وب سايت ديحياتو - پيام اديب: تيگران اسلويان بعد از دانشگاه مشغول به كار شد. او سه ماه پس از استخدام، شروع كرد به كار كردن روي استارتاپ خود و از آن زمان استارتاپ خود را رها نكرده است. اسلويان به مدت سه سال هم كار ثابتش را داشت و هم استارتاپش را راه اندازي و مديريت كرد تا اينكه در نهايت توانست آنقدر سرمايه جمع كند كه بتواند كاملاً روي استارتاپش تمركز كند. اين كار آساني نبود اما اسلويان از پس آن بر آمد. چرا شما نتوانيد؟

1- از تك تك ثانيه هايتان استفاده كنيد

لازم به ذكر نيست كه مديريت زمان براي چنين كاري بي نهايت حياتي است. شب ها و بعد از ظهر ها كار كردن كه بديهي است، اما بهينه سازي حقيقي به چيزي بيشتر از اين ها نياز خواهد داشت. حدود 9 ساعت زماني كه هر روز در محل كار سپري مي شود از خيلي ها انرژي زيادي مي گيرد و به ندرت زمان لازم براي ساخت محصول يا ارائه ي خدماتي با كيفيت باقي مي گذارد. اما كساني كه به هر صورت خود را متعهد به انجام اين كار مي دانند، بايد رويكردي در قبال مديريت زمان خود پيدا كنند كه برايشان مناسب باشد.

اين رويكرد براي اسلويان اينگونه بود كه هنگام پياده روي و يا رانندگي تا محل كار، در مورد راه اندازي كسب و كار به كتاب هاي صوتي گوش مي كرد. او اگر مي خواست بعد از 16 ساعت روي مبل راحتي اش استراحت كند، ترجيح مي داد تلويزيون را روشن كند و سريال هايي ببيند كه در مورد نحوه ي شكل گيري شركت هاي بزرگي مثل چيپوتل، هول فود، و لينكدين به او چيزهايي ياد مي دادند.

موارد ياد شده به طور قطع بهترين نوع آموزش براي كسب و كار نيستند، اما همين كار هاي كوچك به اسلويان كمك كرد عادت پرسيدن سؤال هاي درست در مورد كارآفريني را در خود نهادينه كند. او به جاي آنكه اوقات فراغت خود را به «انگري بردز» بازي كردن بگذراند، به مطالعه ي مطالب كسب و كاري روي وبسايت هاي معتبر مي پرداخت. شايد ديوانه وار به نظر بيايد اما وقتي معادل دو كار تمام وقت كار مي كنيد و دوست داريد در هر دو بهتر باشيد، مجبور هستيد به همين اندازه در مورد زمان خود بهره ورانه عمل كنيد.

2- رفت و آمد هاي خود را كوتاه كنيد

برآورد ها نشان مي دهند شاغلين سالانه چيزي حدود 200 ساعت از وقت خود را در رفت و آمد به محل كارشان صرف مي كنند. شما مي توانيد با استفاده از محتواهاي آموزشي (مثل مورد بالا) اطمينان حاصل كنيد از اين زمان استفاده ي بهتري مي كنيد، اما اين هيچ گاه به اندازه ي اينكه جايي بنشينيد و تمركز خود را كاملاً متوجه كاري كنيد نتيجه بخش نخواهد بود.

بسته به اينكه شغل تمام وقت شما چه باشد، شايد گزينه ي ديگري براي كوتاه كردن زمان رفت و آمد خود در اختيار نداشته باشيد. اما اگر هدف نهايي شما ايجاد يك استارتاپ است و تنها گزينه ي شما انجام اين كار خارج از وقت اداري است، پيدا كردن شغلي كه اين موضوع را تا حد امكان برايتان ساده كند به شما كمك زيادي خواهد كرد. براي نيل به اين هدف لازم است به محل كار خود بسيار نزديك باشيد، حتي اگر هزينه ي مالي بيشتري روي دستتان بگذارد يا شما را از دوستانتان دورتر كند.

فراموش نكنيد بخشي از اينكه در وهله ي اول كار تمام وقت را براي خود انتخاب كرده ايد به اين علت است كه درآمد (و به تبع آن منزلي در محل مناسب) داشته باشيد. بياييد صادق باشيم؛ شما در هر صورت وقت آزاد چنداني براي تعامل با ديگران نخواهيد داشت. رفت و آمد شما به محل كار تنها زمانبر نيست، بلكه انرژي شما را نيز تحليل مي برد؛ وقتي ساعت ها زمان خود را در رفت و آمد سپري كنيد، بهره وري و انرژي شما نيز به همراه اين زمان به هدر خواهند رفت.

اسلويان ظرف سه سال گذشته سه بار شغل خود را عوض كرده و جابجا شده است تا زمان رفت و آمد خود را به كمتر از 20 دقيقه برساند. حالت ايده آل اين است كه اين 20 دقيقه را نيز با دوچرخه و يا پياده روي به محل كار خود رفت و آمد كنيد تا كمي ورزش را نيز در برنامه ي خود گنجانده باشيد.

3- كسب و كار خود را از صفر شروع نكنيد

بسياري از مؤسسين به اشتباه فكر مي كنند بايد همه چيز را خودشان بسازند. اين كار بيش از اندازه زمانبر است. شايد ابتدا اينطور به نظر بيايد كه يك درآمد ثابت مي تواند زمان بيشتري در اختيارتان قرار دهد. اما تجربه ي تيگران اسلويان مي گويد اين مي تواند تله ي خطرناكي باشد. وقتي به جاي تنها يك شغل، شغل دومي به عنوان يك كارآفرين داشته باشيد، سرعت اهميت بسيار بيشتري پيدا مي كند.

اما چرا؟ چون انسان ها براي اينكه انگيزه ي خود را حفظ كنند نياز دارند همواره در حال پيشرفت باشند. اگر شكل دهي يك نمونه ي اوليه ي قابل استفاده بيشتر از 6 ماه طول بكشد، احتمال دارد پيش از آنكه به نتيجه ي خاصي برسيد آن را رها كنيد. باور كنيد اگر يك هفته ي تمام وقت خود را صرف سيستمي متفاوت براي ثبت نام كاربران خود بكنيد، موفق نخواهيد شد. در روز هاي اول، مهم ترين كاري كه مي توانيد انجام دهيد اين است كه يك نمونه ي اوليه ي عملياتي روانه ي بازار كنيد و ببينيد به كجا مي رسد. سپس وقتي مسير خود را دنبال كرديد و منابعي در اختيار گرفتيد، مي توانيد برگرديد و تعداد بيشتري بسازيد و يا به بازسازي محصول خود بپردازيد.

خوشبختانه امروزه پروژه هاي متن باز، چارچوب هاي جديد، و سيستم هاي از آب و گل درآمده ي فراواني در اختيار كارآفرينان قرار دارد و اغلب ويژگي هاي استاندارد مورد نياز شما از قبل به صورت آماده وجود دارند. كافي است اين محصولات را در كنار يكديگر قرار دهيد و آنها را كمي دستكاري كنيد تا نيمي از راه را طي كرده باشيد. اين كار همچنين به شما اجازه مي دهد زمان محدود و انرژي بي نهايت ارزشمند خود را صرف كار هايي بكنيد كه به واقع اهميت زيادي برايتان خواهند داشت.

4- براي خود شريك پيدا كنيد

داشتن يك شريك ديگر كه مكمل شما باشد براي تمام كارآفرينان اهميت دارد، اما براي كساني كه هنوز شغل تمام وقت خود را ترك نكرده اند از اهميتي ويژه برخوردار است. پيدا كردن يك نفر ديگر كه به اندازه ي خودتان به استارتاپ شما باور داشته باشد و به همان اندازه برايش وقت و انرژي بگذارد بيش از هر چيز ديگر به يك دليل حياتي است: وقتي پاي يك نفر ديگر هم در ميان باشد، رها كردن كار بسيار دشوار تر خواهد بود.

در اين صورت ايده يا شركت شما ديگر به خودتان خلاصه نمي شود و اين، مسئوليت به بار مي آورد. شما نمي توانيد كسي كه به دنبال شما وارد اين نبرد شده است را نا اميد كنيد. انتخاب يك مؤسس ديگر همچنين به اين معناست كه دو نفر براي اين كار تلاش مي كنند. به اين ترتيب كار سريع تر پيش مي رود و اين چيز خوبي است، نه تنها براي بالا بردن احتمال موفقيت، بلكه از لحاظ انگيزه نيز به شما كمك مي كند. از آنجايي كه شما و شريكتان در برهه هاي مختلف بالا و پايين هاي خود را خواهيد داشت، قادر خواهيد بود يكديگر را در غلبه بر اين چالش ها ياري كنيد.

در سطحي تجربي تر، داشتن يك شريك اين فرصت را به شما مي دهد كه او ايده ها و ديدگاه هايتان را با ايده ها و ديدگاه هاي خودش به چالش بكشد. به اين ترتيب تصميم هايي كه مي گيريد مي تواند از بحث و همكاري شما با يكديگر نشأت بگيرند، نه از مغز سردرگم، خسته و كار كشيده ي خودتان.

5- از خدمات ارزان استفاده كنيد

حفظ يك شغل ثابت آسايش مالي بيشتري به شما مي دهد، اما قطعاً معنايش اين نيست كه براي مخارج استارتاپ خود دست و بالتان هر چقدر كه بخواهيد باز خواهد بود. درست همانگونه كه هر ثانيه برايتان اهميت پيدا مي كند، ذره ذره ي پولتان نيز مهم مي شود و پس انداز نيز بيش از پيش دشوار. هيچ كس دوست ندارد محصولي بسازد اما براي بازاريابي، برندسازي، و يا توليد آن در مقياس بالا پولي برايش باقي نماند. اما با كمي خلاقيت مي توان تقريباً با هيچ، استارتاپي ايجاد كرد و آن را تا مرحله ي هزاران كاربر توسعه داد.

چگونه؟ بخشي از آن بر مي گردد به اينكه ابزار هاي خود را چگونه انتخاب كنيد. اسلويان در ابتدا براي ميزباني وبسايت كوچك خود ماهيانه بيش از 70 دلار پرداخت مي كرد. در حالي كه مي توانست با استفاده از يك سرويس دهنده ي ديگر ماهيانه 5 تا 10 دلار براي اين كار هزينه كند.

او بازاريابي ايميلي خود را نيز براي تنها چند هزار كاربر با بيش از 150 دلار در ماه شروع كرد اما تغيير سرويس دهنده باعث شد با كمتر از 10 دلار بتواند ماهيانه ده ها هزار ايميل بفرستد. او مي گويد وقتي تبليغات فيسبوكي را شروع كرد، براي هدف گيري مخاطب تبليغات خود تنها از گزينه هاي كشور و محدوده ي سني استفاده مي كرد كه اين به هدررفت پول زيادي منجر شد. اما وقتي با استفاده از يك سرويس تبليغاتي ديگر به دنبال هدف گيري بسيار دقيق تري رفت، با پول بسيار كمتر، به كاربران بسيار بيشتري رسيد. اين فهرست مي تواند كماكان ادامه داشته باشد، اما احتمالاً تا همينجا هم منظور را متوجه شده ايد: اگر شما هم استارتاپ كوچكي هستيد، دليلي ندارد براي خدمات پول زيادي هزينه كنيد.

داشتن شغل دوم يعني بها دادن به زمان، پول و انگيزه. اين سه از يكديگر جدا نيستند، بنابراين اگر در يكي از آنها لنگ بزنيد دو تاي ديگر نيز لنگ خواهند زد و يك بار ديگر شما را با شغل اولتان تنها خواهند گذاشت.