عشق يك طرفه، عشق نافرجام...!

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

عشق يك طرفه، عشق نافرجام...!

وقتي كسي را دوست داريم اما او نمي‌داند و حتي علاقه‌اي به ما ندارد بايد چه كار كنيم؟

مجله زندگي ايده آل - زينب رئوفي: دوست داشتن كسي كه هيچ علاقه‌اي نسبت به ما ندارد و هيچ ميل و رغبتي براي برقراري ارتباط به ما نشان نمي‌دهد با نوميدي و درد و رنج عاطفي زيادي همراه است. افرادي هستند كه عاشق و دلباخته كسي مي‌شوند كه هيچ علاقه‌اي به آنها ندارد و به اميد اينكه روزي بتوانند دل او را به دست بياورند روزگار مي‌گذرانند اما در بيشتر موارد نه‌تنها اين اميدها به واقعيت تبديل نمي‌شود بلكه غم، غصه، شكست، يأس، نوميدي، سرخوردگي را براي عاشق به همراه دارد.

ورود فيلم «در دنياي تو ساعت چند است؟» به شبكه نمايش خانگي بهانه خوبي است تا به بررسي عشق‌هاي يك‌طرفه بپردازيم كه موضوع اصلي اين فيلم حول اين نوع عشق مي‌چرخد. دكتر بهزاد تريوه، روانشناس و مشاور خانواده درباره عشق يك‌طرفه، علل و منشأ بروز آن و همچنين نحوه رويارويي با آن توضيح مي‌دهد و راهكارهاي مفيدي را ارائه مي‌كند كه در ادامه مي‌خوانيد.

عاشقي بي‌قرارم!


اين عشق، عطش عاطفي است

عشق يك طرفه عشقي است كه يك فرد فارغ از تمايلات، احساسات و عواطف طرف مقابل، خودبه‌خود نسبت به او احساس علاقه پيدا مي‌كند. در اين نوع عشق ميل به معشوق امري ذهني است؛ يعني عاشق در افكار و پيش‌فرض‌هايش باور دارد كه معشوقش به او علاقه‌مند است و او از احساسات معشوقش بي‌اطلاع است. اين نوع عشق بيشتر اوقات نوعي عطش عاطفي محسوب مي‌شود.

در يك رابطه عشقي متعارف دو نفر انسان نيازهاي همديگر را به لحاظ منطقي، عاطفي و جسماني تامين مي‌كنند ولي در عشق يكطرفه صرفا خصوصيات عاطفي عطش ‌وارانه يك نفر دخيل است و توسط طرف مقابل هم تامين نمي‌شود. افرادي كه دچار عشق‌هاي يكطرفه مي‌شوند مانند افرادي هستند كه تشنه و گرسنه در يك صحرا سرگردان هستند و هنگامي كه به بركه‌اي مي‌رسند فارغ از كيفيت و سلامت آبي كه در آن بركه وجود دارد شروع به نوشيدن آب مي‌كنند. طبيعي است كه اين افراد تا زماني كه عطش دارند از اين آب مي‌نوشند اما بعد از اينكه عطش‌شان برطرف شد به اين فكر فرو مي‌روند كه اين آبي كه من مي‌نوشم آيا كيفيت مطلوبي دارد يا خير؟

غالبا اين افراد تا زماني كه به تنهايي اين عشق يكطرفه را تجربه مي‌كنند و پيش مي‌روند خود را عاشق‌ترين فرد دنيا مي‌پندارند كه جفايي در حق‌شان شده است اما بعد از اينكه با اين عشق مواجه مي‌شوند يعني عطش عاطفي آنها پاسخي از طرف مقابل دريافت مي‌كند آن عشق فروكش مي‌كند.

چرا اين شكلي عاشق مي‌شويم؟

افراد با توجه به ويژگي‌هاي شخصيتي و روش تربيتي خانواده‌اي كه در محيط آن رشد و پرورش يافته‌اند مي‌توانند مستعد تجربه عشق‌هاي يكطرفه باشند. دو عامل مهم سبب مي‌شود كه فردي وارد اين نوع عشق شود.

شخصيت‌هاي وابسته مستعدترند

بروز عشق‌هاي يك‌طرفه در افرادي كه ويژگي‌ شخصيتي وابسته در آنها غالب است و همچنين افرادي كه به اختلال شخصيت مرزي دچار هستند بيشتر ديده مي‌شود. شخصيت‌هاي مرزي آن دسته افرادي هستند كه در بيشتر حوزه‌هاي زندگي‌شان بي‌ثبات و ناپايدارند، معمولا دچار نوعي احساس مزمن كسالت و بي‌حوصلگي هستند و نگاه همه يا هيچ يا سياه و سفيد نسبت به همه چيز دارند؛ يعني همه چيز را يا خوب خوب مي‌دانند يا بد بد. در واقع اين افراد نمي‌توانند هيچ چيز را خاكستري ببيند.

