سلام خوش آمديد - وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده كانون اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد وبلاگي مفيد و دوست داشتني و گلچيني از جديترين مطالب آموزنده اديب قوچاني لطفا براي بهتر شدن ما نظر بدهيد

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

سنگ هاي معدني زيبا و باورنكردني جهان +عكس

۳۷۵ بازديد

عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

مواد معدني به طور طبيعي داراي يك ساختار اتمي خاص هستند اما سنگ ها بر خلاف مواد معدني، يك تركيب شيميايي خاص ندارند و مي توانند از هر دو مواد معدني يا غير معدني ساخته شوند.

تاكنون بيش از 4900 نوع از مواد معدني شناسايي شده است كه در اينجا مي توانيد برخي از زيباترين انواع آن ها را ببينيد.

اوپال اقيانوس

عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كروكوئيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

اوپال خورشيدي
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كهرباي هندوانه اي
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

بيسموت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

بيسموت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

زمرد سبز
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

رودوكروزيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

آزوريت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كروكوئيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

فلوريت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

بزرگترين ياقوت ارغواني جهان در اروگوئه
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كوارتز
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كاني اوپال يا سنگ چشم گربه
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

اسكولسيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كاني اوپال فسيل شده
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كهرباي برمه
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

زرنيخ سرخ در كلسيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كهربا در كوارتز و لپدوليت و كليولانديت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

رودوكروزيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

تيتانيوم كوارتز
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كريسوكولا در مالاكيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

تركيب فلوريت/ كوارتز/ پيريت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

اوپال سياه
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

كوبالت كلسيت
عكس هاي شگفت انگيز از سنگ هاي معدني بسيار زيبا

سك سك -بازي محلي قوچان

۴۱۰ بازديد
سك سك


سك سكسك سك (سك با ضمه س و سكون ك) نوع ديگر از بازي قايم موشك است كه به تفاوت آن در ادامه اشاره مي­شود.
«گرگ» هنگامي كه يكي از بازيكنان را ديد بايد با گفتن كلمات « سك­سك» خود را به محل چشم گرفتن برساند. در اين­صورت نفري كه توسط گرگ ديده شده گرگ بعدي خواهد بود، در اين بازي نيز كليه نفرات بايد پس از آغاز بازي خود را به محل شروع بازي برسانند.
▪ اگر بازيكني كه ديده شده است خود را زودتر از گرگ به محل شروع بازي برساند. از گرگ شدن نجات پيدا مي­كند و گرگ اول، همچنان گرگ است.
▪ محل شروع بازي را با رسم دايره ، ضربدر ، مربع و يا گذاشتن يك شئي مشخص مي­كنند.
● اهداف پرورشي بازي :
تقويت قواي عمومي بدن ، آمادگي جسماني، تقويت عضلات پاها ، تشخيص موقعيت ، افزايش هوش ، سرعت عمل ، هماهنگي اعصاب و عضلات ، ايجاد شادي و نشاط ، تلاش براي رسيدن به هدف.

غذاهاي سنتي قوچان - طرز تهيه اشكنه كشته -برگ زردالو

۶,۳۰۷ بازديد

اشكنه برگه زرد آلو

اين غذا از غذاهاي محلي قوچان است كه با نان خورده ميشود.از غذاهاي  ديگر قوچان  ميتوان  آش دوغ  آش بلغور  آش قيش  آش اماج  اگينجه  نان كماج  قاتلمه  وغيره را نام برد.اين منطقه كوهستاني  از اقوام مختلف  كرد ترك  و  فارس  تشكيل شده است  كه همه در كمال صميميت  با هم زندگي ميكنند. 

اما اين غذا

مواد لازم:

برگه زرد آلو         نيم كيلو

روغن               دويست گرم

نمك  فلفل زرد چوبه        به  مقدار لازم

آرد                ۲  قاشق  و نيم

پياز               ۲  تا ۳  عدد

 

طرز  تهيه:

ابتدا  برگه  ها  را از شب  قبل خيس مي كنيم  تا كاملا  نرم  و له شود  ( اگر  برگه ها  ترش بود  آن  را  در شكر  ميخوابانيم  تا  شيرين شود  از  شيره  ميوه هاي  شيرين مثل  انگور و  انجير هم ميتوان استفاده كرد  بر حسب ذايقه) بعد روغن را داغ  كرده پياز  را در آن  تفت داده  تا كاملا سرخ  و طلايي شود  بعد آرد را  به آن اضافه ميكنيم  و تفت كوچكي ميدهيم   بعد  نمك فلفل  و زرد چوبه  اضافه ميكنيم  و  در آخر  برگه ها را كاملا  له ميكنيم  و  به  مواد اضافه  ميكنيم   و ميگذاريم  به همراه  چند ليوان  آب  بجوشد بعد از اينكه  آب آن  به جوش آمد زير  شعله را كم ميكنيم  تا  اشكنه  غليظ شود و جا بيفتد  .اگر ميخواهيد  اشگنه تان لعاب بيشتري داشته باشد  يك قاشق به آرد آن   اضافه كنيد  ولي مواظب باشيد  آرد آن گلوله نشود  و اشكنه  بيشتر بجوشد تا  بيشتر آب آن تبخير شود.واگر ميخواهيد اشكنه تان  زياد شيرين نشود  از برگه ترش استفاده كنيد  و  شكر نزنيد اين بسته به ذايقه خودتان دارد.حتما اين غذا را امتحان كنيد

دره شمخال قوچان -جديديترين عكس

۲۲۷ بازديد
دره شمخال نزديك شهر مرزي باجگيران در كناره شمال شرقي ايران و در نزديكي كشور تركمنستان واقع شده است. شروع حركت از روستاي شمخال در نزديكي باجگيران و ارتفاع ديواره 2 طرف دره در بلندترين نقاط تا 200 متر هم برآورد شده است. اين روستا در دهستان دولتخانه قرار دارد و بر اساس سرشماري سال 1385 جمعيت آن 164نفر (44خانوار) بوده است.

زنده شدن مرده -خاطرات واقعي از غسال هاي بهشت زهرا

۲۰,۰۰۵ بازديد
ماجراي مامور گشت زني و ديدن سه سر بيرون مانده از قبر، جاسازي مرده در كيف زنانه و زنده شدن ناگهاني يك مرده از جمله خاطرات كاركنان آرامستان بهشت زهراست كه اگرچه باوركردني نيست اما واقعيت دارند.
خبرگزاري مهر: ماجراي مامور گشت زني و ديدن سه سر بيرون مانده از قبر، جاسازي مرده در كيف زنانه و زنده شدن ناگهاني يك مرده از جمله خاطرات كاركنان آرامستان بهشت زهراست كه اگرچه باوركردني نيست اما واقعيت دارند.

در غسالخانه سازمان بهشت زهرا (س) پايتخت روزانه به صورت ميانگين 120 مرد و 80 زن شسته مي شوند تا به منزل ابدي بروند. در اين مجموعه بزرگ افراد زيادي كار مي كنند كه  همه آنها در طول سالهاي كاري خود در غم انگيزترين بخش زندگي انسانها شريك بوده اند و خاطراتي  دارند كه بسياري از آنها اگرچه باور كردني نيست اما واقعيت دارد و جاي تامل.

جاسازي جسد در كيف زنانه / بيرون ماندن سر مرده از قبر!

يكي از اين خاطرات مربوط به حسين گودرزي است كه سالها پيش در شيفت 12 شب تا 4 صبح كار مي كرده و وظيفه گشت زني در محوطه قطعات بهشت زهرا را داشته است. او درباره يكي از همين شبهاي شيفت كاري مي گويد: با يكي از همكارانم در محوطه با ماشين در حال گشت زني بوديم، پايين قطعه 72 در موازات نور چراغ ديدم سه سر آدميزاد تا گردن از خاك بيرون است و ما را نگاه مي كنند. از ترس جرات تكان خوردن نداشتم، حتي نمي توانستم همكارم را كه خوابيده بود، بيدار كنم، مات و مبهوت با دستم او را متوجه كردم. اين صحنه را كه ديد گفت فرار كنيم . بالاخره بعد از چند دقيقه اسلحه را برداشتيم و با چراغ قوه قدم به قدم با ترس جلو رفتيم كه ناگهان با سه انسان زنده در حالي كه به ما سلام مي كردند روبرو شديم. ماجرا از اين قرار بود كه روز گذشته يكي از بستگانشان اينجا دفن شده بود. آنها براي مراسم از شهرستان راه افتاده بودند اما به دلايلي آخر شب به تهران رسيده بودند. ماشين را در پاركينگ حرم پارك كرده و از ورودي حرم به اينجا آمده بودند و به علت تالم بسيار تصميم گرفته بودند شب سر مزار آن مرحوم بخوابند. وقتي نيمه شب صداي ماشين گشت و نور چراغ را ديدند در حالي كه دراز كشيده بودند سرهايشان را از زير پتو بيرون آورده و به ما نگاه مي كردند. در نهايت آنها را به طرف حرم امام هدايت كرديم.

مرده اي كه زنده شد

يكي ديگر از كاركنان سازمان بهشت زهرا ماجراي مرده اي را تعريف مي كند كه زنده شد. او مي گويد در سالهاي جنگ تحميلي تعداد آمبولانس ها كم بود و حمل جنازه بيشتر به صورت گروهي انجام مي شد. من در آن زمان تلفنچي مركز اعزام آمبولانس در پايانه بودم.

ناصر برجسته ادامه مي دهد: يك روز آمبولانسي به رانندگي آقاي فلاحت چيان به آدرس هاي مختلف فرستادم. او مجبور بود چند جنازه از بيمارستانهاي مختلف را به صورت فشرده روي هم سوار كرده و به بهشت زهرا بياورد. وقتي به سازمان رسيد در حال تخليه جنازه ها بود كه ديديم جنازه مردي كه زير بقيه جنازه ها قرار داشت نفس مي كشد. اين موضوع را با بيمارستاني كه جنازه را به آمبولانس تحويل داده بود اعلام كرديم و او را كه به علت سكته فوت كرده بود به بيمارستان انتقال داديم.

فرداي آن روز از روي كنجكاوي حال آن فرد را پرسيدم. گفتند حالش خوب شده و در حال حاضر زنده است و حدس مي زنند چون اين جسد در زير اجساد ديگر قرار داشته در دست اندازها به دليل فشار جنازه هاي بالايي روي قفسه سينه اش مجددا قلبش شروع به فعاليت كرده و به زندگي برگشته است.

چرا مرده ما را زنده كرديد

ضيايي از ديگر كاركنان بهشت زهرا است كه خاطره اي مشابه با ناصر برجسته دارد و مي گويد:  روزي به من اطلاع دادند يكي از امواتي را كه براي كارهاي شستشو و دفن آورده بودند نفس مي كشد و احتمالا زنده است. بلافاصله دستور دادم با همان ماشيني كه جسد را آورده بود به نزديك ترين بيمارستان اعزام شود. چندي بعد از مسئولان بيمارستان جوياي حال او شدم كه گفتند خوب شده است. خدا را شكر كردم اما در همين حين از دفترم اطلاع دادند كه خانواده آن فرد در اتاق منتظر ديدن من هستند. خودم را به مرد ميانسالي كه به ديدارم آمده بود معرفي كردم ولي او با عصبانيت گفت: چه سلامي؟ چه عليكي؟ چكار كرديد؟ ما كلي تدارك ديده بوديم و كارهايمان را انجام داده ايم،چرا بايد مرده ما زنده شود؟ من نمي دانستم چه بايد بگويم. صبر كردم تا ناراحتي آنها تمام شود تا اينكه دوباره از دفترم تماس گرفتند و گفتند آن بنده خدا در بيمارستان فوت كرد. من هم بلافاصله گفتم حالا تبريك عرض مي كنم!

جاسازي مرده در كيف

سعيد خال، هم يكي ديگر از كاركنان سازمان بهشت زهرا است كه اكنون در روابط عمومي اين سازمان فعاليت مي كند. او مي گويد: روزي مردي به همراه خاله اش نزد من آمد و گفت متاسفانه برادرم در خارج از كشور فوت كرده و مي خواهيم جنازه اش را در بهشت زهرا دفن كنيم. او را به همراه خودمان به اينجا آورده ايم تا شما پس از ديدن او اقدام به دفن برادرم كنيد. من كه تعجب كرده بودم، گفتم چطور جنازه را به طبقه دوم ساختمان بهشت زهرا آورده ايد و دژبان شما را نديده است. در همين حين برادر متوفي رو به خاله اش كرد و گفت: "خاله جنازه را به من بده" . با تعجب بسيار نگاه مي كردم كه قرار است چه اتفاقي بيفتد تا اينكه خاله از داخل كيفش يك جعبه چوبي بيرون آورد؛ روي ميز گذاشت و گفت "اين هم جنازه" و بعد گريه كرد و گفت: او در يكي از بيمارستانهاي آلمان فوت كرده و به دليل اشتباه رخ داده به گورستان غير مسلمانان منتقل شده است. جنازه اش را سوزانده و به خاكستر تبديل كرده اند.  اين موضوع باعث شد ما جنازه اي در اختيار نداشته باشيم، منتهي از آنجا كه او مسلمان بود مي خواهيم به سنت خودمان در بهشت زهرا دفن شود. من اين موضوع را به دفتر مديرعامل اطلاع دادم و رئيس هم دستور داد از طريق دفتر روحانيون مستقر در سازمان اين مسئله با علما در ميان گذاشته شود. سرانجام پس از استفتاءبا رعايت همه مسائل شرعي، قبري براي اين فرد اختصاص داده شد.

پسرطمعكار جنازه پدرش را از قبر بيرون كشيد

اسماعيل دانش پژوه از كاركنان باسابقه اين سازمان با 25 سال سابقه فعاليت در بهشت زهرا خاطره اي عجيب نقل مي كند. او مي گويد: اطلاع دادند در يك آرامگاه خانوادگي پسري جنازه پدرش را از قبر خارج كرده است. به سرعت به محل رفته و متوجه شديم مرده اي كه هنوز چهل روز از فوتش نگذشته بود، توسط پسرش به بيرون قبر منتقل شده و مي خواسته او را دوباره دفن كند. وقتي از آن پسر علت اين كار را پرسيديم گفت خواب ديده پدرش زنده است و مي خواسته با اين كار مطمئن شود. البته دروغ مي گفت چون ماموران انتظامات پس از انجام تحقيقات منوجه شدند اين پيرمرد مريض بوده و همه اقوامش بجز اين پسر خارج از كشور بوده اند. براي همين وقتي او مي ميرد پسرش براي تغيير اسناد مالكيت اموال آمده تا انگشت سبابه پدرش را كه هنوز آثار خطوط روي پوستش تغيير نكرده بود، با استامپ روي اسناد واگذاري بزند. ما اين پسر را به مقامات قضايي تحويل داديم اما هميشه به اين فكر مي كنم كه چطور يك انسان مي تواند با پدرش چنين كاري كند.

حرم -امام حسين ع چگونه ساخته شد

۳۶۰ بازديد
درباره‌ي ساخت نخستين بناي آرامگاه براي امام حسين (ع) اختلاف‌ نظر وجود دارد؛ برخي معتقدند قبيله‌ي بني‌اسد كه پيكر شهداي كربلا را دفن كردند، ساختماني هم براي آرامگاه امام (ع) ساختند و برخي ديگر مي‌گويند، نخستين آرامگاه به‌دست مختار ثقفي براي امام حسين (ع) ساخته شد.

خبرگزاري ايسنا: نخستين نشانه‌ي محل دفن پيكر امام حسين (ع) يك درخت سدره بود و امروز معماري باشكوه حرم اين امام، يكي از پرازدحام‌ترين مكان‌هاي مقدس شيعيان است؛ بنايي كه بارها مورد هجوم دشمنان قرار گرفت، اما امروز با نشانه‌هايي از هنر هنرمندان ايراني، مانند يك نگين در كربلا مي‌درخشد.
 
چند روز پس از واقعه‌ي عاشورا، پيكر امام حسين (ع) در همان محلي كه به شهادت رسيده بودند،‌ توسط قبيله‌ي بني‌اسد به خاك سپرده شد. از همان زمان براي قبر سيدالشهدا (ع) يك درخت سدره را نشانه گذاشتند تا محل دفن اين بزرگوار براي زيارت شيعيان مشخص باشد.
 
درباره‌ي ساخت نخستين بناي آرامگاه براي امام حسين (ع) اختلاف‌ نظر وجود دارد؛ برخي معتقدند قبيله‌ي بني‌اسد كه پيكر شهداي كربلا را دفن كردند، ساختماني هم براي آرامگاه امام (ع) ساختند و برخي ديگر مي‌گويند، نخستين آرامگاه به‌دست مختار ثقفي براي امام حسين (ع) ساخته شد.
 
از زمان ساخت نخستين بنا به‌عنوان آرامگاه امام حسين (ع) تا امروز، در دوره‌هاي مختلف، ساختمان حرم بارها مورد تجاوز دشمنان قرار گرفت. درخت سدره‌اي كه نخستين نشانه‌ي قبر بود، به‌دستور هارون‌الرشيد بريده شد. پس از به قدرت رسيدن مأمون عباسي و آزادي عمل نسبي شيعيان، بناي تازه‌اي ساخته شد كه چند سال بعد، متوكل عباسي دستور داد آن را ويران كنند، زمينش را شخم بزنند و در آنجا كشاورزي كنند. اين بنا در زمان منتصر (فرزند متوكل) دوباره بازسازي شد.
 

حرم امام حسين چگونه ساخته شد؟
 


حرم امام حسين (ع) در سال‌هاي دور


آنچه را كه امروز به‌عنوان بناي اصلي آرامگاه امام حسين (ع) در كربلا وجود دارد، به دوره‌ي آل بويه متعلق مي‌دانند. در آن زمان به‌دستور عضدالدوله ديلمي، ساخت بناي آرامگاه امام حسين (ع) در سال 367 هجري قمري شروع شد و چهار سال زمان برد تا كامل شود. اگرچه از آن زمان تا كنون تغييرات زيادي در تزيينات داخلي و خارجي حرم انجام شده و بارها مورد تعمير و تغيير قرار گرفته است و يك‌بار هم به‌دليل آتش‌سوزي خسارت‌هاي بسياري به بنا وارد شد، اما ساختمان اصلي را همان بنايي مي‌دانند كه در آن دوره ساخته شد.
 
سلطان اويس، مؤسس سلسله‌ي جلايريان، از جمله كساني بود كه در بازسازي و تعمير حرم امام حسين (ع) نقش پررنگي داشت. دو فرزند او به نام‌هاي سلطان حسين و سلطان احمد نيز در اين بازسازي نقش داشتند.
 
نقش ايراني‌ها در بازسازي حرم سيدالشهدا (ع)
 

پادشاه‌هاي صفوي نقش مهمي در افزودن تزيينات به حرم امام حسين (ع) داشتند. نادرشاه از كساني بود كه در بازسازي و تزيين بارگاه امام حسين (ع) نقش داشت. پس از آن، قاجاريان وارد كار شدند. آغامحمدخان دستور نوسازي گنبد و تذهيب آن را داد و فتحعلي‌شاه هم ويراني‌هاي بنا براثر حمله‌ي وهابي‌ها را تعمير كرد. در زمان ناصرالدين‌شاه هم طلاكاري گنبد تجديد شد.
 

حرم امام حسين چگونه ساخته شد؟

 

حرم امام حسين (ع)


همه‌ي ضريح‌هاي حرم امام حسين (ع) ساخته‌ي دست هنرمندان ايراني در دوره‌هاي مختلف بوده است. آخرين ضريح ساخته‌شده براي اين حرم نيز در ايران ساخته شد. اين ضريح كه با ۱۱۸ كيلوگرم طلا همراه نقره و چوب درخت ساج ساخته شده، مانند ضريح قديمي، ولي از نظر ارتفاع كمي بلندتر است و مساحت آن حدود ۳۴ مترمربع و تعداد پنجره‌هاي آن ۲۰ باب است. علاوه بر اين، بسياري از تزيينات حرم از جمله آينه‌كاري‌ها هم كار دست هنرمندان ايراني است.
 
براي اين بنا 10 ورودي به صحن داخلي با نام‌هاي «القبله»، «الرحمه»، «زينبيه»، «راس‌الحسين»، «السلطانيه»، «السدره»، «الاسلام»، «الكرامه»، «الشهدا» و «قاضي‌الحاجات» تعبيه شده، دو طرف ايوان طلا هم دو مناره‌ي بلند است.
 
ويژگي منحصربه‌فرد حرم امام حسين (ع) شش‌گوشه بودن ضريح است كه براساس روايات گوناگون به‌دليل وجود قبر حضرت علي‌اكبر (ع) در پايين پاي ايشان، حرم اين‌گونه ساخته شده است.
 
قرابت معماري ايراني با معماري حرم امام حسين (ع)
 
حميدرضا عظمتي - معمار و عضو هيئت علمي دانشگاه - در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، درباره‌ي معماري حرم امام حسين (ع) اظهار كرد: آنچه به‌طور مشخص مي‌توان درباره‌ي معماري حرم امام حسين (ع) گفت، اين است كه اين حرم به‌شدت متأثر از معماري ايراني ساخته شده است. به‌طور كلي، معماري حرم‌ها و بقاعي كه در سطح كشور و در قلمرو ايران وجود دارد، بسيار نزديك به معماري اين‌گونه بناها در خارج از كشور است.
 

حرم امام حسين چگونه ساخته شد؟

 

ضريح جديد حرم امام حسين (ع)

 
او ادامه داد: عصر صفويه يكي از دوره‌هايي بود كه معماري در كشور ما گسترش خوبي داشت و تكنولوژي‌هاي پيشرفته‌تري به اين عرصه وارد شد. اين موضوع در معماري ساختمان‌هاي مهم دولتي، آموزشي و مذهبي مشهود است. تأثيرات اين تكنولوژي را مي‌توان در حوزه‌ي معماري كشورهاي اطراف جست‌وجو كرد. بسياري از معماري‌هاي كشورهاي همجوار مانند پاكستان، افغانستان و كشورهاي آسياي ميانه و به‌طور خاص، كشور عراق كه قبور برخي ائمه (عليهم‌السلام) در آنجا قرار دارد، تحت نفوذ معماري ايراني در دوره‌ي صفويه بودند.
 
سرپرست دانشگاه تربيت دبير شهيد رجايي درباره‌ي نزديكي معماري اين حرم با معماري‌هاي مشابه در ايران نيز گفت: امروز وقتي يك ايراني به حرم امام حسين (ع) و ساير بقاع متبركه‌اي كه در كشور عراق وجود دارد، وارد مي‌شود، به هيچ عنوان احساس غربت نمي‌كند، چون در معماري آن‌ها قرابت بسيار زيادي با معماري بقاع داخل ايران وجود دارد. معماري ايران صد درصد در معماري اين‌گونه بناها در خارج از كشور نقش داشته است و معماران ايراني از سال‌ها پيش به‌عنوان هنرمندان ممتاز اين عرصه به كشورهاي ديگر مي‌رفتند و به‌صورت مستقيم و غيرمستقيم در ساخته شدن شاهكارهاي معماري دنيا نقش داشتند. نمونه‌ي اين بحث، ساختمان تاج‌محل در كشور هند است.
 
عظمتي ادامه داد: حتي همين حالا هم به‌دليل حساسيت‌هاي خاصي كه ايراني‌ها به امامان شيعه دارند، معماري ايراني در ساخت و تعميرات و تزيينات حرم مطهر امامان (ع) نقش پررنگي دارد.
 
نشانه‌اي براي يك شهر
 

او درباره‌ي ويژگي‌هاي معماري حرم امامان (ع) گفت: ساختمان اين حرم‌ها معمولا يك نشانه براي شهر است. اين بناها همواره طوري ساخته مي‌شوند كه به‌عنوان يك نشانه در شهر در نظر گرفته مي‌شوند. در عين حال كه بسيار باشكوه هستند، تناسبات انساني هم در آن‌ها رعايت شده است. از ديگر ويژگي‌هاي معماري اين بناها مي‌توان به محل نماز خواندن و نيايش زائران اشاره كرد كه در آن‌ها وجود سقف‌هاي بلند نشان از نزديكي به آسمان دارد. تزيينات متعددي كه در اين بناها به‌كار برده مي‌شود نيز ناشي از توجهات و تعلقات ويژه و تا حدودي وجود تكنولوژي در زمينه‌ي معماري داخلي است.
 

حرم امام حسين چگونه ساخته شد؟

 

بخشي از تزئينات حرم امام حسين (ع)


اين استاد دانشگاه همچنين به نقاط مشترك معماري حرم امام حسين (ع) با ساير حرم‌هاي ديگر از جمله حرم حضرت ابوالفضل (ع) و امام علي (ع) در كشور عراق اشاره و اضافه كرد: ويژگي مشترك اين بناها اين است كه يك بناي بزرگ هستند كه روي آن يك گنبد مستقر است. اطراف گنبد رواق‌هاي جانبي براي نيايش تعبيه شده و بلافاصله بعد از آن با يك حياط مواجه مي‌شويم و بعد هم ديوار بلندي كه به‌نظر مي‌رسد نقش حفاظتي و امنيتي در برابر هجوم دشمناني را داشته است كه در دوره‌هاي مختلف به قصد تخريب بنا به آن حمله مي‌كردند.

ساخت ساختمان نامريي+عكس

۲۵۳ بازديد
شايد در نگاه اول، اين عكس فقط يك منظره زيبا از جنگل به نظر برسد؛ اما در واقع ساختماني ۲۲ متري است كه به وسيله آيينه استتار شده است!

وبسايت مجله مهر: شايد در نگاه اول، اين عكس فقط يك منظره زيبا از جنگل به نظر برسد؛ اما در واقع ساختماني ۲۲ متري است كه به وسيله آيينه استتار شده است!

نماي بيروني اين ساختمان چوبي مرتفع با آيينه پوشيده شده است. به همين خاطر نور را بازتاب مي‌دهد و درنتيجه باعث مي‌شود نامرئي به نظر برسد. اين ساختمان نامرئي جالب در جنگل‌هاي نزديك به درياچه تاهو در كاليفرنيا واقع شده است. نماي آيينه‌اي شكل اين سازه موجب خطاي ديد افراد مي‌شود تا حدي كه آن‌ها خيال مي‌كنند اصلا خانه‌اي وجود ندارد. كار ساخت اين كلبه كه پروژه يكي از دانشگاه‌هاي كاليفرنيا است، در ماه ژوئن (ماه گذشته ميلادي) به پايان رسيد.

سخنگوي اين پروژه مي‌گويد: «در اطراف اين خانه ۱۳-۱۲ درخت وجود دارد كه تقريبا هم قدوقواره هم هستند. به خاطر شباهت اين درختان با هم و محل قرار گرفتنشان و همچنين بازتاب تصاوير آن‌ها توسط آيينه‌هاي سطح خانه، مردم قادر به تشخيص آن از جنگل نيستند.»

اين ساختمان نامرئي است!


درواقع اين پروژه باعث مي‌شود كه افراد فضاي بين اين درخت‌ها را مه آلود ببينند و دچار خطاي ديد شوند؛ تا جايي كه در و پنجره چوبي اين ساختمان را معلق در هوا ببينند!

اين ساختمان كه به عنوان انبار مورد استفاده قرار خواهد گرفت، ۱۰هزار دلاري براي سازندگانش خرج بر داشته است.

اين ساختمان نامرئي است!

اين ساختمان نامرئي است!

اين ساختمان نامرئي است!

اين ساختمان نامرئي است!

اين ساختمان نامرئي است!

اين ساختمان نامرئي است!

قوچان ميراث نيك گذشتگان

۴۸۱ بازديد

«قوچان» ميراث دار كهن‌ترين ورزش باستاني است

قوچان، شهرستاني در شمال خراسان است، با دهها اثر باستاني، طبيعت زيبا و ديدني‌هاي بسيار، رودها و دره‌هاي سرسبز و پرآب، غارهاي تودرتو و ميراث‌دار كشتي پهلواني، اما تا يادمان نرفته است بايد بگوييم اين شهر زيبا، 4 بازار مهم و سنتي دارد كه در يك ميدان به هم مي‌رسند و جالب اين است كه قوچان، مشهد، سبزوار و عشق آباد، نام اين بازارهاست كه در آنها مي‌توان بهترين و زيباترين و البته ارزان‌ترين سوغاتي‌هاي اين شهرستان را خريداري كرد.

روزنامه توريسم نوشت: قوچان، داراي ييلاقات زيبايي هم هست،‌مانند خان و كلاته گل كه در دره‌اي سرسبز و پرآب قرار گرفته‌اند. در ميان غارهاي ديدني قوچان هم غار «باغچه» واقع در جاده قوچان – درگز، جذابيت بيشتري دارد. اين غار به ده شعبه تقسيم شده و فاقد ستون‌هاي آهكي است.

ديدني‌هاي قوچان:

گشت و گذار در شهر تاريخي و ييلاقي قوچان را از امامزاده سلطان ابراهيم«ع» شروع مي‌كنيم كه مي‌گويند برادر امام رضا «ع» بوده است. اين آرامگاه در شهر كهنه قوچان در 12 كيلومتري شهر جديد قوچان در جاده قوچان- فاروج قرار دارد. شهرستان قوچان با داشتن ارتفاعات و دره‌هاي متعدد و چشمه‌هاي فراوان، از پوشش گياهي متنوعي برخوردار است. از شقايق‌ و لاله‌هاي وحشي تا گياهاني با نام‌هاي محلي چريش، زياني، گزي و كنگر محلي كه در كوهستان‌هاي قوچان فراوان ديده مي‌شود.

در كوههاي شمالي قوچان، خصوصاً در منطقه حفاظت شده اين شهرستان، قوچ و ميش و بز كوهي هم يافت مي‌شود. قوچان داراي تاكستان‌هاي بسيار است و باغ‌هاي زردآلو، گوجه‌سبز، شفتالو و سيب در جاي جاي اين شهرستان، گسترده است. كشمش، برگه زردآلو و شيره انگور از مهمترين صادرات قوچان به شمار مي‌رود.

