سلام خوش آمديد - وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده كانون اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

يك صبحانه گياهي انرژي بخش

۳۲۳ بازديد

يك صبحانه گياهي انرژي بخش



طرز تهيه صبحانه گياهي انرژي بخش, طرز تهيه صبحانه انرژي بخش

 

اين يك صبحانه لذيذ ، پرانرژي و خوشمزه مي باشد كه سرشار از پروتئين و چربي هاي سالم و مفيد براي قلب است ، از اين صبحانه ساده تر و لذيذتر نمي توانيد درست كنيد.

اگر معمولا آنقدر عجله داريد كه وقت نمي كنيد صبحانه اي مغذي بخوريد  و يا به دنبال يك طعم جديد هستيد اين صبحانه خوشمزه را حتما امتحان كنيد كه علاوه بر كمك به سلامتي قلبتان ، به دليل سرشار بودن از فيبر به كنترل وزنتان هم كمك مي كند .

(اين مواد براي ۱۶ لقمه كافيست و براي هرنفر تقريبا ۲ لقمه)


مواد لازم :

جو پخته شده  ۱ فنجان
 آرد بادام  ۱/۲ فنجان
 آلبالو خشك يا كرن بري ۳/۱ فنجان
* كره بادام زميني طبيعي  ۲/۱ فنجان
پودر كاكائو با كيفيت خوب ۱ قاشق غذاخوري
عسل ۳ قاشق غذاخوري
وانيل ۱ قاشق چاي خوري

* كره بادام زميني طبيعي يا كره اي ازآجيلهاي مورد علاقتان

 

طرز تهيه :
تمام مواد بالا را در يك كاسه بريزيد و آنها را خوب مخلوط كنيد . حالا آنها را به صورت گلوله هاي كوچك در آوريد ( به اندازه ۱ اسكوپ ) و در يخچال قرار دهيد تا آماده شود و بعد نوش جان كنيد و از آن لذت ببريد !

 

طرز تهيه صبحانه گياهي انرژي بخش, طرز تهيه صبحانه انرژي بخش

دعاهاي وقت بيرون آمدن از منزل

۲۳۹ بازديد

دعاهاي وقت بيرون آمدن از منزل



دعاي بيرون رفتن از خانه

اسلام براى ورود به منزل و خروج از آن آداب مهمى دارد كه رعايت آن بر هر فردي لازم است

 

اسلام براى ورود به منزل و خروج از آن آداب مهمى دارد كه رعايت آن آداب بر هر فرد مسلمانى لازم است .

چند دعايي كه هنگام بيرون ‏آمدن از خانه خوانده مي شود

 

اول: اسلام براى ورود به منزل و خروج از آن آداب مهمى دارد كه رعايت آن آداب بر هر فرد مسلمانى لازم است. اميرالمؤمنين عليه السلام مى ‏فرمايد : هرگاه يكى از شما داخل در خانه خود شد، بر اهل خانه سلام كند، اگر نبودند ، بگويد : سلام بر ما از جانب پروردگار و نيز سوره اخلاص را بخواند كه زُداينده فقر است‏ . در روايت مهمى آمده : وقتى قصد خروج از منزل كردى بگو :

بِسْمِ اللّهِ وَلا حَوْلَ ولا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ‏   به نام خداوند هيچ قدرت و قوتى نيست مگر با كمك خداوند ، واگذار مى‏ كنم كارهايم را بر خدا .

چون گفتى : «بسم اللّه»، ملكى مى ‏گويد : راهنمايى شدى ، چون گفتى : «لا حول و لا قوة الا باللّه»، مى ‏گويد : از هر شرى حفظ شدى ، چون گفتى : «توكلت على اللّه»، مى گويد. خداوند تو را كفايت كرد ؛ در اين حال است كه شيطان مى ‏گويد : چه كنم با بنده ‏اى كه راهنمايى شده و حفظ گرديده و او را كفايت كرده ‏اند . سپس «قل هو اللّه» را از جانب راست و چپ و روبرو و پشت سر و بالاى سر و زير پا بخوان كه در تمام روز در امان خدا باشى . و وقتى وارد منزل شدى ، بر اهل بيت خود سلام كن ، اگر نبودند بگو :

بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَالسَّلامُ عَلى‏ رَسُولِ اللّهِ وَالسَّلامُ عَلَيْنا وَعَلى‏ عِبادِ اللّهِ الصَّالِحينَ‏   به نام خداوند و سلام و درود بر فرستاده خداوند ، و سلام و درود بر ما و بر بندگان صالح خدا .

 

دوم: از حضرت امام صادق عليه السّلام‏ نقل شده است انسان زمانى كه خواست از خانه خارج شود، هنگام نيّت خروج سه مرتبه بگويد: اللّه اكبر و سه مرتبه


بِالِلَّهِ اَخْرُجُ وَ بِالِلَّهِ اَدْخُلُ وَ عَلَى الِلَّهِ اَتَوَكَّلُ
به كمك خدا بيرون ميروم، و به كمك خدا وارد مي شود، و بر خدا توكّل مي كنم.


آنگاه بگويد:


اَللّهُمَّ افْتَحْ لى فى وَجْهى هذا بِخَيْرٍ وَ اخْتِمْ لى بِخَيْرٍ وَقِنى شَرَّ كُلِّ دآبَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ
خدايا در اين روز به رويم بگشا به خير، و برايم پايان‏ بده به خير، و از شرّ هر جنبنده ‏اى تو كه گيرنده مهارش هستى حفظم كن، به درستى كه پرودرگارم بر راهى مستقيم است‏.


پيوسته در پناه خداى عزّ و جلّ باشد، تا به همان مكانى كه در آن بود بازگردد.  

 

سوم: امام محمد باقر عليه السلام مي فرمايند : هنگام خروج از منزل (براي رسيدن به مطلوب)
اين دعا را بخوان.

بِسم الله الرحمن الرحيم حَسْبي اللهُ تَوَكَّلْتُ عَلَي اللهِ اللهمَّ إنّي أسئلُكَ خَيْرَ اُموُري كُلّها و اعوذُ بِكَ مِنْ خِزْي الدّنْيا و عَذابِ الاخِرَةِ

چهارم : از امام زين العابدين عليه السّلام روايت شده است‏ كه به هنگام بيرون رفتن از در خانه بگويد:


بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ
به نام خدا، ايمان آوردم به خدا، و بر خدا توكل كردم.

   دعاي بيرون رفتن از خانه

دعاها يي كه هنگام بيرون ‏آمدن از خانه خوانده مي شوند

 
پنجم: از امام باقر عليه السّلام نقل شده است كه هركس زمانى كه از منزلش بيرون مي رود بگويد:
بِسْمِ اللَّهِ حَسْبِىَ اللَّهُ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ خَيْرَ اُمُورى كُلِّها وَ اَعُوذُبِكَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْيا وَ عَذابِ الاْخِرَةِ


به نام خدا، خدا مرا بس است، بر خدا توكل كردم، خدايا خير همه كارهايم را از تو مي خواهم، و از خارى دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مي آورم.


خدا آنچه از امر دنيا و آخرت او را اندوهگين مي سازد كفايت مي فرمايد.


ششم: از حضرت امام صادق عليه السّلام نقل شده است كه وقتى كه از منزل خود بيرون مي روى بگو:


بِسْمِ اللَّهِ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ لا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ خَيْرَ ما خَرَجْتُ لَهُ وَ اَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ ما خَرَجْتُ لَهُ اَللّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ اَتْمِمْ عَلَىَّ نِعْمَتَكَ وَاسْتَعْمِلْنى فى طاعَتِكَ وَاجْعَلْ رَغْبَتى فيما عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنى عَلى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
به نام خدا، توكّل كردم بر خدا، جنبش و نيرويى نيست مگر به خدا، خدايا، خير آنچه به خاطرش از خانه بيرون شدم‏ از تو مي خواهم، و از شرّ آنچه به خاطرش بيرون آمدم به تو پناه مي آورم، خدايا از فضلت بر من وسعت بخش، و نعمتت‏ را بر من كامل كن، و مرا در طاعتت به كار گير، و اشتياقم را در آنچه نزد توست قرار ده، و مرا بر آيينت و آيين رسولت بميران.


هفتم: از امام رضا عليه السّلام نقل شده است كه پدرم زمانى كه از منزل خارج‏ مي شد، اين كلمات را مي گفت:


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ خَرَجْتُ بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ لابِحَوْلٍ مِنّى وَ لا قُوَّتى بَلْ بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ يا رَبِّ مُتَعَرِّضاً لِرِزْقِكَ فَاْتِنى بِهِ فى عافِيَةٍ
به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانياش هميشگى است، خارج شدم به قوت و نيروى خدا، نه به قدرت و نيروي خويش، بلكه به قدرت و نيروى تو، اى پروردگارم روزيات را خواستارم، آن را در عين عافيت به من عنايت كن‏.


هشتم: از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده است كه هركه از منزلش بيرون مي رود، ده مرتبه سوره قل هو اللّه احد بخواند، پيوسته‏ در حفظ خداى عزّ و جل باشد، و تا به منزلش بازگردد، خدا از او محافظت نمايد.

 

نهم : امام باقر عليه السلام فرمود كسى كه اين دعا را هنگام خروج از منزل بخواند :
أَعُوذُ بِمَا عاذَتْ بِهِ مَلائِكَةُ اللّهِ وَرِسُولِهِ مِنْ شَرِّ هذَا الْيَوْمِ الْجَديدِ الَّذي إذا غابَتْ شَمْسُهُ لَمْ تَعُدْ، مِنْ شَرِّ نَفْسي وَمِنْ شَرِّ غَيْري وَمِنْ شَرِّ الشَّياطينِ وَمِنْ شَرِّ مَنْ نَصَبَ لِأَوْلِياءِ اللّهِ وَمِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَالإِنْسِ وَمِنْ شَرِّ السَّباعِ وَالْهَوامِ وَمِنْ شَرِّ رُكُوبِ الْمَحارِمِ كُلِّها، أُجيرُ نَفْسي مِنَ اللّهِ مِنْ كُلِّ سُوءٍ . پناه مى ‏برم به آنچه ملائكه خدا و رسولش به آن پناه بردند از شرّ اين روزى كه چون خورشيد غروب كند برنمى ‏گردد و از شرّ نفس خودم و ديگران و شياطين و دشمنان اولياى الهى و جن و انس و حيوانات وحشى و حشرات و محرّمات الهى ! پناه مى‏ برم به خداوند از تمام بدى‏ ها .

خدا او را مى ‏آمرزد و به او توجه مى‏ كند و مهم او را كفايت كرده و از بدى و شر او را نگهدارى مى‏ كند.


دهم : از امام هفتم عليه السّلام روايت شده است كه هرگاه‏ خواستي به سفر روى، بر در خانه‏ ات بايست، و سوره‏ هاى حمد و قل هو اللّه احد و قل اعو بربن النّاس و  قل اعوذ بربّ الفلق
را از پيش رو، و از طرف راست و چپ بخوان، آنگاه بگو:


اَللّهُمَّ احْفَظْنى وَاحْفَظْ ما مَعِىَ وَ سَلِّمْنى وَ سَلِّمْ ما مَعِىَ وَ بَلِّغْنى وَ بَلِّغْ ما مَعِىَ بَلاغاً حَسَناً
خدايا مرا و آنچه با من است حفظ كن، و مرا و آنچه با من است به سلامت دار، و مرا و آنچه با من است به نيكى برسان‏.


يازدهم: و نيز از آن حضرت روايت شده است كه هرگاه در سفر يا حضر [حضر يعنى ماندن در وطن، در مقابل سفر] از منزلت بيرون رفتى بگو:


بِسْمِ اللَّهِ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ ما شاءَ اللَّهُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ
به نام خدا، به خدا ايمان آوردم، و بر خدا توكل كردم، آنچه خدا خواست، جنبش و نيرويى نيست مگر به خدا.

 

گردآوري:بخش مذهبي بيتوته

 

كمال گرايي افراطي

۴۵۷ بازديد

كمال گرايي افراطي



كمال گرايي,افراد كمال گرا,ويژگي هاي شخصيتي افراد كمال گرا

آيا كاري را كه انجام مي دهيد بايد كامل و بي عيب و نقص باشد؟ و به خودتان و ديگران خيلي سخت مي گيريد ؟ شايد شما هم دچار كمال گرايي افراطي شديد!

اكثر ما راهِ رسيدن به مطلوب را گم كرده ايم و بسياري از ما نيز تسليم شده يم و هيچ تلاشي براي رسيدن به آن كمال مطلوب نمي كنيم. اما كمال گرايان با ايماني كه به كمال مطلق دارند، خاطر نشان مي كنند كه همه چيز مي تواند خيلي بهتر از آن چه هست ، باشد.

اما كمال گرايي افراطي يعني بي وقفه به دنبال هدفي مبهم دويدن و هميشه به دنبال بهترين ها بودن. اگر اين افراد به دنبال زندگي واقعي نباشند، تقاضاهاي بي پايان و راه حل هاي ناقص و موقتي شان ، هم خودشان را و هم ديگران را خسته مي كند و سرانجام از پا مي اندازد.
 
ويژگي هاي شخصيتي افراد كمال گرا
 
معيارهايشان بسيار سطح بالاست
معتقدند كه همه چيز بايد كامل و بي نقص باشد، به خودشان و ديگران سخت مي گيرند. فرقي نمي كند كه چه كار مي كنند. آشپزي ، ورزش يا كار . مهم اين است كه بايد آن را كامل و بدون كوچك ترين نقصي انجام دهند و اگر كمي كار ايراد داشته باشد احساس مي كنند شكست خورده اند. بنابراين هميشه فقط كارهايي را انجام مي دهند كه در آن مهارت دارند و دايره فعاليت هايشان محدود مي شود.

اين افراد اغلب زمينه اي خاص را براي رسيدن به حد مطلوب انتخاب مي كنند . مثلا بعضي از آن ها كمال گرايي را بر روي خانه ، همسر و فرزندانشان منعكس مي كنند و دسته ديگر بسيار مشكل پسند و ايرادگيرند و مي خواهند تمام كارها و وسائلشان بي نقص باشد: روابطشان، شغلشان، لباس هايشان ، جعبه ابزارشان و ماشينشان و ...
 
كمتر كسي به حد مطلوب آن ها مي رسد
براي آن ها هيچ كس آن طور كه بايد نيست.كمال گرايان هميشه قادرند به اندازه كافي از ديگران اشكال بگيرند، فرقي نمي كند كه طرف چه كسي باشد مهم اين است آن طور كه بايد نيست.
 
جذب كساني مي شوند كه بالقوه كمال گرا هستند
معمولا به سراغ كساني مي روند كه توانايي كمال گرا شدن را داشته باشند. اكثر كمال گرايان طرح به كمال رساندن همسر را دارند.
 
گرايش به ناراحتي و افسردگي دارند
به جاي اين كه از امكاناتي كه دارند لذت ببرند، غصه مي خورند كه چرا در زندگي به حد مطلوب خود نمي رسند و اين امر باعث مي شود كه هميشه تا حدي افسرده باشند.

چرا كمال گرا مي شوند؟
اكثر اين افراد داراي والديني هستند كه يكي كمال گراست و ديگري انساني مهار نشدني. براي مثال: معتاد به مواد مخدر. نتيجه رفتارهاي چنين والدين آشفته اي اين است كه دوران كودكي آن ها بسيار آشفته و بي نظم است و آن ها نيز به سوي كمال گرايي قدم بر مي دارند و تلاش مي كنند قسمت هايي از زندگي آشفته خود را به حد بسيار بالا و مطلوبي برسانند.

همه كمال گرايان داراي والديني كمال گرا نيستند . اكثر آن ها مجبورند در دوران كودكي نقش انساني بزرگ و جاافتاده را ايفا كنند. اين موضوع با مرگ يكي از والدين يا جدايي آن ها از يكديگر ، اعتياد آن ها ، توجه بيش از حدشان به كارهاي خارج از خانه و مبتلا شدن به بيماري هاي رواني رخ مي دهد و كودكان مجبورند جاي اين والدين را پر كنند.

فرق نمي كند كه كودك درگير كدام يك از موارد ذكر شده باشد ، مهم اين است كه او حس مي كند بايد فضاي خالي موجود را پر كند و مجبور مي شود در سنين كودكي نقش انساني بزرگ تر را بازي كند.
 
بايد بياموزند و به تعادل برسند
بايد بدانند كه همه انسان ها ناقص اند و اين امر شامل آن ها نيز مي شود. فرقي نمي كند كه چه قدر تلاش مي كنيد تا همه چيز را مرتب كنيد و به فكر همه كارها باشيد ، ديگران نمي توانند كامل باشند و شما فقط مسئول اعمال خودتان هستيد. به جاي اين كه به روابط خود به چشم طرح و پروژه و تعداد زيادي مسئوليت نگاه كنيد مي توانيد از آن ها لذت ببريد.
 
معيارهاي خود را تغيير دهيد
كمال گرايان تمايل شديدي به گسترش موضوع دارند و از كاه، كوه مي سازند. با تكرار اين جمله كه ( هر كسي حق دارد اشتباه كند) موضوع را به مشكلي بزرگ تبديل نكنيد. از آن جايي كه كمال گرايان دوست دارند كارها را كنترل كنند ، اجازه دهيد كه يك سري كارها را همسرتان انجام دهد و كمي رها شويد.
 
با قدرداني كردن به جنبه هاي مثبت رابطه توجه كنيد
شما نمي توانيد هم كسي را دوست داشته باشيد و هم در تمام لحظه ها از او ايراد بگيريد. به منظور پذيرفتن رفتارهاي طرف مقابلتان و بالا بردن توانايي عشق ورزيدن در خود ، سعي كنيد از او قدرداني كنيد و توجه بيشتري به خوبي هاي همسرتان داشته باشيد.

كمال گرايان خيلي راحت از ديگران گله مي كنند " اون كار رو انجام ندادي" " هيچ وقت نمي توني ..." ، در كنار گله كردن ديگران را تشويق و از آن ها قدرداني كنيد. مثلا يك بار كه همسرتان سر قرار دير مي آيد و شما از دستش گله مي كنيد ، به خاطر بياوريد كه او هميشه چه قدر در نظرتان زيبا جلوه مي كند و چه قدر از داشتنش خوشبختيد. بايد بدانيد كه هيچ كس كامل نيست و اشتباه كردن امري اجتناب ناپذير است.
 
ديد مثبت خود را تقويت كنيد
براي تمرين رهايي از كمال گرايي ، در پايان روز فهرستي از مواردي كه شما را خوشحال كرده و باعث شده تا قدرداني كنيد ، تهيه كنيد. اكثر كمال گرايان در پايان روز فقط به نقص ها و اشتباه ها فكر مي كنند . براي مثال كارهايي را كه خود و كارمندانشان درست انجام نداده اند، چه طور شد كه نتوانستند از پسِ فلان موضوع برآيند، چرا رئيس ، همسر يا فرزندانشان فلان كار را ناتمام گذاشته اند و يا دنيا چه عيب هايي دارد. تمامي اين موارد باعث به وجود آمدن حس منفي در شما مي شود.
 
به قدرت خدا ايمان داشته باشيد
فقط خدا بزرگ است و قادر به انجام كامل و بي نقص همه امور است. پس بايد مسئوليت پذيري را كنار بگذاريد و تسليم قدرتي بالاتر از خود شويد. حضور خداوند را در زندگي خود لمس كنيد. در زندگي امنيتي وجود دارد كه مي توانيد آن را به دست آوريد اما وقتي قادر به داشتن آن هستيد كه به قدرتي برتر ( خداوند) ايمان بياوريد.
منبع:تبيان

چگونه مي توان در ذهن ديگران ماندگار شد؟

۳۹۱ بازديد

چگونه مي توان در ذهن ديگران ماندگار شد؟



ماندگار شدن در ذهنها

انسان‌هايي كه ظاهر ثابتي دارند تأثيرگذاري بيشتري در مخاطب خود دارند

 

در واقع، بسياري از ما علاقمند هستيم كه اطرافيانمان برداشت مطلوبي از برند شخصي‌مان داشته باشند. اين مهم به ويژه در تعاملات و مناسبات سازماني از جلوه بيشتري برخوردار است. به عبارتي تصور و قضاوت سايرين براي ما انسانها از اهميت بالايي برخوردار است

 

براي اين كه شخصيتمان به يك برند تبديل شود و به ياد ديگران بمانيم؛ بايد عواملي را مد نظر قرار دهيم و درون خودمان تقويتشان كنيم.برخي از آن‌ها ظاهري هستند و برخي از آن‌ها رفتاري.

عوامل ظاهري:
براي خوش پوش بودن حتما نبايد برند يا مارك لباس خاصي بپوشيم، شايد دانستن كمي دانش بصري و رنگ شناسي بتواند به ما كمك مي‌كند.


1- استفاده درست از لباس‌هاي مناسب براي مكان‌هاي مختلف: به طور مثال پوشيدن كت و شلوار براي يك جلسه كاري كه قرار است راجع به امور اجرايي باشد شايد جذاب نباشد ، بهتر است از لباس اسپرت استفاده كنيم.

2- استفاده از رنگ در لباس: خيلي وقت‌ها با رنگ لباس‌هايي كه انتخاب مي‌كنيم در حال پيام دادن به مخاطبمان هستيم و وقتي يك نفر مثلا بارها با كت و شلوار خاكستري يا مشكي يا سرمه‌اي با پيراهن سفيد ديده شود مي‌شود ميتوان چيزهايي درباره‌اش حدس زد مثل اينكه آدم محافظه كاري است و يا در اداره دولتي كار مي‌كند. و...

3- مرتب بودن: شايد مهمترين موضوع در لباس پوشيدن مرتب و تميز بودن آن است. حتما قبل از پوشيدن لباس اتو فراموش نشود. همچنين از تميز بودن لباس مطمئن باشيد؛ حتي يك لكه كوچك هم در جايي كه فكر مي‌كنيم ديده نمي‌شود ممكن است دردسر ساز باشد و در نظر مخاطب ما تأثير منفي بگذارد.

4- خوش بو بودن، شايد اين مطلب را از پيامبر اسلام (ص) زياد شنيده‌ايد كه يك سوم از درآمدشان را خرج خريدن عطر مي‌كردند. پس به نظرم حتما هر روز يا يكروز درميان استحمام كنيد و از عطر استفاده كنيد. بوي خوش هم به خودتان هم به مخاطبتان احساس بهتري مي‌دهد.

5- داشتن ظاهر يكسان: به نظرم انسان‌هايي كه ظاهر ثابتي دارند تأثيرگذاري بيشتري در مخاطب خود دارند، تا كساني كه هر چند وقت يك بار مدل موها يا آرايش صورتشان تغيير مي‌كند.


عوامل  رفتاري:


1. يك سوال متفكرانه بپرسيم
سوالي بپرسيم كه باعث آغاز يك مكالمه منحصر‌به‌فرد شود. مثلا به جاي " كار شما چيست؟" سوالمان را اينگونه مطرح كنيم: " هدف شما از شركت در اين رويداد چيست؟" و يا " انتطار داريد كه اين رويداد چه نتيجه‌اي براي شما دربرداشته باشد؟"، از آنها بپرسيم كه درمورد ايده جديد ما چه فكر مي‌كنند. افراد هميشه يك مكالمه جالب را به ياد خواهند داشت.

2. گوش دهيم
اگر اجازه دهيم كه طرف مقابل اول صحبت كند و يا پس از مطرح كردن سوال يا شروع بحث، با دقت به پاسخ او گوش دهيم، تاثيري به مراتب بيشتر، مثبت و به‌يادماندني‌تر خواهيم داشت. اينكه ما دو گوش و يك دهان داريم، دليلي دارد، پس بايد از آنها بر همين اساس نيز استفاده كنيم.

3. بپرسيم كه چه كمكي مي‌توانيم انجام دهيم
هنگام ملاقات با يك فرد جديد، يك استراتژي خوب اين است كه به سرعت بفهميم كه كار طرف مقابل چيست و بلافاصله به دنبال راه‌هايي براي كمك به او باشيم. از او بپرسيم: " آيا اگر شما را به آقاي ايكس مرتبط كنم، كمكي به شما خواهد كرد؟" و يا " آيا مي‌توانم شما را به آقاي ايكس معرفي كنم؟"

 

4. بر كيفيت تمركز  كنيم، نه كميت
در  حين مكالمه، از خود شور و علاقه واقعي نشان دهيم و  بر روي كيفيت ارتباطاتي كه پيدا مي‌كنيك تمركز كنيك، نه بر  تعداد كارت ويزيتهايي كه جمع مي‌كنيك. كارتهاي ويزيت براي شما تبديل به مشتري نخواهند شد، اما ارتباطات و روابط قوي خواهند شد.

 

برند موفق در زندگي

در پنج دقيقه اول ملاقات با افراد جديد ، به آنها دليلي بدهيم تا ما را به خاطر بسپارند

 

5. آنها به دليلي نياز دارند تا ما را به خاطر بسپارند
يكي از مهمترين كارهايي كه مي‌توانيم در پنج دقيقه اول ملاقات با افراد جديد انجام دهيم، اين است كه به آنها دليلي بدهيم تا ما را به خاطر بسپارند. در يك رويداد مرتبط با كسب‌وكار، ممكن است كه آنها افراد مختلفي را ملاقات كنند، اما زماني كه شما در اولين برخورد تاثيري قوي و به‌يادماندني از خود به جاي بگذاريد، دفعات بعد آنها شما را در ياد خواهند داشت.

6. به طور شفاف و واضح بگوييم كه در انجام چه كاري بهترين هستيم
سعي كنيم كه مكالمه خود را با افراد جالب سازيم و آن را با شور و علاقه ادامه دهيم. درمورد كار خود باافتخار و باهيجان صحبت كنيم تا پيام خود را شفاف‌تر و دلچسب‌تر ارائه كنيم.


7. از رويدادها غافل نشويم و نبض بازار را بدست گيريم
شركت در رويدادهاي كسب‌وكار و مجامع صنفي و تخصصي نظير سمينارها و همايش‌ها ، يك راه عالي براي گسترش شبكه‌هاي حرفه‌اي خود از طريق ملاقات با ساير افراد اين حرفه است. ما هيچ وقت نمي‌دانيم كه چه كساني را ملاقات خواهيم كرد و به چه روابط كاري در آينده دست خواهيم يافت.

8. لبخند بزنيم و مديريت توجه را جدي بگيريم
افراد در هفت ثانيه اول پس از ملاقات، ما را قضاوت مي‌كنند. لبخند زدن به روي آنها و ايجاد تماس چشمي، به آنها نشان مي‌دهد كه ما خونگرم و به صحبت كردن با آنها علاقمند هستيم. اين حركات كوچك زمينه را براي شروع يك مكالمه معنادار آماده مي‌كند.


9. يك داستان بگوييم
گفتن داستان بهترين راه براي ايجاد يك استعاره است و به ديگر افراد اجازه مي‌دهد نوع تفكر ما را بشناسند.


10. سربزنگاه بر كيفيت ارتباطات خود بيفزاييم
تكنولوژي آنقدر پيشرفت كرده است كه شايد روشهاي قديمي‌تر مثل كارتهاي ويزيت كمي تحت‌الشعاع قرار گيرند (البته نبايد اثرات كارت ويزيت و ضرورت آن را دست كم گرفت)، البته مي‌توانيد در پايان هر ملاقات و ردوبدل كردن كارت، از آنها بخواهيد تا آدرس ايميل و ديگر اطلاعات خود را در تلفن همراه شما وارد كنند. پس از آن، مي‌توانيد در همان لحظه‌ ايميل يا ژيامي را از طرق مختلف از جمله پيامك، وايبر،... را براي آنها ارسال كنيد و اينجاست كه در همان لحظه با آنها مرتبط مي‌شويد. ممكن است كمي عجيب به نظر برسيد و انجام آن سخت باشد، اما تعداد پيگيريهاي افراد بعد از ملاقاتها را بسيار افزايش خواهد داد. اين همان مفهوم بازايرابي سر بزنگاه است!


11. نام آنها را تكرار كنيم
همه افراد دوست دارند كه صدا زدن نام خود را بشنوند، اين كار كمك زيادي به ايجاد ارتباطات مي‌كند. اين كار همراه با ارتباط چشمي و دست دادن به روش اصولي، تصور مثبتي از ما را در ذهن آنها ايجاد خواهد كرد (مي‌توانيد مطالب بيشتر درخصوص مهارتهاي ارتباطي غيركلامي و زبان بدن را در كتاب مهارتهاي ارتباط با مشتريان شاكي به قلم اينجانب بخوانيد)

 

12. آنها را تحسين كنيم
اطمينان حاصل كنيد كه ظاهر و رفتارشما منعكس‌كننده سلامت و انرژي‌مان است. به افرادي كه ملاقات مي‌كنيم، علاقه واقعي نشان دهيم؛ از آنها سوالاتي در مورد خودشان بپرسيم و سعي كنيم چيزي در آنها بيابيم تا آن را تعريف و تحسين كنيم.

13. درمورد علايق خود صحبت كنيم
در مورد علايق خود با آنها صحبت كنيم و از آنها نيز درمورد علايقشان بپرسيم. اين كار از گارد گرفتن افراد جلوگيري مي‌كند و به ايجاد رابطه كمك زيادي مي‌كند.

گردآوري : بخش روانشناسي بيتوته

منابع :

درگي
سلامت نيوز

 

طرز تهيه شامي مرغ كنجدي

۱,۳۱۱ بازديد

طرز تهيه شامي مرغ كنجدي



تهيه شامي مرغ كنجدي,طرز تهيه شامي مرغ كنجدي

شامي مرغ كنجدي با گوشت مرغ خام تهيه مي شود


شامي مرغ كنجدي نوعي شامي يا كتلت است كه با گوشت مرغ تهيه مي شود و در آن از كنجد استفاده مي شود. كنجد نوعي از دانه هاي روغني است كه براي رشد كودكان بسيار مفيد است. كنجد داراي پروتئين، ويتامين هاي E , F , B , D و لسيتين مي باشد . ويتامين F كه باعث تشكيل لايه هايي در پوست مي شود و از سلولهاي پوستي محافظت مي كند.

كنجد بسيار مغذي و از نظر طب قديم جز مواد غذايي گرم محسوب مي شود و روغن آن بسيار مناسب براي رشد قدي و ذهني كودكان است. در شامي مرغ كنجدي براي مغذي و مقوي شدن مرغ از كنجد استفاده مي كنيم.

مواد لازم براي تهيه شامي مرغ كنجدي : براي ۴ نفر

سينه مرغ  ۱ عدد متوسط
 سيب زميني ۴ عدد متوسط
 پياز ۱ عدد درشت
خامه يا شير خشك  ۱ قاشق
جعفري خرد شده نصف ليوان
كنجد ۴ قاشق
آرد سوخاري نصف ليوان
نمك ، فلفل ، زرد چوبه ، پودر سير و پودر پاپريكا به مقدار لازم


طرز تهيه شامي مرغ كنجدي :

شامي مرغ كنجدي,پخت شامي مرغ كنجدي

سينه مرغ را چرخ كرده يا در غذا ساز ريخته تا كامل نرم شود


سينه مرغ را چرخ كرده يا در غذا ساز ريخته تا كامل نرم شود. در اين شامي از مرغ چرخ كرده خام استفاده مي شود.

 

طرز تهيه شامي مرغ, مواد لازم براي شامي مرغ كنجدي

پياز را رنده كرده و به گوشت مرغ اضافه مي كنيم


پياز را رنده كرده و به گوشت مرغ اضافه مي كنيم. لازم نيست آب پياز گرفته شود.

طرز پخت شامي مرغ,طرز تهيه انواع شامي

سيب زميني هاي آبپز را رنده كنيد و به مرغ ها اضافه كنيد


سيب زميني ها را آبپز كرده و پس از سرد شدن رنده مي كنيم. سيب زميني رنده شده را اضافه مي كنيم. سيب زميني و گوشت مرغ هر دو بايد به يك اندازه باشند. مي توان براي هر دو از يك ليوان استفاده كرد. جعفري تازه را خرد كرده و به مواد اضافه مي كنيم.

طرز تهيه شامي مرغ كنجدي, نحوه پخت شامي مرغ

بعد از اضافه كردن جعفري و ادويه ها خامه يا شير را اضافه كنيد


نمك، فلفل، زرد چوبه، پودر پاپريكا را به مواد اضافه كرده و مواد را هم مي زنيم تا يكدست شود.

اين شامي نيازي به تخم مرغ ندارد. ولي براي انسجام و تردتر شدن شامي از خامه يا شير خشك استفاده مي كنيم.

پخت شامي مرغ كنجدي,تهيه شامي مرغ كنجدي

مواد را خوب مخلوط كنيد تا يكدست شود


از مواد خميري به اندازه يك گردو برداشته و گرد مي كنيم . آن را در آرد سوخاري و كنجد مي زنيم و در روغن داغ سرخ مي كنيم.

درست كردن شامي مرغ كنجدي, طرز تهيه شامي مرغ

از مواد به اندازه يك كتلت برداشته و آن را در آرد سوخاري و كنجد بزنيد و سرخ كنيد


براي طعم دار كردن آرد سوخاري يك قاشق زردچوبه و يك قاشق پودر سير به آن اضافه مي كنيم.

استفاده از كنجد و فرآورده هاي آن را براي رشد كودكان پيشنهاد مي كنيم به همين دليل دستور تهيه شامي مرغ كنجدي را پيشنهاد مي كنيم .

 

منبع : kayat.ir

آثار اعتقاد به معاد

۲۹۴ بازديد

آثار اعتقاد به معاد



دوزخ,برزخ

 معاد به معناى بازگشتن و بازگشت است و يكى از اصول دين اسلام به شمار مى رود

 

اين جهان، مزرعه آخرت است و انسان، ثمره تلاش خود را به طور كامل در جهان آخرت برداشت مى كند و نتيجه زحمت ها، خدمت ها و عبادت هاى تمام سال هاى عمر خود را مى بيند و خشنودى خدا و بهشت به او بخشيده مى شود.

 

«معاد» به معناى بازگشتن و بازگشت است و يكى از اصول دين مقدس اسلام به شمار مى رود.


انسان بعد از مرگ، زنده مى شود و در واقع بعد از مدتى، از اين جهان مسافرت كرده و به جهانى ديگر مى شتابد. اين برگشتن را در اصطلاح «معاد» مى گويند. تمام انسان ها در جهان آخرت حاضر مى شوند، تا به اعمال آنها رسيدگى شود.


انسان آن چه را در اين جهان كاشته است در قيامت برداشت مى كند. نعمت هاى جهان آخرت نصيب كسانى خواهد شد كه از نعمت هاى اين جهان به درستى استفاده نمايند و از ياد خدا و اطاعت او غفلت نكنند.


خداوند مهربان مى فرمايد: هر نفسى طعم مرگ را مى چشد و آن گاه به سوى ما بازگشت داده مى شويد ...[عنكبوت، آيه 57]

چون آفرينش انسان و جهان بى هدف و بيهوده نيست تا به بيهودگى و نيستى پايان پذيرد، از طرفى انسان موجودى جاودانه و هميشگى است كه از اين جهان به دنياى باقى و آخرت مى رود و در آن جا به كارهاى خوب و بد او رسيدگى مى شود. [ر.ك: محسن قرائتى، معاد; شهيد عبدالحسين دستغيب، معاد]


قرآن كريم، توجه ويژه اى نيز به «معاد» دارد تا آن جا كه در بيش از 1500 آيه درباره معاد سخن گفته است و همواره به مناسبت هاى مختلف، اين اصل از اصول دين را به انسان ها تذكر مى دهد كه مبادا آن را فراموش كنند; آياتى مثل: 41 ابراهيم; 12 روم; 7 حج; 25 حجر; 1 27 قيامت و ... درباره «معاد» و روز قيامت بحث مى كند.


آثار اعتقاد به معاد

اگر اعتقاد به «معاد» انسان را از انحراف و گناه باز مى دارد; پس چرا در جوامع مذهبى اين همه انحراف ديده مى شود؟


بى ترديد اعتقاد به معاد، انسان را از گناه باز مى دارد. خداوند فراموشى معاد و روز حساب را از عوامل گمراهى مى داند. (... اِنَّ الَّذينَ يَضِلّونَ عَن سَبيلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسوا يَومَ الحِساب) [ص، آيه 26]; ... در حقيقت كسانى كه از راه خدا گمراه مى شوند چون روز حساب را از ياد برده اند عذاب سختى دارند.


جامعه اى كه تنها علم و آگاهى به معاد داشته باشد، ولى آن را باور نكرده و به مرحله يقين نرسيده باشد، از انحراف، ستم و تعدّى مصون نخواهد بود. هنگامى كه انسان به چيزى يقين پيدا كرد و باور نمود، ديگر آن را فراموش نمى كند و يقين به معاد است كه از انحرافات جلوگيرى مى كند.


داشتن عنوان مذهبى به تنهايى دليل نمى شود كه در جامعه انحرافى نباشد. در جامعه اى كه اكثر مردم معاد را باور كنند، انحرافات كاهش مى يابد. نمونه آن ماه رمضان در جوامع اسلامى است، چون در اين ماه مردم بيش از ماه هاى ديگر به ياد معاد هستند، ميزان بزهكارهاى اجتماعى كاهش مى يابد.


تأثير معاد در رهبرى و كنترل غرايز
اعتقاد به معاد و كيفرهاى الهى، غرايز را مهار كرده و انسان را به گونه اى تربيت مى كند كه در اتاق خلوت، در برابر زن جوان و زيبا كه او را به گناه دعوت مى كند، سرسختانه مقاومت كرده و زن متجاوز را، پند و اندرز مى دهد و مى گويد: به خدا پناه مى برم: (وَ رَ وَدَتْهُ الَّتِى هُوَ فِى بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِى وَ غَلَّقَتِ الاْبْوَ بَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُو رَبِّى أَحْسَنَ مَثْوَاىَ إِنَّهُو لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ) [يوسف، آيه 23]; و آن [بانو] كه وى [يوسف] در خانه اش بود خواست از او كام گيرد و درها را [پياپى] چفت كرد و گفت: بيا كه از آنِ توام. [يوسف] گفت: پناه بر خدا، او آقاى من است. به من جاى نيكو داده است. قطعاً ستمكاران رستگار نمى شوند.


هنگام سركشى هر يك از غرايز حيوانى، جز ترس از انتقام الهى و دوزخ، چيزى نمى تواند آتش خشم و غرايز انسان ها را خاموش سازد. قرآن بى اعتنايى و بى رحمى در برابر يتيمان و مستمندان را از صفات كسانى مى داند كه به قيامت اعتقاد ندارند و اين، گوياى آن است كه «انسان معتقد به معاد» اين گونه نيست: (أَرَءَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّين * فَذَلِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيم * وَ لاَ يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ) [ماعون، آيه 1 3]; آيا ديدى كسى را كه روز جزا را انكار مى كند؟ او همان كسى است كه [با كمال بى رحمى] يتيم را به سختى مى راند و افراد را به اطعام بينوايان ترغيب نمى كند. بارها پيامبر (صلي الله و عليه و آله) براى ترس مردم از گناه و دورى از اطاعت هواى نفس و غرايز حيوانى، آنان را از عذاب روز قيامت مى ترسانيد. حتّى ترس خود را از عذاب الهى در روز قيامت به مردم بيان مى كرد و مى فرمود: (إِنِّى أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّى عَذَابَ يَوْم عَظِيم) [يونس، آيه 15]; من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ [قيامت] مى ترسم.


(وَ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنِّى أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم كَبِير) [هود، آيه 3.]; و اگر از [اين فرمان خدا] روى گردان شويد; من بر شما، از عذاب روز بزرگ، بيمناك هستم.


(أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنِّى أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْم أَلِيم) [همان، آيه 26.]; جز «اللّه» را نپرستيد، زيرا به شما از عذاب روز دردناكى مى ترسم!


معاد و حيات در سوره يس
در آيات 33 الي 35 قلب قرآن؛ سوره يس، خداوند به نكات كليدي اشاره مي فرمايد و مواردي در باب بازگشت و قيامت بيان مي شود كه همان بحث معاد و بازگشت است: «وَ آيَةٌ لَّهُمُ الأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ * وَ جَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَ أَعْنَابٍ وَ فَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ * لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَ مَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلاَ يَشْكُرُونَ» (يس 33- 35)


از نشانه هاى خدا براى خداشناسان، زنده كردن زمين مرده است كه از آن دانه را بيرون مى آورد و خوراك جنبندگان را فراهم مى آورد، بوستان هاى خرما و انگور و جوي هاى روان پديد مى آورد تا از ميوه هاى طبيعى و نتيجه آن سركه و شيره و ساير خوراكي هاى حلال است، بهره ببرند و آفريدگار خود و آن نعمت ها را بستايند و سپاسگزار باشند.


آيات مورد بحث نشانه هايى از توحيد و معاد را توأمان بيان مى كند تا وسيله اي باشد براى بيدارى منكران و ايمان به مبدا و معاد. زمين هاى مرده براى آنها نشانه آشكارى است (از مبداء و معاد) ما آن را زنده كرديم، و دانه هائى از آن خارج ساختيم و آنها از آن تغذيه مى كنند.


مساله حيات و زندگى از مهمترين دلائل توحيد است كه فوق العاده مرموز و پيچيده و شگفت انگيز كه عقل همه دانشمندان را به حيرت افكنده است. هنوز كسى به درستى نمى داند تحت تاثير چه عواملى در روز نخست موجودات بي جان تبديل به سلولهاى زنده شده است؟


هنوز كسى نمى داند كه بذرهاى گياهان و طبقات مختلف آن دقيقا چگونه ساخته شده است؟ و چه قوانين مرموزى بر آن حاكم است كه به هنگام فراهم شدن شرائط مساعد به حركت در مى آيد و رشد و نمو را آغاز مى كند، و ذرات زمين مرده را جذب وجود خود مى نمايد، و از اين طريق موجودات مرده را تبديل به بافت هاى موجود زنده مي كند، تا هر روز جلوه تازه اى از حيات را نشان دهد.


مساله حيات در جهان گياهان و حيوانات و زنده شدن زمين هاى مرده از يك سو دليلي است بر اينكه علم و دانش عظيمى در آفرينش اين جهان به كار رفته، و از سوى ديگر نشانه اى آشكار از رستاخيز است .


آيه مذكور اين نكته را بيان مى كند كه بيشترين و نيز بهترين تغذيه انسان از مواد گياهى است آنچنان كه گوئى تمام غذاى انسان را تشكيل مى دهد! (تفسير نمونه)


در اين آيات دلائلي بر وجود معاد ذكر مي شود كه عبارتند از:
1- هر دانه و گياهى كه از زمين مى رويد، همچون مرده اى است كه در قيامت از گور بر مى خيزد.


2- براى اثبات حقّانيّت سخن خود به نمونه ها استدلال كنيم.


3- بهترين دليل براى عموم مردم، آن است كه دائمى، عمومى، غير قابل انكار، ساده و همه جايى باشد.


4- بهترين راه ايمان به معاد، دقّت در آفريده هاست.


5- بخش عمده اى از غذاى انسان را دانه هاى گياهى تشكيل مى دهد كه دقّت در آنها راهى براى خداشناسى است. (تفسير نور)


منابع:

صفير هدايت، حجت الاسلام ضياء آبادي

سايت حوزه
تبيان

حدود آزادي در قرآن كريم كدام است؟

۱۹۱ بازديد

حدود آزادي در قرآن كريم كدام است؟



حدود آزادي در قرآن,آزادي و آزادگي

از آن‌جا كه بحث «آزادي» وصفي از اوصاف نفساني انسان است، با تعدد و تفاوت انسان‌شناسي‌ها، معنا و مفهوم آن متعدد مي‌گردد، هستي شناسي و جهان بيني هر شخص، به انسان شناسي او را تحت تأثير قرار مي‌دهد و هر انسان شناسي خاص، مفهوم ويژه‌اي از آزادي به ما عرضه مي‌كند، از اين رو آزادي از نظر اسلام با آزادي مورد نظر مكاتب غربي غير ديني و غير اسلامي تفاوت فراوان دارد.


«آزادي» هيچ‌گاه نمي‌تواند مطلق و نا محدود باشد، جهان بيني الهي مي‌گويد: جهان داراي مبدأ و معاد است و براي انسان ، وحي و رسالتي آمده و انسان درعين طبيعي بودن، داراي حيثيت وجودي فرا‌طبيعي مي‌باشد و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را پيش رو دارد و با مرگ نابود نمي‌شود.[1] بنابراين، گرچه انسان تكويناً موجودي مجبور نيست، ولي آزادي او در دايرة دين الهي و دستورهاي حيات بخش آن است. آزادي داراي انواع و اقسامي است كه به برخي از آن‌ها و آيات مربوط به آن اشاره مي‌شود:


1ـ آزادي انديشه و تفكر و تعقل؛ زير بناي انتخاب صحيح هدف، برخوردار بودن از هدايت الهي مي‌باشد. قرآن كريم مي‌فرمايد: «كذلك يبين الله لكم الايات لعلكم تتفكرون؛[2] اين گونه خداوند آياتش را براي شما روشن مي‌گرداند، باشد كه (در كار دنيا و آخرت) بينديشيد.» و در آيات ديگري منابع و موضوعات انديشيدن و تفكر را براي انديشمندان معرفي مي‌كند كه برخي از آن‌ها عبارتند از: الف) آفاق، (ق، آية 6 و 7). ب) انفس، (اسراء، آية 41). ج) تاريخ گذشتگان، (طه، آية 128) و ...


2 ـ آزادي سياسي:
قرآن كريم، حق دخالت در نظام سياسي و برخورداري از حق انتخاب را به رسميت مي‌شناسد و از هرگونه استبداد نهي مي‌كند و لزوم دخالت مردم در تعيين و سرنوشت امور خويش، را يادآور و آزادي سياسي آنان را به رسميت شناخته و تأمين كرده است، چنا‌ن‌كه مي‌فرمايد: «و شاورهم في الامر[3]» و نيز سوره‌ها و آيات (فتح،آية 10، و توبه، آية 6 و 85 و...)


3 ـ آزادي عقيده و انتخاب دين:
قرآن كريم در راستاي تكريم و احترام به اراده انسان و انديشه و شعور او هرگونه تحميل عقيده و اجبار در امر انتخاب دين را نهي مي‌كند. اساساً در اسلام تحقيق در انتخاب دين و پذيرش اصول دين يك امر ضروري محسوب مي‌شود. چنان‌كه مي‌فرمايد: «... لا اكراه في الدين قد تبين الرشد من الغي ...[4]، در دين هيچ اجباري نيست و راه از بيراهه به خوبي آشكار شده است ...» و نيز آيات 217 بقره و ... .


4ـ آزادي بيان:
آزادي بيان از نظر قرآن يك سنت الهي و توصيه اولياي او به شمار مي‌رود و اساساً  آيات و سوره‌هاي قرآن سرشار از گفتگوهاي منطقي، شنيدن سخن مخالفان، آزادي بيان و ... مي‌باشد، چنان‌كه سوره‌ها و آيات «زمر آية 18؛ آل عمران آية61 و ... » به آن اشاره دارد[5].


البته بايد توجه داشت كه هرگونه سوء استفاده از آزادي و توطئه بر ضد اركان اسلام و اصول اساسي آن ممنوع بوده و بايد ميان دشمنان حقيقي اسلام كه در پوشش شعار و سازمان‌هاي به اصطلاح حقوق بشر بيشتر به دنبال استفاده ابزاري از آزادي هستند و آزادي خواهان واقعي تفاوت قائل شد.


بايد توجّه داشت كه آزادي در عرصه‎هاي مختلف داراي حدود و موازيني است و آزادي لجام گسيخته و بدون قيد، هرج و مرج به دنبال دارد. از جمله قرآن كريم درباره تعدي نكردن به حدود و احكام الهي و رعايت مرزهاي الهي مي‎فرمايد: «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛[6] ... اين‎ها (احكام) حدود و مرزهاي الهي است از آن تجاوز نكنيد، هر كس از آن تجاوز كند ستمگر است.»


از آن‎جا كه انسان موجود محدودي است، آزادي او نيز محدود است، چون وصف در اصل تحقق خود تابع هستي موصوف است در تمام شؤون هستي نيز تابع وجود خود خواهد بود، يعني اگر هستي موجودي نامحدود غيرمتناهي بود، خصوص وصف ذاتي او نيز همانند اصل وجود ذات او بيكران است گرچه وصف فعل او محدود است، همان گونه كه هستي انسان محدود است و اوصاف و كمال او از قبيل حيات، علم، قدرت، اراده و مانند آن متناهي است، آزادي او نيز محدود خواهد بود.


تنها مرجع تعيين حدود آزادي نيز خداوند متعال است.[7]
بنابراين، از ديدگاه قرآن محدوده آزادي تا جايي است كه مخالف اسلام يا عفت عمومي و مصالح حكومت اسلامي نباشد.[8]


===============================
پي نوشت ها :
[1] . ر.ك: مطهري، مرتضي، گفتارهاي معنوي، قم، انتشارات صدار، ص 14.
[2] . بقره/ 219
[3]  . آل عمران/ 158.
[4]  . بقره/ 256.
[5]  . ر.ك: هاشمي رفسنجاني، اكبر، فرهنگ قرآن، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، ‌ج 1، ص 160-181.
[6] . بقره/ 229.
[7] . ر.ك: جوادي آملي، عبدالله، فلسفه حقوق بشر، قم، مؤسسه نشر اسراء، ص 40 ـ100.
[8] . امام خميني (ره)، روح الله، صحيفه نور، تهران، مركز نشر و تنظيم آثار امام خميني، ج 21، ص 194.

منبع:andisheqom.com

تلگرام، خط قرمزهاي سياسي را كم رنگ كرده!

۱۷۶ بازديد
كساني كه طي دو سال گذشته تلاش كرده اند اخلاق تلگرامي ايراني ها را تحليل كنند مي گويند چون در فضاي مجازي دست افراد به هم نمي رسد و از طرفي خودشان را در سيل تحليل ها مي بينند به گفتگو وادار مي شوند.

مجله روشن - فاطمه رجبي: خيلي ها شب يلداي امسال كانه يك كشف شهودي غمبار مطمئن شدند كه به آيكن پيكان شكل آبي رنگ لامذهب معتاد شده اند، درست وقتي كه هنوز چند ساعت بيشتر از پيمان شان بر سر ممنوعيت دست زدن به موبايل در طول شب نشيني نگذشته بود و آنها گوشي به دست در حالي كه سعي مي كرده اند كمترين توجهات را جلب كنند به سمت دستشويي راه افتاده اند و جايي اطراف روشويي خودشان را از خماري تلگرام خلاص كرده و فرو رفته اند در نشئه حرف و حديث هاي گروهي، حتي شركت نكردن خودشان و صرفا خواندن آنچه بقيه نوشته اند هم چيزي از لذت شان كم نكرده است.

تعداد اينها اصلا هم كم نيست. مثلا تقريبا نيمي از اعضاي يك گروه 150 نفره كه اسم گروه شان، بعد از بارها تغيير، حالا به «انصاف» رسيده به عشق بازي شان با موبايل جايي دور از بقيه در شب يلدا اعتراف كرده اند.

سعيد يكي از اهل انصاف است. او هم تقريبا مثل همه ايراني ها حدود يك سال پيش از وايبر به تلگرام كوچ كرده اما استفاده اي كه از تلگرام مي كند هيچ شباهتي با استفاده اش از وايبر ندارد. اگر وايبر براي او يكي از راه هاي صرفه جويي در هزينه هاي تلفن همراه و ارتباط با دوست و آشناهاي نزديك بود حالا تلگرام همه چيز او شده است؛ محلي براي باخبر شدن از تازه ترين اخبار، پي بردن به پشت پرده اتفاقات سياسي، بحث كردن با كساني كه فريب خورده اند و محك قدرت منطق اش شده است.

تلگرام خط قرمزهاي سياسي را كم رنگ كرده


«قبلا من يك نفر آدم بودم بيرون از همه داستان هاي سياسي صرفا يك ناظر دور دست بودم كه نه نظرم خيلي مهم بود و نه مي توانستم تاثير چنداني بگذارم اما حالا با عضويت در چند كانال كه اخبار لحظه به لحظه مي گذارند و تحليل هاي دقيقه اي ارائه مي كنند، خودم را در مسائل سياسي خبره تر مي دانم و اعتماد به نفسم بالا رفته. اينطوري مي توانم نقش ام را نه به عنوان يك ناظر صرف بلكه به عنوان يك فعال ايفا كنم. حالا مي توانم با چهار نفر كه مثل من فكر نمي كنند حرف بزنم. اينطوري شايد يك چراغي توي ذهن شان روشن كنم.»

حالا كه از دلايل حضور پررنگش در گروه انصاف و احتمالا چندين گروه سياسي ديگر حرف مي زند، مي فهمم چرا روز و شب دارد با همه بحث مي كند و تلاش مي كند از ه8ر راهي چه با كنايه چه استدلال نظرش را راجع به همه بگويد.

گروه را يكي از پسرخاله هاي سعيد راه اندازي كرده كه مثل خودش در دو انتخابات رياست جمهوري قبلي عضو ستاد احمدي نژاد بوده و درست مثل او بهترين روزهاي عمرش را همان روزها مي داند كه فعاليت سياسي موثر مي كرده. حالا اين روزها كه گروه هاي تلگرامي اوج گرفته اند برايشان يادآور همان روزهاي پر از تنش و بحث است. اول قرار نبوده است خيلي ها عضو گروه آنها بشوند اما يك بار مجبور شده است براي يكي از بحث ها پسرعمه اش را كه مثل او فكر نمي كند و به قول خودش از آن «سبز»هاي «دو آتشه» است به گروه اضافه كند.

روزهاي اول اعضاي گروه نگران به هم خوردن يكدستي گروه بوده اند و از حرف هاي سبز دو آتشه لج شان مي گرفته اما وقتي همان پسرعمه در بحث ها كم آورده است و يكي دو نفر ديگر را به گروه اضافه كرده، بحث ها از قضا شيرين تر هم شده است.

تلگرام خط قرمزهاي سياسي را كم رنگ كرده


سعيد مي گويد: «حالا مي فهميم كه نمي توانيم براي خودمان حرف بزنيم و خودمان خودمان را تاييد كنيم. اينطوري فكر مي كنيم حرف مان به آنهايي كه لازم است برسد، مي رسد. خب قرقره كردن يكسري حرف كه همه مان با آنها موافق هستيم فايده ندارد. ما به تاييد همديگر نياز نداريم.»

گويا براي او بقيه كساني كه عضو گروه بوده اند سخت بوده كه «يك نفر بيايد هر ليچاري دلش مي خواهد بگويد» اما حالا آنها كنار آمده اند و قبول كرده اند كه بايد حرف آنها را هم بشنوند. البته اين اتفاق راحت نيفتاده است. سعيد فرآيند كنار آمدن آدم ها با هم را با خنده توضيح مي دهد: «اوايل اعصاب مان به هم مي ريخت.

احساس مي كرديم آنها درون ما نفوذ كرده اند و حرف هاي خطرناك مي زنند. همان موقع تصميم گرفتيم فقط كساني از ما در گروه باشند كه اعتقادات اسلامي و سياسي محكمي دارند و تحت تاثير حرف هاي بچه هاي سبز قرار نمي گيرند اما كم كم به اين نتيجه رسيديم كه حرف هايشان آنچنان هم كه ما فكر مي كرديم خطرناك نيست. حالا هم تحمل بعضي چيزها سخت است. مثلا ما اصطلاحات خاصي براي ناميدن نهادها و روندهاي سياسي و فرهنگي داريم يا مثلا بعضي از مقامات سياسي و عقيدتي براي ما مقدس هستند اما براي آنها نه؛ آنها اصول ما را رعايت نمي كنند. اينها به آدم فشار مي آورد.

اوايل هر روز چند نفر را به اتهام بي احترامي حذف مي كرديم اما ديديم اگر اينطوري ادامه بدهيم هم كم كم ديگر كساني از آنها بين ما نمي ماند و هم دوستي ها و ارتباط هاي فاميلي مان به هم مي خورد. به همين دليل يكسري اصول كلي در گروه مطرح كرديم كه دو طرف بايد به آنها پايبند مي بودند؛ مثلا ما اعضايي كه طرف خودمان بودند را مجاب كرديم كه ديگر به طرف مقابل توهين نكنند. مثلا از كلمه جلبك استفاده نكنند و آن طرفي ها هم يكسري از اصول ما را هر چند قبول نداشته باشند رعايت كنند.

حالا طوري شده كه بحث مي كنيم و همديگر را به باد انتقادهاي آنچناني مي گيريم اما به ندرت كسي حذف مي شود و حتي با كساني كه اصلا فكر نمي كرديم بتوانيم رفاقت داشته باشيم، رفاقت داريم و مثلا داماد يكي از خاله هايمان از آن سبزهاي دو آتشه بود كه بعد از سال 88 از همديگر بدمان مي آمد. اگر در ميهماني هم را مي ديديم به همديگر كنايه مي زديم يا اصلا كنار هم نمي نشستيم اما حالا اوضاع فرق مي كند. ما فهميده ايم كه آنها واقعا وطن فروش و آمريكايي نيستند، آنها هم فهميده اند كه ما از حكومت پول نمي گيريم يا به كتك زدن مردم با چماق علاقه اي نداريم.»

به همين دليل حالا اسم گروه را انصاف گذاشته اند.

تلگرام خط قرمزهاي سياسي را كم رنگ كرده
 


دخترها هم بازي

وقتي به فهرست اعضاي گروه نگاه مي كنم مي بينم كه 14 دختر هم عضو گروه انصاف هستند. سعيد مي گويد: «آنها هم اغلب دختر خاله هايمان يا دوستان شان هستند. البته فعاليت شان كمتر از ماست ولي به هر حال حضور دارند.»

مرضيه يكي از اعضاي گروه و با سعيد آشنا است. دنياي روابط و مناسبات اين پسر و دخترهاي فاميل با اين گروه عوض شده است. مي گويد: «شايد باورتان نشود. من و پسرخاله ها و پسردايي ام اصلا با هم حرف نمي زديم. آنها در ميهماني ها اصلا جواب سلام ما را نمي دادند. البته ما هم چندان سلامي به آنها نمي كرديم. خيلي مذهبي هستند و هميشه ما را به خاطر سبك زندگي و مدل رفتارمان مسخره مي كردند. بعضي وقت ها حتي پدر و مادرمان را نصيحت مي كردند كه نگذارند ما اينطوري بي اعتقاد و اصول رفتار كنيم. همين موضوع ما را از آنها عصباني مي كرد.

كل جوّ خانوادگي ما خيلي مذهبي هستند و آنها كاري مي كردند كه فشار اين موضوع روي ما بيشتر شود؛ به همين دليل از آنها بدمان مي آمد اما حالا خيلي چيزها عوض شده است. البته هنوز هم در دنياي واقعي يعني در جمع هاي فاميلي به روي هم نمي آوريم كه روابطمان بهتر شده اما نمي شود كتمان كرد كه اين اتفاق افتاده است و اين بخشي از واقعيت است. مثلا يكي از پسرخاله هايم كه وقتي موضوعي سياسي پيش مي آمد و من نظر مي دادم به پدرم نگاه مي كرد و اصلا جوابم را نمي داد، حالا در گروه تلگرامي با من بحث مي كند.»

به نظر مرضيه هم اين راه ساده طي نشده است: «اوايل خيلي به هم گير مي داديم. مثلا آنها مي گفتند يا عكس پروفايل ات را عوض كن يا خودت از گروه برو بيرون. يا با هم دعوا مي كردند كه چرا فلاني را وارد كرده اي. همان اول يكي از پسرخاله هايم به يكي ديگر گفت چرا دخترها را اد مي كني؛ اينجا جاي زن ها نيست اما حالا همان كسي كه اين حرف را زده است با ما بحث مي كند و طاقت ندارد كه جواب حرف هايمان را ندهد.»

جنگل هم قانون دارد چه برسد به گروه تلگرامي

حالا همه اعضاي گروه فاميل نيستند. خيلي هاي ديگر هم به گروه انصاف اضافه شده اند و اگر كسي نداند كه هسته اوليه گروه فاميل بوده اند نمي تواند اين را بفهمد. يك گروه مركزي انتخاب شده اند از دو جريان سياسي كه آنها تصميم مي گيرند كسي به گروه اضافه شود يا نه.

مرتضي كه جزو همان سبزهاست و اتفاقا فاميل كسي هم نيست عضو اين گروه مركزي است؛ مي گويد: «من را همه به خاطر تاكيدم بر حفظ احترام به هسته مديرت گروه اضافه كردند چون مي ديدند كه مي خواهم جانب عدالت رعايت شود. همان اوايل كه به گروه اضافه شده بودم و شاهد دعواها و لفت دادن ها بودم دائم مي گفتم كه اگر ما نتوانيم اينجا با هم حرف بزنيم پس كي مي توانيم با هم كنار بياييم.»

تلگرام خط قرمزهاي سياسي را كم رنگ كرده


كساني كه طي دو سال گذشته تلاش كرده اند اخلاق تلگرامي ايراني ها را تحليل كنند مي گويند چون در فضاي مجازي دست افراد به هم نمي رسد و از طرفي خودشان را در سيل تحليل ها مي بينند به گفتگو وادار مي شوند. مرتضي هم اين را تاييد مي كند و مي گويد: «تا چند سال پيش اگر در مترو و اتوبوس بحث سياسي مي شد، احتمال يقه گيري بود اما حالا شرايط تغيير كرده. مردم به شنيدن صداي مخالف عادت كرده اند. از طرفي در معرض هم قرار گرفته اند.

مثلا قبلا اگر كسي اعتقادي داشت در مجامعي حاضر مي شد كه همه مثل خودش فكر مي كردند. از حاضر شدن در جاهايي كه مخالفان بودند پرهيز مي كردند چون مخالفان حاشيه هاي ديگري هم داشتند. مثلا يك فرد خيلي حزب اللهي نه فقط به دلايل سياسي كه به دلايل ديگري مثل نوع تفريح غيرمذهبي ها، نوع پوشش شان و ... بين آنها حاضر نمي شد، بنابراين بحثي بين آنها شكل نمي گرفت اما حالا اينها مي توانند بدون قرار گرفتن در معرض حاشيه هايي كه نمي خواهند، با هم حرف بزنند.»

نه فقط مرتضي بلكه بقيه كساني كه از بين اعضاي گروه با آنها حرف مي زنم مي گويند قوانين است كه گروه را سر پا نگه داشته است. مثلا استفاده از بعضي از واژه ها ممنوع است يا از ساعت 12 شب تا شش صبح كسي نبايد در گروه حرف بزند. بحث ها نبايد بيشتر از يك ساعت ادامه داشته باشد چون فرسايشي مي شود و ... البته هميشه اين قوانين رعايت نمي شوند و بعضي وقت ها كه بحث بالا مي گيرد و ساعت ها ادامه پيدا مي كند كسي هم جرأت تذكر دادن ندارد. همه مي گويند: «بحث به جاي خوبي رسيده» اما اين جاي خوب هيچ وقت جايي نبوده است كه يكي از طرفين قانع شده باشد.

سعيد مي گويد: «هنوز هيچ يك از ما به گرايش سياسي ديگري وارده نشده يعني كسي از آن طرف تغيير عقيده نداده و نيامده از احمدي نژاد يا ديگراني كه ما از آنها دفاع مي كنيم دفاع كند اما خيلي چيزها براي همه روشن شده است. حداقل با هم حرف زده ايم و اين از هر چيزي مهمتر است.»

حالا ديگر نمي خواهم با اعضاي گروه تك تك حرف بزنم. سوالم را در گروه مطرح مي كنم و هنوز چند دقيقه نگذشته بحث ها شروع مي شود. عده اي مي گويند گروه جاي خوبي براي بحث كردن است اما يكي دو نفر هم مي گويند وقت شان را تلف مي كند اما به هر حال به اين گروه معتادند و مي خواهند بدانند كه بقيه چه مي گويند.

محمدرضا تا چند وقت پيش فقط يكي دوتا از سايت هاي اصلاح طلب را نگاه مي كرده اما حالا هر روز يا هر چند روز يك بار سري به رجانيوز هم مي زند چون مي خواهد بداند آنها چه مي گويند. استدلالش هم اين است: «بالاخره بايد بدانيم آنها چه مي گويند. نمي شود كه توي پيله خودمان بمانيم و هي حرف هاي همديگر را تاييد كنيم. البته هنوز هم وقتي رجانيوز را باز مي كنم حرص مي خورم و حتي بعضي وقت ها زير لب فحش هم مي دهم اما خودم را مجبور مي كنم بخوانم و بفهمم آن طرفي ها چه مي گويند.» اين نگاه در اعضاي «آن طرفي» گروه هم بوده اما آنها كمي هم به فكر «امر به معروف و نهي از منكر» هستند.

روح الله مي گويد: «ما كه تكليف مان با عقايدمان روشن است اما ناراحت مي شويم از گمراهي بقيه. دل مان نمي خواهد آنها بي اطلاع بمانند و تحت دروغ پراكني رسانه هاي غربي نسبت به خيلي چيزها بي اعتماد شوند. با خودمان مي گوييم شايد روزي حرف زده شود كه آنها تحت تاثير قرار بگيرند و چراغي توي ذهن شان روشن شود.»

همين كه دست روح الله روي اينتر مي خورد براي فرستادن اين جمله ها حمله شروع مي شود. كساني كه روح الله مي خواهد چراغي توي ذهن شان روشن كند شروع مي كنند پشت سر هم حرف زدن. يكي از آنها به شوخي مي گويد: «تو برو خودت رو اصلاح كن! بهرام رادان، فيلم علي سنتوري». بقيه شكلك خنده مي فرستند و بحث تمام نمي شود. شروع مي كنند به حرف زدن درباره اين كه كسي حق دارد به بقيه نگاه از بالا داشته باشد يا نه. همفكران روح الله سعي مي كنند منظورش را شفاف كنند و بحثي كه من راه انداخته بودم درباره دلايل حضورشان در گروه هاي سياسي كلا به حاشيه مي رود.

عشق يك طرفه، عشق نافرجام...!

۳۳۰ بازديد
وقتي كسي را دوست داريم اما او نمي‌داند و حتي علاقه‌اي به ما ندارد بايد چه كار كنيم؟

مجله زندگي ايده آل - زينب رئوفي: دوست داشتن كسي كه هيچ علاقه‌اي نسبت به ما ندارد و هيچ ميل و رغبتي براي برقراري ارتباط به ما نشان نمي‌دهد با نوميدي و درد و رنج عاطفي زيادي همراه است. افرادي هستند كه عاشق و دلباخته كسي مي‌شوند كه هيچ علاقه‌اي به آنها ندارد و به اميد اينكه روزي بتوانند دل او را به دست بياورند روزگار مي‌گذرانند اما در بيشتر موارد نه‌تنها اين اميدها به واقعيت تبديل نمي‌شود بلكه غم، غصه، شكست، يأس، نوميدي، سرخوردگي را براي عاشق به همراه دارد.

ورود فيلم «در دنياي تو ساعت چند است؟» به شبكه نمايش خانگي بهانه خوبي است تا به بررسي عشق‌هاي يك‌طرفه بپردازيم كه موضوع اصلي اين فيلم حول اين نوع عشق مي‌چرخد. دكتر بهزاد تريوه، روانشناس و مشاور خانواده درباره عشق يك‌طرفه، علل و منشأ بروز آن و همچنين نحوه رويارويي با آن توضيح مي‌دهد و راهكارهاي مفيدي را ارائه مي‌كند كه در ادامه مي‌خوانيد.

عاشقي بي‌قرارم!


اين عشق، عطش عاطفي است

عشق يك طرفه عشقي است كه يك فرد فارغ از تمايلات، احساسات و عواطف طرف مقابل، خودبه‌خود نسبت به او احساس علاقه پيدا مي‌كند. در اين نوع عشق ميل به معشوق امري ذهني است؛ يعني عاشق در افكار و پيش‌فرض‌هايش باور دارد كه معشوقش به او علاقه‌مند است و او از احساسات معشوقش بي‌اطلاع است. اين نوع عشق بيشتر اوقات نوعي عطش عاطفي محسوب مي‌شود.

در يك رابطه عشقي متعارف دو نفر انسان نيازهاي همديگر را به لحاظ منطقي، عاطفي و جسماني تامين مي‌كنند ولي در عشق يكطرفه صرفا خصوصيات عاطفي عطش ‌وارانه يك نفر دخيل است و توسط طرف مقابل هم تامين نمي‌شود. افرادي كه دچار عشق‌هاي يكطرفه مي‌شوند مانند افرادي هستند كه تشنه و گرسنه در يك صحرا سرگردان هستند و هنگامي كه به بركه‌اي مي‌رسند فارغ از كيفيت و سلامت آبي كه در آن بركه وجود دارد شروع به نوشيدن آب مي‌كنند. طبيعي است كه اين افراد تا زماني كه عطش دارند از اين آب مي‌نوشند اما بعد از اينكه عطش‌شان برطرف شد به اين فكر فرو مي‌روند كه اين آبي كه من مي‌نوشم آيا كيفيت مطلوبي دارد يا خير؟

غالبا اين افراد تا زماني كه به تنهايي اين عشق يكطرفه را تجربه مي‌كنند و پيش مي‌روند خود را عاشق‌ترين فرد دنيا مي‌پندارند كه جفايي در حق‌شان شده است اما بعد از اينكه با اين عشق مواجه مي‌شوند يعني عطش عاطفي آنها پاسخي از طرف مقابل دريافت مي‌كند آن عشق فروكش مي‌كند.

چرا اين شكلي عاشق مي‌شويم؟

افراد با توجه به ويژگي‌هاي شخصيتي و روش تربيتي خانواده‌اي كه در محيط آن رشد و پرورش يافته‌اند مي‌توانند مستعد تجربه عشق‌هاي يكطرفه باشند. دو عامل مهم سبب مي‌شود كه فردي وارد اين نوع عشق شود.

شخصيت‌هاي وابسته مستعدترند

بروز عشق‌هاي يك‌طرفه در افرادي كه ويژگي‌ شخصيتي وابسته در آنها غالب است و همچنين افرادي كه به اختلال شخصيت مرزي دچار هستند بيشتر ديده مي‌شود. شخصيت‌هاي مرزي آن دسته افرادي هستند كه در بيشتر حوزه‌هاي زندگي‌شان بي‌ثبات و ناپايدارند، معمولا دچار نوعي احساس مزمن كسالت و بي‌حوصلگي هستند و نگاه همه يا هيچ يا سياه و سفيد نسبت به همه چيز دارند؛ يعني همه چيز را يا خوب خوب مي‌دانند يا بد بد. در واقع اين افراد نمي‌توانند هيچ چيز را خاكستري ببيند.

شخصيت‌هاي وابسته هم شخصيت‌هايي هستند كه در حد افراطي به ديگران تعلق خاطر دارند. اين افراد نسبت به توانايي‌هاي خود مطمئن نيستند؛ از اين رو مسووليت‌هاي مهم زندگي‌شان را به گردن ديگران مي‌اندازند. توانايي تحمل تنهايي را ندارند. مدام به تاييد ديگران نياز دارند و معمولا به علت وابستگي زياد به ديگران و ترس از طرد شدن توسط آنها، به‌هيچ‌وجه توانايي مخالفت با اطرافيان‌شان را ندارند و به‌راحتي به ديگران اجازه مي‌دهند كه حقوق‌شان را پايمال كنند.

 وقتي والدين عشق و محبتي نداشته‌اند

افرادي كه در خانواده‌هايي رشد پيدا كرده‌اند كه والدين نسبت به فرزندان عشق و علاقه و عاطفه اصيل را اعطا نكرده‌اند گاهي كمبودهاي عاطفي‌شان را با درگير شدن در يك عشق يك‌طرفه جبران مي‌كنند. در واقع فرزندان خانواده‌هايي با چنين سبك تربيتي بعد از اينكه به جامعه بزرگ‌تر مثل مدرسه و گروه همسالان وارد مي‌شوند با نيازهاي عاطفي‌اي كه بين ديگران رد و بدل مي‌شود مواجه مي‌شوند و كمبودهاي عاطفي‌اي كه در دوران كودكي با آنها مواجه بوده در او به شكل يك نياز عاطفي بروز پيدا مي‌كند.

عاشقي بي‌قرارم!


در واقع اين افراد هنگامي كه وارد جامعه مي‌شوند به اين دليل كه از نظر عاطفي رشد كافي پيدا نكرده‌اند و در اين زمينه در محيط خانواده اغنا نشده‌اند نيازي را كه بايد با عشقي پاياپاي و دو طرفه پاسخ داده و تجربه بشود، به شكل يك نياز بيش ‌بها داده شده تامين مي‌كنند و با ولعي خاص وارد يك رابطه احساسي و عاطفي مي‌شوند.

دسته‌اي از افراد هم در خانواده‌هايي رشد پيدا كرده‌اند كه بدون چون و چرا به تمام خواسته‌ها و نيازهاي آنها پاسخ داده مي‌شده و هر آنچه طلب ‌كرده‌اند بلافاصله براي آنها مهيا و فراهم بوده اما مستعد افتادن در دام عشق‌هاي يك‌طرفه هستند. در واقع در دوران كودكي اين طرح‌واره در ذهن آنها شكل گرفته كه هر آنچه مي‌خواهند بدون هيچ پيش‌شرطي عنوان كنند و انتظار دريافت پاسخ را داشته باشند. در بزرگسالي هم كه نياز عاطفي در آنها بارز مي‌شود اين طرح‌واره در ذهن آنها فعال مي‌شود و انتظار دارند كه شخصي كه مورد عشق و علاقه آنها قرار گرفته بدون هيچ چون و چرايي به ابراز علاقه و عشق آنها پاسخ مثبت بدهد.

صبوري بي‌فايده است

در بسياري موارد ديده مي‌شود افرادي كه دچار عشق يك‌طرفه هستند، به اين دليل كه شهامت ابراز و مطرح كردن آن را به طرف مقابل ندارند يا نمي‌توانند بپذيرند كه معشوق‌شان هيچ ميل و رغبتي به برقراري ارتباط با آنها ندارد سكوت و صبوري و رنج كشيدن را پيشه مي‌كنند و آن را نوعي تلاش براي رسيدن به عشق‌شان مي‌پندارند اما اين باور يك باور اشتباه و بيهوده است. به اين دليل كه با سكوت و صبوري كردن نه‌تنها هيچ ميل و رغبتي در طرف مقابل ايجاد نمي‌شود بلكه ممكن است با ديدن اين همه عطش و فشار عاطفي عقب‌نشيني كرده و بيشتر دوري كند.

اين اشخاص بايد قبل از هر اقدامي در جهت تلاش براي به دست آوردن بايد بسنجند و اين را در خود جست‌وجو كنند كه تاوان اين اقدام و تلاش چه خواهد بود و اصلا براي رسيدن به چه هدفي در راه رسيدن به عشق اين همه ازخودگذشتگي و تلاش مي‌كنند؟ چنين اشخاصي چون بيشتر درگير به دست آوردن و رفع عطش عشقي‌شان هستند خودشان را فراموش مي‌كنند و در صورت ايجاد رابطه و ادامه‌دار شدن آن، پيامد و نتيجه مطلوبي حاصل نخواهد شد.

چه بايد كرد؟

در قدم اول يكي از بهترين راهكارها اين است كه از دوستان و افرادي كه به طرف مقابل شما نزديك هستند اطلاعاتي در زمينه ميزان علاقه او به شما به دست بياوريد و به قول معروف مزه دهان او را بچشيد. شايد او اصلا به ايجاد ارتباط عاطفي علاقه‌مند نيست، شايد هم معيارهايي كه دارد با ويژگي‌هاي شخصي كه عاشق‌اش شده فاصله زيادي دارد يا اينكه با شخص ديگري در ارتباط است، شايد هم تمايلاتي در او وجود داشته باشد و اگر از راه درست و منطقي از علاقه طرف مقابل مطلع بشود رابطه عاطفي متعارفي شكل بگيرد.

اطلاعاتي كه از اين طريق به دست مي‌آيد به فرد كمك مي‌كند تا ببيند اصلا بستر برقراري ارتباط فراهم است يا خير. در صورتي كه اطلاعات به دست آمده نشان‌دهنده ميل و رغبتي در طرف مقابل بود فرد مي‌تواند مستقيما وارد عمل بشود و پيشنهادش را مطرح كند. در چنين مواردي بهتر است پا پيش گذاشتن با تدبيري عاقلانه صورت بگيرد نه به صورت نسنجيده و انتحاري.

بايد توجه داشته باشند فرد واسطه امين، رازدار، عاقل و پخته‌ باشد. همچنين بايد مطمئن شويد كه او با مطلع شدن از اين ماجرا از اين موقعيت برعليه شما سوءاستفاده نكرده، اين راز را فاش نمي‌كند.

اين افراد بايد جرأت و شهامت مواجه شدن با واقعيت را پيدا كنند. عزت خاتمه دادن يك جريان عاطفي ناگوار و نامتعارف به ‌مراتب بهتر از ذلت ماندن در عشقي نافرجام و گدايي كردن عشق و محبت است.

عاشقي بي‌قرارم!


چگونه برطرف مي‌شود؟

اگر فردي سال‌هاست كه درگير يك عشق يك‌طرفه است و نه از آن دست مي‌كشد و نه جرأت و شهامت روبه‌رو شدن با واقعيت و خاتمه دادن به آن را دارد بايد به درمانگر مراجعه كند. همان‌طور كه گفتيم اين ناهنجاري رفتاري در كودكي ريشه دارد و عطش‌هاي عاطفي دوران كودكي اين افراد به ‌قدري زياد است كه اجازه ورود افكار منطقي را به حيطه هوشيار روان و ذهن آنها نمي‌دهد از اين رو تنها يك روان‌تحليل‌گر مي‌تواند عناصري كه در فرد معشوق وجود دارد كه فرد عاشق را اين‌چنين اسير بند خود كرده شناسايي كند، معناي اصيل اين عشق را براي او تفسير و تعبير كند و اين باور را در اين فرد ايجاد كند كه تنها اين شخص نيست كه اين عناصر را داراست و اشخاص ديگري هم هستند كه اين عناصر در آنها وجود دارد و او مي‌تواند به يكي از آنها علاقه‌مند بشود و يك عشق پاياپاي، دوطرفه و متعارف را با او تجربه كند.

اغلب افرادي كه دچار عشق‌هاي يك‌طرفه هستند مي‌دانند كه اين عشق نافرجام است اما نمي‌توانند منطقي با آن كنار بيايند چون اميال ناهوشيار، آنها را به اين سمت و سو سوق مي‌دهد؛ بنابراين يك روانشناس و يك روان‌درمانگر با تشخيص و كشف منشأ اين احساسات ناهوشيار دروني بهترين و موثرترين كمك را مي‌تواند به اين اشخاص بكند.

والدين بايد چه بكنند؟

همان‌طور كه گفتيم اين مساله ريشه در دوران كودكي دارد؛ بنابراين والدين بايد در تامين نيازهاي عاطفي فرزندان بسيار دقيق و هوشمندانه عمل كنند. از طرفي نبايد هيچ محبت و عاطفه‌اي را كه امكان بروز آن در كانون خانواده وجود دارد از فرزندانشان دريغ كنند چون ميل عاطفي كودكان در آن سن سيراب مي‌شود و كمبودي ايجاد نمي‌شود كه در آينده براي جبران آن فرد دچار عشق‌هاي نامتعارفي از جمله عشق يك‌طرفه بشود. از طرفي نيز نبايد بدون منطق و لزوم تمام نيازهاي بجا و نابجاي آنها را فراهم كنند بلكه بايد به‌گونه‌اي رفتار كنند تا فرزندانشان بياموزند براي به دست آوردن آنچه نياز دارند تلاش كنند.

آيا عشق يك طرفه اختلال است؟

عشق يك‌طرفه شرط لازم براي يك اختلال است اما شرط كافي نيست. افرادي كه دچار عشق يك‌طرفه هستند، بيشتر اوقات در يك حالت خمودگي قرار دارند و بيشتر با فانتزي‌هايشان زندگي مي‌كنند؛ يعني عشق يك نفر را در دل نگه مي‌دارند و بدون اينكه او از عشق آنها اطلاع داشته باشد با افكار خيال‌پردازانه خود با او ارتباط مي‌گيرند. اگر اين مساله در طولاني‌مدت ادامه داشته باشد مي‌تواند اختلالاتي نظير افسردگي، اضطراب، وسواس فكري و. . . را در فرد ايجاد كند.

10چيزي كه تنها عاشقان كوهستان ميفهمند

۳۱۹ بازديد

10چيزي كه تنها عاشقان كوهستان ميفهمند

چند بار در طول سال كوه مي رويد؟ اصلا تا به حال رفته ايد؟ كوهنوردي يكي از معدود لذت هاي دنياست كه فقط وقتي آن را امتحان كنيد مزه اش را مي فهميد.
وب سايت گردالي: چند بار در طول سال كوه مي رويد؟ اصلا تا به حال رفته ايد؟ كوهنوردي يكي از معدود لذت هاي دنياست كه فقط وقتي آن را امتحان كنيد مزه اش را مي فهميد. كوهستان با آرامش و طبيعت بكرش حسي بهتان ميدهد كه نميتوان توصيفش كرد. اگر مي خواهيد دليل پشت اراده و پشتكار كوهنورداني كه حداقل هفته اي يك بار به بلندي هاي گردالي سر مي زنند را بدانيد، اين مطلب مال شماست.

۱۰ چيزي كه تنها عاشقان كوهستان ميفهمند

۱ . صلح و آرامش را ميتوان از كوه آموخت.

احساس آرامشي كه كوه به شما ميدهد را فقط وقتي تجربه كنيد ميتوانيد بفهميد كه چقدر ارزشمند است. احساسي كه تا مدتي بعد از ترك كوه هم باشما ميماند. وقتي در كوه هستيد زماني را به نشستن روي سنگ و لذت بردن از سكون و سكوت اختصاص دهيد.

۲ . كوهنوردي بسيار به سلامت بدنتان كمك ميكند.

هيچ جايي به اندازه ي كوه براي سلامتي بدنتان فعاليت هاي متنوع ندارد. شيوه هاي مختلف كوهنوردي و انواع سطوح كوهنوردي باعث ميشوند كه هميشه قدرت بدني خوب و اندام مناسب داشته باشيد. البته بايد به خطرات اين ورزش هم آگاه وآماده باشيد.

۳ . شما ياد ميگيريد كه با ديد متفاوت تري به زندگي نگاه كنيد

ميگويند كه از يك كوه بسيار بزرگ بالا برويد تا بفهميد چقدر كوچكيد. همانطور كه از كوه و ارتفاع ميتوانيد با نگاه ديگري زيرپايتان را ببينيد، ديدتان به مسائل زندگيتان نيز تغيير ميكند.

۴ . زيبايي را درك ميكنيد.

نميتوان زيبايي كوه را انكار كرد. در هر فصلي زيباست. آبشارهاي درآمده از دل كوه، قله هاي برفي، گلهاي نادر و سنگ هاي عجيب را تنها در كوهستان ميتوانيد بيابيد.

۵ . نسبت به گذر زمان ديد ديگري پيدا ميكنيد.

در كوه انگار زمان از حركت مي ايستد. فكر ميكنيد كه مدتي طولانيست كه كوه يك شكل خاص دارد و فكر ميكنيد كه براي خودتان هم همين اتفاق خواهد افتاد. دوروبرتان سكون عجيبي حس ميكنيد.

۱۰ چيزي كه تنها عاشقان كوهستان ميفهمند

۶ . هواي كوهستان هميشه عالي است.

هواي كوهستان بسيار تازه و تميز است. نفسي كه به داخل ريه هايتان ميرود پراز تازگي است. با نفس هاي عميق اين تازگي را به درون ميكشيد.

۷ . بوي كوهستان عالي است.

علاوه بر هواي تميز، مشامتان پر از بوهاي خوب ميشود. نه تنها بوي گلهاي كوهي بلكه بويي كه از خود كوه تراوش ميشود.

۸ . اهميت طبيعت بكر و دست نخورده را درك ميكنيد.

ميفهميد كه چقدر خوب است قسمتهايي از طبيعت از دسترس عموم مردم و توريستها دور باشد. بيشتر نواحي كوهستاني هنوز بكر و خراب نشده هستند.

۹ . به هوا احترام ميگذاريد.

چون گاهي شرايط تنفس در كوه سخت ميشود ميدانيد چقدر هوا اهميت دارد. ميدانيد اين هوا باعث زنده ماندنتان است و به آن احترام ميگذاريد.

۱۰ . اهميت كشف كردن را ميفهميد.

هميشه چيز جديدي براي امتحان كردن در كوهستان وجود دارد. يك راه جديد براي عبور. كوه نياز شما به كشف را ارضا ميكند.

منتظر چه هستيد؟ اين دلايل كافي نيستند تا شما را راضي كنند به دل كوه بزنيد؟