بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما ميباشد ورزش كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخزده قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه فردي مشغول مي شوند و اين خود نوعي بدنسازي است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد…..
محمد جاباني – قوچان
بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما ميباشد ورزش كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخزده قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه فردي مشغول مي شوند و اين خود نوعي بدنسازي است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد و نام آن از كنربند مخصوص زرتشتيان گرفته شده است،كه اصل آن در زبان پهلوي كستيك و در فارسي دري كستي است.كستي كه زرتشتيان آن را«بند دين» ميناميدند كه به دست زن موبدي بافته ميشود.كستي كه بعدها با شين تلفظ شده،كمربند كشتيگيران را نيز ميگفتهاند و پهلوانان به هنگام زورآزمايي به آنان مي آويخته اند.۱
اين ورزش رزمي در حوزهي قوچان در ايام نوروز با دهل و سرنا همراه است و وقتي زورآزمايي به اوج ميرسد بر سرعت چوب طبل و صداي سرنا افزوده ميگردد و پهلوانان تشويق ميشوند.ورزش كشتي در حوزهي قوچان به طرز خاصي برگزار ميگردد وبا لباس خاصي نيز همراه است.
ورزش و بازيهاي محلي قوچان
بازي يكي از وسايل مهم آموزشي و نوعي سرگرمي مفيد كودكان و نوجوانان است.اقوام مختلف به نسبت زندگي در منطقهي خاص خودشان به اين موضوع اهميت ميدادند،و بازيها را در قالبهاي خاصي به كودكان خود ميآموختند،و حتي با گويش قصه و افسانه نيز از انتقال اين مواريث به آيندگان دريغ نميكردند.بازيهاي محلي در درجه اول باعث ايجاد تحرك براي افراد و انجام حركات بدني براي پرورش جسم و روح و از طرفي روحخمودگي را از كودكان و جوانان و حتي پيرمردان ميگيرد و به آنان شادابي و سرزندگي ميدهد.
وقتي با دقت به بازيهاي مختلف محلي مينگريم هربازي اثر خاصي در افراد برجاي ميگذارد از جمله حركات بدني،مقاومت،جهش و پرش،به كار بردن فكر و انديشه،همكاري و همفكري جمعي،ايجاد روح تعاون و مبارزه با مشكلات و سختيها.
مبارزه با دشمنان اين آب و خاك هميشه در بازيها منظور بوده و به كودكان القا گرديده است،چنانچه در بسياري از بازيها،رديابي و استتار،شناسايي محل و موقعيت جغرافيايي،ايجاد روح آمادگي،هشياري،دلاوري و پايمردي،چالاكي و نشاط مشاهده ميشود.
آنچه به وسيله بازي به كودكان و نوجوانان آموخته ميشود جنبهي آموزشي دارد. آنان بسياري از مطالب را در قالب بازي با شوق ياد ميگيرند و استقبال ميكنند.همان طوري كه آموختن فنون نظامي در محيطي خشك اثرات نامطلوبي دارد و با خاطرهاي تلخ همرا است،محيط بازي،شادكننده خواهد بود.پس به اين جهت بايد اين سنتهاي خوب قومي زنده نگهداشته شود و در ترويج آن تلاش شود.
در قوچان بازيهاي مختلفي در مركز شهر و روستا رواج دارد كه بعضي از آنها در ساير شهرستانها نيز مشترك است. در اينجا سعي شده است كه به بازيهاي خاص منطقه توجه گردد.
بزرگترين و بهترين سرگرمي مردم قوچان در ايام نوروز كه يادگاري از پيشينيان ما ميباشد ورزش كشتي است.در ايام نوروز در هواي سرد و يخزده قوچان و در اكثر محلات و روستاها جوانان به مبارزه فردي مشغول مي شوند و اين خود نوعي بدنسازي است.كشتي،تاريخي بس دراز و قديمي دارد و نام آن از كنربند مخصوص زرتشتيان گرفته شده است،كه اصل آن در زبان پهلوي كستيك و در فارسي دري كستي است.كستي كه زرتشتيان آن را«بند دين» ميناميدند كه به دست زن موبدي بافته ميشود.كستي كه بعدها با شين تلفظ شده،كمربند كشتيگيران را نيز ميگفتهاند و پهلوانان به هنگام زورآزمايي به آنان مي آويخته اند.۱
اين ورزش رزمي در حوزهي قوچان در ايام نوروز با دهل و سرنا همراه است و وقتي زورآزمايي به اوج ميرسد بر سرعت چوب طبل و صداي سرنا افزوده ميگردد و پهلوانان تشويق ميشوند.ورزش كشتي در حوزهي قوچان به طرز خاصي برگزار ميگردد وبا لباس خاصي نيز همراه است.
هرجا چمني و يا خاك نرمي وجود داشت و حتي در هنگام درو در گوشهي مزرعه و يا هنگام بيكاري،جوانان به هم ميآويختند و خود را آماده ميساختند.ب عدها كشتي چوخه با همت شادروان حبيب الله بلور در قوچان به طور رسمي انجام شد و جزء ورزشهاي استاني در مسابقات قرار گرفت.
علاوه بر ايام نوروز كه تا روز چهاردهم فروردين ماه ادامه داشت و در النگ و مرغزار بزرگ چمن ليلي به پايان مي رسيد درساير محلها نيز به نسبت موقعيت محل و روزهاي عيد كه با شادي همراه است نيز انجام ميپذيرفت،بيشتر زورآزماييها فردي و قواعد خاصي داشت و لباسي ويژهاي نيز كه در اين اواخر تغييراتي در آن داده شده است.علاوه بر كشتي همزمان رقصهاي جمعي نيز با دهل و سرنا پا ميگرفت.
مردان و زنان روستايي با صداي ساز در گوشه و كنار روستاها مشغول بودند. رقصهاي محلي نوعي آمادگي رزمي محسوب مي شد و همآهنگي آنان را در كارشان نشان ميداد به خصوص جهش و قرصها…و روبهرو شدن با هم و بازي با چوب و يا چوببازي كه مهارت جوانان را در مبارزات به حد كمال ميرساند و چون با موسيقي همراه بود احساس خستگي نميكردند.در اين بازي زن و مرد شركت مينمودند و بيشتر نشان كردنها و عروس گرفتن در اين روزها به انجام ميرسيد.
در شهرها محل هايي به نام عيدگاه آماده مي گرديد كه فقط خاص زنان بود و در آنجا به طناب بازي و يا به اصطلاح محلي به ياد خوردن و رقص و پايكوبي مشغول ميشدند.يادخوردن به اين صورت بود كه دو سر طناب را از شاخهاي ميآويختند و بالشي هم در قسمت پاييني آن قرار ميدادند و روي آن مينشستند و تا حد انتهايي بالهاي طناب كه آويزان بود بالا ميرفتند.اين كار (به تصوير صفحه مراجعه شود) به مهارت بسياري بستگي داشت و با طناببازي در روي زمين تفاوت دارد و بيشتر مخصوص زنان است.
نوع ديگر بازي و سرگرمي در ايام نوروز در شهر و روستاها اوپشتك۶ يا اوپشتنك بود كه جوانان آن را درهمين ايام انجام مي دادند. به اين صورت كه در محيطي باز قسمتي از زمين را ميكندند و خاك آن را به صورت سكوي پرش درست ميكردند و تا فاصله حدود ده و يا پانزده متر نيز خاك را با بيل كنده و نرم ميكردند تا پاي بازيكنان صدمه نيبند.
و بعد به ترتيب پشت ميگذاشتند و از روي آن نفر،با زدن دست به پشت او،ميبريدند. اين عمل نياز به مهارت خاص داشت و در واقع آمادهسازي كامل بدني بود و گذر از موانع را به آنان ياد ميداد و يكي از بازيهاي مخصوص جوانان و مردان است.در همين هنگام طناب يا نخ را گرفته و از روي همان سكو يا در زمين هموار از روي طناب ميپريدند.يك نوع اوپشتك هم در حال حركت است كه براي گرم كردن بدن به كار ميبرند به اين ترتيب كه بازيكنان به تدريج پشت ميگذارند و از روي پشت هم ميپرند تا بدنشان گرم شود.