 چوخه؛ بوسه بر خاك پهلواني:

كشتي با چوخه، ورزش سنتي و ملي ايرانيان است و قوچان، ميراث‌دار هزاران ساله آن به شمار مي‌رود. از روزگاران كهن، ترك‌ها و كردهاي خراسان براي اين كشتي اهميت خاصي قائل بوده و در پرورش پهلوانان اين رشته كوشيده‌اند.
در اين ورزش پهلواني، كشتي گيران جُبّه‌اي از پارچه ابريشمي خشن كه به آن «چوخه» مي‌گويند، به تن مي‌كنند، آستين‌ها را تا آرنج بالا مي‌زنند و كمربندي پارچه‌اي به ميان مي‌بندند و دامن‌هاي چوخه را براي آن كه مانع فعاليت نشود، به پشت برمي‌گردانند و زير كمربند محكم مي‌كنند. شلوار را نيز تا زانو بالا مي‌زنند و با پاهاي برهنه زير نظر داوران، كشتي مي‌گيرند.
در كشتي باچوخه كسي پيروز است كه پشت حريف را به خاك برساند. در اين مراسم، ساز و دهل نيز مي‌نوازند و تماشاگران، كشتي گيران را تشويق مي‌كنند. معمولاّ به برنده اين مسابقات، يك رأس گاو يا گوسفند جايزه مي‌دهند.

پل تاريخي اترك:

پل «اترك» بر روي رودخانه اترك در بازار «عشق آباد» قوچان قرار دارد. بناي اين پل قوسي شكل در سال 1318 توسط آلماني‌ها همزمان با جنگ جهاني دوم با ستون‌هايي از بتن ساخته شده است كه با گذشت دهها سال، همچنان استوار مانده است.
جالب اين است كه در سال 1372 وقتي قرار بود لوله گاز شهري از طريق پل اترك كشيده شود، مهندسان ايراني متوجه شدند كه آلمان‌ها با چه ظرافتي در زير اين پل مستحكم، مكان‌هاي خاصي براي عبور انواع لوله در نظر گرفته‌اند!

بهشت كوچك خراسان:

«دره شمخال» يا بهشت كوچك خراسان در قوچان، با شيبي ملايم، از روستايي به همين نام شروع مي‌شود. چشمه‌سارهاي متعدد، آبشارهاي زيبا، درختان سر به فلك كشيده، جريان آب‌هاي زلال و ديواره‌هاي عظيم و پر صلابت صخره‌اي، تنها بخشي از جذابيت‌هاي اين دره است، اما دالان‌ها و غارگونه‌ها بسياراند و وصف ناپذير.
دره «شمخال» از درون پارك ملي «تندوره» پيش مي‌رود و بعد از حدود ۱۲ كيلومتر، به دره «دُر بادام» مي‌رسد. از اينجا به بعد، دره كمي باز مي‌شود و رود «درونگر» شكل مي‌گيرد. رود «درونگر» با حجم آب زياد به شهرستان درگز سرازير مي‌شود و شما بعد از حدود 7 ساعت گذر در اين تنگه، مبهوت زيبايي‌هايي مي‌شويد كه پشت سر جا گذاشته‌ايد. رودي كه در مسير خود مي‌بينيد، باغ‌هاي ميوه، يونجه‌زارها و شاليزارها را سيراب مي‌كند. بنابراين، ماندگاري زيبايي‌هاي دره شمخال را بايد در گشاده دستي طبيعت جستجو كرد!

آبشار شارشار و دره سراب:

اين آبشار زيبادر 12 كيلومتري جنوب شهرستان قوچان در دامنه ارتفاعات كوه سنگر و محمدبيك روستاي سراب با ارتفاع تقريبي 2840متر سرازير است و در نزد اهالي به «شارشار» معروف است. محيط سرسبز اطراف اين آبشار، چشم انداز بديعي به وجود آمده است. از روستاي سراب تا آبشار، حدود 3 كيلومتر فاصله است و جريان آب آن در دره زيباي سراب با چندين آبشار كوچك درمي‌آميزد و به رودخانه ديدني سراب سرازير مي‌شود.

رودخانه سراب كه از كوه‌هاي اطراف سرچشمه مي‌گيرد، در بهار و تابستان با سرسبزي و رنگ‌آميزي گل‌هاي زيبا، چشم‌اندازي بسيار زيبا و كم نظير ايجاد مي‌كند. نغمه پرندگان و مناظر بكر، به‌ويژه در نيمه اول سال، محيط جذابي براي تفريح و تفرج پديد مي‌آورد.

دره سرسبز يوسف‌خان:

روستاي يوسف‌خان در ده كيلومتري دره زيبا و سرسبز يوسف‌خان امتداد يافته است. اين دره كه از نواحي ييلاقي شهرستان قوچان به شمار مي‌رود، از انواع درختان انبوه و سر به فلك كشيده چنار، سپيدار، گردو، گيلاس، بادام، گلابي و ديگر درختان پوشيده شده است. جريان آب رودخانه يوسف خان ضمن طراوت بخشي به محيط پيرامون، زيبايي دره را دو چندان كرده است. گياهان دارويي و تنوع رنگ‌ها و آب و هواي مطلوب، طبيعت گردان بسياري را در ايام مختلف سال به سوي دره يوسف‌خان جلب مي‌كند.

شگفتي‌هاي گردنه «تيوان»:

يكي از زيباترين مناطقي كه در نزديكي قوچان وجود دارد و عطر گل‌هايش و سرسبزي دامنه‌هاي آن در بهار انسان را سرمست مي‌سازد، گردنه «تيوان» در 50 كيلومتري شمال قوچان و جاده قوچان به درگز است.
تيوان با 2 هزار متر ارتفاع، دقيقاً در خط الرأس شمالي رشته كوههاي هزار مسجد قرار گرفته و از سمت شمال مشرف به دشت‌هاي تركمنستان و دشت‌هاي پهناور آسياي مركزي است. تيوان در واقع، بر بلنداي آخرين ديواره شمال شرقي فلات ايران قرار دارد و هيچ مانعي پيش روي آن در برابر بادهاي سرد شمال و پيشروي بادهاي پرفشار سرد و خشن سيبري و آسياي ميانه قرار ندارد.

تيوان همچنين به دليل بارش مناسب، داراي پوشش گياهي انبوه، علفزار و جنگل‌هاي تُنك سرو كوهي است، دومين پارك بزرگ ملي كشور پس از پارك گلستان نيز در مجاورت اين گردنه قرار دارد و در حقيقت اراضي شمالي گردنه تيوان متعلق به پارك ملي «تندوره»، بزرگترين زيستگاه پلنگ ايراني است. گردنه تيوان به دليل قرار گرفتن در منتهي اليه شمال شرقي و در مسير بادهاي سرد آسياي ميانه، يكي از سردترين و زيباترين مناطق كشور محسوب مي‌شود.

پوستين دوزي:

پوستين‌هايي را كه بر سر در مغازه‌هاي قوچان مي‌بينيم، گرمابخش بسياري از ايراني‌ها در روزهاي سرد زمستان است. در شهر قوچان، استادكاران حاذق پوستين دوز همچنان به كار مشغولند و كالاي خود را در مغازه‌هاي فروش صنايع چرم و پوست متعددي كه در شهر وجود دارد، به فروش مي‌رسانند. پوستين‌ها شايد در سبك زندگي شهري ما زياد جايي نداشته باشند، اما مي‌توانيد از آنها به عنوان دكور يا يادگاري براي عزيزانتان استفاده كنيد.

دوتار قوچاني‌ها:

قوچان يكي از شهرهاي مهم كشورمان در موسيقي نواحي به شمار مي‌رود. شايد اگر بخت يارتان باشد، در سفر به اين شهر، نواي دلنشين دو تارنوازان قوچان را گوش جان بسپاريد.
استاد حاج قربان سليماني، استاد حاج حسين يگانه و استاد اسماعيل ستارزاده، از بزرگ‌ترين استادان موسيقي نواحي كشورمان هستند كه صداي سازشان هميشه در اين شهر به گوش مي‌رسد.
موسيقي نواحي در شمال خراسان برگرفته از باورها و اعتقادات قوميت‌هاي مختلف در طول تاريخ بوده است و مي‌توان آن را در انواع مقامي كرمانجي، مقامي تركي و موسيقي فارسي مورد بررسي قرار داد. نوازندگان موسيقي در قوچان را مي‌توان بر اساس جايگاه و مرتبه‌اي كه به لحاظ اجتماعي دارند، به بخشي‌ها، عاشق‌ها و لوطي‌ها طبقه بندي كرد. همچنين سازهاي رايج در موسيقي مقامي اين خطه شامل دوتار، كمانچه، قوشمه، ني، دهل و سرنا است. بخشي بودن كار در موسيقي نواحي، آسان نيست و تعداد بخشي‌هاي اين سرزمين هم اندك و رو به زوال است و حتي متأسفانه ديگر كمتر جواني دل به اشعار بومي سرزمينش مي‌سپارد، اشعاري كه نسل به نسل و سينه به سينه نقل شده است تا ياد كسي نرود قصه‌هاي خراسان را.

دوتار، ساز دل است، سازي هزاران ساله كه ميراث معنوي قوم خراساني است.دو تار، دو تار دارد؛ تاري بم و مذكر و تاري زير و مونث و چه تركيب شگفتي است وقتي نوازنده زخمه بر تن دو تار مي‌زند تا در هم آغوشي آن دو، صداي شكوه عشق را به گوش عالميان برساند.

خورد و خوراك:

اشكنه «برگه زرد آلو» از غذاهاي محلي قوچان است كه با نان خورده مي‌شود. از غذاهاي ديگر قوچان مي‌توان به انواع آش‌ها، مانند آش دوغ، آش بلغور، آش قيش و آش اماج اشاره كرد. نان سنتي كماج هم از نان‌هاي معروف قوچان است.
«قئيش» يكي از مهمترين غذاهاي محلي قوچاني‌ها است، كه بيشتر در فصول بهار و تابستان كه سبزي‌هاي معطر در دامنه كوهها و كنار رودخانه‌ها مي‌رويد، طبخ مي‌شود. رشته‌هاي «قئيش» مانند رشته آش، از آرد گندم درست مي‌شود، البته با اين فرق كه مانند يك خط كش پهن است. در عين حال، برگ چغندر تازه و دوغ و سير نيز به آن اضافه مي‌كنند و آش خوشمزه‌اي از آن تدراك مي‌بينند.

