بود. يادم هست مدير مدرسه محمد، مدير قدر و قوي بود. اما نمي توانست از پس محمد بربيايد.

يك بار همين مدير از دستش به شدن عصباني شده بود و او را آنقدر زد كه محمد بي هوش شد و او را داخل موتورخانه انداخت. روزي نبود كه دعوا نكند و كسي را نزند. يك بار يك نفر را بدجور با چاقو زده بود طرف كم مانده بود بميرد. 4ماه در زندان قصر حبس كشيد.»

او آنقدر شينطت كرد تا اينكه در نهايت درس را رها كرده و در كارگاه تشك دوزي عمويش مشغول به كار شد. محمد مي گويد: «در خانواده اولين كسي كه متوجه اعتياد من شد برادرم جعفر بود. هميشه مراقب من بود اما هيچ وقت اعتياد من را به روي خودم نمي آورد. به آرامي ديگر چهره ام هم بر اثر مصرف داشت تغيير مي كرد. مادرم نمي خواست باور كند كه من معتاد شده ام. پدرم هم وقتي متوجه شد چهار بار پشت سرهم سكته كرد.»

ازدواج به شرط ترك؛ اما...

محمد به دليل درگيري تجربه 4 ماه دارد اما قبل از آنكه راهي زندان شود با دختري به نام زهرا آشنا شده و به او قول داده بود وقتي ترك كند به خواستگاري اش خواهد رفت «قبل از آنكه به زندان بيفتم با دختري آشنا شدم. من به او قول داده بودم كه مواد را خيلي زود ترك مي كنم و به خواستگاري اش خواهم رفت.

بعد از 4 ماه از زندان آزاد شدم و چون ترك در زندان اجباري بود؛ مجبور به ترك مواد مخدر شدم. در آن موقع خانواده ام را تحت فشار قرار دادم كه برايم به خواستگاري بروند وگرنه دوباره اعتياد را از سرمي گيرم. پدرم كه اصلا به من اعتماد نداشت با خواستگاري ام به شدت مخالفت مي كرد. با اصرار من جعفر ضامن شد.»

جعفر درباره ماجراي خواستگاري محمد از زهرا گفت: «روز خواستگاري من خيلي نگران بودم. اما چون مي ديدم اين دو نفر خيلي همديگر را دوست دارند به همين دليل تعهد دادم كه محمد خوب مي شود. من با روحيات برادرم آشنا بودم و مي دانستم يك روزي كاري مي كند كه تمام اين بدي هايش را جبران خواهدكرد. اما روزهاي تلخي را بايد تحمل مي كرديم. به هر حال دختري جوان با هزار اميد و آرزو مي خواست وارد زندگي او شود. هرچند آن دختر با تمام ويژگي هاي محمد آشنايي داشت و تن به اين ازدواج داد اما به هر حال نياز به پشتيباني و حمايت زيادي هم داشت.»

زهرا، همسر محمد درباره علاقه اش به محمد مي گويد:‌ «در ابتدا من اصلا محمد را دوست نداشتم. اما رفته رفته كه شناختم به او بيشتر شد به او وابسته شدم و احساس كردم محمد از آن جنس مردهايي است كه ماندگار هستند. به همين دليل پاي او ايستادم. هرچند دراين ميان سختي هاي زيادي را هم تاب آوردم.»

مصرف شيشه به من وام هاي بلاعوض اما با بهره هاي سنگين داد

بعد از آنكه محمد ازدواج كرد، جعفر كه كارگاه كوچكي راه انداخته بود از برادرش خواست پيش او كار كند. محمد مي گويد: «با وجود آنكه در كارگاه برادرم مشغول به كار شدم اما هنوز تصميم جدي براي ترك نداشتم. براي همين دنبال راهي بودم تا ظاهرم را حفظ كنم. در اوايل ترياك را مي خوردم. بعد از مدتي به من گفتند مواد جديدي آمده است كه نه عمل دارد و نه اعتياد. شيشه اينطور به من معرفي شد.