شخصيت‌هاي وابسته هم شخصيت‌هايي هستند كه در حد افراطي به ديگران تعلق خاطر دارند. اين افراد نسبت به توانايي‌هاي خود مطمئن نيستند؛ از اين رو مسووليت‌هاي مهم زندگي‌شان را به گردن ديگران مي‌اندازند. توانايي تحمل تنهايي را ندارند. مدام به تاييد ديگران نياز دارند و معمولا به علت وابستگي زياد به ديگران و ترس از طرد شدن توسط آنها، به‌هيچ‌وجه توانايي مخالفت با اطرافيان‌شان را ندارند و به‌راحتي به ديگران اجازه مي‌دهند كه حقوق‌شان را پايمال كنند.

 وقتي والدين عشق و محبتي نداشته‌اند

افرادي كه در خانواده‌هايي رشد پيدا كرده‌اند كه والدين نسبت به فرزندان عشق و علاقه و عاطفه اصيل را اعطا نكرده‌اند گاهي كمبودهاي عاطفي‌شان را با درگير شدن در يك عشق يك‌طرفه جبران مي‌كنند. در واقع فرزندان خانواده‌هايي با چنين سبك تربيتي بعد از اينكه به جامعه بزرگ‌تر مثل مدرسه و گروه همسالان وارد مي‌شوند با نيازهاي عاطفي‌اي كه بين ديگران رد و بدل مي‌شود مواجه مي‌شوند و كمبودهاي عاطفي‌اي كه در دوران كودكي با آنها مواجه بوده در او به شكل يك نياز عاطفي بروز پيدا مي‌كند.

عاشقي بي‌قرارم!


در واقع اين افراد هنگامي كه وارد جامعه مي‌شوند به اين دليل كه از نظر عاطفي رشد كافي پيدا نكرده‌اند و در اين زمينه در محيط خانواده اغنا نشده‌اند نيازي را كه بايد با عشقي پاياپاي و دو طرفه پاسخ داده و تجربه بشود، به شكل يك نياز بيش ‌بها داده شده تامين مي‌كنند و با ولعي خاص وارد يك رابطه احساسي و عاطفي مي‌شوند.

دسته‌اي از افراد هم در خانواده‌هايي رشد پيدا كرده‌اند كه بدون چون و چرا به تمام خواسته‌ها و نيازهاي آنها پاسخ داده مي‌شده و هر آنچه طلب ‌كرده‌اند بلافاصله براي آنها مهيا و فراهم بوده اما مستعد افتادن در دام عشق‌هاي يك‌طرفه هستند. در واقع در دوران كودكي اين طرح‌واره در ذهن آنها شكل گرفته كه هر آنچه مي‌خواهند بدون هيچ پيش‌شرطي عنوان كنند و انتظار دريافت پاسخ را داشته باشند. در بزرگسالي هم كه نياز عاطفي در آنها بارز مي‌شود اين طرح‌واره در ذهن آنها فعال مي‌شود و انتظار دارند كه شخصي كه مورد عشق و علاقه آنها قرار گرفته بدون هيچ چون و چرايي به ابراز علاقه و عشق آنها پاسخ مثبت بدهد.

صبوري بي‌فايده است

در بسياري موارد ديده مي‌شود افرادي كه دچار عشق يك‌طرفه هستند، به اين دليل كه شهامت ابراز و مطرح كردن آن را به طرف مقابل ندارند يا نمي‌توانند بپذيرند كه معشوق‌شان هيچ ميل و رغبتي به برقراري ارتباط با آنها ندارد سكوت و صبوري و رنج كشيدن را پيشه مي‌كنند و آن را نوعي تلاش براي رسيدن به عشق‌شان مي‌پندارند اما اين باور يك باور اشتباه و بيهوده است. به اين دليل كه با سكوت و صبوري كردن نه‌تنها هيچ ميل و رغبتي در طرف مقابل ايجاد نمي‌شود بلكه ممكن است با ديدن اين همه عطش و فشار عاطفي عقب‌نشيني كرده و بيشتر دوري كند.

اين اشخاص بايد قبل از هر اقدامي در جهت تلاش براي به دست آوردن بايد بسنجند و اين را در خود جست‌وجو كنند كه تاوان اين اقدام و تلاش چه خواهد بود و اصلا براي رسيدن به چه هدفي در راه رسيدن به عشق اين همه ازخودگذشتگي و تلاش مي‌كنند؟ چنين اشخاصي چون بيشتر درگير به دست آوردن و رفع عطش عشقي‌شان هستند خودشان را فراموش مي‌كنند و در صورت ايجاد رابطه و ادامه‌دار شدن آن، پيامد و نتيجه مطلوبي حاصل نخواهد شد.

چه بايد كرد؟

در قدم اول يكي از بهترين راهكارها اين است كه از دوستان و افرادي كه به طرف مقابل شما نزديك هستند اطلاعاتي در زمينه ميزان علاقه او به شما به دست بياوريد و به قول معروف مزه دهان او را بچشيد. شايد او اصلا به ايجاد ارتباط عاطفي علاقه‌مند نيست، شايد هم معيارهايي كه دارد با ويژگي‌هاي شخصي كه عاشق‌اش شده فاصله زيادي دارد يا اينكه با شخص ديگري در ارتباط است، شايد هم تمايلاتي در او وجود داشته باشد و اگر از راه درست و منطقي از علاقه طرف مقابل مطلع بشود رابطه عاطفي متعارفي شكل بگيرد.