سوغات قوچان:

انگور و شيره انگور قوچان كه اين روزها شهره جهان شده است، مهمترين سوغات قوچان است. البته در اين ميان نمي‌توان از سيب درختي منطقه «اوغاز» باجگيران قوچان چشم پوشيد. برخي از گردشگران قوچان، معتقدند پنير كردي اين شهرستان هم كه به شيوه‌اي سنتي تهيه مي‌شود، مزه‌اي منحصر به فرد دارد كه نمي‌توان به سادگي از آن گذشت.

البته جاجيم مخصوص اين شهر را كه نوعي پارچه زبر و رنگي اين منطقه است و مردم محلي از آن نوعي كت به نام چوخه تهيه مي‌كنند، از ديگر سوغاتي‌هاي بسيار سنتي اين شهر به شمار مي‌رود. اين پوشش تفاوت خاصي با ديگر كت‌هاي دنيا دارد، زيرا با اين كت به هيچ مجلسي نمي‌توان پا گذاشت و تنها با آن مي‌توان كشتي چوخه گرفت!

نانهاي محلي قوچان -دستور پخت كماج

۱,۶۳۷ بازديد

دستور پخت كماج

مواد لازم براي تهيه ي خمير كماچ : آرد سمنو يا آرد سن يك كاسه آرد گندم يك كاسه آرد سفيد يك كاسه روغن جامد آب كرده دو ملاغه مايع خمير ترش يك قاشق مربا خوري ادويه ي كماچ سن...

مواد لازم براي تهيه ي خمير كماچ :

آرد سمنو يا آرد سن يك كاسه
آرد گندم يك كاسه
آرد سفيد يك كاسه
روغن جامد آب كرده دو ملاغه
مايع خمير ترش يك قاشق مربا خوري
ادويه ي كماچ سن كه شامل : جوز هندي، زنجبيل، قلمفور، هل و دارچين است به ميزان لازم
آب كمي

مواد لازم براي تهيه ي مواد وسط كماچ :

خرماي بدون هسته كه با كمي روغن نرم شده باشد .
گردوي خورد شده به ميزان لازم
مقداري از ادويه ي كماچ را داخل آردها و مقداري از آن را به اين مواد اضافه كنيد.

طرز تهيه :
آردها را با هم مخلوط كرده، مقداري ادويه ي كماچ همانطور كه گفته شد به آنها اضافه كنيد. يك قاشق مربا خوري پودر خمير ترش را دركمي آب ولرم حل كرده و آردها را به آن اضافه كنيد، سپس يك ملاغه روغن و بعد از آن كمي آب تا خمير شكل گرفته و درست شود.
خمير آماده شده را در سيني فر يا ماهي تابه ي بزرگ نچسبي كه خوب با روغن چرب شده باشد پهن كنيد به طوري كه زياد نازك نباشد، خرما و گردوهاي آماده شده را بر روي اين خمير پهن شده ريخته و دوباره يك لايه خمير ديگر كه برروي سيني ديگري با وردنه پهن كرده ايد را برداشته و روي اين مواد طوري قرار دهيد كه دو طرف خميرها به هم رسيده و اطراف آن را خوب بپوشاند و مواد وسط كماچ ديده نشود .در اين مرحله يك ملاغه روغن باقي مانده را روي اين خمير آماده شده ريخته و در همين جا، قبل از اينكه داخل فر يا روي گاز قرار دهيد آن را به برشهاي لوزي يا مربعي شكل و يا حتي اگر در ماهي تابه ي گرد كوچكي درست كرده ايد به شكل مثلثي برش دهيد و داخل فر در طبقه ي وسط و با شعله ي ملايم قرار داده و يا روي شعله ي گاز با حرارت كم بگذاريد و زماني كه از پخته شدن يك طرف آن مطمئن شديد، اگر در فر گذاشته ايد شعله ي بالاي فر را روشن كنيد و اگر در ماهي تابه و روي گاز آن را بر گردانده تا طرف ديگر آن نيز سرخ شده و به رنگ قهوه اي در آيد .پس از آماده شدن، بگذاريد كاملا سرد شده و برشها را عميق تر كرده تا قطعات آن از هم جدا شوند، آنهارا درون ظرف مورد نظر چيده و روي آنها را با پودر پسته يا پودر قند تزيين كنيد و با چاي نوش جان كنيد .اين شيريني يك ميان وعده ي بسيار مقوي براي كودكان و نوجوانان در حال رشد مي باشد.

بازيهاي محلي قوچان

۲۱۵ بازديد

بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما مي‏باشد ورزش‏ كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخ‏زده‏ قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه‏ فردي مشغول مي‏ شوند و اين خود نوعي بدنسازي‏ است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد…..

imagesمحمد جاباني – قوچان

بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما مي‏باشد ورزش‏ كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخ‏زده‏ قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه‏ فردي مشغول مي‏ شوند و اين خود نوعي بدنسازي‏ است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد و نام آن‏ از كنربند مخصوص زرتشتيان گرفته شده است،كه‏ اصل آن در زبان پهلوي كستيك و در فارسي دري‏ كستي است.كستي كه زرتشتيان آن را«بند دين» مي‏ناميدند كه به دست زن موبدي بافته مي‏شود.كستي‏ كه بعدها با شين تلفظ شده،كمربند كشتي‏گيران را نيز مي‏گفته‏اند و پهلوانان به هنگام زورآزمايي به آنان‏ مي‏ آويخته‏ اند.۱

اين ورزش رزمي در حوزه‏ي قوچان در ايام نوروز با دهل و سرنا همراه است و وقتي زورآزمايي به اوج‏ مي‏رسد بر سرعت چوب طبل و صداي سرنا افزوده‏ مي‏گردد و پهلوانان تشويق مي‏شوند.ورزش كشتي‏ در حوزه‏ي قوچان به طرز خاصي برگزار مي‏گردد وبا لباس خاصي نيز همراه است.

ورزش و بازي‏هاي‏ محلي قوچان

بازي يكي از وسايل مهم آموزشي‏ و نوعي سرگرمي مفيد كودكان و نوجوانان‏ است.اقوام مختلف به نسبت زندگي در منطقه‏ي خاص خودشان به اين موضوع اهميت‏ مي‏دادند،و بازي‏ها را در قالب‏هاي خاصي به كودكان‏ خود مي‏آموختند،و حتي با گويش قصه و افسانه نيز از انتقال اين مواريث به آيندگان دريغ نمي‏كردند.بازي‏هاي‏ محلي در درجه اول باعث ايجاد تحرك براي افراد و انجام‏ حركات بدني براي پرورش جسم و روح و از طرفي روح‏خمودگي‏ را از كودكان و جوانان و حتي پيرمردان مي‏گيرد و به آنان شادابي و سرزندگي مي‏دهد.

وقتي با دقت به بازي‏هاي مختلف محلي مي‏نگريم هربازي اثر خاصي در افراد برجاي مي‏گذارد از جمله حركات بدني،مقاومت،جهش و پرش،به كار بردن فكر و انديشه،همكاري و همفكري جمعي،ايجاد روح تعاون‏ و مبارزه با مشكلات و سختي‏ها.

مبارزه با دشمنان اين آب و خاك هميشه در بازي‏ها منظور بوده و به كودكان القا گرديده است،چنانچه در بسياري از بازي‏ها،رديابي و استتار،شناسايي محل و موقعيت‏ جغرافيايي،ايجاد روح آمادگي،هشياري،دلاوري و پايمردي،چالاكي و نشاط مشاهده‏ مي‏شود.

آنچه به وسيله بازي به كودكان و نوجوانان آموخته مي‏شود جنبه‏ي آموزشي دارد. آنان بسياري از مطالب را در قالب بازي با شوق ياد مي‏گيرند و استقبال مي‏كنند.همان‏ طوري كه آموختن فنون نظامي در محيطي خشك اثرات نامطلوبي دارد و با خاطره‏اي‏ تلخ همرا است،محيط بازي،شادكننده خواهد بود.پس به اين جهت بايد اين‏ سنت‏هاي خوب قومي زنده نگهداشته شود و در ترويج آن تلاش شود.

در قوچان بازي‏هاي مختلفي در مركز شهر و روستا رواج دارد كه بعضي از آنها  در ساير شهرستان‏ها نيز مشترك است. در اينجا سعي‏ شده است كه به بازي‏هاي خاص منطقه توجه گردد.

بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما مي‏باشد ورزش‏ كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخ‏زده‏ قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه‏ فردي مشغول مي‏ شوند و اين خود نوعي بدنسازي‏ است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد و نام آن‏ از كنربند مخصوص زرتشتيان گرفته شده است،كه‏ اصل آن در زبان پهلوي كستيك و در فارسي دري‏ كستي است.كستي كه زرتشتيان آن را«بند دين» مي‏ناميدند كه به دست زن موبدي بافته مي‏شود.كستي‏ كه بعدها با شين تلفظ شده،كمربند كشتي‏گيران را نيز مي‏گفته‏اند و پهلوانان به هنگام زورآزمايي به آنان‏ مي‏ آويخته‏ اند.۱

اين ورزش رزمي در حوزه‏ي قوچان در ايام نوروز با دهل و سرنا همراه است و وقتي زورآزمايي به اوج‏ مي‏رسد بر سرعت چوب طبل و صداي سرنا افزوده‏ مي‏گردد و پهلوانان تشويق مي‏شوند.ورزش كشتي‏ در حوزه‏ي قوچان به طرز خاصي برگزار مي‏گردد وبا لباس خاصي نيز همراه است.

هرجا چمني و يا خاك نرمي وجود داشت و حتي در هنگام درو در گوشه‏ي مزرعه و يا هنگام‏ بيكاري،جوانان به هم مي‏آويختند و خود را آماده‏ مي‏ساختند.ب عدها كشتي چوخه با همت شادروان‏ حبيب الله بلور در قوچان به طور رسمي انجام شد و جزء ورزش‏هاي استاني در مسابقات قرار گرفت.

علاوه بر ايام نوروز كه تا روز چهاردهم‏ فروردين‏ ماه ادامه داشت و در النگ و مرغزار بزرگ‏ چمن ليلي به پايان مي‏ رسيد درساير محل‏ها نيز به‏ نسبت موقعيت محل و روزهاي عيد كه با شادي‏ همراه است نيز انجام مي‏پذيرفت،بيشتر زورآزمايي‏ها فردي و قواعد خاصي داشت و لباسي‏ ويژه‏اي نيز كه در اين اواخر تغييراتي در آن داده شده‏ است.علاوه بر كشتي همزمان رقص‏هاي جمعي‏ نيز با دهل و سرنا پا مي‏گرفت.

مردان و زنان روستايي با صداي ساز در گوشه‏ و كنار روستاها مشغول بودند. رقص‏هاي محلي‏ نوعي آمادگي رزمي محسوب مي ‏شد و هم‏آهنگي‏ آنان را در كارشان نشان مي‏داد به خصوص جهش و قرص‏ها…و روبه‏رو شدن با هم و بازي با چوب و يا چوب‏بازي كه مهارت جوانان را در مبارزات به حد كمال مي‏رساند و چون با موسيقي همراه بود احساس خستگي نمي‏كردند.در اين بازي زن و مرد شركت مي‏نمودند و بيشتر نشان كردن‏ها و عروس‏ گرفتن در اين روزها به انجام مي‏رسيد.

در شهرها محل ‏هايي به نام عيدگاه آماده‏ مي‏ گرديد كه فقط خاص زنان بود و در آنجا به طناب‏ بازي و يا به اصطلاح محلي به ياد خوردن و رقص‏ و پايكوبي مشغول مي‏شدند.يادخوردن به اين‏ صورت بود كه دو سر طناب را از شاخه‏اي‏ مي‏آويختند و بالشي هم در قسمت پاييني آن قرار مي‏دادند و روي آن مي‏نشستند و تا حد انتهايي‏ بال‏هاي طناب كه آويزان بود بالا مي‏رفتند.اين كار (به تصوير صفحه مراجعه شود) به مهارت بسياري بستگي داشت و با طناب‏بازي در روي زمين تفاوت دارد و بيشتر مخصوص زنان‏ است.

نوع ديگر بازي و سرگرمي در ايام نوروز در شهر و روستاها اوپشتك‏۶ يا اوپشتنك بود كه جوانان‏ آن را درهمين ايام انجام مي‏ دادند. به اين صورت‏ كه در محيطي باز قسمتي از زمين را مي‏كندند و خاك آن را به صورت سكوي پرش درست‏ مي‏كردند و تا فاصله حدود ده و يا پانزده متر نيز خاك‏ را با بيل كنده و نرم مي‏كردند تا پاي بازيكنان صدمه‏ نيبند.

و بعد به ترتيب پشت مي‏گذاشتند و از روي آن‏ نفر،با زدن دست به پشت او،مي‏بريدند. اين عمل‏ نياز به مهارت خاص داشت و در واقع آماده‏سازي‏ كامل بدني بود و گذر از موانع را به آنان ياد مي‏داد و يكي از بازي‏هاي مخصوص جوانان و مردان‏ است.در همين هنگام طناب يا نخ را گرفته و از روي‏ همان سكو يا در زمين هموار از روي طناب‏ مي‏پريدند.يك نوع اوپشتك هم در حال حركت‏ است كه براي گرم كردن بدن به كار مي‏برند به اين‏ ترتيب كه بازيكنان به تدريج پشت مي‏گذارند و از روي پشت هم مي‏پرند تا بدنشان گرم شود.
اسب‏سواري

يكي از بازيهايي كه به اسب مربوط مي‏شد، ارنگ‏ارنگ بود.بازيكنان دو نفر را به استادي‏ انتخاب مي‏كردند.آن دو نفر در محلي مي‏نشستند و طنابي كوتاه يا تسمه‏اي را در دست نگه مي‏داشتند و با هم به طور مخفي نام اسب پادشاهي و يا اسب‏ خاص مشهور منطقه را انتخاب مي‏كردند و بعد بازيكنان به ترتيب مي‏آمدند و استادان مي‏گفتند: ارنگ‏ارنگ اسب چه رنگ،از اي اسب‏ها اسب كي؟

بازيكن نام اسبي را مي‏ برد و اگر درست نبود از دور خارج مي‏شد و در غير اين صورت تسمه را به او مي‏دادند و مي‏گفتند درخانه‏ي پادشاه پاك.و او با تسمه بقيه‏ي بازيكنان را از محيط دور مي‏كرد. استادان مي‏گفتند:جو،جو،جو،گندم،گندم،گندم و در هنگام گندم گفتن بازيكن مي‏بايست خود را به‏ مركز بازي نزد استادان برساندو اگر در اين فاصله او را گرفته و يا با دست مي‏زدند بازنده محسوب و از دور خارج مي‏گردد.در اين بازي هوش،آمادگي‏ ذهني براي گفتن نام اسب‏ها،سرعت حركت، چالاكي،جلوگيري از به بند افتادن و فرار از تهاجم‏ بسيار مطرح است.
بازي با فلاخن يا به اصطلاح محلي پلخمون

اين بازي در قديم براي پرتاب سنگ به طرف‏ دشمن بوده است.پلخمون را در روستاها با پشم‏ مي بافند و رشته آن حدود ۵/۱ متر است.در وسط آن محلي را براي گذاشتن سنگ درست كرده‏ سنگي در داخل آن مي‏گذارند و دو سر رشته را در دست گرفته و هنگام پرت كردن يك سر طناب را رها مي‏كنند.اين امر به تجربه و مهارت نياز دارد.به‏ طوري كه محلي را كه نشانه مي‏گيرند با سنگ‏ مي‏زنند.باغبانان براي جلوگيري از هجوم پرندگان‏ كه به باغات و مزارع صدمه مي‏زنند از آن استفاده‏ مي‏برند،چوپانان حتي براي بازگردانيدن گوسفندان‏ و براي زدن و زخمي كردن حيوانات درنده و دور كردن دشمن به كار مي‏برند و به محل تجمع‏ دشمن سنگ پرتاب مي‏كنند.
ازبك چور

اين بازي يادآور تهاجمات ازبك‏ها به سرزمين‏ ما بوده است.در اصطلاح محلي جور كردن،يعني با حمله‏ي ناگهاني چيزي را از جايي يا از دست كسي‏ ربودن و بردن است.ازبك‏ها به يك باره در دسته‏هاي متعدد به روستاها حمله مي‏ كردند و آنچه‏ در دسترس مي‏يافتند و مي‏بردند.اين بازي را گوگ‏ ازبكي يا گوگ مره هم مي‏گفتند.

وسايل بازي،چوبي در حدود ۷۵ سانتي‏متر و توپي چرمي يا نخي كوچك با محوطه‏اي وسيع.

ابتدا محلي را براي ايستگاه اصلي انتخاب‏ كرده و بازيكنان به دو دسته تقسيم مي‏شوند.با سكه يا مشت گرفتن مشخص مي‏كنند كه كدام‏ عده بايد توپ بزنند و كدام عده بگيرند.پس از تعيين جايگاه،بازيكنان زننده‏ي توپ به ترتيب،هر كدام سه توپ مي‏زنند.اگر افراد طرف مقابل توپ را گرفتند كه اين عده بازنده محسوب مي‏شوند و جا عوض مي‏شود و الا پس از زدن سه ضربه،طرف زننده‏ در ايستگاه مي‏ايستد و نفر بعدي توپ را مي‏زند و آن‏ نفر بايد تا انتهاي محلي كه تعيين كرده‏اند برود و برگردد و در صورت آن نفر نو مي‏شد و مي‏تواند دوباره‏ توپ بزند.اين بازي تا گرفتن توپ و يا زدن يكي از بازيكنان ادامه دارد و بعد نوبت طرف مقابل مي‏شود. در ايام نوروز پير و جوان در زمين‏هاي باز به اين بازي‏ مشغول مي‏شدند.به طوري كه مشاهده مي‏شد مردي ۸۰ ساله در كنار نوجوان ده سال مشغول بازي‏ است:

اين بازي مخصوص مردان است و سرعت‏ عمل،دقت،حس مسؤوليت براي نجات گروه تقويت‏ مي‏شود.
ازي نمترسي،از اين نمي‏ترسي

اين بازي نوعي ترسانيدن طرف و به اصطلاح‏ معروف پلتيك زدن است.بازيكنان به طور دايره‏وار روي زمين چمباته مي‏زنند.دو نفر انتخاب شده و يكي ديگري را تعقيب مي‏كند.حريف روي سر يكي  از بازيكنان مي‏ايستد و مي‏گويد ازي نمترسي. تعقيب‏ كننده نيز يك نفر را انتخاب مي‏كند و مي‏گويد ازي نمترسي،اين عمل ادامه مي‏يابد و بالاخره با «دوبرت»۳گفتن يكي را كه انتخاب كرده ‏اند به تعقيب‏ وامي‏دارند و طرف هم ممكن است با گفتن همين‏ لفظ يكي را انتخاب كند و مقابل حريف قرار دهد و اين‏ دو يكديگر را تعقيب مي‏كنند و بعضي اوقات يك‏دفعه‏ دست‏به‏يقه مي‏شوند و هركس زودتر با دست حريف‏ را زد از دور خارج مي‏كند.هرچه در اين بازي تعداد افراد زياد و محيط بزرگتر باشد بازي جذاتر مي‏شود.
اوشتلك

اوشتلك در اصطلاح محلي نوعي سوت زدن را مي‏ گويند. بازيكنان براي خود استادي انتخاب مي‏كنند و او معاونيني دارد و با گل رفتن بين بقيه افراد نفر آخر را انتخاب مي‏كنند.بازيكن آخر كنار استاد مي‏نشيند و بقيه در گوشه و كنار محوطه‏ي بازي مخفي مي‏شوند و محل بازي نيز بايد داراي پستي و بلندي و زوايايي‏ باشد تا استتار خوب انجام شود.موقع اين بازي اغلب‏ غروب آفتاب بعد از تعطيل مغازه‏ها و زماني است كه‏ شاگردان مرخص مي‏شوند.آن‏گاه استاد به ترتيب‏ بازيكنان را به اسم صدا مي‏زند و اوشتلك را هم به آخر آن اضافه مي‏كند،مثلا مي‏گويد:حسن اوشتلك؛ طرف هم بايد با سوت جواب دهد.نفر مانده نزد استاد بايد محل اختفاي حسن را نشان دهد اگر درست گفت‏ كه استاد مي‏گويد:محل تو را فهميدند و در صورت‏ خلاف بايد حسن به فردي كه نتوانسته است محل او را نشان دهد تا محل مركز استاد،سواري دهد و اين‏ عمل ادامه مي‏يابد.
الك‏دولك و الك مشهدي

از بازي‏هايي است كه در بسياري از شهرها رواج دارد.
الاكلنگ

كه در كل به ال لومبك معروف است نيز همگاني است.
اوصولولي

بازيكنان به دو عده تقسيم مي‏شوند و دو استاد انتخاب مي‏كنند بعد مشخص مي‏نمايند كدام عده بايد سواري بدهند،سپس عده‏اي از بازيكنان سوار گروه‏ مخالف مي‏شوند.البته بايد همه به طور دايره‏وار بايستند.استادي كه سوار شده است چشمان مركوب‏ خود را با يك دست مي‏گيرد و در حالي كه با انگشت‏ دست ديگر به يكي از جهات اصلي اشاره مي‏كند مي‏گويد:اوصولولي.مركوب كه چشمش بسته است‏ بايد با دست،طرف مورد اشاره‏ي راكب را نشان دهد. اگر درست گفته برنده است و از سواري دادن رها مي‏شود و آن بازي ادامه مي‏يابد.
پاراپارا

وسيله‏ ي بازي عبارت است از يك تكه سرب‏ پهن كه وزن آن برابر با يك سكه بيست ريالي است. وسيله را سوراخ نموده و پوستي مدور به آن‏ مي‏چسبانند.پوست بايد داراي پشم باشد و يا سرب را در پارچه‏اي مي‏پيچانند و بازي را به صورت فردي و يا گروهي انجام مي‏دهند.در اين بازي اصطلاحات‏ خاصي وجود دارد.

اولين نفر پاراپارا مي‏زند و هربار ضربه زدن به پارا يك شماره محسوب مي‏شود.ممكن است طبق قرار هرده شماره يك بار جهش به هوا و يا با پشت و پهلوي پا زده شود كه داراي امتيازات زيادتري خواهد بود و هرنوع آن اسم خاصي دارد.با روي پا يك پارا، با بغل پا،نيم پارا و با هوا جهيدن و با پاي ديگر زدن، لر گفته مي‏شود.
پادشاه وزير

در مراسم ختنه سوري و داماد سلطاني اين بازي‏ رواج دارد يك نفر به عنوان پادشاه و عده‏اي وزير و فراش انتخاب مي‏كردند و به عناوين‏ مختلف مردم عادي را جريمه مي‏نمودند يا تنبيهات بدني روي يك پا ايستادن يا باسن افراد را به زمين زدن و چمپاتمه‏ نشستن و در حقيقت كار مأموران دولتي‏ را انجام دادن و به عناوين مختلف پول‏ گرفتن و اداي آنها را درمي‏آورند.
پوري چرب‏كن

«پيري چرب‏كن» وسايل بازي‏ توپ جيري كوچك و پناه ديواري است‏ كه فرد بازيكن و توپ زن بايد پاي آن بايتسد.ابتدا با گل گرفتن،يك نفر از بازيكناني كه در آخر مي‏ماند پاي ديوار مي‏رود و توپ را به ديوار مي‏زند.بازيكناني‏ كه در ميدان پراكنده شده و پشت سر او قرار دارند سعي مي‏كنند توپ را بگيرند.اگر دو دستي گرفتند يك بار و اگر با دست راست ديوار و با دست چپ سه‏ بار مي‏توانند به بازيكن پاي ديوار ضربه بزنند.او بايد فرار كند تا ضربه نخورد و هركس نتوانست بازيكن‏ پاي ديوار را بزند خودش در جاي او قرار مي‏گيرد و بازي ادامه مي‏يابد.
چشم قويمك

عده به دو گروه تقسيم مي‏شوند.يك عده‏ مخفي مي‏گردند.محوطه بازي بايد بسيار وسيع باشد عده ديگر كه در موقع مخفي شدن آنها چشم‏هاي‏ خود را بسته بودند باز مي‏كنند و با راهنمايي استاد گروه‏ دنبال دسته اول مي‏گردند.آنها بايد فرار كنند و خود را به مركز برسانند و الا طرف مقابل يكي از بازيكنان را مي‏گيرد و تا مركز اصلي سوار مي‏شود.البته اين بازي‏ بيشتر در غروب آفتاب و درتاريكي و دربازي ديگري‏ به نام شير دررو و روبا بخور تكميل مي‏شود.بازي چشم‏ قويمك را بيشتر در داخل محوطه بسته،دختران‏ انجام مي‏دادند.
شير دررو روباه بخور

بازيكنان به دو گروه تقسيم مي‏شوند و هركدام‏ براي خود استادي را انتخاب مي‏نمايند.سپس با گل‏ گرفتن طبق قرار،يك دسته با راهنمايي استاد خودشان در فاصله‏اي دور مخفي مي‏شوند و استاد آنها با استاد ديگر و ساير بازيكنان به طرف محل استتار كه‏ فقط استاد خودشان مي‏داند به راه مي‏افتند و اين اشعار را مي‏خوانند.

استادها:گل گل چه،بازيكنان جواب مي‏دهند قمار بيچه-استادها:از اون بالا چه آمد؟شاگردان: صداي شمشير آمد.استادها:درخت ما سينجد دره. بازيكنان:غمزه بزي لذت دره-استادها:درخت ما پسته بازيكنان:ننه غلو مسته…اشعار ديگر كه‏ اغلب بي‏معني است و گل گل چه،قمار بيچه در بين‏ اشعار وجود دارد.و در آخر همه نيز:شير دررو،روبا بخور نيز تكرار مي‏گردد.

بازيكنان و استاد سعي دارند محل اختفا را شناسايي كنند و هرنوع جنبنده‏اي را كه در مسير هست‏ زير نظر مي گيرند و اگر حدس زدند كه بازيكنان مقابل‏ را ديده‏اند مي‏گويند:«قرنه گوردم»يعني سياهي آنها را ديدم و به طرف مركز بازي فرار مي‏كنند.چون‏ طرف‏هاي مقابل اگر باشند آنها را تعقيب مي‏نمايند و تا مركز سواري مي‏گيرند.اين بازي بسيار شاد و با هوشياري و زرنگي و سرعت و حركت همراه است و نشان مي‏دهد كه در برهه‏اي از زمان چقدر اين مسائل‏ براي مردم منطقه اهميت داشته است.
حلقه‏ ي چكمندي

دايره‏اي به نسبت تعداد بازيكنان روي زمين‏ رسم مي‏كنند سپس با قرعه يا گل گرفتن معلوم‏ مي‏كنند كدام عده بايد در داخل دايره قرار بگيرند. عده‏اي داخل دايره رو به طرف مركز مي‏ايستند و آماده‏ي سواري دادن مي‏شوند.استاد آنها بايد در اطراف آنها بچرخد و نگذارد آنها سوار شوند و اگر هركدام به داخل حمله كرد با پا او را بزند و از دور خارج كند،البته فريب هم در كار است و حمله از جهات مختلف انجام مي‏شود.پس از سوار شدن‏ مدت‏ها در همان حالت مي‏مانند و باز يك دفعه‏ پياده مي‏شوند و به بيرون فرار مي‏كنند اين بازي تا موقعي كه يكي از افراد در داخل دايره زده نشود ادامه دارد.
حموم سوسي

اين بازي خاص كودكان و نوجوانان بود.مقداري‏ خاك را روي زمين به صورت نيم‏كره درمي‏آوردند و بعد روي آن را با آب صاف مي‏كردند و چون خاك‏ قوچان رسي است در همان حالت مي‏ماند.سپس در و پنجره مي‏گذاشتند و با چوب نازكي خاك‏هاي داخل‏ را به تدريج درمي آوردند.انحناي نيمكره با پنجره‏ها وضع جالبي پيدا مي‏كرد و اين بازي به هنر و خلاقيت‏ بچه‏ ها كمك زيادي مي‏كرد.

خروس‏بازي:اين بازي فردي است و به‏ صورت جمعي هم انجام مي‏شود.بازيكنان به دو گروه‏ تقسيم مي‏شوند و بعد از هرگروه يك نفر با لي‏لي‏ كردن و يك پا رو هم حركت مي‏كنند و با زدن شانه‏ به هم سعي دارند كه طرف را از دور خارج كنند.البته‏ جاخالي دادن آنها و ضربه زدن‏ها در خارج كردن افراد بسيار مؤثر است.هرگروهي كه تعداد زيادتري را از دست بدهد بازنده است.البته هرفرد پس از افتادن و يا اينكه پا را به زمين بگذارد بازنده محسوب و از دور خارج مي‏گردد.در بازي گروهي حملات دو گروه با همان حالت به هم آغاز مي‏گردد و هركس سعي مي‏كند يكي از طرف مقابل را از پاي درآورد و در صورتي كه همه‏ي افراد گروه مقابل خارج شدند بازنده‏ محسوب مي‏گردند.
رهارها

بازينكان به دو گروه تقسيم مي‏شوند و با قراري‏ كه مي‏گذارند،يا پستي وبلندي‏ها را و يا درخت‏ها را و يا مراكزي را مشخص مي‏كنند و يا دو نفر از يك گروه به هم‏ رسيدند رها مي‏گردند و طرف ديگر حق زدن ندارد،بعد افراد در محل‏هاي تعيين‏شده مي‏ايستند و طرف‏هاي‏ بازي نيز مترصدند كه آنها را از آن محوطه خارج كنند اين‏ بازي تا آخر كه مانده و از دور خارج نشده است‏ ادامه دارد.چالاكي،سرعت عمل،هشياري بسيار مؤثر است.
سه بسه قطار

بازي هوشي است و در اكثر جاها متداول است. مربعي با خطوط موازي رسم مي‏كنند از نيمه مربع به‏ طرف مقابل نيز خطوطي مي‏كشند و اقطار آن را نيز رسم مي‏نمايند،به طوري كه در هرضلع سه نقطه‏ برخورد وجود دارد.دو بازيكن مي‏نشينند و هركدام‏ مهره يا سنگ يا شي خاصي را مي‏گزيند و در محل‏ تقاطع و مركز قرار مي‏دهد.نفر دوم هم پس از او اين‏ كار را مي‏كند و هركس توانست زودتر سه مهره‏ي‏ خود را رديف نمايد برنده است.بازي فردي است و بستگي به هوش زياد دارد.
گرگم ‏به‏ هوا

تقريبا نظير رهارهاست.پستي وبلندي‏هايي را براي خود انتخاب مي‏كنند و اگر زمين مسطح باشد قرار مي‏گذارند كه هركس يك پاي خود را بالا بگيرد محفوظ است.در رهارها اگر دو يار دست به‏ هم دادند رها مي‏شوند ولي در اينجا بايد حتما در محل‏هاي انتخابي قرار بگيرند تا محفوظ باشند. اين بازي بيشتر خاص دختران است و به تحرك‏ افراد كمك مي‏كند.
گوگ چمبه

توپي جيري با چوبي حدود ۷۵ سانتي‏متر وسيلهء بازي است.محوطه‏اي بزرگ لازم است. طبق گل گرفتن يك نفر براي زدن توپ انتخاب‏ مي‏شود و توپ را با چوب مي‏زند.هركس توپ را گرفت به جاي او مي‏آيد و مشغول توپ زدن‏ مي‏شود.فرقي كه با ازبك‏چور دارد در آنجا دو گروه انتخاب مي‏شوند و فرار از مبدأ تا مقصد و برگشت نو مي‏گردد.ولي در اينجا فقط گرفتن‏ توپ و زدن آن است.
گوش توي

استاد پولي يا وسيله‏اي انتخاب و پرتاب‏ مي‏كند.يك گروه دنبال برداشتن آن مي‏روند و گروه ديگر آنها را تعقيب مي‏كنند و در صورتي كه‏ به او سيدند از گوشش مي‏گيرند و مي‏كشند تا شئي مورد نظر را پرتاب كند و يا بگيرند.

شئي دست هركس بيفتد همين حالت را دارد و كسي برنده است كه شيء مورد نظر را به مقصد برساند و اگر پول باشد از آن او خواهد بود.
گل‏گل

بازي زمستاني و هوشي است.بازيكنان به دو گروه تقسيم مي‏شوند و دو استاد براي خود انتخاب‏ مي‏كنند.استادان در محلي مي‏نشينند و هرگروه در كنار استاد خود قرار مي‏گيرد.با گل گرفتن مشخص‏ مي‏كنند كه گل دست چه گروهي باشد آنگاه استاد گل را مي‏گيرد و در ظاهر دم مشت افراد خود قرار مي‏دهد بعد در محل خود قرار مي‏گيرد.آن‏گاه‏ طرف‏هاي مقابل با كمك استاد بايد گل را پيدا كنند. روحيه قوي،تيزهوشي،روان‏شناسي در اين امر مؤثر است.استاد طرف مقابل با كمك افراد خود مي‏تواند دست‏هاي بازيكنان طرف را پوچ كند.براي اين امر به چشم بازيكن زل مي‏زنند و مي‏گويند گل را بده او هم براي رد گم كردن مطالبي مي‏گويد و بالاخره‏ دست راست و يا چپ را پوچ مي‏نمايند و به همين‏ ترتيب بازي ادامه دارد.اگر گل را گرفتند نوبت بازي‏ به عد همقابل مي‏رسد براي اين منظور قرار مي‏گذارند هرگل كه گرفته شده يا بيست امتياز به حساب آيد و اگر به صد رسيد آن عده برنده مي‏شوند و ممكن‏ است گل چندين بار ردوبدل شود.اغلب در زمستان‏ها و در عروسي‏ها،در قهوه‏خانه‏ها انجام‏ مي‏گردد.
گو-گزره پنيره

عده‏اي بازيكنان به دو دسته تقسيم مي‏شوند و همان‏طوري كه از نام آنها پيداست به محلي بستگي‏ خاصي دارد.وسيله‏اي سياهرنگ براي نمود گاو، سبزه كه از نام گزري يك نوع گياه محلي است‏ استفاده شده و پنيز هم بايد شي سفيدرنگ باشد و دو نفر استاد انتخاب مي‏شوند.آن‏گاه يكي از استادها وسيله‏اي را در مشت خود قرار مي‏دهد و از نفر اول مي‏پرسد گو،گزره يا پنيره؟آن نفر بايد نام‏ يكي از سه اسم را ببرد الي آخر بعد مشت خود را باز مي‏كند.آنهايي كه جواب صحيح داده‏اند يك‏ طرف قرار مي‏گيرند باز اين عمل از نو شروع‏ مي‏شود تا حالت تعادل بين دو عده برقرار شود و دسته برنده و باز استاد شروع به پرسش مي‏كند و يكي از سه وسيله را در مشت خود قرار مي‏دهد. اگر مركوب درست گفت كه رها مي‏شود و الا استاد مي‏گويد يك چشم قنيّم يعني يك چشم بسته و باز اگر براي بار دوم نگفت مي‏گويد چشم ديگر بسته و يا نقيم و براي بار سوم ممكن است استاد بگويد يك پا بالا و اين نوعي تنبيه است و بازي تا حدس زدن صحيح براي طرف مقابل ادامه دارد و بعد جا عوض مي‏شود.
لپر،لپر

لپر در اصطلاح محلي،عبارت است از يك تكه‏ سنگ صاف و قدري برجسته و احتمالا قدري مدور. بازي دو نفري است كه بايد يكي لپر را پرت كند و ديگري بايد لپر او را بزند و اگر چنين شد از محل‏ پرتاب تاجاي زدن لپر سوار طرف مي‏شود.نوع ديگر آن اين است كه دايره‏اي روي زمين رسم مي‏كنند و سنگ‏هايي بر روي قطر دايره قرار مي‏دهند و بعد آنها را با لپر فاصله‏اي معيني مي‏زنند هريك از بازيكنان سنگ بيشتري خارج كرد برنده است.
مازالاق

وسيله بازي چوبي است به شكل مخروط و در رأس آن ميخي نصب مي‏كنند و نخ با طناب خاص‏ بازي را به دور مخروط از قسمت رأس آن تا سطح‏ مي‏پيچند و بعد يك سرنخ را در دست مي‏گيرند و از روي سر خود رها و پرتاب مي‏كنند.مازالاق به روي‏ زمين رها مي‏شود.نوع كوچك آن فرفره است كه‏ در روي ميزها استفاده مي‏شود و بعد هركس‏ نتوانست درست عمل كند مازالاق خود را در مركز قرار مي‏دهد و بعد ديگران با پرتاب مازالاق خود سعي مي‏كنند مازالاق وسط را بزنند.بعضي اوقات‏ ممكن است مازالاق وسط بشكند.اين نوع بازي ار قارت مي‏گويند.
نون‏نون

وسايل بازي توپ جيري كوچك-محوطه‏اي‏ وسيع-بازيكنان به دو دسته تقسيم مي‏شوند و با قرارداد يك عده توپ را مي‏گيرند و بعد با دست به‏ هم پاس مي‏دهند.عده‏ي مقابل بايد جلو پاس توپ‏ را بگيرند و توپ را تصاحب نمايند.اين بازي يك‏ نوع پاسكاري با توپ است كه به فرم بسكتبال‏ عمل مي‏شود منتهي با توپي كوچكتر بازي مي‏شود كه براي همه ميسر باشد.
هركي همچي،همچي نكنه چو مخوره يا هرچي استا گفت:

عده‏اي براي خود استادي انتخاب مي‏كنند او بايد مهارت كافي داشته باشد تا بتواند بچه‏ها را و يا نوجوانان را سرگرم كند.بعد استاد مي‏گويد:توپول‏ موپول،بچه‏ها آن را تكرار مي‏كنند.او بعد مي‏گويد: دست توپول.بازيكنان تكرار مي‏كنند و بعد مي‏گويد پا توپولو،باز هم بازيكنان تكرار مي‏كنند.آن‏گاه او مي‏گويد:هركي همچي،همچي،همچي نكنه چو مخوره و بعد نرمشي و يا كاري را آغاز مي‏كند. بازيكنان بايد مطابق استاد عمل كنند هركس انجام‏ ندهد جريمه مي‏شود و دست و پاي او را مي‏گيرند و باسنش را به زمين مي‏زنند.اين بازي در عروسي‏ها و ختنه‏سوري‏ها هم انجام مي‏شود.استاد كف دست‏ خود را سياه مي‏كند و بعد به روي افراد مي‏مالد و همين اشعار را مي‏خواند و ديده مي‏شود كه روي‏ عده‏اي سياه شدهاست.آنها ناخودآگاه دست خود را به روي ديگران هم مي‏مالند و روي عده‏اي را سياه‏ مي‏نمايند كه با تفريح و خنده همراه است اين بازي‏ با انجام حركات بدني و نرمشي مفيد همراه است.
ارغن ارغن بابجول«تاپ»

آغل‏آغل با تشله-تشله‏ بازي يا تيله‏ پازي- چفت‏چفت با تيله و گردو و يا سنگ-يك قل دو قل‏ كه بيشتر بازي دخترانه است-آقات از شهر آمده- استاي زنجيرباف گرگم و گله مي‏زنم تيز از بازي‏هايي است كه در محل انجام مي‏شود و مشابه‏ آن در محل‏هايي ديگر وجود دارد.
پاورقي:

(۱)-نقل از كتاب فن و بند كشتي نوشته حبيب الله بلور.

(۲)-به دست زدن،قرص مي‏گفتند.

(۳)-دوبرت صدايي است كه در محل گوسفندان را مي‏خوانند.