چه كنيم اعتقاداتمان محكم شود؟

چه كنيم اعتقاداتمان محكم شود؟

مجموعه: متفرقه ديني

چگونه مي توان ترديد عملي را در مورد خود و ديگران از بين برد؟ و چكار كنيم تا اعتقادات ما محكم و استوار باشد؟

پاسخ:
براي رفع ترديد بايد ابتداء ريشه يابي بكنيم تا ببينيم ريشه ترديد چه در حوزه عمل و چه در حوزه نظري كجاست و چرا شك و ترديد در وجود ما وارد شده ؟ پس اول ريشه يابي مي كنيم سپس ريشه ها را مي خشكانيم پس از اين مراحل شك از بين مي رود.

اگر شك و ترديد در بعد نظري باشد اشكالي ندارد. انسان شك مي كند بعد هم اگر شك را درست بر طرف بكند ديگر خطرو مشكلي براي شخص ندارد. ترديد به خودي خود بد نيست خصوصا اگر مقدمه اي  براي علم و دانايي باشد . شك زماني بد است كه يا انسان به فكر رفع آن نباشد يا به شكل صحيحي در صدد رفعش بر نيايد.

پس اولين قدم، ريشه يابي شك است تا فهميده شود ترديد از كجا پيدا شده سپس چه در بعد نظري و چه در بعد عملي بايد به اهلش و يا به عبارتي  به پزشك اين امر مراجعه شود. پزشك روحي و پزشك رواني كه به ما بگويد براي بر طرف شدن اين ترديد در بعد نظري چه كتاب هايي را مطالعه كنيم و يا هردستوالعمل ديگري كه خودش صلاح مي داند به ما بدهد و يا در بعد عملي بگويد كه هر چيزي كه شما شك كرديد پاسخ هايش وجود دارد مثلاً در اعمال عبادي به سادگي مطرح شده كه اگر شك شما زياد شد به شكتان اعتنا نكنيد. قابل توجه است كه شك در عبادات و اعمال عبادي از سوي شيطان و وسوسه شيطان است. بنابراين نبايد به آن اعتنا كرد.

بناب اين مهم اين است كه ما اولا ريشه ترديد را بشناسيم.  ثانيا هم در بعد نظري و هم در بعد عملي به اهلش مراجعه بكنيم.

اما اينكه چكار كنيم اعتقادات ما محكم باشد پاسخ اين است:
اولاً نكته مهمي كه اينجا وجود دارد اين است كه ما بدانيم كه همه در هر سني كه باشند حتي قبل از نوجواني يعني بچه ها هم مباحث مهم و مباحث دقيق كلامي و اعتقادي را خوب مي فهمند.

چنانكه در روايات هم داريم كه مي فرمايد شما سبقت بگيريد به احداث يعني بچه ها قبل از اينكه ديگران ذهن آنها را خراب و منحرف بكنند. پس نكته اول اين است كه بايد از دوران كودكي به فكر شناخت حقيقت باشيم.

نكته دوم اين كه مباحث اعتقادي بايد براي ما كاملاً حل شده و تفهيم شده باشد يعني كاملاً مطلب را درك كرده باشيم. عمده اشكال ما در طرح اشكالات وشبهات از اينجا نشأت مي گيرد كه مطالب را نتوانستيم براي خودمان حل بكنيم و براي ما به شكل كاملاً روشن و شفاف جا نيفتاده. خصوصا زماني كه مي خواهيم براي ديگران مطرح بكنيم نمي توانيم. پس قدم دوم اين است كه ما خود مطلب را كامل بفهميم و اين خيلي مهم است كه انسان به حد تخصص برسد و طبيب اين امر بشود آن وقت به درمان ديگران پرداخته و معلم اين فن بشود.

نكته سوم اينكه ما از امور خيلي ساده و امور فطري براي شناخت شروع بكنيم زيرا اعتقادات، همه در فطرت انسان وجود دارد. بذرهاي اعتقادات در فطرت انسان است. انسان ذاتاً خدا را دوست دارد و خدا را مي شناسد و گرايش به او دارد. انسان ذاتاً مي خواهد خوب باشد و ذاتاً نيز معاد را باور دارد. اينها همه در فطرت انسان وجود دارد. بايد به اين بذرها در وجود خود توجه كنيم و در صدد شكوفايي اين بذرها بر بياييم. پيامبران در واقع به دفائن عقول و خزانه هاي وجودي انسان ها اشاره مي كردند. يعني يك انقلابي در وجود انسان ايجاد مي كردند تا به آن حد كمالي كه برايش تعيين شده برسد. پس بايد از امور فطري شروع بكنيم و توجه داشته باشيم چيزي كه ما مي خواهيم بفهميم و در وجود خويش مستحكم و استوار كنيم بذر آن در وجود ما هست.

خلاصه سخن
براي رفع شك بايد اولا ريشه ها را شناخت. ثانيا به متخصص آن فن مراجعه كرد. براي محكم شدن باورهاي ديني نيز بايد مفاهيم ديني را دقيق و درست فهميد و براي شروع نيز به سراغ مفاهيمي رفت كه درفطرت ما از سوي خداوند به وديعه گذاشته شده.

منبع: radiomaaref.ir