اسبسواري
يكي از بازيهايي كه به اسب مربوط ميشد، ارنگارنگ بود.بازيكنان دو نفر را به استادي انتخاب ميكردند.آن دو نفر در محلي مينشستند و طنابي كوتاه يا تسمهاي را در دست نگه ميداشتند و با هم به طور مخفي نام اسب پادشاهي و يا اسب خاص مشهور منطقه را انتخاب ميكردند و بعد بازيكنان به ترتيب ميآمدند و استادان ميگفتند: ارنگارنگ اسب چه رنگ،از اي اسبها اسب كي؟
بازيكن نام اسبي را مي برد و اگر درست نبود از دور خارج ميشد و در غير اين صورت تسمه را به او ميدادند و ميگفتند درخانهي پادشاه پاك.و او با تسمه بقيهي بازيكنان را از محيط دور ميكرد. استادان ميگفتند:جو،جو،جو،گندم،گندم،گندم و در هنگام گندم گفتن بازيكن ميبايست خود را به مركز بازي نزد استادان برساندو اگر در اين فاصله او را گرفته و يا با دست ميزدند بازنده محسوب و از دور خارج ميگردد.در اين بازي هوش،آمادگي ذهني براي گفتن نام اسبها،سرعت حركت، چالاكي،جلوگيري از به بند افتادن و فرار از تهاجم بسيار مطرح است.
بازي با فلاخن يا به اصطلاح محلي پلخمون
اين بازي در قديم براي پرتاب سنگ به طرف دشمن بوده است.پلخمون را در روستاها با پشم مي بافند و رشته آن حدود ۵/۱ متر است.در وسط آن محلي را براي گذاشتن سنگ درست كرده سنگي در داخل آن ميگذارند و دو سر رشته را در دست گرفته و هنگام پرت كردن يك سر طناب را رها ميكنند.اين امر به تجربه و مهارت نياز دارد.به طوري كه محلي را كه نشانه ميگيرند با سنگ ميزنند.باغبانان براي جلوگيري از هجوم پرندگان كه به باغات و مزارع صدمه ميزنند از آن استفاده ميبرند،چوپانان حتي براي بازگردانيدن گوسفندان و براي زدن و زخمي كردن حيوانات درنده و دور كردن دشمن به كار ميبرند و به محل تجمع دشمن سنگ پرتاب ميكنند.
ازبك چور
اين بازي يادآور تهاجمات ازبكها به سرزمين ما بوده است.در اصطلاح محلي جور كردن،يعني با حملهي ناگهاني چيزي را از جايي يا از دست كسي ربودن و بردن است.ازبكها به يك باره در دستههاي متعدد به روستاها حمله مي كردند و آنچه در دسترس مييافتند و ميبردند.اين بازي را گوگ ازبكي يا گوگ مره هم ميگفتند.
وسايل بازي،چوبي در حدود ۷۵ سانتيمتر و توپي چرمي يا نخي كوچك با محوطهاي وسيع.
ابتدا محلي را براي ايستگاه اصلي انتخاب كرده و بازيكنان به دو دسته تقسيم ميشوند.با سكه يا مشت گرفتن مشخص ميكنند كه كدام عده بايد توپ بزنند و كدام عده بگيرند.پس از تعيين جايگاه،بازيكنان زنندهي توپ به ترتيب،هر كدام سه توپ ميزنند.اگر افراد طرف مقابل توپ را گرفتند كه اين عده بازنده محسوب ميشوند و جا عوض ميشود و الا پس از زدن سه ضربه،طرف زننده در ايستگاه ميايستد و نفر بعدي توپ را ميزند و آن نفر بايد تا انتهاي محلي كه تعيين كردهاند برود و برگردد و در صورت آن نفر نو ميشد و ميتواند دوباره توپ بزند.اين بازي تا گرفتن توپ و يا زدن يكي از بازيكنان ادامه دارد و بعد نوبت طرف مقابل ميشود. در ايام نوروز پير و جوان در زمينهاي باز به اين بازي مشغول ميشدند.به طوري كه مشاهده ميشد مردي ۸۰ ساله در كنار نوجوان ده سال مشغول بازي است:
اين بازي مخصوص مردان است و سرعت عمل،دقت،حس مسؤوليت براي نجات گروه تقويت ميشود.
