چهارشنبه ۱۸ آذر ۹۴ | ۱۰:۴۹ ۲۳۷ بازديد
دلايل بسياري در كتابهاي روايي و تاريخي، اعم از شيعه و اهل سنت وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر اكرم(ص) را تأييد مينمايد و در ادامه گزارش آنها را بررسي خواهيم كرد.
آفتاب : باشگاه خبرنگاران نوشت: دلايل بسياري از كتابهاي روايي و تاريخي؛ اعم از شيعه و اهل سنت وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر اكرم(ص) را تأييد مينمايد، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه اگر شهادت را همانند آنچه قرآن كريم بيان فرموده؛ به معناي كشته شدن در راه خدا و رسول تعريف نماييم، بديهي است كه مقام و منزلت شخصي "پيامبر" كه كشته شدن در راه اطاعت او شهادت است، به مراتب بالاتر از مقام شهيدان خواهد بود، هرچند كه آن مرد الاهي با مرگ طبيعي از دنيا رحلت نموده باشند.
1. آيا دليل قابل اعتمادي از كتب شيعه و اهل سنت، مبني بر شهادت پيامبر اكرم (ص) ميتوان يافت، علاوه بر آن، كيفيت شهادت ايشان چگونه بوده است؟
2. آيا بر فرض اينكه پيامبر(ص) به شهادت نرسيده باشند، اين موضوع از ارج و قرب ايشان نزد پروردگار خواهد كاست؟!
در ارتباط با بخش اول، بايد گفت كه دلايل بسياري وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر(ص) را تأييد مينمايند. اين دلايل و روايات، از تواتر معنوي برخوردارند؛ يعني هرچند كه الفاظ و توصيفات آنها كاملاً با يكديگر مشابه نيستند، اما از مجموع آنها، ميتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اكنون به تعدادي از اين روايات با استناد به منابع فريقين اشاره مينماييم.
الف. كتابهاي شيعه
روايت اول: امام صادق(ع) ميفرمايند: از آنجا كه پيامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست ميداشتند، يك زن يهودي با اطلاع از اين موضوع ايشان را با اين بخش از گوسفند مسموم نمودند.[1] در اين روايت، به مسموميت پيامبر(ص) تصريح شده، اما در آن اشارهاي نشده است كه آيا ايشان بر اثر اين سم به شهادت رسيدند يا خير؟
روايت دوم: امام صادق(ع) فرمودند: پيامبر اكرم(ص) در جريان جنگ خيبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بيان فرمودند كه لقمهاي كه آن روز در خيبر تناول نمودم، اكنون اعضاي بدنم را نابود نموده است و هيچ پيامبر و جانشين پيامبري نيست، مگر اينكه با شهادت از دنيا ميرود.[2] در اين روايت، علاوه بر تصريح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ايشان در پي مسموميت، به اصلي كلي نيز اشاره ميشود كه مرگ تمام پيامبران و اوصيا با شهادت بوده و هيچكدام، با مرگ طبيعي از دنيا نميروند! روايات ديگري نيز وجود دارد كه اين اصل كلي را تقويت مينمايد.[3] بسياري از دانشمندان شيعه، با استفاده از اين اصل كلي، نيازي به جستوجوي مورد به مورد را در ارتباط با چگونگي شهادت هر كدام از معصومان(ع) احساس نميكنند.[4] بر اين اساس، هر چند دليل متقني بر شهادت پيامبر(ص) نيز ارائه نشود، باز هم ميتوان معتقد بود كه رحلت ايشان طبيعي نبوده است!
ب. كتابهاي اهل سنت
تنها شيعيان نيستند كه معتقد به شهادت پيامبر اسلام(ص) هستند، بلكه روايات فراواني در صحاح و ديگر كتابهاي اهل سنت وجود دارد كه همين موضوع را تأييد مينمايد كه به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره ميشود.
روايت اول: در معتبرترين كتاب اهل سنت، نقل شده است؛ پيامبر(ص) در بيماري منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: من همواره درد ناشي از غذاي مسمومي را كه در خيبر تناول نمودهام، در بدنم احساس ميكردم و اكنون گويا وقت آن فرا رسيده كه آن سم، مرا از پاي درآورد.[5] همين موضوع در سنن دارمي نيز بيان شده است. علاوه بر اينكه در اين كتاب، به شهادت برخي از ياران پيامبر(ص)، بر اثر تناول همان غذاي مسموم نيز اشاره شده است.[6]
روايت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرايي را بيان مينمايد كه طي آن، بانويي به نام ام مبشر كه فرزندش به دليل خوردن غذاي مسموم در كنار پيامبر(ص)، به شهادت رسيده بود؛ در ايام بيماري ايشان به عيادتشان آمده و اظهار داشتند كه من احتمال قوي ميدهم كه بيماري شما ناشي از همان غذاي مسمومي باشد كه فرزندم نيز به همين دليل به شهادت رسيد! پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند كه من نيز دليلي به غير از مسموميت، براي بيماري خويش نميبينم و گويا نزديك است كه مرا از پاي در آورد.[7] مرحوم مجلسي نيز با نقل روايتي؛ تقريبا مشابه با اين روايت بيان نموده كه به همين دليل است كه مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضيلت نبوت كه به پيامبر(ص) هديه شده، ايشان به فوز شهادت نيز نائل آمدهاند.[8]
روايت سوم: محمد بن سعد؛ از قديميترين مورخان مسلمان ماجراي مسموميت پيامبر اكرم(ص) را اينگونه نقل مينمايد:
هنگامي كه پيامبر(ص)، خيبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادي برگشت، زني يهودي به نام زينب كه برادر زادۀ مرحب بود كه در جنگ خيبر كشته شد، از ديگران پرسش مينمود كه پيامبر(ص) كدام بخش از گوسفند را بيشتر دوست ميدارد؟ و پاسخ شنيد كه سر دست آنرا. سپس آن زن، گوسفندي را ذبح و تكه تكه نمود و بعد از مشورت با يهوديان در مورد انواع سمها، سمي كه تمام آنان معتقد بودند، كسي از آن جان سالم به در نميبرد را، انتخاب نموده و اعضاي گوسفند و بيشتر از همه جا، سردستها را مسموم نمود. هنگامي كه آفتاب غروب نموده و پيامبر نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن يهودي را ديدند كه همچنان نشسته است! پيامبر(ص) دليل آنرا پرسيدند و او جواب داد كه هديهاي برايتان آوردم! پيامبر با قبول هديه، به همراه يارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند ... بعد از مدتي، پيامبر(ص) فرمودند كه دست نگه داريد! گويا اين گوسفند مسموم است! مؤلف كتاب، سپس نتيجه ميگيرد كه شهادت پيامبر به همين دليل بوده است.[9]
بدين ترتيب، از مجموع روايات نقل شده در كتب شيعه و اهل سنت، ميتوان نظريۀ شهادت ناشي از مسموميت پيامبر(ص) را تقويت نمود كه در قريب به اتفاق اين روايات، زمان مسموميت ايشان، همزمان با جنگ خيبر و توسط زني يهودي بيان شده است.
البته برخي نقلهاي ضعيف ديگري نيز وجود دارد كه كيفيت شهادت پيامبر(ص) و عامل شهادت ايشان را به گونهاي ديگر توصيف مينمايد كه اثري از اين دسته روايات در كتب معتبر وجود نداشته و به همين دليل، نميتوان بدانها استناد نمود.
اما با اين وجود، بايد گفت موضوع شهادت پيامبر(ص)، از اصول دين و يا بديهيات آن نبوده كه ايمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انكار آن، موجب خروج از دين شود و به همين دليل نيز، تعداد اندكي از مسلمانان، در شهادت پيامبر ترديد نموده و رحلت ايشان را ناشي از عاملي طبيعي؛ مانند بيماري ذات الجنب (سينه پهلو) و يا تب شديد دانستهاند،[10] با اينكه خود پيامبر تأكيد نموده بود كه من به برخي از اين بيماريها هرگز مبتلا نخواهم شد![11]
اما در هر صورت؛ چه اين مرد بزرگ الاهي به شهادت رسيده باشند، و چه با مرگ طبيعي از دنيا رفته باشند، بايد بدانيم كه مقام ايشان، بسيار بالاتر و برتر از شهداي ديگر است؛ زيرا خداوند در قرآن كريم، اولاً: جايگاه پيامبران را بالاتر از شهدا بيان كرده است،[12] ثانياً: شهيدان به دليل اينكه در راه خدا و با پيروي از رسول او، جان خود را از دست دادهاند. نزد خداوند قرب و منزلت كسب ميكنند؛ بديهي است كه اگر خداوند، شهدا را به دليل پيروي از پيامبران، شايسته رحمت و ثواب بينهايت بداند، بايد خود پيامبران از مقامي بسيار والاتر و برتر برخوردار باشند. بنابراين پيامبر ما -آن مرادي كه تمام زندگي خود را وقف تلاش در راه خدا نموده تا حدي كه مريدان او چنين منزلتي در درگاه الاهي پيدا كردند- نه تنها از آن منزلت بينصيب نيست، بلكه از مقامي بسيار والاتر و برتر برخوردار است.
منابع:
[1]. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج 6، ص 315، ح 3، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ش.
[2]. محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 503، كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، 1404 ق.
[3]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 216، ح 18 و ج 44، ص 271، روايت 4، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق.
[4]. همان، ج 27، ص 209، ح 7.
[5]. صحيح بخاري، ج 5، ص 137، دار الفكر، بيروت، 1401 ق.
[6]. سنن دارمي، ج 1، ص 33، مطبعة الاعتدال، دمشق.
[7]. مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 18، دار صادر، بيروت.
[8]. بحار الانوار، ج 21، ص 7.
[9]. محمد بن سعد، الطبقات الكبري، ج 2، ص 202 – 201، دار صادر، بيروت.
[10]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 266، كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، 1404 ق.
[11]. همان، ج 13، ص 31؛ كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج 8، ص 193، ح 229.
[12]. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»، نساء، 69. ر. ك: ترجمه الميزان، ج 4، ص 652؛ تفسير نمونه، ج 3، ص 460.
1. آيا دليل قابل اعتمادي از كتب شيعه و اهل سنت، مبني بر شهادت پيامبر اكرم (ص) ميتوان يافت، علاوه بر آن، كيفيت شهادت ايشان چگونه بوده است؟
2. آيا بر فرض اينكه پيامبر(ص) به شهادت نرسيده باشند، اين موضوع از ارج و قرب ايشان نزد پروردگار خواهد كاست؟!
در ارتباط با بخش اول، بايد گفت كه دلايل بسياري وجود دارد كه شهادت ناشي از مسموميت پيامبر(ص) را تأييد مينمايند. اين دلايل و روايات، از تواتر معنوي برخوردارند؛ يعني هرچند كه الفاظ و توصيفات آنها كاملاً با يكديگر مشابه نيستند، اما از مجموع آنها، ميتوان موضوع مورد بحث را ثابت نمود. اكنون به تعدادي از اين روايات با استناد به منابع فريقين اشاره مينماييم.
الف. كتابهاي شيعه
روايت اول: امام صادق(ع) ميفرمايند: از آنجا كه پيامبر اسلام(ص)، ذراع(سر دست) گوسفند، را دوست ميداشتند، يك زن يهودي با اطلاع از اين موضوع ايشان را با اين بخش از گوسفند مسموم نمودند.[1] در اين روايت، به مسموميت پيامبر(ص) تصريح شده، اما در آن اشارهاي نشده است كه آيا ايشان بر اثر اين سم به شهادت رسيدند يا خير؟
روايت دوم: امام صادق(ع) فرمودند: پيامبر اكرم(ص) در جريان جنگ خيبر مسموم شده و هنگام رحلتشان بيان فرمودند كه لقمهاي كه آن روز در خيبر تناول نمودم، اكنون اعضاي بدنم را نابود نموده است و هيچ پيامبر و جانشين پيامبري نيست، مگر اينكه با شهادت از دنيا ميرود.[2] در اين روايت، علاوه بر تصريح به مسموم شدن رسول خدا(ص) و شهادت ايشان در پي مسموميت، به اصلي كلي نيز اشاره ميشود كه مرگ تمام پيامبران و اوصيا با شهادت بوده و هيچكدام، با مرگ طبيعي از دنيا نميروند! روايات ديگري نيز وجود دارد كه اين اصل كلي را تقويت مينمايد.[3] بسياري از دانشمندان شيعه، با استفاده از اين اصل كلي، نيازي به جستوجوي مورد به مورد را در ارتباط با چگونگي شهادت هر كدام از معصومان(ع) احساس نميكنند.[4] بر اين اساس، هر چند دليل متقني بر شهادت پيامبر(ص) نيز ارائه نشود، باز هم ميتوان معتقد بود كه رحلت ايشان طبيعي نبوده است!
ب. كتابهاي اهل سنت
تنها شيعيان نيستند كه معتقد به شهادت پيامبر اسلام(ص) هستند، بلكه روايات فراواني در صحاح و ديگر كتابهاي اهل سنت وجود دارد كه همين موضوع را تأييد مينمايد كه به عنوان نمونه، به دو مورد آن اشاره ميشود.
روايت اول: در معتبرترين كتاب اهل سنت، نقل شده است؛ پيامبر(ص) در بيماري منجر به رحلتشان، خطاب به همسرشان عائشه فرمودند: من همواره درد ناشي از غذاي مسمومي را كه در خيبر تناول نمودهام، در بدنم احساس ميكردم و اكنون گويا وقت آن فرا رسيده كه آن سم، مرا از پاي درآورد.[5] همين موضوع در سنن دارمي نيز بيان شده است. علاوه بر اينكه در اين كتاب، به شهادت برخي از ياران پيامبر(ص)، بر اثر تناول همان غذاي مسموم نيز اشاره شده است.[6]
روايت دوم: احمد بن حنبل در مسند خود، ماجرايي را بيان مينمايد كه طي آن، بانويي به نام ام مبشر كه فرزندش به دليل خوردن غذاي مسموم در كنار پيامبر(ص)، به شهادت رسيده بود؛ در ايام بيماري ايشان به عيادتشان آمده و اظهار داشتند كه من احتمال قوي ميدهم كه بيماري شما ناشي از همان غذاي مسمومي باشد كه فرزندم نيز به همين دليل به شهادت رسيد! پيامبر(ص) در پاسخ فرمودند كه من نيز دليلي به غير از مسموميت، براي بيماري خويش نميبينم و گويا نزديك است كه مرا از پاي در آورد.[7] مرحوم مجلسي نيز با نقل روايتي؛ تقريبا مشابه با اين روايت بيان نموده كه به همين دليل است كه مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضيلت نبوت كه به پيامبر(ص) هديه شده، ايشان به فوز شهادت نيز نائل آمدهاند.[8]
روايت سوم: محمد بن سعد؛ از قديميترين مورخان مسلمان ماجراي مسموميت پيامبر اكرم(ص) را اينگونه نقل مينمايد:
هنگامي كه پيامبر(ص)، خيبر را فتح نموده و اوضاع به حالت عادي برگشت، زني يهودي به نام زينب كه برادر زادۀ مرحب بود كه در جنگ خيبر كشته شد، از ديگران پرسش مينمود كه پيامبر(ص) كدام بخش از گوسفند را بيشتر دوست ميدارد؟ و پاسخ شنيد كه سر دست آنرا. سپس آن زن، گوسفندي را ذبح و تكه تكه نمود و بعد از مشورت با يهوديان در مورد انواع سمها، سمي كه تمام آنان معتقد بودند، كسي از آن جان سالم به در نميبرد را، انتخاب نموده و اعضاي گوسفند و بيشتر از همه جا، سردستها را مسموم نمود. هنگامي كه آفتاب غروب نموده و پيامبر نماز مغرب را به جماعت اقامه فرموده و در حال برگشت بودند، آن زن يهودي را ديدند كه همچنان نشسته است! پيامبر(ص) دليل آنرا پرسيدند و او جواب داد كه هديهاي برايتان آوردم! پيامبر با قبول هديه، به همراه يارانش بر سر سفره نشسته و مشغول تناول غذا شدند ... بعد از مدتي، پيامبر(ص) فرمودند كه دست نگه داريد! گويا اين گوسفند مسموم است! مؤلف كتاب، سپس نتيجه ميگيرد كه شهادت پيامبر به همين دليل بوده است.[9]
بدين ترتيب، از مجموع روايات نقل شده در كتب شيعه و اهل سنت، ميتوان نظريۀ شهادت ناشي از مسموميت پيامبر(ص) را تقويت نمود كه در قريب به اتفاق اين روايات، زمان مسموميت ايشان، همزمان با جنگ خيبر و توسط زني يهودي بيان شده است.
البته برخي نقلهاي ضعيف ديگري نيز وجود دارد كه كيفيت شهادت پيامبر(ص) و عامل شهادت ايشان را به گونهاي ديگر توصيف مينمايد كه اثري از اين دسته روايات در كتب معتبر وجود نداشته و به همين دليل، نميتوان بدانها استناد نمود.
اما با اين وجود، بايد گفت موضوع شهادت پيامبر(ص)، از اصول دين و يا بديهيات آن نبوده كه ايمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انكار آن، موجب خروج از دين شود و به همين دليل نيز، تعداد اندكي از مسلمانان، در شهادت پيامبر ترديد نموده و رحلت ايشان را ناشي از عاملي طبيعي؛ مانند بيماري ذات الجنب (سينه پهلو) و يا تب شديد دانستهاند،[10] با اينكه خود پيامبر تأكيد نموده بود كه من به برخي از اين بيماريها هرگز مبتلا نخواهم شد![11]
اما در هر صورت؛ چه اين مرد بزرگ الاهي به شهادت رسيده باشند، و چه با مرگ طبيعي از دنيا رفته باشند، بايد بدانيم كه مقام ايشان، بسيار بالاتر و برتر از شهداي ديگر است؛ زيرا خداوند در قرآن كريم، اولاً: جايگاه پيامبران را بالاتر از شهدا بيان كرده است،[12] ثانياً: شهيدان به دليل اينكه در راه خدا و با پيروي از رسول او، جان خود را از دست دادهاند. نزد خداوند قرب و منزلت كسب ميكنند؛ بديهي است كه اگر خداوند، شهدا را به دليل پيروي از پيامبران، شايسته رحمت و ثواب بينهايت بداند، بايد خود پيامبران از مقامي بسيار والاتر و برتر برخوردار باشند. بنابراين پيامبر ما -آن مرادي كه تمام زندگي خود را وقف تلاش در راه خدا نموده تا حدي كه مريدان او چنين منزلتي در درگاه الاهي پيدا كردند- نه تنها از آن منزلت بينصيب نيست، بلكه از مقامي بسيار والاتر و برتر برخوردار است.
منابع:
[1]. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج 6، ص 315، ح 3، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ش.
[2]. محمد بن حسن بن فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج 1، ص 503، كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، 1404 ق.
[3]. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 27، ص 216، ح 18 و ج 44، ص 271، روايت 4، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1404 ق.
[4]. همان، ج 27، ص 209، ح 7.
[5]. صحيح بخاري، ج 5، ص 137، دار الفكر، بيروت، 1401 ق.
[6]. سنن دارمي، ج 1، ص 33، مطبعة الاعتدال، دمشق.
[7]. مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 18، دار صادر، بيروت.
[8]. بحار الانوار، ج 21، ص 7.
[9]. محمد بن سعد، الطبقات الكبري، ج 2، ص 202 – 201، دار صادر، بيروت.
[10]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج 10، ص 266، كتابخانه آيت الله مرعشي، قم، 1404 ق.
[11]. همان، ج 13، ص 31؛ كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج 8، ص 193، ح 229.
[12]. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»، نساء، 69. ر. ك: ترجمه الميزان، ج 4، ص 652؛ تفسير نمونه، ج 3، ص 460.