سال 80 بود كه وارد اعتياد به شيشه شدم. همان بار اول كه آن را مصرف كردم از فردايش به آن اعتياد پيدا كردم. اصلا اينطور نبود كه هفته اي يك بار ماهي يك بار بخواهم بكشم. چون وقتي مصرف مي كردم حسم اين بود كه چيزي كم ندارم.»

محمد بارها تلاش كرد مواد مخدر را ترك كند اما نتوانست. «خيلي چيزهايم را به دليل مصرف موادمخدر از دست دادم. در اوج مصرف شيشه من 2 روز 3 روز به روش هاي مختلف ترك كردم. حتي 9 بار سم زدايي كردم. بار آخر كه براي سم زدايي رفتم دكتر گفت معلوم نيست بدنت جواب بدهد. اين ترك كردن ها هيچ تاثيري روي بدن من نداشت. من همه چيز را براي ترك امتحان كرده بودم. قرص هايي براي ترك مي خوردم حتي به همان هم اعتياد پيدا كرده بودم.»

حتي برادرش هم در اين باره مي گويد: «بارها او را خوابانديم. زن و بچه اش را پشتيباني مي كردم. خانمش خيلي زن صبوري است. معتادها شانس خوبي كه مي آورند خداوند به آنها همسر خوبي مي دهد. 90 درصد بچه هايي كه اعتياد دارند خانواده خوبي دارند.»

دوستش داشتم اما تركش كردم

زهرا، همسر محمد يكي از مهمترين دلايلي كه توانست سال هاي دشوار اعتياد همسرش را تاب بياورد به دليل برادر شوهرش مي داند و مي گويد: «برادر شوهرم از من و بچه هايم خيلي خوب حمايت كرد و حرف هايي به من زد كه بيشتر به دليل همان حرف ها بود كه من را نگه مي داشت. او من را هميشه دعوت به صبر مي كرد. اما ديگر بعد از چند سال من محمد را ترك كردم و به خانه مادرش رفتم.»

محمد از زمان ترك همسرش مي گويد: «وقتي همسرم تركم كرد من هم آن زمان در تهرانپارس درگير شده و فراري بودم. به همين دليل در چهاردانگه يك خانه گرفتم كه تنها يك تشك، تلويزيون و اجاق گاز داشت. جيبم را هم پر پول مي كردم و فكر مي كردم اين پول پشت و پناهم است. در اصل كارتن خواب در خانه بودم.»

برادرم هيچ وقت به من نگفت معتاد

جعفر براي اينكه برادرش را سر به راه كند روش خاص خودش را داشت كه همين روش هم در ترك او بي تاثير نبود «آدم معتاد، آدم نصيحت پذيري نيست. چون تمام وجودش را اعتياد گرفته است. يعني طوري نيست كه بشود او را زد يا بست. به هر حال اثري ندارد. چون يك آدم معتاد ممكن است گوشواره دخترش، دوچرخه پسرش را بفروشد و پول آن را خرج عملش كند. بايد با رفتار و عمل به او فهماند كه كارش اشتباه است. اين اثبات نيز نياز به زمان دارد. در آن زمان ها شايد باز هم مصرف كند و غرق شود؛ اما مي داني كه هميشه دستت توي دستش است و نمي گذاري پايين تر برود.»

محمد نيز درباره برادرش مي گويد: «جعفر اگر مي خواست كارگاه بيايد از 2 ساعت قبل زنگ مي زد و مي گفت من دارم مي آيم. وقتي هم مي آمد از ماشين پياده نمي شد. آنقدر سر و صدا مي كرد تا ما جمع و جور كنيم و او تا روزي كه من ترك كنم اسم موادمخدر را به روي من نياورد. همه جا كنارم بود اما هيچ وقت نمي گفت من معتادم.»

مادر مُرد از بس كه جان ندارد

آنقدر همه از محمد نااميد بودند كه ديگر مادرش هم تاب نياورد و مُرد «ديگر هيچ كس اميدي به بازگشت من نداشت. همسرم مي خواست از زندگي من بيرون برود؛ اما از طرف ديگر من را هم دوست داشت. جداي از دوست داشتن انگار اميدي هم به بازگشت من داشت. برادرم هم اميدوارتر از او. مادرم خيلي عذاب مي كشيد. عاقبت هم در سال 88 فوت كرد. آنقدر از مرگ مادرم ناراحت شدم كه خودم را گم و گور كردم. حتي در مراسم او شركت هم نكردم.»

اما به هر حال به روزهايي كه محمد دگرگون شد نزديك مي شويم. زماني كه جعفر هم احساس كرد دعايش پيش خدا اثر كرده و جواب آن را به زودي خواهدگرفت. جعفر درباره روزي كه به درگاه خدا از ته دل دعا كرد مي گويد: «به جان بچه كوچكش خدا را قسم مي دادم و با او حرف مي زدم. مي گفتم خدايا محمد برگردد. به زن و بچه اش رحم كن. يك روز سر نماز بودم. احساس كردم آنجا خدا جوابم را داد. از ته دلم كمك خواستم. به يك هفته نرسيد كه جوابم را هم گرفتم. بار آخري كه برادرم ترك كرد زماني بود كه از كمپ فرار كرد.»

ماجراي فرار از كمپ، سفر به مشهد و خداحافظي هميشگي با موادمخدر

محمد از آخرين باري كه براي ترك به كمپ رفت مي گويد: « به كمپ رفتم تا ترك كنم. در آنجا 5 روز من را خواباندند. قرص خواب آور مي دادند كه بيدار نشوم. بعد از 5 روز كه بيدار شدم با خودم گفتم اينجا چه كار مي كنم؟ چون به عنوان معتاد پرخطر من را مي شناختند اتاق شخصي داشتم. رفتم پيش مسئول كمپ گفتم مي خواهم بروم، نگذاشتند.

داشتم نقشه فرار مي كشيدم كه ديدم بچه خواهرم با موتور دم در ايستاده و برايم خوراكي آورده. صدايش كردم و دويدم به سمت موتور؛ پابرهنه و با شلوارك از كمپ فرار كردم. ماشينم را برداشتم، مواد خريدم و مصرف كردم. آنقدر هم ولع داشتم كه اضافه تر هم گرفته بودم. سمت كمپ رفتم. صاحب كمپ را ديدم و همان زمان به من گفت مصرف كردي؟ اين حرفش براي من خيلي سنگين بود. موادي كه در جيبم بود را برداشتم و بسته اش را در مقابلش پاره كردم و مواد را بيرون پاشيدم. گفتم من ديگر مواد مصرف نمي كنم.

يكي از دوستانم گفت بليط گرفتم برويم مشهد.. با هم رفتيم. به هيچ عنوان نيت توبه نداشتم. به همين دليل پايم نمي كشيد به حرم بروم. وقتي رفتم زيارت، داخل حرم نمي دانم چه اتفاقي براي من افتاد. كلا دگرگون شدم. بعد از آن زمان احساس مي كنم هر روز مواد مصرف كرده ام. يعني ديگر جايي براي مصرف مواد برايم نمانده. نمي دانم امام رضا چه كار كرد؟ چه اتفاقي براي من افتاد؛ نمي دانم. وقتي از مشهد برگشتيم هم، پدرم با من صحبت كرد. گفت مادرت مُرد من گريه نكردم اما تو كمر من را شكستي.

در آنجا بود كه ديگر تلنگر نهايي را خوردم. من را به روستايمان بردند. همان جايي كه براي اولين بار موادمخدر مصرف كردم. پدرم گفت چند روز آنجا بمان. از آن به بعد بود كه ديگر مواد مصرف نكردم. روزي كه ترك كردم 52-3 كيلو بودم. هيچ چيزي براي از دست دادن نداشتم. دوست ندارم آن روزها را كسي ببيند. احساس مي كنم درد من، درد بي خدايي بود. خدا را گم كرده بودم و بلد هم نبودم پيدايش كنم. اما الان حالم خيلي خوب است. نمي دانم چه شد كه دفعتا ترك كردم. به خاطر همسرم؟ بچه هايم؟ دعاي برادرم؟ فوت مادرم؟ نمي دانم كدام يك انگيزه من براي ترك شد. مي دانم وقتي به اين نقطه رسيدم همه چيز تمام شد. به هر حال تلاش خانواده ام هم بي ثمر نبود. آنها من را رها نكردند و از هر راهي مي شد براي كمك به من انجام مي دادند.»

كارگرهايي كه روزي مانند محمد بودند

بعد از ترك بود كه محمد ثقفي وارد زندگي نو و جديدي شد. گسترش كارگاه كوچك برادرش اولين و بزرگ ترين تحول او در زندگي دوباره اش بود «من بلافاصله بعد از ترك خودم را بيشتر از قبل با كار مشغول كردم. كارگاه كوچكمان را توسعه دادم. خيلي زود هم گسترش پيدا كرد. 10-15 كارگر تبديل به 150 كارگر شد. در كمتر از دو سال محصول اين كارگاه تبديل به يكي از برندهاي معتبر كشور شد. يك خط توليد مبل هم به راه انداختيم.»

وجه متمايز كارخانه محمد و برادرش با ساير كارخانه ها در نوع كارگرهايش است «بيش از 90 درصد كارگران اين كارخانه كساني هستند كه پيشنيه اي شبيه به من داشتند. كساني كه اعتياد آنها را به انتهاي خط رسانده بود. اين كار را كردم چون هم درد من هستند. اما اين همه ماجرا نيست. حقيقت آن است كه نگاه من به اين افراد كاملا با نگاه عمومي جامعه متفاوت است. چون تمام معتادها، آدم هاي سينه سوخته و كار درست هستند. غيرتي كه آنها دارند خيلي هاي ديگر ندارند. نمي خواهم مُهر تاييد به آنها بزنم. اما اعتياد راه بي بازگشت نيست. من به اين آدم ها اعتماد كردم آنها هم وقتي ديدند مورد توجه هستند ترك كردند. يعني هر كس پايش به اين كارخانه باز شده براي هميشه با اعتياد خداحافظي كرده است.»

محمد ثقفي در حال حاضر 6 سال مي شود موادمخدر را به طور كامل ترك كرده است و با پشتكار هر چه تمام تر دارد چرخ دو كارخانه را به كمك برادرش مي چرخاند و زندگي آرام و خوبي با همسرش زهرا و سه دخترش دارد. اين روزها حال او خوب است، خيلي خوب!

در خدمت و خيانت تلگرام

۲۱۹ بازديد
از زمان ورود شبكه هاي مجازي به زندگي روزانه ما، پر استفاده ترين تعريف از آنها اين بوده كه چاقوي دو لبه هستند. از صدور احكام شتابزده دست برمي داريم و مي رويم سراغ متخصصين امر.

هفته نامه چلچراغ - صادق سخاوتي: از زمان ورود شبكه هاي مجازي به زندگي روزانه ما، پر استفاده ترين تعريف از آنها اين بوده كه چاقوي دو لبه هستند. از صدور احكام شتابزده دست برمي داريم و مي رويم سراغ متخصصين امر. از ميهن برخورداري، مدرس فلسفه تعليم و تربيت، درباره تلگرام پرسيديم و معناي واقعي اين چاقوي دو لبه.

به طور كلي استراتژي «منع» در امور تربيتي تا چه ميزان قابل قبول و كاربردي است؟

- به طور كلي تعليم و تربيت از گذشته با نوعي حصاربندي و محافظت افراد از آنچه به آنان آسيب مي رساند، همراه بوده است. مخصوصا در ديدگاه هاي كلاسيك تر تربيتي معمولا با ممنوعيت هايي همراه بوده است. ممنوعيت ديدن برنامه هاي غيرمجاز يا خشونت زا و ترسناك، محتواهاي پورتو و ... اما ديدگاه قرنطينه اي يا حفظ كودك و نوجوان به صورت منع او از ديدن و شنيدن در عصر حاضر توان رقابت با ساير روش هاي تربيتي را ندارد چون مي دانيم كه فرزندان ما تحت بمباران هاي اطلاعاتي از منابع مختلفي اعم از دوستان و هم سالان تا رسانه و تلويزيون و شبكه هاي اجتماعي و ... قرار دارند. به نظر مي رسد جز در پاره اي موارد جزيي، روش منع نمي تواند به عنوان يك استراتژي تربيتي در بلندمدت موثر باشد.

در خدمت و خيانت تلگرام



آيا برنامه و نگاه آينده نگرانه اي را مي شود در فيلترينگ محتواي اينترنتي در ايران يافت؟

- اين مسئله را بايد از مسئولان فيلترينگ پرسيد كه آيا چنين برنامه بلندمدتي را در نظر داشته اند يا خير! اما از نظر من مي شود گفت در واقع مسئولان فيلترينگ هم اين روش را به عنوان يك روش مقطعي و موقتي كه فعلا مسئله را عقب مي اندازد، استفاده مي كنند. مثل بيماري كه فعلا براي كاهش درد از مسكن استفاده مي كند و مسكن، درد را كاهش مي دهد ولي بيماري را برطرف نمي كند.

تا به حال فيلترينگ توانسته از دسترسي مردم به سرويس هاي غيرقابل قبول از نظر حاكميت جلوگيري كند؟

- پاسخ صددرصدي نمي شود داد. در برخي موارد بله موفق بوده است. مثلا شما در دانشگاه ها و موسسات آموزشي امكان استفاده از فيلترشكن ها و نرم افزارهايي كه فيلتر را دور مي زنند، نداريد. به هر حال بخشي از مردم دسترسي خود را از دست مي دهند و حتي گاهي كاهش سرعت نت در اثر استفاده از فيلترشكن ها سبب مي شود كه افراد قيد دسترسي به سايت هاي ممنوعه از نظر حاكميت را بزنند.

عواقب اين نوع فيلترينگ چه خواهد بود؟

- ولع مردم براي دسترسي به آنچه حق دسترسي به آن را ندارند. بارها براي خود من پيش آمده كه مطلبي علمي را جستجو مي كنم و با فيلتر سايت مربوطه مواجه مي شوم. اين نوع فيلترينگ سبب كاهش اعتماد به عوامل فيلتر و در نهايت حرص و ولع بيشتر براي دور زدن فيلترها مي شود. نوعي لجاجت براي دانستن آنچه حاكميت ناشايست يا ممنوع مي داند.

هيچ راه حل ديگري را مي توان به عنوان جايگزيني براي فيلترينگ در نظر گرفت؟

- فا فيلتر نه كاملا مخالف و نه كاملا موافقم. بنابراين تصور بنده اين است كه فيلتر بايد وجود داشته باشد ولي به صورت حداقلي. مشكل فيلترينگ ما نگاه حداكثري است. يعني حداكثر سايت هايي را كه امكان فيلتر آنها وجود دارد، فيلتر مي كنند. گاهي يك سايت به خاطر يك تصوير يا يك متن كوتاه به طور كلي از دسترس خارج مي شود. راه هاي جايگزيني هم وجود دارد. من بيش از هر چيز به آگاهي بخشي معتقد هستم.

 آموزش گروه هاي هدف (خانواده، كودكان، دانشجويان و ...) در رابطه با محتواي ناسالم و مخرب. وقتي كودكان ما علاوه بر توان استفاده از فناوري، فرهنگ بهره گيري از آن را نيز بياموزند، بسياري از مشكلات ما حل خواهد شد. اين به عهده مدارس، فرهنگسراها، رسانه ها و ... است كه اين تعليمات را به افراد بدهند. علاوه بر اين ما براي كودكان مي توانيم از علايمي مثل نامناسب بودن محتوا براي سنين زير 18 سال يا علامت ترسناك بودن محتوا و ... استفاده كنيم.

اگر مخالف فيلترينگ شبكه هاي مجازي هستيد، يعني آنها را عاري از هر آسيبي مي دانيد؟

- هر فناوري يك تيغ دو سر است. شما مداد را به عنوان ساده ترين ابزار در دست انسان در نظر بگيريد. با نوك مداد مي توان چشم كسي را كور كرد و هم مي توان نوشت و آگاهي بخشيد. در مورد ساير فناوري ها نيز وضعيت همين گونه است. شما مي توانيد شبكه هاي مجازي را براي گسترش آگاهي و تغيير بهتر سبك زندگي و آموزش مهارت هاي زندگي و تربيت شهروندي به كار بگيريد يا برعكس براي تحريف شخصيت ها، شايعه پراكني، حمله به گروه هاي رقيب و ... مورد استفاده قرار دهيد.

همه اينها بيش و پيش از اين كه مربوط به تكنولوژي باشد، مربوط به عامل انساني است. انسان بايد بداند چگونه بهترين بهره را از هر ابزاري بگيرد. بنابراين شبكه هاي مجازي مي توانند در صورت كاربرد صحيح آسيب كمتري برسانند و در صورت بهره گيري نامناسب قطعا آسيب رسان هستند. يكي از ساده ترين عوارض مي تواند اعتياد به شبكه هاي مجازي و دور كردن انسان ها از زندگي واقعي باشد.

در خدمت و خيانت تلگرام


اين اتهام به شبكه هاي مجازي، مخصوصا تلگرام، وارد است كه تمركزشان را از متن زندگي به حاشيه مي برد؟

- همانطور كه دريدا در ديدگاه ديكانستركشن خود مطرح مي كند، در عصر پسامدرن خود به خود حاشيه با متن جابجا مي شود و اين جابجايي حاشيه و متن اساسا چيز بدي نيست. حاشيه روي در صورتي تاثير منفي دارد كه شما را از زندگي واقعي دور كند كما اينكه من معتقدم بسياري از محتواهاي كانال ها و گروپ هاي تلگرام خود متن زندگي است. تاكيد مي كنم همه اين مسائل و مشكلات برمي گردد به كاربري كه از اين ابزارها و اپليكيشن ها استفاده مي كند.

اين حاشيه محوري چه تاثيري در كيفيت انتخاب هاي فرد مي گذارد؟

- حاشيه محوري را بايد تعريف كنيم. به كدام حاشيه مي رويم و كدام حاشيه محور مي شود؟ يكي از عوارض منفي شبكه هاي مجازي ايجاد حاشيه هاي دروغين است. بارها ديده ام كه در تلگرام متن هاي دروغيني راجع به فلان محصول يك كارخانه منتشر مي شود. قطعا شما را در انتخاب دچار ترديد مي كند.

علاوه بر اين شبكه ها توانايي مدسازي و يكسان كردن سليقه عمومي و در واقع چيزي كه اگزيستانسياليست ها از آن به نام ستم ميانگين ياد مي كنند دارند. يعني همه مردم انتخاب هاي غذايي، پوشاكي و ... شان تحت تاثير اين شبكه ها به سمت يكي شدن مي رود. اين مانع بزرگي در يونيك بودن و خود بودن افراد ايجاد مي كند.

