گام صفر: وسواس را كنار بگذاريد.
افراد زيادي آمادهاند تا براي شما در يادگيري زبان (آگاهانه يا ناخودآگاه) مشكل ايجاد كنند!
سريع از شما ميپرسند: از روي كدام كتاب ميخواني؟ كدام كلاس ميروي؟ لهجهي آمريكايي را ترجيح ميدهي يا بريتيش را؟ واااااي! لهجهات فاجعه است! لحنت خراب است. Big با Large فرق دارد! كاربرد Between و Among متفاوت است و …
شايد حرفهاي اين دوستان درست باشد. اما يك مشكل وجود دارد. ما در زبان خودمان هم هزار جور غلط و اشتباه داريم. كلمات فارسي را با پسوند عربي جمع ميبنديم. تلفظهاي متفاوت داريم. كنايهها و ضربالمثلهايي داريم كه صد كيلومتر آن طرف تر كسي متوجه نميشود. لهجههاي اقوام ديگر را مورد شوخي قرار ميدهيم! پس اينها نميتواند مانع يادگيري باشد. دوستي داشتم كه يك بار به من گفت: در تلفظ كلمات راحت باش. هر چقدر كه پرت و پلا هم تلفظ كني ميتواني روستايي را در آمريكا يا انگليس بيابي كه آن واژه را مثل تو تلفظ كنند!
ضمناً اگر مصاحبههاي بي بي سي و سي ان ان و شبكههاي بزرگ جهان را ببينيد خواهيد ديد كه بسياري از افراد با اعتماد به نفس كامل و با نادرست ترين و غير قابل فهم ترين لهجه صحبت ميكنند. پس اعتماد به نفس داشته باشيد! به من هر وقت ميگويند آمريكن صحبت ميكني يا بريتيش؟ ميگويم: ايرانيش!
اگر هنوز اين مسئله به باور دروني شما تبديل نشده، يك راهكار ساده اما اثربخش براي شما دارم. نام «نسيم طالب» را در اينترنت سرچ كنيد. فارسي يا انگليسي مهم نيست (Nassim Taleb). اين فرد يكي از بزرگترين نويسندگان و نظريه پردازان معاصر است كه كتابهايش شهرت جهاني دارد و در وال استريت و بسياري از مراكز بزرگ اقتصادي جهان سخنراني دارد و دستمزد سخنراني او در هر سال صد و هشتاد هزار دلار است. حالا ده دقيقه وقت بگذاريد و يك مصاحبه از او را كه براي شما انتخاب كردهام گوش بدهيد (مفهوم مهم نيست. فقط به تسلط كلامي توجه كنيد):
سوال كننده انگليسي زبان Native است و نسيم طالب هم طرف مقابل اوست. اين سطحي از سخنوري است كه براي دنيا مطلوب است و پادكست آن هم عرضه ميشود و شنيده ميشود. فكر نميكنيد بسياري از ما انتظار بيشتري از خود داريم و واقعاً كمال طلب شدهايم؟
گام اول: نقش كلمات در مكالمه به زبان انگليسي يا هر زبان ديگر
به هر حال بدون شناخت كلمات نميتوان به زبان ديگري حرف زد! اما اينجا آن قانون معروف ۸۰-۲۰ وجود دارد. با ۲۰٪ تلاش نسبت به حرفهاي ترين كساني كه به زبان خارجي مسلط هستند، ميتوانيم ۸۰٪ توانمندي آنها را كسب نماييم. پيشنهاد من قبل از هر كاري، مراجعه به ليست ۱۰۰۰ كلمهي پركاربرد انگليسي است. من اين ليست را براي شما گذاشتهام:
۱۰۰۰ كلمه كه در انگليسي بيش از همهي كلمات كاربرد دارند (روي اين لينك كليك كنيد)
يك سوم كل نوشتههاي انگليسي جهان فقط با همان ۲۵ كلمهي اول ليست اشغال شده است! اگر ۱۰۰ كلمهي اول را بدانيد نيمي از كل متون انگليسي جهان را ميفهميد! و ۳۰۰ كلمهي اول ۶۵٪ از كل نوشتههاي مكتوب انگليسي را به خود اختصاص ميدهند. پيشنهاد ميكنم ترجمهي تك تك اين لغتها را پيدا كنيد و به تدريج آنها را حفظ كنيد.
اگر ليست هزار كلمهاي فوق، به نظر شما ابتدايي و ساده است و يك ليست حرفهاي تر را براي يادگيري زبان انگليسي ترجيح ميدهيد، پيشنهاد ميكنم ليست زير را نگاه كنيد:
۳۰۰۰ كلمه پركاربرد انگليسي به تفكيك گفتاري و نوشتاري تنظيم شده توسط Longman (روي اين لينك كليك كنيد)
در اين ليست، كنار هر كلمه، علامتهاي S1 و S2 وS3 و W1 و W2 و W3 را مشاهده ميكنيد. S اول كلمه Spoken و مربوط به ميزان استفاده در زبان انگليسي شفاهي است و W مربوط به كلمه Written و مربوط به ميزان استفاده در زبان انگليسي مكتوب است. بنابراين مثلاً S1 در كنار يك كلمه، يعني اين كلمه در هزار كلمه پركاربرد زبان انگليسي است و W2 در كنار يك كلمه، يعني آن كلمه از نظر كاربرد مكتوب در زبان انگليسي، رتبهاي بين هزار و دو هزار دارد.
گام دوم: دفتر خاطرات روزانه
يكي از مشكلاتي كه در آموزش رسمي زبان وجود دارد اين است كه نخستين درسهاي زبان در اكثر كتابها با مراجعه به فرودگاه و هتل و تاكسي و پاس كنترل و … آغاز ميشود. اين درحالي است كه ما به ندرت به اين مكالمات نياز داريم. به همين دليل، اين مكالمات خيلي زود به فراموشي سپرده ميشوند. اگر گام اول را انجام دادهايد (حالا نميگويم هر هزار كلمه اما لااقل ۳۰۰ كلمهي اول را حفظ هستيد) هر روز يك پاراگراف گزارش كار روزانهي خودتان را بنويسيد.
اينكه از صبح چه كار كردهايد. كجا رفتهايد. چه اتفاقهاي خوب يا بدي افتاده و …
هر جا هم كه لغت خاصي را نميدانستيد فارسي بنويسيد. مثلاً ميخواهيد بنويسيد فكر ميكنم خيلي بيادب بودم… اما معادلي براي بي ادب نميشناسيد. بنويسيد:
بي ادب I think I was so
شايد به نظرتان اين كار مسخره باشد. اما اثر مهمي دارد:
شما به تدريج ميفهميد كه در زندگي روزانهي خود به كدام واژهها بيشتر نياز داريد. ضمن اينكه ممكن است فرصت كنيد و از داخل ديكشنريهاي فارسي به انگليسي واژهي مناسب را پيدا كنيد. اگر هم نشد مهم نيست. هميشه جايي در مغز شما باز ميماند كه: «من معادل انگليسي بي ادب را نميدانم!». اولين بار كه يك جا در يك متن با اين واژه برخورد كنيد به دليل اينكه مغز شما مدت طولاني در ناخودآگاه منتظر اين واژه بوده، بلافاصله آن را ميبيند و به خاطر ميسپارد و بعيد است به زودي آن واژه را فراموش كنيد.
پيشنهاد جدي من اين است كه اگر در يادگيري زبان انگليسي كمي پيشرفت كرديد و احساس كرديد كه حتي ميتوانيد در حد چند جمله هم بنويسيد، يك وبلاگ انگليسي كوچك راه اندازي كنيد.
اين كار چند خاصيت دارد. مهمترين آن اين است كه شما را وادار به نوشتن ميكند. مطمئن باشيد دير يا زود گوگل در برخي جستجوها نوشتههاي شما را معرفي خواهد كرد و وبلاگ شما پس از ده يا بيست مطلب، بازديدكنندگان غريبه هم خواهد داشت. ديدن تعداد بازديدكنندههاي روزانه به يك بازي تبديل ميشود و احساس ميكنيد كه بايد بيشتر بنويسيد.
اجازه بدهيد كه صادقانه بگويم كه من هم چنين كاري كردهام. چند وقت پيش وبلاگ Webmindset را راه اندازي كردم. شايد برايتان جالب باشد كه با وجودي كه خواندن و درك مطلب من خوب بود، براي نوشتن اولين مطلب كه بسيار ساده و كوتاه است، چند ساعت وقت گذاشتم. تازه ميديدم كه چقدر به واژهها بيتفاوت بودهام. چقدر كلمهها را هميشه خواندهام اما براي به كار بردن آنها در جملات مشكل دارم. اين روزها هنوز براي بهتر شدن زبانم هفتهاي دو يا سه مطلب در آنجا مينويسم. هنوز هم ميدانم كه اشتباهات مختلف در انتخاب كلمات و گرامر دارم. اما برايم مهم نيست. اگر نتوانم بدون خجالت و با غلط در مقابل ديگراني كه نميبينم حرف بزنم، چگونه ميخواهم بعداً در مقابل كساني كه ميبينم، حرف بزنم و صحبت كنم؟
گام سوم: نقش گرامر در يادگيري زبان
كمتر فارسي زباني را ميبينيد كه بتواند گرامر زبان خودش را توضيح دهد. هنوز هم تفاوت ماضي استمراري و حال ساده و ماضي بعيد و … را خيليها نميدانند. به نظر ميرسد يادگيري گرامر به صورت مجموعهاي از فرمولها، كاري زمانبر و كم خاصيت باشد. ضمن اينكه به شدت «فرار» محسوب ميشود. ما در زبان مادري خودمان، گرامر را از روي «زشتي و زيبايي جملات» ميفهميم. «دلم خواهد خواست برويم ساندويچ ميخورديم!» جملهي نادرستي است. نه فقط به دليل عدم تطبيق زمان افعال. بلكه به دليل اينكه اين جمله «زشت» است و ما تا كنون آن را نديدهايم.
من براي يادگيري گرامر، از اول راهنمايي تا امروز، روزانه يك پاراگراف متن انگليسي را از روي كتاب يا مجله يا اينترنت، بازنويسي ميكنم. با اين كار به تدريج ذهنم قضاوتي در مورد زشت و زيبا بودن جملات پيدا ميكند كه ميتواند در درستتر حرف زدن كمكم كند.
گام چهارم: ايجاد انگيزه در يادگيري زبان
خواندن متنهاي طولاني خيلي انرژي و حوصله ميخواهد. به نظر من از متنهاي كوتاه شروع كنيد. نقل قولها عالي هستند. اگر موضوع خاصي مورد علاقهي شماست يا فرد خاصي مورد علاقهتان است در سايتهاي نقل قول، جملاتي مربوط به آن فرد يا موضوع را پيدا كنيد و يادداشت كنيد. ممكن است بعضي جملات را متوجه نشويد. مهم نيست. بدون نگراني به سراغ جملات ديگر برويد.
من براي نقل قول انگليسي معمولاً سراغ يكي از اين سايتها ميروم:
Brainy Quote Good Reads WikiQuote Quote Garden
من مطلب ديگري رو هم در زمينه آموزش و يادگيري زبان انگليسي نوشتهام كه اگر دوست داشتيد ميتوانيد بخوانيد:لينك مربوط به مطلب دوم
ما در متمم هم به تدريج يك سري آموزش زبان راهاندازي كردهايم كه به درد كساني ميخورد كه در محيط كار دوست دارند تسلط بهتري بر زبان داشته باشند. استفاده از اين بخش از مطالب متمم رايگان است، اما لازم است نام كاربري و پسوورد براي خودتان تعريف كنيد: نمونه لينك مطالب متمم
يك سايت جالب در اين زمينه هم Free Rice است كه ميتوانيد از طريق اين لينك با آن آشنا شويد: معرفي سايت Free Rice
پي نوشت خيلي نامربوط: عذر ميخوام كه اين مطلب رو اينجا مينويسم. اما چون خيلي از دوستان از طريق سرچ گوگل به اين صفحه ميرسند، لازمه توضيح بدم كه فعاليت اصلي من، آموزش زبان نيست و در حوزه مذاكره تجاري فعاليت ميكنم و طبيعتاً تجربهي من در زبان، صرفاً به مذاكرههايي كه در نقاط مختلف دنيا انجام ميدهم مربوطه. اگر با فضاي اينجا آشنا نيستيد، شايد براتون جالب باشه كه بدونيد من معمولاً فايلهاي صوتي زيادي رو به صورت رايگان در حوزهي مهارت ارتباطي و مذاكره ضبط ميكنم و روي سايت قرار ميدم. شايد دوست داشته باشيد بهشون سر بزنيد. طبيعيه كه شكل فايلها خيلي هم حرفهاي نيست و خيليهاش با موبايل ضبط شده. چون يك كار تجاري نيست. ولي خودم دوستشون دارم و فكر ميكنم گوش دادنشون بد نباشه. فايلهاي صوتي مذاكره رو به اسم راديو مذاكره گذاشتم و فايلهاي صوتي توسعه مهارتهاي فردي رو به اسم راديو متمم.