طلاق بيشتر ريشه در چه مشكلاتي دارد؟

فاكتورهايي وجود دارند كه اگر در نامزدي با آنها مواجه شويد، هر چه سريع تر بايد نامزدي را به پايان برسانيد يا با كمك يك مشاور در پي حل مشكل باشيد. در غير اين صورت، اگر با همين فرمان جلو برويد، خيلي زود طلاق سرنوشت شما خواهد شد.

فاكتورهايي وجود دارند كه اگر در نامزدي با آنها مواجه شويد، هر چه سريع تر بايد نامزدي را به پايان برسانيد يا با كمك يك مشاور در پي حل مشكل باشيد. در غير اين صورت، اگر با همين فرمان جلو برويد، خيلي زود طلاق سرنوشت شما خواهد شد.

اختلال جنسي
رابطه جنسي چيزي فراتر از يك ارتباط فيزيكي است. اين رابطه مثل چسبي است كه همه اجزاي يك زندگي مشترك را به هم متصل مي كند و اگر ايراد داشته باشد، باعث از هم پاشيدگي زندگي زن و مرد مي شود. دوران نامزدي و عقد، فرصتي براي تشخيص اختلالات جنسي است. در اين زمان شما مي توانيد سرد مزاجي، پرخاشگري جنسي، اعتياد جنسي يا اختلالات فيزيولوژيك طرف مقابل را بشناسيد. اختلالات جنسي دو گونه اند. برخي درمان دارند و برخي نه. اگر با چنين موردي مواجه شديد، به پزشك متخصص يا روانپزشك مراجعه كنيد تا در صورت درمان پذير بودن، مشكل را برطرف كند. در غير اين صورت، ادامه دادن نامزدي و برنامه ريزي براي ازدواج به صلاح نيست.

اعتياد
هميشه شنيده ايم كه اعتياد بلاي خانمان سوز است. بله اين دقيقا بهترين تعبيري است كه مي توان براي اعتياد به كار برد. فرد معتاد حتي اگر با انگيزه دروني ترك كرده باشد، بايد ۵سال راكاملا پاك بگذراند تا بتوان گفت اجازه ازدواج دارد. اگر طرف مقابلتان اعتياد دارد (به هر چيزي، از الكل گرفته تا مواد مخدر سنتي، مواد مخدر صنعتي و...) با او ازدواج نكنيد و وعده ندهيد كه بعد از تركش با او ازدواج خواهيد كرد.

ناپختگي
ناپختگي به معني نداشتن بلوغ است. براي ازدواج نياز است كه هر دو طرف به بلوغ جنسي، بلوغ عاطفي، بلوغ اجتماعي و بلوغ اقتصادي رسيده باشند. هر كدام از اين بلوغ ها كه نباشد، يك جاي كار مي لنگد. فرد ناپخته كسي است كه بچگانه رفتار مي كند، استقلال فكري ندارد، از نظر مالي وابسته است و هويتش اجتماعي اش شكل نگرفته و نمي داند چه كاره است و مي خواهد در دنيا چه كاري انجام دهد. اگر طرفتان آدم نابالغ و ناپخته اي است و شما اين را بعد از نامزدي فهميده ايد، منتظر نمانيد تا كم كم پخته شود. اين فرايند ممكن است خيلي طولاني شود. خودتان را مجبور به صبوري بيشتر و سكوت و فداكاري نكنيد. به جاي آن، اين نامزدي را خاتمه دهيد. زندگي با يك فرد نابالغ، به معني جنگ و جدال هاي هر روزه، خودخوري كردن، سردي و طلاق عاطفي است.

پرونده هاي باز
كسي كه در زندگي اش پرونده هاي باز، زخم هاي درمان نشده و گره هاي باز نشده داشته باشد، نمي تواند انتخاب درستي براي ازدواج انجام دهد. چنين فردي، هر قدمي كه بردارد براي التيام اين زخم ها و در راستاي پرونده هاي قبلي است. نمونه اين افراد، كساني هستند كه يك رابطه عاطفي شكست خورده در پرونده شان دارند و هنوز نتوانسته اند آن را فراموش كنند يا براي تسكين آن، به يك رابطه ديگر روي آورده اند. كسي كه از يك شكست شغلي برمي گردد، كسي كه همه سرمايه خود را باخته و هنوز افسرده است، كسي كه در كودكي اش گير كرده و هنوز از ناكامي هاي بچگي اش رنج مي كشد، نمي تواند همسر مناسبي باشد.

در دسترس نبودن
شما ازدواج مي كنيد تا تكيه گاه عاطفي و احساسي پيدا كنيد. تا كسي حمايت تان كند، همراه و همپاي تان باشد، هدف مشترك داشته باشيد و با هم براي رسيدن به آن تلاش كنيد... اما اگر شريك تان فردي دور از دسترس شما باشد، اساسا معناي اشتراك در اين ازدواج از بين مي رود. در دسترس نبودن هم فيزيكي است و هم عاطفي.

كسي كه دور از شما كار و زندگي مي كند، كسي كه هر وقت به او نياز داريد حضور ندارد، كسي كه در زندگي شما را تنها مي گذارد، يعني از نظر فيزيكي در دسترس تان نيست. اما به جز اين، افرادي هم هستند كه از نظر عاطفي در دسترس نيستند. يعني شما به احساسات شان، افكار و درونيات شان راه نداريد. در مقابل تان بسته رفتار مي كنند. سر از كارشان در نمي آوريد و شما را در هيچ كاري مشاركت نمي دهند و برايشان اهميتي هم ندارد كه از احساسات و كارهاي شما سر در بياورند. اين ها نه با شما، نه با هيچ كس ديگر نمي توانند زندگي مشترك خوبي بسازند. از اين افراد دوري كنيد.

خشم
همه افراد خشمگين مي شوند اما آنهايي كه بيشتر و سريعتر از ديگران خشمگين مي شوند، هر موضوعي براي آنها با عصبانيت همراه است و اولين گزينه شان در مواجهه با مشكلات، داد و قال و خشم و تخريبگري است، نمي توانند همسر خوبي باشند و اگر روزي با آنها وارد زندگي مشترك شويد، دير يا زود كارتان به جدايي مي كشد. كنترل خشم يكي از اولين مهارت هايي است كه هر فردي بايد كسب كند. اگر شريك آينده زندگي شما از يادگيري اين مهارت سر باز مي زند، اگر مي خواهد با داد و فرياد كردن همه را بترساند يا باج بگيرد و سكوت را به شما تحميل كند، از ازدواج با او منصرف شويد. چون اين ويژگي به تنهايي براي ذله كردن شما و جدا شدنتان كافيست.

كنترلگري
در يك رابطه سالم، هيچ كدام از زن و مرد خود را طرف غالب، محق و برتر رابطه نمي دانند. اما در يك رابطه بيمار، يكي هميشه به ديگري شك دارد و در حال كنترل كردن او است، مي خواهد او را آن طور كه خودش مي خواهد تربيت كند يا آنچه را كه خودش مي پسندد به او تحميل كند. كنترل گري چه از جانب مرد باشد و چه زن، تخريبگر يك رابطه است و نتيجه اي جز از هم پاشيدن زندگي مشترك ندارد.
منبع: تبيان