بعضي از اين خط قرمزها لازمه زندگي در جامعه است و جاي حرفي نيست كه بايد آنها را بپذيريم اما گاهي ذهن ما محدوديتهايي برايمان ايجاد ميكند يا خاطرات بد گذشته سبب ميشود كه زندگي بستهتري داشته باشيم و از اينكه دست به ماجرايي بزنيم يا ريسكپذيريمان را افزايش دهيم، ترس و دلهره به دل راه ميدهيم. اگر ميخواهيد بدانيد ميل به داشتن زندگي بيحد و مرز در شما چقدر است همين حالا يك خودكار برداريد و خودتان را بهتر بشناسيد.
قرار است هفته آينده به تعطيلات برويد و دو هفته تمام استراحت كنيد. از چه زماني بستن چمدانتان را شروع ميكنيد؟
- از همين حالا
- در روز آخر و دقيقه نود!
- يك روز قبل، در بهترين حالت دو روز قبل
- از چند روز قبل براي اين كار برنامهريزي ميكنيد.
در حال بازديد از موزه هستيد كه ميبينيد در يك اتاق پردهاي نصب و روي آن نوشته شده ورود افراد عادي ممنوع است! واكنش شما چيست؟
- پرده را يواشكي كنار ميزنيد تا ببينيد پشت آن چه خبر است.
- اگر كسي آنجا نباشد بدتان نميآيد دزدكي سرك بكشيد و در منطقه ممنوعه چرخي بزنيد.
- محدوده ممنوعه است و نبايد به آنجا برويد.
- از راهنما ميپرسيد كه پشت آن پرده از چه چيزهايي نگهداري ميشود.
قرار است فردا صبح در هتل صبحانه بخوريد. ترجيح ميدهيد شرايط صبحانه چطور باشد؟
- دلتان ميخواهد هر وقت صبح كه دوست داشتيد صبحانه را به اتاقتان بياورند.
- ترجيح ميدهيد با ساير مسافران به سالن برويد و از بوفه صبحانه استفاده كنيد.
- دوست داريد بوفه مخصوصي به اتاقتان آورده شود.
- به خلق و خوي آن روزتان بستگي دارد.
وقتي به سفر ميرويد چطور عكاسي ميكنيد؟
- براي پيدا كردن تركيببندي مناسب و عكاسي كلي وقت ميگذاريد.
- عكسهاي مختلفي ميگيريد و خيلي به جزييات اهميت نميدهيد. بعدا آنها را اديت ميكنيد.
- در ابتدا كلي عكس ميگيريد اما خيلي زود خسته ميشويد.
- خيلي اهل عكس گرفتن نيستيد. بيشتر از ديدن مناظر لذت ميبريد.
به نظر شما كدام گل رمانتيكتر است ؟
- يك دسته بزرگ از گلهاي وحشي
- يك دسته گل بنفشه
- شاخههاي رز زيبا
- گلهاي وارداتي با رنگهاي خاص و قشنگ
فرض كنيد قرار است براي كار به شركت تازهاي ملحق شويد. اولويتهاي شما چيست؟
- يك محل كار آرام و راحت
- جايي كه به سرعت جاي پيشرفت داشته باشد.
- شغلي جالب باشد و افراد شايستهاي مديريت شركت را عهدهدار باشند.
- همكاران خوبي باشند و فعاليتهاي متنوعي انجام دهيد.
در خانه در حال شام خوردن هستيد كه ناگهان زنگ موبايلتان به صدا درميآيد. . .
- به سرعت پاسخ ميدهيد.
- اگر طرف پشت خط را بشناسيد جواب تلفنش را ميدهيد.
- اگر دلتان بخواهد و دوست داشته باشيد، پاسخ ميدهيد.
- هرگز وقت غذا خوردن به تلفنها جواب نميدهيد.
خانه ايدهآل شما براي زندگي كردن بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟
- خانهاي بزرگ كه اطرافش زمينها و املاك زيادي داشته باشد.
- يك كلبه كوچك و دنج
- يك خانه مدرن كه معماري جالبي دارد.
- يك خانه ساده با چشمانداز فوقالعاده
اگر برايتان امكان داشت كه ساعت كاريتان را خودتان بازنويسي كنيد، چه ميكرديد؟
- در زمستان ساعت كاريتان را افزايش ميداديد تا در تابستان كمتر كار كنيد.
- يك روز صبح زود سر كار ميآمديد و روز بعد دير.
- ساعت كاريتان را براساس برنامه فرزندانتان تنظيم ميكرديد.
- فرقي نميكرد، به هر حال برنامه سفت و سختي براي خودتان در نظر ميگرفتيد.
بدترين و ناراحتكنندهترين صفتي كه يك فرد ميتواند به شما نسبت دهد، چيست؟
- خساست
- بيتوجهي
- بيدقتي
- نادرست بودن
در قطار نشستهايد كه زن و شوهري درست روبهروي شما با صدايي بلند دعوا ميكنند. واكنشتان چيست؟
- شما را آشفته ميكنند؛ پس جايتان را عوض ميكنيد.
- آنقدر به آنها زل ميزنيد تا پيام را دريافت كنند، خجالت بكشند و آرام شوند.
- از آنها ميخواهيد صدايشان را پايين بياورند.
- از مسوول قطار ميخواهيد وارد عمل شود و كاري كند.
قبضهايتان را چه وقت پرداخت ميكنيد؟
- به محض اينكه به دستتان ميرسد.
- در آخرين مهلتي كه تعيين شده است.
- چند روز قبل از به پايان رسيدن مهلت نهايي
- بيشتر وقتها ديروقت
اگر بيشتر پاسخهايتان سبز است...
دلتان ميخواهد در زندگي كاملا آزاد و رها باشيد
از قوانين و هر نوع مقرراتي كه شما را محدود كند خوشتان نميآيد؛ حتي با وجود اينكه ميدانيد وجود قوانين براي زندگي اجتماعي ضروري است اما گاهي اوقات از اينكه مجبور باشيد همرنگ جماعت شويد مدام گلايه ميكنيد و غر ميزنيد. آرزوي شما اين است جايي زندگي كنيد كه هيچ محدوديتي براي ماجراجوييهاي شما نداشته باشد و هر كاري دلتان ميخواهد انجام دهيد؛ البته كه ميدانيد داشتن چنين آرزويي غير منطقي است اما گاهي اوقات از زندگي در شرايط محدودكننده نااميد ميشويد.
لازم است از خودتان يك سوال جدي بپرسيد؛ اينكه آيا اين محدوديتها از طرف سايرين به شما تحميل ميشود يا خودتان بهطور ناخودآگاه اين كار انجام ميدهيد؟ شايد اين موضوع در كودكي شما، مدرسهاي كه ميرفتيد يا قوانيني كه والدين برايتان تعيين كرده بودند، ريشه داشته باشد. شايد هم بخشهايي از زندگي شما مملو از تسلط ديگران بوده است. در نتيجه يادآوري نظم و ترتيب براي شما با خاطرات بدي همراه است. از اين رو به شما توصيه ميشود سعي كنيد به جنبههاي مثبت اين محدوديتها در زندگيتان بنگريد.
اگر بيشتر پاسخهايتان آبي است...
ميل شما به ماجراجويي و استقلالطلبي از كنترل خارج شده است!
شما وقتي در حال تصميمگيري و پيروي از عواطف و ميل باطنيتان هستيد و ميبينيد كه افرادي سد راهتان شدهاند، بهشدت واكنش نشان ميدهيد و اگر ببينيد فردي به جاي شما تصميمگيري كرده و استقلال تان را زير سوال برده از كوره درميرويد. بهشدت به خواستههاي خودتان فكر ميكنيد كه البته اين زنگ خطري براي شماست.
ممكن است در محيطي بزرگ شده باشيد كه بايد تابع ديگران ميبوديد و اجازه نداشتيد عقيده و نظرتان را بيان كنيد. شايد ذهن شما هنوز گرفتار قوانين و مقرراتي باشد كه در دوران كودكي و نوجواني در خانه و مدرسه با آنها روبهرو بودهايد و به همين دليل ميخواهيد اين كمبود را در بزرگسالي جبران كنيد. بنابراين سعي ميكنيد در مورد عزيزانتان چنين رفتاري را در پيش نگيريد و آنها را از آزادي بيشتري بهرهمند سازيد. گاهي هم در مورد تعيين حد و مرزها با خودتان دچار كشمكش ميشويد كه بايد چنين تعارضاتي را حل كنيد.
اگر بيشتر پاسخهايتان قرمز است...
نسبت به داشتن يا نداشتن آزادي و محدوديتها منطقي فكر ميكنيد
آرزوي شما اين است كه قدرت انتخاب داشته باشيد و خودتان بتوانيد در زندگي تصميمگيري كنيد. ميل باطني شما اين است كه بينياز از خانواده و تاثيرهاي جامعه تصميمگيري كنيد و دوست نداريد ديگران به شما بگويند زندگيتان بايد چگونه باشد كه البته كار سادهاي نيست.
