پياده كه مي شويد موتورسيكلتي را ميبينيد كه از پشت خودرو شما خيابان يك طرفه را خلاف ميرود و وقتي به گلگير عقب سمت شاگرد نگاه ميكنيد، جاي هنرنمايي راكب موتور را ميبينيد، اما دستتان به جايي بند نيست. موتورسيكلت خلاف جهت خيابان دورتر و دورتر ميشود. نه پلاكي دارد و نه ميتوانيد بدويد و به او برسيد. او ميرود و تنها يادگارياش را روي بدنه خودرو شما حك ميكند.
در يكي از خيابان هاي باريك جنوب شهر كه بيشتر شبيه كوچه است تا خيابان در حركت هستيد اما فرمان را نمي توانيد اندكي به راست يا چپ بچرخانيد تا وارد كوچه و خيابان ديگري شويد يا از يك چاله بزرگ بر كف خيابان عبور كنيد.كوچكترين انحراف باعث ميشود تا 2 راكب موتور سيكلت بر زمين ولو شوند چرا كه از هر 2 طرف خودرو شما راكبان موتورسيكلت قصد سبقت دارند و مماس به شما حركت ميكنند.
در جايي ديگر در مركز شهر در خيابان يك طرفه ايرانشهر از شمال به جنوب در حال حركت هستيد. مدام بايد به راست يا چپ منحرف شويد چرا كه از هر طرف راكبان موتورسيكلت خلاف حركت شما جنوب را به سمت شمال طي ميكنند. انگار كه در حال بازي آتاري هستيد و موتوريها از قصد به سمت شما ميآيند و شما نبايد با آنها برخورد كنيد.
در نقطه اي ديگر از شهر در انتظار سبز شدن چراغ چهارراه هستيد. 20 ثانيه بعد از سبز شدن چراغ نوبت به شما ميرسد كه از چهارراه عبور كنيد اما يك دوجين متورسيكلت كه صبرشان از انتظار پشت چراغ قرمز سر رفته مانع شما ميشوند و حتي هنگام عبور به شما بد و بيراه هم ميگويند كه چرا مانع عبور راحت آنها شده ايد.
در پياده رو در حال حركت هستيد و كنار دوست، رفيق، نامزد، فاميل يا همسرتان قدم ميزنيد كه از پشت سر يكي براي شما بوق ميزند كه كنار برويد تا او عبور كند. در حالتي ديگر هم از مقابل به شما نزديك ميشوند و انتظار دارند كه شما به عنوان عابر پياده از خيابان براي عبور استفاده كنيد تا آنها بتوانند ترافيك را دور زده و به مقصد برسند.
ساعت 23:30 به انتهاي بزرگراه نيايش و تقاطع وليعصر (عج) نزديك ميشود كه در تاريكي شب، موتورسيكلتي را ميبينيد كه خلاف جهت با چراغ خاموش به سمت شما ميآيد تا پيتزاهايي كه در جعبه تركش قرار داده را زودتر به مقصد برساند.
در ترافيك خيابان وليعصر(عج) يا انقلاب يا هر خيابان ديگري گير افتادهايد. فاصلهاي با خودروهاي كناري نداريد، شايد به اندازه عبور يك نفر. در همين حين موتور سواري كه جعبه ساندويجي و پيتزايي را روي ترك موتور بسته سعي ميكند از كنار خودرو شما عبور كند. با هزار زحمت رد مي شود اما جعبهاش آينه شما را ميشكند.باز هم دستتان به جايي بند نيست. نه ميتوانيد خودرويتان را وسط خيابان رها و دنبالش كنيد و نه ميتوانيد شماره پلاكي از او برداريد تا بعدا شكايتتان پيگيري شود.
متأسفانه در تمامي صحنههاي مورد اشاره و هزاران صحنه ديگري كه براي همه ما ها اتفاق افتاده و منجر به خسارت براي خودرو شما شده است، دستتان به هيچ جا نميرسد و تنها ميتوانيد 2 كار انجام دهيد. يا يادگاري آقاي موتور سوار را نگه داريد و يا از جيب مبارك خرج كرده و خسارت را جبران كنيد.
ويراژموتورسوراران و آسيب رساندن به خودروها شايد براي صاحبان خودروهاي گران قيمت كه هر صدمه كوچكي ميليونها تومان برايشان آب مي خورد تاوان سنگين تري باشد ولي آنان هم چارهاي جز تماشا ندارند.
مشكل موتورسواران و اعمال قانون براي آنها هرگز حل نخواهد شد جز با برخوردهاي قاطع و گسترده با متخلفان و ضبط موتورسيكلت آنها. اما اين هم كه راه حل منطقي و دائمي نميتواند باشد. بايد فكري براي حال و آينده كردبه طور مثال براي فروش آن شرايط سختي گذاشت و ضمانتهاي لازم را گرفت تا در صورت خسارت زدن به افراد ديگر، هزينه از همان محل پرداخت شود.
هر چه هست اين روزها كسي نميتواند خسارتهايي كه از موتورسواران ميبينند را از منبعي جز جيب خودش تأمين كند و بايد خسارات ببينند و خسارت بپردازند.
جمعه ۳۱ اردیبهشت ۹۵ | ۰۸:۴۹ ۵۲ بازديد
كساني در پايتخت هستند كه به مردم به خصوص پولداران صدمه وارد ميكنند بدون اينكه ريالي جريمه دهند.
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران جوان،در حال عبور از خيابان هستيد كه ناگهان چيزي به خودرو شما برخورد ميكند، از آينه هيچ چيز مشخص نيست.
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد