خطر -وارد شدن جن در بدن انسان قسمت اول

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

خطر -وارد شدن جن در بدن انسان قسمت اول

داخل شدن جن به بدن انسان

سؤال: در روزهاي گذشته قضيه داخل شدن جن در بدن انسان مطرح شده و به خاطر اختلاف در خلقت، عقلاً محال است. انسان از گِل و جن از آتش خلق شده است و شياطين جز وسوسه تسلط ديگري ندارند و خداوند قدرتي براي تسلط آن ها بر انسان قرار نداده است! و نوارهاي ضبط شده كه منتشر شده دليلي بر اين امر نيست پس رد شما بر آن چيست؟

جواب: الحمد لله

داخل شدن جن به بدن انسان از ديدگاه قرآن و سنت و اهل سنت و جماعت و مشاهده و محسوسات، حق است و جز معتزله كه عقلهايشان را بر دلايل كتاب و سنت مقدم داشتند كسي با آن مخالفت نكرده است و ما آن را به صورت مختصر بازگو مي كنيم:

الله تعالي مي فرمايد:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏، او را دچار جنون نموده است».

قرطبي: در تفسير آن مي فرمايد:"اين آيه دليل است بر باطل بودن انكار كساني كه صرع را از جهت جن انكار مي كنند و گمان مي كنند كه آن به خاطر طبيعت انسان است و شيطان نمي تواند در انسان نفوذ كند و او را دچار ديوانگي سازد".

ابن كثير: در تفسير اين آيه مي فرمايد:"يعني روز قيامت از قبرهايشان جز به مانند كساني كه در اثر تماس شيطان دچار صرع شده اند، برنمي خيزند. ابن عباس مي گويد: كسي كه ربا مي خورد روز قيامت چون ديوانه اي كه حالت خفگي دارد برمي خيزد".

در حديث صحيح نسائي از ابي اليسر روايت مي كند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم  در دعايش مي فرمود:(اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ الْهَرَمِ وَالتَّرَدِّي وَالْهَدْمِ وَالْغَمِّ وَالْحَرِيقِ وَالْغَرَقِ وَأَعُوذُ بِكَ أَنْ يَتَخَبَّطَنِي الشَّيْطَانُ عِنْدَ الْمَوْتِ...) «پروردگارا پناه مي برم به تو از پيري همراه با خرفتي، از افتادن از جاي بلند، غم و ناراحتي، از مردن به وسيله سوختن و غرق شدن و پناه مي برم به تو از اين كه شيطان هنگام مرگ با لمس كردن به من آسيب برساند و…» المناوي در كتاب"فيض" ج2ص148 در شرح عبارت(وَأَعُوذُ بِكَ أَنْ يَتَخَبَّطَنِي الشَّيْطَانُ عِنْدَ الْمَوْتِ) مي‌گويد: يعني مرا دچار صرع كند و مرا به بازي بگيرد و دين و عقلم را هنگام مرگ به فساد كشاند؛ با خصومت و دشمني كه دارد باعث لغزش قدم ها و از دست دادن عقل و بردباري شود و بر شخص هنگام جدايي از دنيا او را گمراه كند يا مانع توبه او گردد….

ابن تيميه در مجموع الفتاوي 24/276 مي گويد: داخل شدن جن به بدن انسان به اتفاق اهل سنت و جماعت مورد تأييد است الله تعالي مي فرمايد:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏، او را دچار جنون كرده است» و در حديث صحيح از پيامبر صلي الله عليه و سلم   ثابت است كه مي‌فرمايد:(إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنْ ابْنِ آدَمَ مَجْرَي الدَّمِ) «شيطان در فرزندان آدم به مانند خون در بدن جريان مي يابد».

عبدالله بن احمد بن حنبل مي گويد:" به پدرم گفتم: كساني هستند كه مي گويند جن داخل بدن ديوانه نمي‌شود. گفت: پسرم دروغ مي گويند. جن بر زبان شخص جن زده سخن مي گويد".

ابن تيميه در توضيح آن مي گويد:"آن چه كه او گفته است امري مشهور است چون شخصي كه دچار صرع شده است به زباني سخن مي گويد كه معناي آن دانسته نمي شود و به بدنش ضربه هاي بزرگي وارد مي‌شود كه اگر به شتر وارد شود آثار آن بر جاي مي ماند ولي شخص ديوانه نه ضربه را كه به او مي زنند احساس مي كند و نه كلامي كه بر زبانش جاري مي شود را مي فهمد. و ممكن است شخص دچار صرع شده كاري را براي شخص سالم نيز انجام دهد؛ و قاليچه اي كه بر آن نشسته است را جمع كند و اسباب و وسايل را جابجا كند و از مكاني به مكان ديگر رود و كارهاي ديگر نيز انجام دهد. اما كسي كه او را مشاهده كند برايش مشخص مي شود كسي كه بر زبان آن فرد سخن مي راند و حركت دهنده اين اجسام است كسي ديگر غير از آن فرد است". و مي فرمايد:" و هيچ يك از امامان مسلمانان داخل شدن جن در بدن شخص دچار صرع شده را انكار نكرده اند و كسي كه آن را انكار كند و ادعا كند كه شريعت آن را انكار كرده است بر شريعت خداوند دروغ بسته است چون دلايل شرعي وارد شدن جن به بدن انسان را نفي نمي‌كند".

داخل شدن جن در بدن انسان از ديدگاه قرآن و سنت پيامبرصلي الله عليه و سلم  و به اتفاق اهل سنت و جماعت كه بعضي از سخنانشان را آورديم مورد تأييد است.

اما اين فرموده الله تعالي:(وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ)[1] «بدون فرمان خدا نمي‏توانستند به وسيله آن به احدي زيان برسانند» هيچ شكي نيست كه اين دليل واضح و آشكار است كه جن نمي تواند به وسيله سحر يا صرع يا انواع ديگر از اذيت ها يا گمراهي ها به كسي ضرر برساند مگر اين كه خداوند اراده كرده باشد. حسن بصري مي گويد: همان گونه كه الله تعالي مي فرمايد هركس كه خداوند بخواهد شيطان بر او مسلط مي شود و هركس را خداوند نخواهد شيطان نمي تواند بر او تسلط يابد. پس شيطان كه جني كافر است بر مؤمناني كه دچار گناهان شده و از ذكر و ياد خدا و خالص گرداندن عبادت براي او، دور شده اند تسلط مي يابد اما نسبت به بندگان صالح خداوند شيطان قدرتي ندارد همان گونه كه مي فرمايد: (إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَي بِرَبِّكَ وَكِيلًا)[2] «در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطي نيست و حمايتگري [چون] پروردگارت كافي است».

اما سبب هاي صرع : ابن تيميه در مجموع الفتاوي 19/39 مي گويد:"مس انسان توسط جن ممكن است به خاطر دوست داشتن، شهوت و عشق باشد همان گونه كه ميان انسان ها روي مي‌دهد… و مي تواند به خاطر تنفر و مجازات باشد كه بيشتر از اين نوع است مانند اين كه بعضي از انسان ها آن ها را اذيت كنند يا گمان كنند كه آن ها عمداً آن ها را اذيت كرده اند يا بر بعضي از آن ها ادرار كنند يا آب گرمي را بر آن ها ريخته باشند يا بعضي از آن ها را كشته باشند اگر چه انسان آن را درك نمي كند. جهل و ظلم در جن باعث مي شود كه بيشتر از آن چه انسان‌ها مستحق آن هستند آن‌ها را مجازات كنند و ممكن است كه از روي شوخي اين كار را بكنند و به مانند انسان سفيه آسيب برسانند".

مي گويم: راه نجات از مس شياطين ذكر و ياد نام الله و بسم الله گفتن در ابتداي هر كاري است هم چنان كه به صورت صحيح بسم الله و ذكر خداوند در امور بسياري مانند غذا خوردن، آب نوشيدن، سوار شدن، دستشويي رفتن، نزديكي كردن با همسر و چيزهاي ديگر از پيامبر صلي الله عليه و سلم  روايت شده است.

اما براي درمان آن ابن تيميه: در مجموع الفتاوي 19/42 مي گويد:"جن هنگامي كه بر انساني تجاوز نمود از حكم خداوند و رسولش او را باخبر سازيد و بر او اقامه حجت كنيد و او را به كارهاي پسنديده، امر و از كارهاي ناپسند نهي كنيد همان گونه كه با انسان اين كار را انجام مي دهيد. زيرا خداوند مي فرمايد:(وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّي نَبْعَثَ رَسُولًا)[3] «ما تا پيامبري نفرستيم هرگز آن ها را عذاب نخواهيم كرد» سپس فرمود: و هنگامي كه جن با امر و نهي و روشن كردن موضوع بيرون نيامد جايز است كه او را صدا زند و دشنام دهد و تهديد كند و لعنت كند همان گونه كه رسول اللهص با شيطان هنگامي كه با شعله اي از آتش به طرف پيامبر صلي الله عليه و سلم  آمد و خواست به صورت او پرتاب كند سه بار فرمود:(أعوذ بالله منك، وألعنك بلعنة الله)[4] «از تو به خداوند پناه مي برم و تو را به لعنت خداوند لعنت مي كنم». و بر عليه او مي تواند به وسيله ذكر خداوند و خواندن قرآن ياري بگيرد به خصوص آية الكرسي كه پيامبرص در باره آن مي فرمايد:(من قرأها لَنْ يَزَالَ مَعَكَ مِنْ اللَّهِ حَافِظٌ وَلَا يَقْرَبُكَ شَيْطَانٌ حَتَّي تُصْبِحَ)[5] «هركس آن را بخواند از جانب خداوند محافظي برايش قرار داده مي شود كه هرگز از او دور نمي شود و شيطان تا هنگامي كه صبح مي شود به او نزديك نمي گردد». خواندن معوذتين نيز بدين گونه است.

اما پزشكي كه بر آن چه ما براي درمان شخص مصروع بيان كرديم اعتماد نكند هيچ چيز ديگري به شخص مصروع كمك نمي كند.[6]

مس انسان توسط جن و احكام مربوط به مس

آيا امكان دارد كه جن انسان را مس كند؟ اگر چنين چيزي ممكن است پس چگونه انسان در مقابل اعمالش هنگام وارد شدن جن به بدنش در روز قيامت مسئول است؟

جواب: الحمد لله.

اولاً: امكان دارد كه جن به وسيله داخل شدن در بدنش او را دچار نارحتي كند كه خداوند اين مورد را در كتابش بيان كرده است:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ)[7] «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏، او را دچار جنون كرده است».

شيخ الاسلام ابن تيميه: مي فرمايد:"داخل شدن جن به بدن انسان به اتفاق امامان اهل سنت و جماعت ثابت است الله تعالي مي فرمايد:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏، او را دچار جنون كرده است» و در حديث صحيح از پيامبر صلي الله عليه و سلم  ثابت است كه مي فرمايد:(إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنْ ابْنِ آدَمَ مَجْرَي الدَّمِ) « شيطان در فرزندان آدم به مانند خودن در بدن جريان مي يابد»"[8].

ثانياً: داخل شدن جن به بدن انسان باعث مريضي است. چنان چه انسان با وجود اين مريضي نيز عقل و اختيار خود را از دست نداد در مقابل سخنان و كردارش، مورد بازخواست قرار مي گيرد اما اگر اين مريضي بر او غلبه كند به گونه اي كه عقل و اختيارش را از دست بدهد او مانند ديوانه، تكليفي بر او نيست بدين خاطر در لغت عربي "المس" به "الجنون" يعني ديوانه معني شده است.[9]

ولي با اين حال مسئول آسيب هاي مالي است كه در حالت جنون به مردم وارد مي كند چنان كه اگر مال كسي را تلف كند، مسئول است.[10]

در" الموسوعة الفقهية " ج16 ص 106 آمده:" فقها بر اين كه جنون چون بيهوش و خواب است اجماع دارند و به دليل از دست دادن اختيار، چون بيهوشي است كه در خواب حرف مي زند و كلماتي چون طلاق، اسلام، ارتداد، خريد و فروش كردن و چيزهاي ديگر بر زبان مي راند و حالت جنون شديدتر است لذا باطل بودن آن به خاطر جنون اولي تر است زيرا مجنون قدرت تعقل، تشخيص و اهليت ندارد و در اين باره، به اين فرموده پيامبرص استدلال مي‌كنند:(رُفِعَ القَلَمُ عن ثلاثةٍ: عن النائمِ حتى يستيقظَ، وعَن الصبِيِّ حَتى يَحتلمَ، وعَن المجنونِ حتى يَعْقل)[11] «تكليف از سه دسته برداشته شده است:1. كسي كه خوابيده تا زماني كه بيدار مي شود2. كودك تا زماني كه به سن بلوغ مي رسد3. و مجنون تا وقتي كه هوشيار مي‌گردد». و هر نوع تصرف زباني كه موجب ضرر و زيان باشد نيز همين گونه است".

و در ج16 ص 107 آمده است:" اما به نسبت حقوق ديگران شخص مجنون مسئول است و مسئوليت آن متوجه ولي و سرپرست او مي گردد و بايد از دارايي مجنون ضرر شخص آسيب ديده جبران شود. هنگامي كه از او گناهاني روي مي دهد بصورت پولي از او گرفته مي شود. اگر در حالت جنون دارايي انساني را تلف كند خسارت آن دارايي بر او واجب است و اگر كسي را بكشد در مقابل قصاص نمي شود ولي ديه مقتول از او گرفته مي شود".[12]

داخل شدن جن در بدن انسان و مخاطب قرار دادن او

سؤال: هنگامي كه جن به وسيله تماس يا سحر وارد بدن انسان مي شود آيا اين امكان وجود دارد كه جن داخل بدن انسان را مورد خطاب قرار داد و او را به اسلام دعوت نمود و برايش موعظه كرد يا اين كه آن دروغ و سحر است؟

جواب: الحمد لله

مورد خطاب قرار دادن جن و پند و موعظه براي او و دعوت كردنش به اسلام دروغ و جادو نيست بلكه آن امر ممكني است كه در بيشتر مواقع روي داده و بيشتر جن ها اسلامشان را آشكار كرده اند.

اما اين بدان معني نيست همه كساني كه چنين ادعايي مي كنند در ادعاي خويش صادق هستند مواردي روي داده كه دروغ گفته اند اما دروغ تعدادي از اين جادوگرها، روي دادن آن را در تعدادي از مردم نفي نمي كند.

ابن القيم: در كتاب"زاد المعاد"ج 4 ص 68-69 از ابن تيميه نقل مي كند كه او جن را مورد خطاب قرار داده و او را پند و اندرز داده و از ظلم نهي كرده است كه نص كلامش إن شاء الله در ادامه مي‌آيد.

ابن باز: ذكر مي كند زني كه دچار جن زدگي شده بود آن جن اسلامش را در مقابل شيخ آشكار كرد و تعدادي از مردم آن را انكار كرده اند كه شيخ مقاله اي را نوشت و در آن خطاي كساني كه منكر آن هستند را روشن نمود. شيخ  در جواب چنين گفت:"گفته اند كه مانند اين رويداد را شخصي انكار كرده است و بيان كرده كه آن دروغ و فريب است در حالي كه آن سخن را به همراه آن زن ضبط كرده و او آن سخنان را نگفته است. نواري كه در آن سخنانش را ضبط كرده بود را درخواست كردم و آن چه را كه ذكر كرده بود را دانستم. بسيار تعجب كردم از اجازه دادن او از اين كه آن ضبط شود همراه با اين كه من از جن تعدادي سؤال پرسيدم و او به آن ها جواب داد پس عاقل چگونه گمان مي برد كه سؤال پرسيدن و جواب دادن ضبط مي شود؟ اين از بدترين و باطل ترين اشتباهات است و هم چنين گمان كرده كه اسلام آوردن جن به وسيله انسان مخالف فرموده الله تعالي در داستان سليمان عليه السلام است كه مي‌فرمايد: (وَهَبْ لِي مُلْكًا لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي)[13] «به من پادشاهي عطا فرما كه به هيچ كس بعد از من آن را نبخشي». شكي نيست كه اين استدلال از جانب شخص مدعي اشتباه و فهمش باطل است خداوند او را هدايت كند اسلام آوردن جن بر دست انسان مخالف دعاي سليمان نيست.

جن هاي بسياري بر دست رسول الله صلي الله عليه و سلم  مسلمان شدند كه خداوند آن را در سوره احقاف و جن بيان كرده است و در صحيحين از ابوهريره رضي الله عنه  روايت است كه رسول الله صلي الله عليه و سلم  فرمود:(إِنَّ الشَّيْطَانَ عَرَضَ لِي فَشَدَّ عَلَيَّ لِيَقْطَعَ الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَأَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْهُ فَذَعَتُّهُ وَلَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ أُوثِقَهُ إِلَي سَارِيَةٍ حَتَّي تُصْبِحُوا فَتَنْظُرُوا إِلَيْهِ فَذَكَرْتُ قَوْلَ سُلَيْمَانَ عَلَيْهِ السَّلَام رَبِّ هَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي فَرَدَّهُ اللَّهُ خَاسِيًا ، وروي النسائي علي شرط البخاري عن عائشة رضي الله عنها أن النبي صلي الله عليه وسلم كان يصلي فأتاه الشيطان فأخذه فصرعه فخنقه قال رسول الله صلي الله عليه وسلم:( حتي وجدت برد لسانه علي يدي ، ولولا دعوة سليمان لأصبح موثقا حتي يراه الناس) «شيطان خود را به من نشان داد كه داشت به طرف من مي آمد تا باعث شود نمازم را قطع كنم. پس خداوند مرا بر او مسلط كرد و گلويش را گرفتم. تصميم گرفتم كه او را بر ستون (مسجد) ببندم تا صبح شود و ديگران به او بنگرند كه سخن سليمان عليه السلام را به ياد آوردم كه دعا كرد:«به من پادشاهي عطا فرما كه هيچ كس بعد از من آن را نبخشي» خداوند، شيطان را با خواري و ذليلي دور راند». و نسائي به شرط بخاري از عايشه رضي الله عنها روايت مي كند كه رسول الله صلي الله عليه و سلم  فرمودند:«تا آن جا كه سردي زبانش را بر دستم احساس كردم و اگر دعاي سليمان عليه السلام نبود او را محكم مي بستم تا مردم او را ببينند».

پيامبر صلي الله عليه و سلم  در حديث صحيح كه شيخين از صفيه رضي الله عنها روايت كرده اند مي فرمايد:(إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنْ ابْنِ آدَمَ مَجْرَي الدَّمِ) «شيطان در فرزندان آدم به مانند خون در بدن جريان مي يابد».

هم چنين در احاديث صحيح از پيامبر  صلي الله عليه و سلم  روايت است كه همراه هر انساني حتي پيامبر صلي الله عليه و سلم  ملائكه و شيطاني مي باشد جز اين كه خداوند پيامبر را بر آن شيطان ياري داد پس او مسلمان شد و او را جز به نيكي امر نمي نمود.

كتاب خدا، سنت رسول الله صلي الله عليه و سلم  و اجماع امت بر داخل شدن جن به بدن انسان و او را دچار صرع نمودن، دلالت دارد. پس چگونه ممكن است كسي كه منتسب به علم است آن را بدون علم و هدايت و تنها به تقليد از اهل بدعت كه مخالف اهل سنت و جماعت هستند، انكار كند؟ والله المستعان ولا حول ولا قوة إلا بالله . خواننده گرامي إن شاء الله آن چه از كلام اهل علم در اين مورد آماده شده است را برايت بيان مي‌نمايم.

كلام اهل تفسير در مورد اين فرموده الله تعالي:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏، او را دچار جنون كرده است».

ابوجعفر بن جرير: مي فرمايد:"يعني به وسيله آن شيطان در دنيا او را دچار ديوانگي و جنون مي كند".

ابن كثير: در تفسير اين آيه مي فرمايد:" يعني روز قيامت از قبرهايشان جز به مانند كساني كه در اثر تماس شيطان دچار صرع شده اند، برنمي خيزند".

قرطبي: در تفسير آن مي فرمايد:"اين آيه دليل است بر باطل بودن كساني كه صرع را از جهت جن انكار مي كنند و گمان مي كنند آن به خاطر طبيعت انسان است و شيطان نمي تواند در انسان نفوذ يابد و او را دچار ديوانگي كند".

كلام مفسرين در اين باره بسيار است.

شيخ الاسلام ابن تيميه: در كتابش"إيضاح الدلالة في عموم الرسالة للثقلين" كه در مجموع الفتاوي ج19ص9-16 موجود است مي گويد:"دسته اي از معتزله چون جبائي، ابوبكر رازي و غير آن‌ها داخل شدن جن در بدن مصروع را انكار اما وجود جن را انكار نمي كنند، و دليلشان اين است كه اين موارد از رسول خدا صلي الله عليه و سلم  روايت نشده است اگر چه در اين مورد دچار خطا شده اند و بدين خاطر اشعري در كتاب"مقالات  بيان مي كند: اهل سنت و جماعت مي گويند كه جن داخل بدن كسي كه دچار صرع شده است مي شود، همان گونه كه خداوند مي فرمايد: (الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏ او را دچار جنون كرده است»"(كه اين موضوع را در جاي خود بسط و توضيح داده است).

هم چنين ابن تيميه: در ج 24 ص 276-277 از مجموع الفتاوي مي گويد: «وجود جن به وسيله قرآن، سنت پيامبر و سلف امت و امامانشان ثابت است و هم چنين داخل شدن جن به بدن انسان به اتفاق امامان اهل سنت و جماعت مورد تأييد است الله تعالي مي فرمايد:(الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لا يَقُومُونَ إِلا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ) «كساني كه ربا مي‏خورند، (از گور) برنمي‏خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان بر اثر تماس‏ او را دچار جنون كرده است» و در حديث صحيح، پيامبرص مي فرمايد:(إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنْ ابْنِ آدَمَ مَجْرَي الدَّمِ) «شيطان در فرزندان آدم به مانند خون در بدن جريان مي يابد».

عبدالله بن احمد بن حنبل مي گويد:" به پدرم گفتم: كساني هستند كه مي گويند جن داخل بدن ديوانه نمي‌شود. گفت: پسرم دروغ مي گويند. جن بر زبان شخص جن زده سخن مي گويد"؛ و آن امري آشكار است چون شخصي كه دچار صرع شده است به زباني سخن مي گويد كه معناي آن را نمي داند و به بدنش ضربه هاي بزرگي مي زنند كه اگر به وسيله آن شتر زده شود نشانه اي از خود به جاي مي گذارد و با اين حال شخص ديوانه نه ضربه را احساس مي كند و نه كلامي كه بر زبانش جاري مي‌شود را مي داند. و ممكن است شخص دچار صرع شده براي شخص سالم كاري انجام دهد؛ و قاليچه اي كه بر آن نشسته است را جمع كند و اسباب و وسايل را جابجا كند و از مكاني به مكان ديگر رود و كارهاي ديگري نيز انجام دهد. كسي كه مصروع را مشاهده كند برايش مشخص مي شود كسي كه بر زبان آن فرد سخن مي‌گويد و حركت دهنده اين اجسام مي باشد نوعي ديگر غير از انسان است. و هيچ يك از امامان مسلمانان داخل شدن جن در بدن شخص دچار صرع شده را انكار نكرده اند و كسي كه آن را انكار كند و ادعا كند كه شريعت آن را انكار كرده است بر شريعت خداوند دروغ بسته است چون دلايل شرعي آن را نفي نمي‌كنند».

امام ابن القيم: در كتابش[زاد المعاد في هدي خير العباد] ج4 ص66-69 مي گويد:" صرع دو نوع است. نوعي از آن ناشي از شياطين و نوع ديگر از آن ناشي از بهم خوردن تعادل و نوعي مرض است كه در اين مورد پزشكان به برسي علل و راه چاره آن مي پردازند اما در مورد صرعي كه سبب آن شياطين هستند پزشكان و دانشمندان به وجودش معترف ولي از علاجش ناتوانند؛ و معترفند كه درمان آن به وسيله ارواح پاك و بلند مرتبه صورت مي گيرد و آثار آن را دفع مي‌كند و به مقابله كارهاي آن ها مي پردازند و آن را باطل مي كنند كه بقراط در بعضي از كتاب هايش به آن پرداخته است و تعدادي از درمان صرع را بيان مي‌كند و مي گويد: اين تنها براي صرعي كه سبب آن به هم خورد تعادل دروني است سودمند است اما صرعي كه ناشي از جن است اين درمان چاره ساز نيست.

 اما در بين پزشكاني كه به نوعي از جهل و گمراهي مبتلا هستند، اين نوع صرع را انكار مي كنند و نمي‌پذيرند كه شياطين در بدن مصروع تأثير بگذارد ولي واقعيت اين است كه آن‌ها نمي دانند چون اين امر موضوع علم پزشكي نيست چنان‌چه علل چيزي دانسته نشد آن را انكار كنند در حالي‌كه حواس و واقعيت بر آن شاهد است و ارجاع دادن آن ها بر درمان بعضي از بيماري ها به منزله درمان همه آن ها نيست.

 تا آن جا كه مي گويد: و پزشكان گمراه جز صرع ناشي از عدم تعادل دروني را نمي پذيرند و هركس داراي عقل است و شناختي نسبت به جن ها و تأثير آن‌ها دارد نسبت به كسي كه به آن جاهل است و يا دچار ضعف عقلي است مي خندد.

درمان اين بيماري از دو طريق صورت مي گيرد: يك راه از طريق خود مصروع و يك راه از طريق مداوا كننده.

از جهت مصروع: به وسيله تقويت دروني صورت مي گيرد. و به راستي توجهش را به سوي به وجود آورنده و آفريننده اين روح ها گرداند و با پناه بردن به چيزهاي صحيح كه قلب و زبان بر آن يك صدا باشند و اين نوعي جنگ است. و جنگجو از جنگ با دشمنش جز به دو دليل دست برنمي دارد: اسلحه درستي با خود داشته باشد و ياري دهنده اي قوي داشته باشد. پس زماني كه يكي از اين دو را نداشته باشد اسلحه هاي بسيار او را بي نياز نمي كنند پس زماني كه هيچ كدام از اين دو امر را نداشته باشد و قلبش خالي از توحيد، توكل، تقوا باشد و هيچ سلاحي نداشته باشد بايد وضعش چگونه باشد؟

دوم از جهت مداوا كننده: او نيز بايد اين دو اسباب را داشته باشد تا آن جا كه مداوا كننده به اين سخن اكتفا مي كند:(اخرج منه) «از وجود او خارج شو» يا مي گويد:(بسم الله) يا مي گويد:(لا حول ولا قوة إلا بالله) و پيامبر صلي الله عليه و سلم  فرموده بود:"اخرج عدو الله، أنا رسول الله" «خارج شو اي دشمن خدا من رسول خداوند هستم».

ديدم كه شيخ ما كسي را به سوي مصروع مي فرستاد تا جني كه به بدن او وارد شده را مورد خطاب قرار دهد؛ و او به آن شخص مصروع مي گفت كه شيخ به تو مي گويد: خارج شو و اين كار براي تو حلال نيست در نتيجه آن، جن از شخص مصروع بيرون مي آمد و چه بسا شخصاً او را مورد خطاب قرار مي‌داد و چه بسا جن نافرمان و سركشي باشد كه با زدن از وجود او خارج شود در حالي كه مصروع نجات مي يابد اما احساس درد نمي كند. ما و ديگران آن را بارها مشاهده كرده ايم….

تا آن جا كه مي فرمايد: خلاصه اين كه اين نوع از صرع و درمان آن را جز عده كمي از اهل علم، عقل و معرفت انكار نكرده اند و بيشتر تسلط ارواح خبيث بر اهل آن از جهت ضعف ديني و ويران بودن قلب ها و زبان هايشان از حقيقت ذكر و دعاها و پناهگاه نبوي و ايماني است روح خبيث شخصي را كه هيچ سلاحي ندارد و چه بسا عريان باشد را در بر مي گيرد و در او اثر مي كند…".

و آن چه ما از دلايل شرعي و اجماع اهل علم از اهل سنت و جماعت ذكر كرديم بر جواز داخل شدن جن به بدن انسان دلالت دارد كه براي خوانندگان باطل بودن سخن كسي كه آن را انكار مي كند را روشن مي‌گرداند.

نكته:

آن چه از احاديث صحيح و كلام اهل علم در مورد خطاب قرار دادن جن و پند و اندرز و دعوتش به سوي اسلام و قبول دعوت از جانب او ذكر كرديم مخالف سخن سليمان عليه السلام در سوره ص نمي باشد كه مي‌فرمايد:(وَهَبْ لِي مُلْكًا لا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي)[14] «به من پادشاهي عطا فرما كه به هيچ كس بعد از من آن را نبخشي» هم چنين او را به معروف امر كردن و از منكر نهي كردن و در صورت امتناع از خروج، زدن او مخالف آيه ذكر شده نمي باشد بلكه آن از جهت دفع مهاجم و ياري دادن مظلوم و امر به معروف و نهي از منكر همان گونه كه آن با انسان انجام مي گيرد، واجب است[15].

شكل هاي حضور جن در بدن انسان

تعريف مس:

مس به معني داخل شدن جن در بدن انسان به منظور اذيت كردن، سكني گزيدن و يا بر او حكم كردن است و بعضي مي گويند تلبس با مس تفاوت دارد اما حقيقت هر دو يكي است. تلبس يعني حضور جن در بدن انسان و حكم كردن جن بر او است.

انواع مس

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تگ های زیر پشتیبانی میشود
<b> <strong> <em> <i> <u> <strike> <s> <sup> <sub> <blockquote> <code> <pre> <hr> <br> <p> <a> <span>