به دنبال ماجراجوييهاي واقعي هستيد كه البته هميشه هم به آن نميرسيد. از افرادي كه در كارهايتان دخالت ميكنند خوشتان نميآيد و مايليد خودتان بهطور مستقل براي خودتان تصميم بگيريد اما خوب است ياد بگيريد به افرادي كه شما را دوست دارند اعتماد كنيد. از خودتان بپرسيد چه چيزي در پشت اين طرز فكر نهفته است؟ آيا زماني كه نوجوان بوديد اين احساس را داشتيد كه نميتوانيد به خوبي ابراز وجود كنيد؟
بيان آنچه در ذهنتان ميگذشت برايتان دشوار بود؟ از اين رو به شما توصيه ميشود سعي كنيد خودتان را آزادانه ابراز كنيد و نسبت به افرادي كه شما را دوست دارند راحتتر باشيد. اين موضوع به افزايش اعتماد به نفس و احساس آزادي دروني شما كمك ميكند.
اگر بيشتر پاسخهايتان بنفش است...
پايبند قوانين و محدوديتها هستيد
برايتان مهم نيست تا چه اندازه به قوانين و مقررات چسبيدهايد چون ميدانيد كه لازمه زندگي مسالمتآميز در كنار مردم توجه به نظم و قانون است. معتقديد اگر هر كاري كه دوست داريد انجام دهيد زندگي اجتماعيتان سرشار از هرج و مرج ميشود و شما نميخواهيد بابت اين موضوع بهايي بپردازيد. براي شما مهم است كه بدانيد محدوديتها به چه دليلي ايجاد شدهاند و در اين محدوده انجام چه كارهايي مجاز است.
ضمن اينكه دلتان ميخواهد انتخابهايتان را براساس محدوديتهايتان تنظيم كنيد چون اين كار به شما احساس امنيت ميدهد. اين موضوع هنگام ورود به يك شرايط تازه برايتان بيشتر اهميت دارد. از اينكه بدانيد شما جزئي از مجموعه بزرگتري هستيد خوشحال ميشويد. شايد هم در گذشته هنگام داشتن استقلال يا ماجراجويي دچار حادثه شده يا اتفاق بدي برايتان پيش آمده و به همين دليل محافظهكار بودن را در پيش گرفتهايد. توصيه به شما اين است كه كمي از اين زندگي كليشهاي بيرون بياييد. بهطور مثال به پارك جنگلي برويد و مسيرهاي ناشناخته را جستوجو كنيد، غذاهاي جديدي را امتحان كنيد و خودتان را نسبت به تجربيات تازه مشتاق نشان دهيد.
محدوديتهاي ذهنتان را بشكنيد
بعضي از افراد هستند كه اعتماد به نفس زيادي ندارند و تواناييهاي شان را خوب نميشناسند. اين افراد در موقعيتهاي مختلف ممكن است خودشان را محدود كنند و از مواجهه با شرايط جديد زندگي طفره بروند در صورتي كه اگر نسبت به خودشان باور درستي داشته باشند نيروي خوبي پيدا ميكنند تا در زمينههاي كاري، مالي و زندگي شخصي به موفقيتهاي چشمگيري برسند و پلههاي ترقي را يكي يكي طي كنند؛ پس محدوديتهاي ذهنتان را بشكنيد و نسبت به اهدافتان طرز فكر مثبتي داشته باشيد و منفينگري را دور بريزيد.
استقلالطلبي از كجا شروع ميشود؟
اگر در دوران كودكي حس استقلالطلبي به خوبي شكل بگيرد افراد در دورههاي بعدي زندگيشان كمتر دچار مشكل ميشوند و ميتوانند رفتار متعادلتري در پيش بگيرند.
سن استقلال بچهها سه سالگي است اما بايد بچه از قبل آموزشهاي لازم را ديده باشد؛ ضمن اينكه بايد براي استقلال دادن به او از جاهاي كوچك شروع كنيد. مادر بايد كاملا بر او نظارت داشته باشد؛ مثلا پارك كه ميرويد خودتان روي يك نيمكت كه جاي مناسبي دارد و از آنجا ميتوانيد فرزندتان را ببينيد، بنشينيد و به او بگوييد كه خودش ميتواند روي كوچكترين سرسره بنشيند.
اين اولين زمان استقلال كودك است به شرطي كه رعايت نظم و اصول مراقبت از خود را به او آموخته باشيد؛ به هر حال والدين و مربيان بايد بتوانند با تكنيكهايي بچهها را كنترل و از بروز اتفاق ناگوار جلوگيري كنند اما زيادهروي در اين موضوع ميتواند حس استقلالطلبي و آزادي كودك را تحت تاثير قرار دهد و او را در بزرگسالي به فردي منفعل و تابع تبديل كند.