چهارشنبه ۲۵ آذر ۹۴ | ۰۹:۰۰ ۲۰۰ بازديد
يك پيرمرد خيّر، براي عبور و مرور راحتتر كهنسالان، معلولان و جانبازان، بصورت رايگان بر روي جويهاي آب، پل ميسازد.
وب سايت عصرايران : با انتشار اين خبر به نقل از گروه طهروني در تلگرام، آورده است: حاج قنبر 88 ساله است. اين روزها سراغش را بايد در حوالي خيابان شريعتي و شهيد رجايي و دهيار منطقه 18 گرفت. يك گاري دستي دارد كه با آن سيمان و كاشي و ماسه و ابزار بنايي را از اين كوچه و به آن كوچه حمل ميكند.
خودش ميگويد: در اين محله جوي آب بزرگ كه پل نداشته باشد زياد داريم و عبور و مرور كهنسالان و معلولان و جانبازان سخت است. به همين دليل تصميم گرفتم كار ساخت پل را شروع كنم. خدا را شكر حالا اين مشكل در بسياري از كوچه و خيابانهاي محل رفع شده است.
هر روز در كوچه و پسكوچههاي محل گشت ميزند و هرجا نياز به پل داشته باشد آستين بالا ميزند و خودش پل درست ميكند. ميگويد: اوايل خودم سيمان و ماسه تهيه ميكردم و حالا اهالي هم كمكم ميكنند.
او تا امروز 50 پل در حوالي خيابانهاي شهيد رجايي و شريعتي ساخته است. ميگويد: مشكل اهالي، مشكل من است و هر كاري از دستم بر بيايد انجام ميدهم.
فاطمه شيرخانلو از پدر ميگويد: هر بار از خانه بيرون ميرود نگران ميشويم. او يكبار هم سكته كرده است، اما با عشق و علاقه كار ميكند. خيلي وقتها كنار پلهاي ساختهشدهاش ميايستد تا سيمان خشك شود و هدر نرود.
او از سفر كربلاي حاج قنبر ميگويد كه آنجا هم دغدغه كار بنايي داشت و هركاري از دستش برميآمد انجام ميداد. ميگويد قبل از اين كار، قرآنهاي مساجد را جمع و در خانه آنها را صحافي ميكرد تا مانند روز اول نو شوند.
خودش ميگويد: در اين محله جوي آب بزرگ كه پل نداشته باشد زياد داريم و عبور و مرور كهنسالان و معلولان و جانبازان سخت است. به همين دليل تصميم گرفتم كار ساخت پل را شروع كنم. خدا را شكر حالا اين مشكل در بسياري از كوچه و خيابانهاي محل رفع شده است.
هر روز در كوچه و پسكوچههاي محل گشت ميزند و هرجا نياز به پل داشته باشد آستين بالا ميزند و خودش پل درست ميكند. ميگويد: اوايل خودم سيمان و ماسه تهيه ميكردم و حالا اهالي هم كمكم ميكنند.

او تا امروز 50 پل در حوالي خيابانهاي شهيد رجايي و شريعتي ساخته است. ميگويد: مشكل اهالي، مشكل من است و هر كاري از دستم بر بيايد انجام ميدهم.
فاطمه شيرخانلو از پدر ميگويد: هر بار از خانه بيرون ميرود نگران ميشويم. او يكبار هم سكته كرده است، اما با عشق و علاقه كار ميكند. خيلي وقتها كنار پلهاي ساختهشدهاش ميايستد تا سيمان خشك شود و هدر نرود.
او از سفر كربلاي حاج قنبر ميگويد كه آنجا هم دغدغه كار بنايي داشت و هركاري از دستش برميآمد انجام ميداد. ميگويد قبل از اين كار، قرآنهاي مساجد را جمع و در خانه آنها را صحافي ميكرد تا مانند روز اول نو شوند.