ازي نمترسي،از اين نميترسي
اين بازي نوعي ترسانيدن طرف و به اصطلاح معروف پلتيك زدن است.بازيكنان به طور دايرهوار روي زمين چمباته ميزنند.دو نفر انتخاب شده و يكي ديگري را تعقيب ميكند.حريف روي سر يكي از بازيكنان ميايستد و ميگويد ازي نمترسي. تعقيب كننده نيز يك نفر را انتخاب ميكند و ميگويد ازي نمترسي،اين عمل ادامه مييابد و بالاخره با «دوبرت»۳گفتن يكي را كه انتخاب كرده اند به تعقيب واميدارند و طرف هم ممكن است با گفتن همين لفظ يكي را انتخاب كند و مقابل حريف قرار دهد و اين دو يكديگر را تعقيب ميكنند و بعضي اوقات يكدفعه دستبهيقه ميشوند و هركس زودتر با دست حريف را زد از دور خارج ميكند.هرچه در اين بازي تعداد افراد زياد و محيط بزرگتر باشد بازي جذاتر ميشود.
اوشتلك
اوشتلك در اصطلاح محلي نوعي سوت زدن را مي گويند. بازيكنان براي خود استادي انتخاب ميكنند و او معاونيني دارد و با گل رفتن بين بقيه افراد نفر آخر را انتخاب ميكنند.بازيكن آخر كنار استاد مينشيند و بقيه در گوشه و كنار محوطهي بازي مخفي ميشوند و محل بازي نيز بايد داراي پستي و بلندي و زوايايي باشد تا استتار خوب انجام شود.موقع اين بازي اغلب غروب آفتاب بعد از تعطيل مغازهها و زماني است كه شاگردان مرخص ميشوند.آنگاه استاد به ترتيب بازيكنان را به اسم صدا ميزند و اوشتلك را هم به آخر آن اضافه ميكند،مثلا ميگويد:حسن اوشتلك؛ طرف هم بايد با سوت جواب دهد.نفر مانده نزد استاد بايد محل اختفاي حسن را نشان دهد اگر درست گفت كه استاد ميگويد:محل تو را فهميدند و در صورت خلاف بايد حسن به فردي كه نتوانسته است محل او را نشان دهد تا محل مركز استاد،سواري دهد و اين عمل ادامه مييابد.
الكدولك و الك مشهدي
از بازيهايي است كه در بسياري از شهرها رواج دارد.
الاكلنگ
كه در كل به ال لومبك معروف است نيز همگاني است.
اوصولولي
بازيكنان به دو عده تقسيم ميشوند و دو استاد انتخاب ميكنند بعد مشخص مينمايند كدام عده بايد سواري بدهند،سپس عدهاي از بازيكنان سوار گروه مخالف ميشوند.البته بايد همه به طور دايرهوار بايستند.استادي كه سوار شده است چشمان مركوب خود را با يك دست ميگيرد و در حالي كه با انگشت دست ديگر به يكي از جهات اصلي اشاره ميكند ميگويد:اوصولولي.مركوب كه چشمش بسته است بايد با دست،طرف مورد اشارهي راكب را نشان دهد. اگر درست گفته برنده است و از سواري دادن رها ميشود و آن بازي ادامه مييابد.
پاراپارا
وسيله ي بازي عبارت است از يك تكه سرب پهن كه وزن آن برابر با يك سكه بيست ريالي است. وسيله را سوراخ نموده و پوستي مدور به آن ميچسبانند.پوست بايد داراي پشم باشد و يا سرب را در پارچهاي ميپيچانند و بازي را به صورت فردي و يا گروهي انجام ميدهند.در اين بازي اصطلاحات خاصي وجود دارد.
اولين نفر پاراپارا ميزند و هربار ضربه زدن به پارا يك شماره محسوب ميشود.ممكن است طبق قرار هرده شماره يك بار جهش به هوا و يا با پشت و پهلوي پا زده شود كه داراي امتيازات زيادتري خواهد بود و هرنوع آن اسم خاصي دارد.با روي پا يك پارا، با بغل پا،نيم پارا و با هوا جهيدن و با پاي ديگر زدن، لر گفته ميشود.
پادشاه وزير
در مراسم ختنه سوري و داماد سلطاني اين بازي رواج دارد يك نفر به عنوان پادشاه و عدهاي وزير و فراش انتخاب ميكردند و به عناوين مختلف مردم عادي را جريمه مينمودند يا تنبيهات بدني روي يك پا ايستادن يا باسن افراد را به زمين زدن و چمپاتمه نشستن و در حقيقت كار مأموران دولتي را انجام دادن و به عناوين مختلف پول گرفتن و اداي آنها را درميآورند.
پوري چربكن
«پيري چربكن» وسايل بازي توپ جيري كوچك و پناه ديواري است كه فرد بازيكن و توپ زن بايد پاي آن بايتسد.ابتدا با گل گرفتن،يك نفر از بازيكناني كه در آخر ميماند پاي ديوار ميرود و توپ را به ديوار ميزند.بازيكناني كه در ميدان پراكنده شده و پشت سر او قرار دارند سعي ميكنند توپ را بگيرند.اگر دو دستي گرفتند يك بار و اگر با دست راست ديوار و با دست چپ سه بار ميتوانند به بازيكن پاي ديوار ضربه بزنند.او بايد فرار كند تا ضربه نخورد و هركس نتوانست بازيكن پاي ديوار را بزند خودش در جاي او قرار ميگيرد و بازي ادامه مييابد.
چشم قويمك
عده به دو گروه تقسيم ميشوند.يك عده مخفي ميگردند.محوطه بازي بايد بسيار وسيع باشد عده ديگر كه در موقع مخفي شدن آنها چشمهاي خود را بسته بودند باز ميكنند و با راهنمايي استاد گروه دنبال دسته اول ميگردند.آنها بايد فرار كنند و خود را به مركز برسانند و الا طرف مقابل يكي از بازيكنان را ميگيرد و تا مركز اصلي سوار ميشود.البته اين بازي بيشتر در غروب آفتاب و درتاريكي و دربازي ديگري به نام شير دررو و روبا بخور تكميل ميشود.بازي چشم قويمك را بيشتر در داخل محوطه بسته،دختران انجام ميدادند.
شير دررو روباه بخور
بازيكنان به دو گروه تقسيم ميشوند و هركدام براي خود استادي را انتخاب مينمايند.سپس با گل گرفتن طبق قرار،يك دسته با راهنمايي استاد خودشان در فاصلهاي دور مخفي ميشوند و استاد آنها با استاد ديگر و ساير بازيكنان به طرف محل استتار كه فقط استاد خودشان ميداند به راه ميافتند و اين اشعار را ميخوانند.
استادها:گل گل چه،بازيكنان جواب ميدهند قمار بيچه-استادها:از اون بالا چه آمد؟شاگردان: صداي شمشير آمد.استادها:درخت ما سينجد دره. بازيكنان:غمزه بزي لذت دره-استادها:درخت ما پسته بازيكنان:ننه غلو مسته…اشعار ديگر كه اغلب بيمعني است و گل گل چه،قمار بيچه در بين اشعار وجود دارد.و در آخر همه نيز:شير دررو،روبا بخور نيز تكرار ميگردد.
بازيكنان و استاد سعي دارند محل اختفا را شناسايي كنند و هرنوع جنبندهاي را كه در مسير هست زير نظر مي گيرند و اگر حدس زدند كه بازيكنان مقابل را ديدهاند ميگويند:«قرنه گوردم»يعني سياهي آنها را ديدم و به طرف مركز بازي فرار ميكنند.چون طرفهاي مقابل اگر باشند آنها را تعقيب مينمايند و تا مركز سواري ميگيرند.اين بازي بسيار شاد و با هوشياري و زرنگي و سرعت و حركت همراه است و نشان ميدهد كه در برههاي از زمان چقدر اين مسائل براي مردم منطقه اهميت داشته است.