تلگرام در كاهش كتابخواني و فعاليت هاي فرهنگي مردم مقصر است؟

- يكي از بزرگترين اشكالات شبكه هاي اجتماعي و از جمله تلگرام كاهش دانش به اطلاعات است. دانش نوعي اطلاعات پردزاش شده و تجربه شده است، در حالي كه اطلاعات ديتاي خام و صرف است. تلگرام تمركز را كاهش مي دهد. به طور كلي دسترسي سريع به اطلاعات حوصله و صبر كاربران را كاهش مي دهد. بسياري از افراد ديگر حوصله مطالعه كتب طولاني و سنگين را ندارند. بر عكس ترجيح مي دهند در تلگرام يك مجموعه جملات كوتاه را كه به درست و غلط به مشاهير نسبت داده شده است، بخوانند.

اگر بله، چطور مي شود از حضور شبكه هاي مجازي، آسيب زدايي كرد؟

- ما بيش از هر چيز بايد به مردم آموزش بهره گيري از شبكه هاي اجتماعي را بدهيم. شما از زماني كه فيس بوك و توييتر از چند سال پيش مورد بهره برداري عده زيادي از مردم قرار گرفته اند، يك مورد سراغ داريد كه به طور علمي و تخصص به مردم در اين زمينه آموزش داده شود؟

هر چه بوده تنها نگاه سلبي بوده است. نگاه صفر و يكي! يا اصلا استفاده نشود، پس فيلتر! يا استفاده شود. ولي با چه كيفيتي و چه روشي، هرگز مورد بحث نبوده است. آسيب رساني شبكه هاي مجازي مثل آسيب شناسي وسايل نقليه است. عدم اطلاع از قوانين راهنمايي و نداشتن گواهي نامه براي استفاده از خودرو خطرات جاني غيرقابل بازگشتي ايجاد خواهد كرد.

به همين شيوه نرم افزارها و شبكه هاي اجتماعي نيز در صورت عدم آگاهي، قادر به تاثيرات منفي بزرگي خصوصا روي قشر جوان تر و كودكان جامعه است. بنابراين آ»وزش هاي مناسب و در عين حال جذاب راه بزرگي براي آسيب زدايي است چرا كه امكان شبكه زدايي حتي با فيلترينگ هم عملا وجود ندارد. پس بهتر است به جاي پاك كردن صورت مسئله، راه حل مناسبي انديشيده شود و اين راه از آموزش مي گذرد.

گروه هاي تلگرام مي توانند جايگزين كاملي براي محفل هاي دوستانه و خانوادگي باشند؟

- ارتباطات مجازي اساسا نمي توانند جايگزين مطلوبي براي ارتباطات رخ به رخ و حضوري باشند. همانگونه كه تلفن نتوانست جايگزين محفل هاي خانوادگي شود. حسن اين شبكه ها اين است كه به شما فرصت مي دهند در زمان هايي هم كه امكان ارتباط حضوري نداريد، مثل وقتي كه دوستان و عزيزانتان خارج از كشور يا راه دوري هستند، از آنها خبردار شويد.

علاوه بر اين در همه فرصت ها قابل استفاده اند، هنگام بازگشت از سر كار در مترو يا اتوبوس و ... اما مي پذيرم كه خيلي اوقات اين شبكه ها سبب شده محافل خانوادگي محدود به همين فضاها بشود و ارتباط خانوادگي كاهش يابد. برخي براي صدا كردن فرزندانشان براي غذا خوردن هم از همين شبكه ها استفاده مي كنند. يعني ديگر زحمت صدا زدن و حرف زدن را به خود نمي دهند. در تلگرام اطلاع مي دهند كه غذا حاضر است. قاعدتا اين استفاده هاي بيش از اندازه، آسيب زاست ولي اينها دليلي بر اين نيست كه چشم بر محسنات بي شمار اين شبكه ها ببنديم.

نظرتان درباره كانال هاي تلگرام چيست؟ مفهوم تريبوني كه قابليت گفتگو در آن لحاظ نشده باشد، چقدر از نظر تربيتي قابل قبول است؟

- از نظر تربيتي ما معتقديم بايد امكان گفتگو و ديالوگ فراهم باشد اما كانال هاي تلگرامي گرچه فرصت بحث در همان كانال را نمي دهند ولي معمولا يك آي دي از كسي كه صفحه را اداره مي كند، براي اظهارنظر كاربران در نظر گرفته مي شود.

ضمن اين كه كانال را مي توان مثل كتاب در نظر گرفت. شما موقع مطالعه يك كتاب به نويسنده دسترسي نداريد. الان كانال هاي تلگرامي فوق العاه خوبي از انديشمندان و روشنفكران ديني و ... وجود دارد كه مجموعه سخنراني ها، كتب، مقالات يك نويسنده را بدون وجود پيام هاي نابجا و زايد در اختيار كاربران در اقصا نقاط جهان رسانه قرار مي دهد، در حالي كه مثلا دسترسي به ديدگاه يك انديشمند آن هم به صورت لحظه اي و به روز حداقل براي كاربران غيرتهراني معمولا امكانپذير نبود.

شما به عنوان يك استاد دانشگاه اجازه مي دهيد فرزندان تان تلگرام داشته باشند؟ از كدام آسيب تلگرامي براي فرزندان تان بيش از همه مي ترسيد؟

- من تا سني مقاومت كردم اما دخترم كه 10 ساله است، تحت نظر خودم از تلگرام استفاده مي كند. به قول علماي تربيت اسلامي بچه هاي ما بايد تقواي حضور را بياموزند، نه تقواي حذر! دير يا زود كودكان ما در معرض اين شبكه ها قرار مي گيرند، بهتر است آرام آرام روش حضور را به آنان بياموزيم، روشي كه بيشترين اثرات مثبت و كمترين عوارض منفي را به دنبال داشته باشد.

بزرگترين نگراني من از حضور دخترم در تلگرام اين است كه كساني، عكس ها يا نوشته ها و تصاوير نامناسب را در اختيار او قرار دهند يا با او گفتگوهاي نامناسبي داشته باشند. اين هم البته قابل حل است. يعني كودك شما تنها با كساني كه مي شناسد و قابل اعتماد هستند، ارتباط داشته باشد و از حضور در گروه هاي ناشناس و پاسخ به آي دي هاي جعلي و مجهول خودداري كند.

مشروب الكلي با پوشش نوشابه +تصوير

۳۱۳ بازديد
مأموران گمرك مرزي عربستان، هزاران قوطي آبجو الكلي را كه با برچسب "پپسي" پوشانده شده بود، كشف و ضبط كردند.
به گزارش بولتن نيوز، عبدالرحمن محنا مدير گمرك منطقه بطحا اعلام كرد: راننده يك كاميون قصد وارد كردن 48 هزار قوطي نوشيدني به كشور را داشت و به روشي زيركانه تلاش مي كرد قوطي هاي آبجو الكلي را با برچسب نوشابه پپسي وارد عربستان كند.

به گفته وي، اين فرد قصد داشت محموله كاميون را به صورت ترانزيت به يكي از كشورهاي مجاور منتقل كند و بر روي بارنامه هم عبارت "نوشابه گازدار" درج شده بود، اما با بررسي بار و دقت در ظاهر بسته ها، مشخص شد كه وي مي خواهد قوطي هاي آبجو الكلي را كه با دقت و ظرافت خاصي در كارخانه با پوشش نوشابه پپسي پوشانده شده اند، قاچاق كند.

به نوشته رأي اليوم، مدير گمرك بطحا ادامه داد: فرد مذكور بازداشت و محموله توقيف گرديده و براي "اقدامات لازم" به مراجع ذي‌صلاح ارجاع داده شده است.

دو هفته پيش، يك شاهزاده سعودي كه قصد داشت 2 تُن قرص روانگردان را در فرودگاه بيروت با هواپيماي شخصي خود قاچاق كند، بازداشت شد.
مشروب الكلي با پوشش نوشابه +عكس

مشروب الكلي با پوشش نوشابه +عكس