اطلاعاتي كه از اين طريق به دست مي‌آيد به فرد كمك مي‌كند تا ببيند اصلا بستر برقراري ارتباط فراهم است يا خير. در صورتي كه اطلاعات به دست آمده نشان‌دهنده ميل و رغبتي در طرف مقابل بود فرد مي‌تواند مستقيما وارد عمل بشود و پيشنهادش را مطرح كند. در چنين مواردي بهتر است پا پيش گذاشتن با تدبيري عاقلانه صورت بگيرد نه به صورت نسنجيده و انتحاري.

بايد توجه داشته باشند فرد واسطه امين، رازدار، عاقل و پخته‌ باشد. همچنين بايد مطمئن شويد كه او با مطلع شدن از اين ماجرا از اين موقعيت برعليه شما سوءاستفاده نكرده، اين راز را فاش نمي‌كند.

اين افراد بايد جرأت و شهامت مواجه شدن با واقعيت را پيدا كنند. عزت خاتمه دادن يك جريان عاطفي ناگوار و نامتعارف به ‌مراتب بهتر از ذلت ماندن در عشقي نافرجام و گدايي كردن عشق و محبت است.

عاشقي بي‌قرارم!


چگونه برطرف مي‌شود؟

اگر فردي سال‌هاست كه درگير يك عشق يك‌طرفه است و نه از آن دست مي‌كشد و نه جرأت و شهامت روبه‌رو شدن با واقعيت و خاتمه دادن به آن را دارد بايد به درمانگر مراجعه كند. همان‌طور كه گفتيم اين ناهنجاري رفتاري در كودكي ريشه دارد و عطش‌هاي عاطفي دوران كودكي اين افراد به ‌قدري زياد است كه اجازه ورود افكار منطقي را به حيطه هوشيار روان و ذهن آنها نمي‌دهد از اين رو تنها يك روان‌تحليل‌گر مي‌تواند عناصري كه در فرد معشوق وجود دارد كه فرد عاشق را اين‌چنين اسير بند خود كرده شناسايي كند، معناي اصيل اين عشق را براي او تفسير و تعبير كند و اين باور را در اين فرد ايجاد كند كه تنها اين شخص نيست كه اين عناصر را داراست و اشخاص ديگري هم هستند كه اين عناصر در آنها وجود دارد و او مي‌تواند به يكي از آنها علاقه‌مند بشود و يك عشق پاياپاي، دوطرفه و متعارف را با او تجربه كند.

اغلب افرادي كه دچار عشق‌هاي يك‌طرفه هستند مي‌دانند كه اين عشق نافرجام است اما نمي‌توانند منطقي با آن كنار بيايند چون اميال ناهوشيار، آنها را به اين سمت و سو سوق مي‌دهد؛ بنابراين يك روانشناس و يك روان‌درمانگر با تشخيص و كشف منشأ اين احساسات ناهوشيار دروني بهترين و موثرترين كمك را مي‌تواند به اين اشخاص بكند.

والدين بايد چه بكنند؟

همان‌طور كه گفتيم اين مساله ريشه در دوران كودكي دارد؛ بنابراين والدين بايد در تامين نيازهاي عاطفي فرزندان بسيار دقيق و هوشمندانه عمل كنند. از طرفي نبايد هيچ محبت و عاطفه‌اي را كه امكان بروز آن در كانون خانواده وجود دارد از فرزندانشان دريغ كنند چون ميل عاطفي كودكان در آن سن سيراب مي‌شود و كمبودي ايجاد نمي‌شود كه در آينده براي جبران آن فرد دچار عشق‌هاي نامتعارفي از جمله عشق يك‌طرفه بشود. از طرفي نيز نبايد بدون منطق و لزوم تمام نيازهاي بجا و نابجاي آنها را فراهم كنند بلكه بايد به‌گونه‌اي رفتار كنند تا فرزندانشان بياموزند براي به دست آوردن آنچه نياز دارند تلاش كنند.

آيا عشق يك طرفه اختلال است؟

عشق يك‌طرفه شرط لازم براي يك اختلال است اما شرط كافي نيست. افرادي كه دچار عشق يك‌طرفه هستند، بيشتر اوقات در يك حالت خمودگي قرار دارند و بيشتر با فانتزي‌هايشان زندگي مي‌كنند؛ يعني عشق يك نفر را در دل نگه مي‌دارند و بدون اينكه او از عشق آنها اطلاع داشته باشد با افكار خيال‌پردازانه خود با او ارتباط مي‌گيرند. اگر اين مساله در طولاني‌مدت ادامه داشته باشد مي‌تواند اختلالاتي نظير افسردگي، اضطراب، وسواس فكري و. . . را در فرد ايجاد كند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد