برگي از تاريخ = بلايي كه امريكايي ها بر سر مصدق

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

برگي از تاريخ = بلايي كه امريكايي ها بر سر مصدق

۳۹۰ بازديد
پشت كردن آمريكا به مصدق و ملت ايران زماني رخ داد كه اين كشور با بريتانيا بر سر نفت ايران به توافق رسيد. از اين مقطع به بعد ديگر آمريكا نه تنها از ملي شدن نفت ايران حمايت نكرد، بلكه با عدم اعطاي وام به ايران، تلاش كرد تا با فشار اقتصادي، ايران را مجبور كند با انگليس كنار بيابد.
به گزارش گروه تاريخ مشرق؛ مروري بر رفتار آمريكا در قبال ملي شدن صنعت نفت نشان مي‌دهد اگر چه اين كشور برخلاف تصور برخي از محققان، در ابتداي ملي شدن صنعت نفت، از ايران حمايت مي‌كرده، اما اين سياست نه به دليل حمايت از حقوق ايران، بلكه براي تحت فشار قرار دادن انگليس براي به رسميت شناختن منافع نفتي اين كشور بوده است. بر اين اساس، وقتي كه آمريكا از تأمين منافع خود توسط انگليس مطمئن مي‌شود، از حمايت مصدق دست برداشته و بسترهاي كودتاي 28 مرداد را فراهم مي‌كند. اين در حالي بود كه مصدق اعتماد ويژه اي به آمريكايي‌ها داشت. اما هنگامي آمريكا به رهبري ترومن به او پشت كرد، اوضاع مصدق طوري به هم ريخت كه با ويلچر به ايران بازگشت.
بلايي كه آمريكايي‌ها بر سر مصدق آوردند

*جلب توجه آمريكا به نفت ايران

بعد از اتمام جنگ جهاني دوم، آمريكا بيش از پنجاه درصد نفت دنيا را مصرف مي‌كرد. اين در حالي بود كه هنوز توليدكنندگان نفت در دنيا محدود بودند. از اين رو، نزديك به 66 درصد از نفت جهان در خاورميانه توليد مي‌شد. با اين حال، در بين كشورهاي خاورميانه، عربستان، عراق و ايران، بيشترين ذخاير نفتي را داشتند.[1]

لذا يكي از استراتژي‌هاي آمريكا بعد از اتمام جنگ دوم جهاني، تسلط بر منابع نفتي مناطق مختلف از جمله نفت ايران بود. در حقيقت كنترل منابع نفتي نقش كليدي را براي آمريكايي‌ها ايفا مي‌كرد. در اين ميان، منابع نفتي مناطقي نظير خليج فارس، به دليل ارزان بودن و فراواني، به‌شدت مورد توجه آمريكا قرار گرفته بود؛ به‌گونه‌اي كه اين كشور اگر تا سال 1948 صرفاً به دنبال تضمين جريان نفت خاورميانه بود، از اين به بعد، تسلط بر اين منابع به‌عنوان بخشي از استراتژي امنيت ملي آمريكا درآمد. با اين حال، يكي از بزرگ‌ترين موانع آمريكا در تحقق اين هدف، قرارداد انگليس با ايران و عراق بود كه باعث شده بود در عمل، كنترل نفت اين دو كشور با هزينه‌ي اندكي در دستان انگلستان باشد. آمريكا در اين زمان تلاش كرد با مقامات اين سه كشور [ايران، عراق و انگلستان]وارد مذاكره شده و بسترهاي لازم براي تسلط بر منابع نفتي خليج فارس را فراهم كند.

در اين راستا، ايالات متحده مجموعه اقداماتي را براي ايجاد رضايت در بين كشور هاي عمده توليد كننده نفت آغاز مي كند كه در حقيقت براي از ميدان به در كردن انگلستان صورت مي گيرد. براي مثال  در سال 1950، وزارت خارجه‌ي آمريكا طرح كاهش ماليات از چهار شركت بين‌المللي نفتي آمريكا را مطرح كرد. براساس اين طرح، شركت آرامكو مي‌توانست در قبال حق‌الامتيازي كه به عربستان مي‌پرداخت، از ميزان مالياتش در آمريكا كسر شود. اين مسئله باعث شد تا اين شركت بتواند قراردادي براساس سود 50-50 با دولت عربستان منعقد كند. البته دولت آمريكا در همين زمان به عربستان اعلام كرد كه مبلغ 50 ميليون دلاري را كه از شركت آرامكو دريافت كرده است، در واقع بايد كمك آمريكا به دولت خود تلقي كند. [2]

در رابطه با ايران نيز ايالات متحده خود را با ملي شدن صنعت نفت موافق نشان داد، چرا كه اين مسئله مي توانست به انگلستان ضربه بزرگي را وارد نمايد. لذا همينطور هم شد و فرجام كار انگستان از بسياري از منافع خود در نفت ايران محروم شد و ايالات متحده در دهه هاي بعد جايگزين آنها گرديد. اما در رابطه با ايران، به زعم آمريكايي ها قدرت گيري بيش از حد افرادي مانند مصدق كه احتمال داشت به زعم آمريكايي‌ها ايران را به عنوان متحد غرب به دامن كمونيسم بياندازد اين كشور را نگران كرده بود. لذا دو هدف دور كردن انگلستان از منافع نفتي ايران و حذف مصدق به دليلي برخي اقدامات ضد غربي در دستور كار آمريكايي ها قرار داشت.

در اين راستا آمريكا هم‌زمان با پيگيري براي تسلط بر نفت عربستان، تلاش‌هاي خود براي تسلط بر نفت ايران را نيز آغاز كردند. در اين راستا، وزارت خارجه‌ي آمريكا طرحي مطالعاتي تهيه و در آن با ذكر خطرهاي كمونيست در خاورميانه به انگلستان پيشنهاد كرده بود كه با افزايش سهم كشورهاي منطقه از درآمد نفتي، باعث بهبود وضعيت مالي اين كشورها از جمله ايران و در نتيجه كاهش فقر در آن‌ها بشود تا به اين ترتيب، خطر تسلط شوروي بر منابع نفتي خليج فارس كاهش بيابد. طرحي كه در نهايت امر سبب نارضايتي ايران انگلستان و آغاز تلاش ها براي ملي سازي نفت كشور مان شد.

با توجه به مقاومت انگلستان در دادن سود بيشتر به ايران درگيري تاريخي ايران و انگلستان آغاز شد و در مقطعي كه مبارزات ملي شدن نفت در ايران جريان داشت. آمريكا ، با انتقاد از مواضع انگليس، از اين انگلستان خواست در قرارداد نفتي خود با ايران تجديدنظر كند. اين در حالي بود قرار داد نفتي آمريكا با عربستان سبب شد تا مواضع انگلستان در مذاكرات با ايران تضعيف شده و اين دولت نتواند از موضع دست بالا با ايران مذاكرات را ادامه دهد.

در اين مقطع، مطبوعات آمريكا در حمايت از مصدق، نخست‌وزير وقت، مطالب زيادي را منتشر مي‌كردند. «واشنگتن‌پست» در اين‌باره نوشت: «ايراني‌ها كمپاني نفت را به چشم يك كشور در شكم يك كشور مصيبت‌زده و بلاديده و مظهر مجسم فقر خود مي‌بينند. بنابراين آنان تنها راه نجات را ملي كردن منافع نفت مي‌دانند.» روزنامه‌ي «نيويورك‌تايمز» در اين زمان نوشت: «اگر ايالات متحده از مصدق پشتيباني نكند، حيثيت آمريكا در ايران و سراسر خاورميانه به خطر مي‌افتد.» [3]

بلايي كه آمريكايي‌ها بر سر مصدق آوردند

وراي اين حمايت ها در ميانه‌ي نخست‌وزيري مصدق، آمريكا به عنوان ميانجي بين ايران و انگلستان ظاهر شد اما، به دليل منافع خود اما با توجيه ترس از به قدرت رسيدن كمونيست‌ها در ايران، با انگليس همدست شده و كودتاي 28 مرداد را به راه انداخت. اين در حالي بود كه برمبناي بيانيه اي كه متفقين در سال 1943 صادر كرده بودند به كمك خود در رابطه با ايران تعهد داده و تاكيد كرده بودند. اما زماني كه مصدق و حتي خود شاه خواستار كمك هاي ايالات متحده براي توسعه چاههاي نفتي همزمان با منازعه ايران و انگلستان بودند، مسئولان آمريكايي به مصدق گفتند كه در اين رابطه با يك سري محدوديت ها رو به رو هستند.

پشت كردن آمريكا به مصدق و ملت ايران زماني رخ داد كه اين كشور با بريتانيا بر سر نفت ايران به توافق رسيد. از اين مقطع به بعد ديگر آمريكا نه تنها از ملي شدن نفت  ايران حمايت نكرد، بلكه با عدم اعطاي وام به ايران، تلاش كرد تا با فشار اقتصادي، ايران را مجبور كند با انگليس كنار بيابد. در نهايت، سرسختي مردم ايران در دفاع از ملي شدن نفت و كوتاه نيامدن در مقابل خواسته‌هاي انگليس، باعث شد تا آمريكا و انگلستان طي نقشه‌اي، كودتاي 28 مرداد را طراحي و اجرا كنند. اما بعد كودتاي 28 مرداد، قرارداد جديد نفتي سعي شد به‌گونه‌اي منعقد شود كه منافع نفتي آمريكا را به‌خوبي تأمين كند.

*مصدق مايوس از آمريكا

مصدق مجموعه مذاكراتي با آمريكايي ها داشت و در واقع امر به ادعاي آمريكايي ها براي كمك به ايران اعتماد كرده بود. اما هنگامي كه مصدق به آمريكا رفت و ترومن دوباره تلاش كرد، بين بريتانيا و ايران سازش ايجاد كند، اين برخورد تاثير بدي بر وي گذاشت. مصدق از طريق قاهره به ايران بازگشت. در قاهره حدود ده هزار نفر به استقبال وي در فرودگاه رفتند و چندين بار نيز در مقابل قصري كه او در آن اقامت داشت، تجمع كردند. جمعيت پلاكاردهايي را حمل مي كرد كه بر روي آن خطاب به مصدق نوشته شده بود: "نابودگر بريتانيا" و "دشمن امپرياليسم." برخي روزنامه ها گزارش دادند كه در ميان شعارهاي طرح شده، برخي شعارهاي ضد آمريكايي نيز شنيده مي شد. اين شعارها علي الظاهر به اين خاطر بود كه ايالات متحده از دادن وامي كه براي حفظ سكوهاي نفتي و پالايشگاه آبادان به آن نياز بود امتناع كرده بود. از آنجا كه مصدق حال مساعدي نداشت، همراهان وي از مردم تشكر كردند و خود مصدق كه با ويلچر به هتل محل اقامتش برده شد، پيامي صادر كرد مبني بر اينكه ايرانيان از خواست مصري ها در خروج انگليس از مصر حمايت قاطع مي كنند. [4]مصدق نخست وزير ايران بود كه صنعت نفت ايران را ملي كرده بود و در مصر به عنوان يك قهرمان نگريسته مي شد.

پي نوشت:

1. سعيد ميرترابي، مسائل نفت ايران، انتشارات قومس، چاپ سوم، 1386، ص 19.
2.  رابرت د.شولزينگر، ديپلماسي آمريكا در قرن بيستم، ترجمه‌ي رفيعي مهرآبادي، دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي، 1379، ص 426.
3. مصطفي علم، نفت، قدرت و اصول، ترجمه‌ي غلامحسين صالحيار، انتشارات اطلاعات، 1371، ص 165.
4.  Acheson to Caffery, October 16, 1951, FR, 1951,5:226-27.

*مركز اسناد انقلاب اسلامي
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد