ايرانيان باستان چگونه ازدواج مي كردند
- مجموعه: تاريخ و تمدن
ايرانيان باستان چگونه ازدواج مي كردند
خانواده كه امروز نيز از مقدسترين نهادهاي اجتماعي به شمار ميرود، همواره در اين سرزمين از اهميت والايي برخوردار بوده است. تا بدان جا كه در اعتقادات ايراني تشكيل خانواده به صورت تكليفي ديني در آمده است.
در آن زمان كه زنربايي و حتي خريد زن در ميان بسياري از ملل و اقوام هند و اروپايي معمول و متداول بود، ازدواج ايراني در سايه نظم و نسقي كه آيين زرتشت آورده بود، نتيجه عقد بود.
وجود ايزد بانواني چون آناهيتا و اشي و نقش آنان در تفكرات ايراني اهميت خانواده را بيشتر مينماياند.
آناهيتا با صفات نيرومندي، زيبايي و خردمندي، به صورت ايزد بانوي عشق و باروري نيز در ميآيد، زيرا چشمه حيات از وجود او ميجوشد و بدين گونه «مادر خدا» نيز ميشود. و اشي نماد توانگري و بخشش، ايزد بانويي است كه پيشرفت و آسايش به خانهها ميبرد و خرد و خواسته ميبخشد.
به نظر ايرانيان، ازدواج نتيجه تراضي زن و مرد بود و اين ازدواج در آن واحد معني مذهبي و اجتماعي داشت. زندگي زناشويي و خانواده از لحاظ اجتماعي نيز از اهميت والايي برخوردار بود تا بدانجا كه در زمان ساسانيان، شاهنشاهان، به عنوان نمايندگان راستين اهورامزدا در روي زمين از ازدواج مردم حمايت ميكردند.
دولت هر سال براي عده زيادي از دوشيزگان نيازمند جهاز فراهم ميآورد و دختران بيصاحب و بيجهاز را به خرج خود شوهر ميداد و در انجام دادن اين گونه نيكوكاريها خسرو انوشيروان سرآمد ديگر پادشاهان ساساني بود.
ايرانيان آنچنان به خانواده اهميت ميدادند كه از مشاغلي كه مستلزم تجرد بود يا از زندگي حادثه جويانه كه مردان را مدتي دراز از كانون خانواده دور نگه ميداشت، مانند دريانوردي و بازرگاني، خوششان نميآمد.حتي سربازان ايراني همه زن داشتند و دلبسته اجاقهاي خانوادگي خود بودند و هر سال، جز چند ماهي خدمت به شاه مملكت ديني به گردن نداشتند. خانواده از چنان بنيان محكمي برخوردار بود كه حتي بچهدار نشدن و نازايي زن دليلي بر برهم خوردن پيمان زناشويي نبود. زرتشتيان در اين گونه موارد به راحتي بچهاي را به فرزندي ميپذيرفتند.
اقسام ازدواج در ايران باستان
در مورد انواع پيوند زناشويي در ايران باستان گفتني است كه زن و مرد به 5 صورت و تحت عناوين پادشاه زن- چاكر زن- ايوك زن- ستر زن- خودسر زن پيوند زناشويي ميبستند كه هر يك جداگانه به شرح زير است:
1- پادشاه زن : اين نوع ازدواج به حالتي گفته ميشد كه دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج ميكرد و پادشاه زن از كاملترين حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بود و كلا" همه دختراني كه براي نخستين بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج ميكردند، پيوند زناشويي آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت ميشد..
2- چاكر زن : اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق ميشد كه زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد ديگري در ميآمد. اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترك دارا بود، ولي پس از مرگ آيين كفن و دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگانش برگزار ميشد. ولي هزينه هاي مراسم بعد از سي روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود، چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود و به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاكر زن ياد ميشد.
حال براي برخي ناآگاهان پيوند زناشويي از نوع چاكر زن را اختيار كردن زن صيغه اي توسط پدران ما در گذشته قلمداد كرده و پادشاه زن را زن عقدي بيان ميكنند كه صحت ندارد.
3- ايوك زن: اين نوع ازدواج زماني اتفاق ميافتاد كه مردي دختر يا دختراني داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر يا كوچكترين دخترش تحت عنوان ايوك ثبت ميشد و رسم بر اين بود كه اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي پدر دختر در ميآمد و به جاي نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش ميآوردند و اين نوع ازدواج باعث شده كه برخي افراد غير مطلع برچسب ازدواج با محارم را به زرتشتيان بزنند و اظهار كنند كه پدر با دختر خود ازدواج ميكرده است. اينك اشتباه افراد ناآگاه كاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با محارم كاملا" مردود است.
4- ستر زن: وقتي كه فرد بالغي بدون ازدواج در ميگذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در ميآورند. شرط اين نوع ازدواج آن بود كه دختر و پسر متعهد ميشدند كه در آينده يكي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند درآورند.
5- خودسر زن: اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار ازدواج با يكديگر ميشدند و مصر بر اين امر نيز بودند، با وجود مخالفت والدين ازدواج آنها منع قانوني نداشت و زير عنوان خودراي زن ثبت ميگرديد و در اين بين دختر از ارث محروم ميشد، مگر اينكه والدينش به خواست خود چيزي به او ميدادند يا وصيت مينمودند كه بدهند.
اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام ميشد امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نميشود.
سفره گواه گيري (سفره عقد)در ايران باستان
درگذشته ايرانيان باستان به جشن عروسي سور ميگفتند عروس لباس سبز مي پوشيده و تور يا پارچه اي سبزرنگ روي سرمي انداخته،داماد نيزعرقچين سبز بر سر و روي شانه راست او چادرشب يا دستمال سبز انداخته مي شده در پشت سرداماد برادر يا يكي ازبستگان بسيار نزديك او مي ايستاده و دردست (يا در سيني كوچك) يك دستمال سبز،يك انارشيرين يك تخم مرغ يك قيچي و كمي نقل و شيريني و آويشن همراه با نخ و سوزن سبز رابالاي سرداماد نگه مي داشته، يا در داخل سفره اي به نام سفره گواه (سفره عقد) قرار مي دادند.
سفره گواه معمولا سبز رنگ و شامل موارد زير است:
نگاره اشو زرتشت -كتاب اوستا و كُشتي باز نشده- شمع يا لاله يا چراغ روشن- قند سبز- گلدان گل و سرو - نقل وشيريني - انارشيرين - يك تخم مرغ - يك عدد قيچي - يك ظرف كوچك آويشن مخلوط با برنج وسنجد - نخ وسوزن سبز - لورك عروسي(مخلوط هفت نوع آجيل شيرين) كه روي آن نقل وشيريني ريخته شده - گلاب و آينه.
1-كتاب اوستا (كتاب آسماني) و كشتي :
اين دو نشان اين است كه عروس و داماد وبعدها فرزندانشان تابع قوانين دين بوده و بايد برابر دستورات آن رفتار كنند.
2-قند سبز:
نشان سبزبختي وشيرين كامي است كه بعد از گواه گيري(عقد) به عنوان هديه به موبدي كه گواه گرفته مي دهند.
3-چادرشب يا شال سبز:
كه بر روي شانه داماد مي اندازند نشانه اين است كه از اين به بعد مخارج زندگي بردوش داماد است و انداختن پارچه سبز بر روي سفره عقد به جاي آن به همين مفهوم مي باشد.
4-تخم مرغ:
به اين معنا است كه همه اختياراتي كه پدر و مادر عروس و داماد درحق فرزندانشان داشته اند را از خود سلب كرده و به يك تخم مرغ مصالحه كرده وآن را بيرون مي اندازند و از آن به بعد درصورتي كه از آنها خواسته شود راهنمايي خواهند كرد ولي زوج جوان را مجبورنمي كنند كه مطابق ميل ايشان رفتاركنند.
5- انارشيرين :
نشانه شيرين كامي و فرزندان زياد است.
6- برگ آويشن مخلوط با برنج و سنجد ونقل:
نقل نشان شيرين كامي-برنج (درگذشته جو بكارمي بردند) نشانه بركت زندگي - سنجد محرك عشق و دلدادگي و آويشن خوش بويي و سرزندگي است كه موبد هنگام خواندن اوستاي تندرستي روي شانه عروس و داماد مي ريزد.
7-نخ و سوزن:
نشان پيوند و دوختن است،اگر در زندگي زناشويي رخنه اي پديد آيد يا فاصله اي ايجاد شود بايد با نخ و سوزن مينوي(معنوي) آن را بدوزند و نگذارند بزرگتر شود.
8-قيچي:
از دو تيغه درست شده و زماني كه دو تيغه با هم كاركنند برش ايجاد مي شود يعني عروس و داماد نقش دو تيغه قيچي رادارند كه با همدلي وهم انديشي وهمكاري مي توانند زندگي را پيش ببرند.
منابع :
كتاب حقوق زن در اسلام و اروپا
سيمرغ
تبيان