حلقه ي چكمندي
دايرهاي به نسبت تعداد بازيكنان روي زمين رسم ميكنند سپس با قرعه يا گل گرفتن معلوم ميكنند كدام عده بايد در داخل دايره قرار بگيرند. عدهاي داخل دايره رو به طرف مركز ميايستند و آمادهي سواري دادن ميشوند.استاد آنها بايد در اطراف آنها بچرخد و نگذارد آنها سوار شوند و اگر هركدام به داخل حمله كرد با پا او را بزند و از دور خارج كند،البته فريب هم در كار است و حمله از جهات مختلف انجام ميشود.پس از سوار شدن مدتها در همان حالت ميمانند و باز يك دفعه پياده ميشوند و به بيرون فرار ميكنند اين بازي تا موقعي كه يكي از افراد در داخل دايره زده نشود ادامه دارد.
حموم سوسي
اين بازي خاص كودكان و نوجوانان بود.مقداري خاك را روي زمين به صورت نيمكره درميآوردند و بعد روي آن را با آب صاف ميكردند و چون خاك قوچان رسي است در همان حالت ميماند.سپس در و پنجره ميگذاشتند و با چوب نازكي خاكهاي داخل را به تدريج درمي آوردند.انحناي نيمكره با پنجرهها وضع جالبي پيدا ميكرد و اين بازي به هنر و خلاقيت بچه ها كمك زيادي ميكرد.
خروسبازي:اين بازي فردي است و به صورت جمعي هم انجام ميشود.بازيكنان به دو گروه تقسيم ميشوند و بعد از هرگروه يك نفر با ليلي كردن و يك پا رو هم حركت ميكنند و با زدن شانه به هم سعي دارند كه طرف را از دور خارج كنند.البته جاخالي دادن آنها و ضربه زدنها در خارج كردن افراد بسيار مؤثر است.هرگروهي كه تعداد زيادتري را از دست بدهد بازنده است.البته هرفرد پس از افتادن و يا اينكه پا را به زمين بگذارد بازنده محسوب و از دور خارج ميگردد.در بازي گروهي حملات دو گروه با همان حالت به هم آغاز ميگردد و هركس سعي ميكند يكي از طرف مقابل را از پاي درآورد و در صورتي كه همهي افراد گروه مقابل خارج شدند بازنده محسوب ميگردند.
رهارها
بازينكان به دو گروه تقسيم ميشوند و با قراري كه ميگذارند،يا پستي وبلنديها را و يا درختها را و يا مراكزي را مشخص ميكنند و يا دو نفر از يك گروه به هم رسيدند رها ميگردند و طرف ديگر حق زدن ندارد،بعد افراد در محلهاي تعيينشده ميايستند و طرفهاي بازي نيز مترصدند كه آنها را از آن محوطه خارج كنند اين بازي تا آخر كه مانده و از دور خارج نشده است ادامه دارد.چالاكي،سرعت عمل،هشياري بسيار مؤثر است.
سه بسه قطار
بازي هوشي است و در اكثر جاها متداول است. مربعي با خطوط موازي رسم ميكنند از نيمه مربع به طرف مقابل نيز خطوطي ميكشند و اقطار آن را نيز رسم مينمايند،به طوري كه در هرضلع سه نقطه برخورد وجود دارد.دو بازيكن مينشينند و هركدام مهره يا سنگ يا شي خاصي را ميگزيند و در محل تقاطع و مركز قرار ميدهد.نفر دوم هم پس از او اين كار را ميكند و هركس توانست زودتر سه مهرهي خود را رديف نمايد برنده است.بازي فردي است و بستگي به هوش زياد دارد.
گرگم به هوا
تقريبا نظير رهارهاست.پستي وبلنديهايي را براي خود انتخاب ميكنند و اگر زمين مسطح باشد قرار ميگذارند كه هركس يك پاي خود را بالا بگيرد محفوظ است.در رهارها اگر دو يار دست به هم دادند رها ميشوند ولي در اينجا بايد حتما در محلهاي انتخابي قرار بگيرند تا محفوظ باشند. اين بازي بيشتر خاص دختران است و به تحرك افراد كمك ميكند.
