علت پرخاشگري و بي صبري ما چيست و چگونه موجب كاهش عمر مي شود؟
- مجموعه: مشاوره خانواده
صبر و بردباري تنها يك فضيلت نيست بلكه نجات دهنده زندگي است
گروهي از محققان آمريكايي و سنگاپوري دريافتند كه زنان جواني كه در تست روانشناسي مشترك ميزان بي تابي آنها بيشتر بود، در مقايسه با ساير همتايان خود كه شكيبا و صبورتر بودند، تلومرهاي كوتاه تري داشتند. تلومر كلاهك هاي كوچكي در انتهاي كروموزم ها است كه با افزايش طول عمر ارتباط دارد.
تيم محققان در مقاله اي كه در مجموعه مقالات آكادمي ملي علوم منتشر شد، توضيح دادند كه تلومرها از كروموزوم ها در برابر آسيب ها محافظت مي كنند. زماني كه سلول هاي تكثير مي شوند، طول تلومر كوتاه تر مي شود، محققان بر اين باورند كوتاه شدن تلومرها يكي از دلايل اصلي سالخوردگي است.
با كوتاه تر شدن تلومرها كه روند آن از 16 سالگي آغاز مي شود، ما پيرتر مي شويم و اين وضعيت ادامه مي يابد تا زماني كه در نهايت سلول ها امكان تكثير نمي يابند و مرگ فرا مي رسد.
محققان در بررسي حديد خود دريافتند كه ناشكيبايي موجب يك سري تغييرات بيولوژيكي مي شود كه در كوتاه شدن تلومرها دخيل هستند، وضعيتي كه پيري زودرس و مرگ زود هنگام را به دنبال خواهد داشت.
علت پرخاشگري ها و بي صبري هاي ما چيست؟
انسان داراي هيجانات احساسي زيادي است از آن جمله مي توان خشم و به تبع آن پرخاشگري را نام برد.خشم يكي از نعمت هاي خداوند به انسان است كه اگر در مواقع مناسب خودش بروز داده شود نه تنها مضر نيست بلكه راهگشاي بسياري از مسائل است.اما پرخاشگري و بي صبري در اين عصر يكي از معضلات زندگي انسان ها و جوامع بشري مي باشد؛ چراكه از حد طبيعي خود فراتر رفته و مانند بيماري همه گير شده است.بسياري ،زندگي ماشيني و مدرنيسم را علت بروز اين رفتارها دانسته اند و چندين علل فردي و اجتماعي و سياسي و اقتصادي از جمله فقر و تبعيض و ضعف و عدم فهم و جهل را براي اين رفتارها نام برده اند.در ادامه به تبيين مفهوم پرخاشگري و بي صبري پرداخته خواهد شد و علل بروز اين رفتارها بررسي مي گردد.
دو واژه ي خشم و پرخاشگري كه همواره با يكديگر بكار برده مي شوند ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند.پرخاشگري حاصل خشم مي باشد و از طرفي علت آن نيز مي باشد.براي روشن شدن مطلب بايد معناي خشم و پرخاشگري را بررسي كرد.
معناي لغوي پرخاشگري(agression)
پرخاشگري از ريشه ي لاتين (aggredi) گرفته شده و به معناي جلو رفتن براي حل يك مشكل است.
پرخاشگري از مصدر پرخاش است كه به معناي جنگ و جدال،درشتي و تندي از روي خشم ،عتاب، كارزار،پيكار،فرخاش هم گفته مي شود.
پرخاشگري عبارتست از عدم كنترل رفتار در برابر موقعيت هاي ناخواسته (از پيش تعيين شده)
پرخاشگري به رفتاري اطلاق مي شود كه هدف از آن نابود كردن خود يا افراد و يا صدمه رسانيدن به آن (جسماني يا زياني) است.
معناي اصطلاحي پرخاشگري:
اصطلاحي بسيار كلي براي انواع گوناگوني از اعمال همراه با حمله و خصومت و خشونت است.
پرخاشگري در اصطلاح آن رفتار تهاجمي است كه شخص به قصد صدمه و آسيب رساندن يه افراد يا اشيا از خود نشان مي دهد.
پرخاشگري،دفاع كردن از حقوق خود به شيوه اي خصمانه است.هدف پرخاشگر گرفتن امتياز از ديگران است.
پرخاشگري واكنشي كلي نسبت به ناكامي است. هرچند افراد هميشه پاسخ هاي پرخاشگرانه ي آشكارا از خود نشان نمي دهند و آن ها را در وجود خود سركوب مي كنند.كارن هورناي روان شناس معروف معتقد است كه سركوب همه ي احساسات پرخاشگرانه از نقطه نظر سلامت روان بسيار بد و گاه خطرناك است.
بنابراين پيشنهاد مي شودكه انسان بايد گهگاه احساسات خصمانه ي خودش را ابراز كند تا از شدت فشار انفجار دروني جلوگيري به عمل آيد.
افراد پرخاشگر سعي مي كنند نياز ها و خواسته هاي خود را از طريق تسلط ، توهين و تحقير ديگران برآورده كنند.پرخاشگري نشان دهنده ي آن است كه فرد فقط به فكر خودش است و به حقوق ديگران احترام نمي گذارند.
مفهوم پرخاشگري از نظر روانشناسان
در تعريف روان شناسي پرخاشگري عنوان شده است رفتاري را كه به قصد آسيب رساندن به شخص ديگر، خود يا اشيا باشد پرخاشگري مي گويند.
پرخاشگري،عمل خصمانه ، عملي كه موجب ترس يا گريز حيوان ديگر مي شود.نوعي رفتار كه رنگ تهاجمي دارد و از خطر و سختي نمي هراسد بلكه بدان ميل مي كند.ميل انسان به انجام دادن هرنوع عمل شديد و موثر مه با صفاات دفاع از خود ،غنيمت شمردن هر فرصت براي اظهار وجود يا برقرار ساختن اصول و عقايدي كه خود به آنها ايمان دارد.
پرخاشگري رفتاري است كه هدفش ضرر رساندن به يك موجود زنده ي ديگر است.
خشم و پرخاشگري در حقيقت مانع مي شود كه انسان درباره ي احساسات دردناك جسمي و روحي آگاهي يا بد و به نوعي انسان را در مقابل درد بي حس مي كند، به طوري كه حالتي به وي دست مي دهد كه درد و رنج را فراموش مي كند.
در مواردي كه آدمي دچار خشم شديد مي شود و نيز در مواردي كه شخص استدلال را كنار مي گذارد و مرتكب پرخاشگري هاي ناآگاهانه عليه ديگران مي شود،ظاهرا كنترل قسمت مخ در سر، كمتر مي شود.
خشم و غضب معمولا به سه شكل خود را نشان مي دهند: يا حالت پرخاشگري است ، يا اتخاذ موضع دفاعي و يا عقب نشيني.
خشم پرخاشگرانه كاملا محسوس است ،ليكن اشخاص نمي توانند در همه ي حالات خشم خود را بروز دهند.
خشم و پرخاشگري دو جزء تفكيك ناپذير از نظر زيست شناسي هستند كه با يكديگر بطور كامل مرتبط مي باشند. و بطور معمول ابراز خشم به شكل بيمارگونه همراه با عصبانيت و پرخاشگري است.
راه طبيعي بيان خشم،واكنش پرخاشگونه است.
خشم و پرخاشگري و رفتارهاي تهاجمي و خصمانه واكنشي به ناكامي و سركوبي اميال است كه زاييده ي تعامل پيچيده بين وضعيت محيطي و تغييرات بيوشيميايي و عوامل فرهنگي و پاسخ هاي آموخته شده به صورت هاي متفاوتي، مانند ضرب و شتم و فحاشي بروز مي كند.
خدا در قرآن مي فرمايد: والكاظمينَ الغيظ : آنان كه خشم خود را فرو مي برند . و نفرموده آنان كه خشم ندارند.اين بدان معنا است كه وجود خشم در انسان في ذاته بد و منفي نيست.
امير المومنين(ع) درباره ي فروخوردن خشم و عدم پرخاشگري فرموده اند:ايّاكَ و الغضب،فأوله جنون و آخرهُ ندم : از خشم پرهيز كن،چون اول آن ديوانگي و پايانش پشيماني است.
هرگاه كسي خويشتن را از فعل اختياري باز داردصبر كرده است
معناي لغوي و اصطلاحي صبر
صبر در لغت به معناي حبس و باز داشتن است.هرگاه كسي خويشتن را از فعل اختياري باز داردصبر كرده است.
مقاومت آدمي در راه تكامل در برابر انگيزه هاي شر آفرين،فساد آفرين و انحطاط آفرين است.
صبر يعني مقاومت و ايستادگي،مقاومت در برابر بلايا ،درميدان جنگ و در مصائب.
متضاد صبر، بي صبري است، كه مد نظر در اين مقاله بي صبري مي باشد.
مرحوم ملا احمد نراقي بي صبري را چنين تعريف كرده: عبارتست از رها كردن عنان خود در مصيبت و بلاها،به فرياد كشيدن و آه و ناله كردن و جامه دريدن و بر خود زدن و سبب كلي آن ضعف نفس است و اين صفت از جمله مهلكات عظيم است،كه نام ديگر آن جزع(بي صبري) مي باشد.
انساني كه صبر و بردباري اندكي دارد در مقابل مشكلات يا سخن ها دچار خشم شده و در واكنش به آن ها شروع به پرخاشگري مي كند.
انسان ها و افرادي كه صبر اندكي دارند غالبا زماني كه احساس كنند مورد تهديد يا بي حرمتي واقع شده اند به پرخاشگري متوسل مي شوند.در واقع خشم آنقدر افزايش مي يابد كه بصورت پرخاشگري ابراز مي شود.
علل بي صبري و پرخاشگري
در ميان علل بي صبري و پرخاشگري تنها يك يا دو عامل موثر نبوده بلكه عوامل زيادي دست در دست هم داده باعث بروز پرخاشگري در فرد مي شود.
عوامل موثر بر بي صبري و پرخاشگري را مي توان به دودسته ي كلي تقسيم كرد:
1-چه كساني موجب بي صبري وپرخاشگري اند؟
2-چه چيزهايي موجب بي صبري و پرخاشگري است؟
در دسته ي اول مي توان گفت در موارد زيادي پرخاشگري و خشم نسبت به شخص مورد علاقه تجربه مي شود.همچنين دوستان و آشنايان نزديك نيز از عامل هاي خشم بوده اند.
در باب دسته ي دوم مي توان گفت علت ،حول ناكامي ها،نيازها و خواسته هاي فرد مي چرخد كه اين عوامل عبارتند از:
1-جلوگيري از رفتار هدفمند.
2-تحقير شدن يا مورد تبعيض و يا بي مهري قرار گرفتن.
3-مورد فريب كاري يا عهد شكني قرار گرفتن
4-تحقير شدن احساسات،ارزشها يا اقتدار واقعي فرد از سوي ديگرانو
5-مورد بدرفتاري و بي توجهي قرار گرفتن از سوي افراد مهم.
6-صدمه ديدن در نتيجه ي بي توجهي نسبت به خود.
7-رفتار حاكي از بي توجهي ديگران.
8-مورد تجاوز بدني يا كلامي قرار گرفتن.
9-قرباني شدن.
همچنين انتقام گرفتن و تخليه ي انرژي به عنوان دلايل ديگر پرخاشگري گفته مي شود.
يكي از عوامل پرخاشگري بروز تكبر و غرور در وجود انسان است زيرا غرور كه به واسطه ي تربيت نادرست در انسان بروز مي كند سبب خواهد شد كه او به مرور دچار بي صبري شده و اين امر در ذهن او به عنوان يك صفت پسنديده نمايان شود.بي صبري ها غالبا از بي ظرفيتي افراد در زندكي ناشي مي شود،البته اين موضوع در ميان افراد مختلف متفاوت است.جهل و ناداني مي تواند منشأ پرخاشگري و بي صبري باشد.
همچنين بي حوصلگي و فقدان اعتدال در جامعه عامل پرخاشگري است ، پايين آمدن ظرفيت تحمل انسان سبب زود رنجي و به اقتضاي آن پرخاشگري مي شود.از ديگر عامل پرخاشگري ،عدم مسوليت پذيري برخي از افراد است.
در كتاب مهارت هاي زندگي درباره ي پرخاشگري چنين مطرح شده است:«علت ديگر انتخاب رفتار پرخاشگرانه آن است كه ما فيلم ها و برنامه هاي تلوزيوني زيادي را مي بينيم كه قهرمانان اين فيلم ها از طريق اعمال پرخاشگرانه ي خود به بهترين چيز ها دست مي يابند در صورتي كه در زندگي واقعي اين قهرمانان افرادي تنها و منزوي هستند و قادر به برقراري ارتباط طولاني با ديگران نيستند.
ازجمله عوامل ديگر ،والدين و رفتار آن ها در محيط خانواده مي باشد.رفتار والدين روي شخصيت افراد بسيار موثر است و اگر والدين با هم رفتار مناسبي نداشته باشند به طور حتم اين ناصبوري ها و نابردباري ها و بي صبري ها به درون جامعه تسري مي يابد.
همچنين رشد يك سري مشكلات از جمله:
1-نبود اعتماد بنفس
2-برآورده نشدن نياز ها
3-سرخوردگي
4-نااميدي
5-نفرت
6-ترس
7-لجاجت
8-وجود تضادهاي دروني و تعارض ها از سنين كودكي تا بزرگسالي
9-مصرف بعضي از داروها و مواد مخدر از عوامل فردي پرخاشگري و بي صبري مي باشد.
از نظر سياسي و اقتصادي مي توان به عواملي اشاره كرد از جمله:
1-بي عدالتي
2- اجرا نشدن صحيح قانون
3-وجود تبعيض ها
4- ضايع شدن حق افراد در اجتماع .
گردآوري: بخش روانشناسي بيتوته
منابع:
تبيان قم
ايرنا