گوگ چمبه
توپي جيري با چوبي حدود ۷۵ سانتيمتر وسيلهء بازي است.محوطهاي بزرگ لازم است. طبق گل گرفتن يك نفر براي زدن توپ انتخاب ميشود و توپ را با چوب ميزند.هركس توپ را گرفت به جاي او ميآيد و مشغول توپ زدن ميشود.فرقي كه با ازبكچور دارد در آنجا دو گروه انتخاب ميشوند و فرار از مبدأ تا مقصد و برگشت نو ميگردد.ولي در اينجا فقط گرفتن توپ و زدن آن است.
گوش توي
استاد پولي يا وسيلهاي انتخاب و پرتاب ميكند.يك گروه دنبال برداشتن آن ميروند و گروه ديگر آنها را تعقيب ميكنند و در صورتي كه به او سيدند از گوشش ميگيرند و ميكشند تا شئي مورد نظر را پرتاب كند و يا بگيرند.
شئي دست هركس بيفتد همين حالت را دارد و كسي برنده است كه شيء مورد نظر را به مقصد برساند و اگر پول باشد از آن او خواهد بود.
گلگل
بازي زمستاني و هوشي است.بازيكنان به دو گروه تقسيم ميشوند و دو استاد براي خود انتخاب ميكنند.استادان در محلي مينشينند و هرگروه در كنار استاد خود قرار ميگيرد.با گل گرفتن مشخص ميكنند كه گل دست چه گروهي باشد آنگاه استاد گل را ميگيرد و در ظاهر دم مشت افراد خود قرار ميدهد بعد در محل خود قرار ميگيرد.آنگاه طرفهاي مقابل با كمك استاد بايد گل را پيدا كنند. روحيه قوي،تيزهوشي،روانشناسي در اين امر مؤثر است.استاد طرف مقابل با كمك افراد خود ميتواند دستهاي بازيكنان طرف را پوچ كند.براي اين امر به چشم بازيكن زل ميزنند و ميگويند گل را بده او هم براي رد گم كردن مطالبي ميگويد و بالاخره دست راست و يا چپ را پوچ مينمايند و به همين ترتيب بازي ادامه دارد.اگر گل را گرفتند نوبت بازي به عد همقابل ميرسد براي اين منظور قرار ميگذارند هرگل كه گرفته شده يا بيست امتياز به حساب آيد و اگر به صد رسيد آن عده برنده ميشوند و ممكن است گل چندين بار ردوبدل شود.اغلب در زمستانها و در عروسيها،در قهوهخانهها انجام ميگردد.
گو-گزره پنيره
عدهاي بازيكنان به دو دسته تقسيم ميشوند و همانطوري كه از نام آنها پيداست به محلي بستگي خاصي دارد.وسيلهاي سياهرنگ براي نمود گاو، سبزه كه از نام گزري يك نوع گياه محلي است استفاده شده و پنيز هم بايد شي سفيدرنگ باشد و دو نفر استاد انتخاب ميشوند.آنگاه يكي از استادها وسيلهاي را در مشت خود قرار ميدهد و از نفر اول ميپرسد گو،گزره يا پنيره؟آن نفر بايد نام يكي از سه اسم را ببرد الي آخر بعد مشت خود را باز ميكند.آنهايي كه جواب صحيح دادهاند يك طرف قرار ميگيرند باز اين عمل از نو شروع ميشود تا حالت تعادل بين دو عده برقرار شود و دسته برنده و باز استاد شروع به پرسش ميكند و يكي از سه وسيله را در مشت خود قرار ميدهد. اگر مركوب درست گفت كه رها ميشود و الا استاد ميگويد يك چشم قنيّم يعني يك چشم بسته و باز اگر براي بار دوم نگفت ميگويد چشم ديگر بسته و يا نقيم و براي بار سوم ممكن است استاد بگويد يك پا بالا و اين نوعي تنبيه است و بازي تا حدس زدن صحيح براي طرف مقابل ادامه دارد و بعد جا عوض ميشود.
لپر،لپر
لپر در اصطلاح محلي،عبارت است از يك تكه سنگ صاف و قدري برجسته و احتمالا قدري مدور. بازي دو نفري است كه بايد يكي لپر را پرت كند و ديگري بايد لپر او را بزند و اگر چنين شد از محل پرتاب تاجاي زدن لپر سوار طرف ميشود.نوع ديگر آن اين است كه دايرهاي روي زمين رسم ميكنند و سنگهايي بر روي قطر دايره قرار ميدهند و بعد آنها را با لپر فاصلهاي معيني ميزنند هريك از بازيكنان سنگ بيشتري خارج كرد برنده است.
مازالاق
وسيله بازي چوبي است به شكل مخروط و در رأس آن ميخي نصب ميكنند و نخ با طناب خاص بازي را به دور مخروط از قسمت رأس آن تا سطح ميپيچند و بعد يك سرنخ را در دست ميگيرند و از روي سر خود رها و پرتاب ميكنند.مازالاق به روي زمين رها ميشود.نوع كوچك آن فرفره است كه در روي ميزها استفاده ميشود و بعد هركس نتوانست درست عمل كند مازالاق خود را در مركز قرار ميدهد و بعد ديگران با پرتاب مازالاق خود سعي ميكنند مازالاق وسط را بزنند.بعضي اوقات ممكن است مازالاق وسط بشكند.اين نوع بازي ار قارت ميگويند.
نوننون
وسايل بازي توپ جيري كوچك-محوطهاي وسيع-بازيكنان به دو دسته تقسيم ميشوند و با قرارداد يك عده توپ را ميگيرند و بعد با دست به هم پاس ميدهند.عدهي مقابل بايد جلو پاس توپ را بگيرند و توپ را تصاحب نمايند.اين بازي يك نوع پاسكاري با توپ است كه به فرم بسكتبال عمل ميشود منتهي با توپي كوچكتر بازي ميشود كه براي همه ميسر باشد.
هركي همچي،همچي نكنه چو مخوره يا هرچي استا گفت:
عدهاي براي خود استادي انتخاب ميكنند او بايد مهارت كافي داشته باشد تا بتواند بچهها را و يا نوجوانان را سرگرم كند.بعد استاد ميگويد:توپول موپول،بچهها آن را تكرار ميكنند.او بعد ميگويد: دست توپول.بازيكنان تكرار ميكنند و بعد ميگويد پا توپولو،باز هم بازيكنان تكرار ميكنند.آنگاه او ميگويد:هركي همچي،همچي،همچي نكنه چو مخوره و بعد نرمشي و يا كاري را آغاز ميكند. بازيكنان بايد مطابق استاد عمل كنند هركس انجام ندهد جريمه ميشود و دست و پاي او را ميگيرند و باسنش را به زمين ميزنند.اين بازي در عروسيها و ختنهسوريها هم انجام ميشود.استاد كف دست خود را سياه ميكند و بعد به روي افراد ميمالد و همين اشعار را ميخواند و ديده ميشود كه روي عدهاي سياه شدهاست.آنها ناخودآگاه دست خود را به روي ديگران هم ميمالند و روي عدهاي را سياه مينمايند كه با تفريح و خنده همراه است اين بازي با انجام حركات بدني و نرمشي مفيد همراه است.
ارغن ارغن بابجول«تاپ»
آغلآغل با تشله-تشله بازي يا تيله پازي- چفتچفت با تيله و گردو و يا سنگ-يك قل دو قل كه بيشتر بازي دخترانه است-آقات از شهر آمده- استاي زنجيرباف گرگم و گله ميزنم تيز از بازيهايي است كه در محل انجام ميشود و مشابه آن در محلهايي ديگر وجود دارد.
پاورقي:
(۱)-نقل از كتاب فن و بند كشتي نوشته حبيب الله بلور.
(۲)-به دست زدن،قرص ميگفتند.
(۳)-دوبرت صدايي است كه در محل گوسفندان را ميخوانند.