چه كار كنيم تا گره ها باز شود؟!

چه كار كنيم تا گره ها باز شود؟!

مجموعه: متفرقه ديني

وقتي كاري را نمي توانيم انجام دهيم بهانه مي آوريم و مي گوئيم: يك دست صدا ندارد چرا كه عقل سليم تأييد مي كند كه انسان به تنهايي نمي تواند كاري را بكند و نياز به يك يار و دوست دارد تا در نهايت نيازمندي، كمك كار او باشد.

او را حمايت كند و دست او را بگيرد. ما نياز به يك دست داريم اما چه دستي؟ بايد سري به آيات قرآن بزنيم تا ببينيم اين ضرب المثل را تأييد مي كند يا نه؟

معناي يد
واژه يد، به معناي قلمرو، اختيار ملك، بذل و بخشش قدرت و سلطه به كار رفته است و صفت يد در صفات الهي به معناي ظهور اراده و قدرت خداوند، تحت برنامه اي خاص و حكمت و مصالح است كه اين اراده و قدرت و سلطه كه از ناحيه ذات مقدس خداوند متجلي مي گردد، حاكم و نافذ و قاهر بر هر قدرت و قوت ظاهري بندگان است. (آيه 10، سوره فتح)

 عضوي به عنوان نماد قدرت
يد عضوي است كه انسان به آن اعمال قدرت مي كند به همين جهت دست كنايه از قدرت است.

وجود مقدس اميرالمۆمنين كه يد الله است به اين معناست كه دست او مانند دست خدا و جانشين خدا قوي و كار ساز و نجات دهنده است گرچه مي شود گفت انسانها همه يد الله هستند ولي نه مثل آن حضرت زيرا بشر خدا صفت است و جانشين خداست اصل نيروها و صفت ها را كه بشر داراست از خدا مي باشد و اين صفات الهي بايد در وجود انسان فعال شود زيرا همه بالقوه است و نهايت كمال انسان همين است.

 چرا گره در كار مي افتد؟
يك دست صدا ندارد اما گاهي اوقات افراد زيادي به ما كمك مي كنند اما چرا كار ما درست نمي شود. شايد آن دستي كه مافوق و بالاتر از همه قدرت هاي پيدا و پنهان است به كمك ما نيامده است.

سرچشمه تمام خير و خوبي ها
دستي بايد فريادرس ما باشد كه تمام خير و خوبي از او جاري شود.

بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (26 آل عمران)
دستي بايد باشد كه فضل و رحمت فقط بدست او باشد.

وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُوْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ (29 حديد)
دستي بايد باشد كه تمام ملكوت عالم و فرمانروايي عالم در قدرت او باشد.

فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (يس 83)
چنين دستي بايد دست انسان را بگيرد تا كارها به سرانجام و نتيجه برسد اما ما انسان ها اشتباهاً دنبال كسي مي گرديم كه مثل خودمان است و آنقدر كه به بندگان خدا اعتماد و اطمينان داريم، نعوذ بالله به خدا اعتماد نداريم.

قرآن درباره اعتقادات يهود مي فرمايد:
وقتي يهوديان آياتي را شنيدند كه در آنها صدقات به قرض به خدا تعبير شده بود كه مي فرمايد كيست كه به خدا قرض نيكويي دهد با ريشخند گفتند: دست خدا بسته است و نمي تواند براي نيازهايش در ترويج دين و زنده كردن دعوتش خرج كند و به همين خاطر از مردم قرض خواسته است. (64/ مائده)

اين تفكر يهود يعني بسته بودن دست خدا در برخي از حوادث چيزي است كه از تعليمات ديني آنها و تورات موجودشان خيلي دور نيست. آنان مي گويند برخي از امور مي تواند خدا را درمانده كند و مانع رسيدن به اهداف او گردد.

ما نيز گاهي در مورد باورها و اشتباهمان همين گونه فكر مي كنيم و خدا را ناتوان و ضعيف مي دانيم.

شأن نزول آيه
در ماجراي صلح حديبيه وقتي كه كار سخت شد و احتمال اينكه درگيري و جنگ شديد رخ بدهد قوت گرفت. مسلمين همچنين آمادگي داشتند غير از يك نفر بقيه آمدند با پيامبراكرم (صلي الله و عليه وآله) در زير درخت بيعت كردند.

قرآن مي فرمايد: در حقيقت كساني كه با تو اي پيامبر بيعت مي كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مي كنند چرا كه دست خدا بالاي دست هاست.

قرآن مي خواهد بگويد: شما كه دستتان به دست پيامبر مي دهيد و بيعت مي كنيد، دست خدا روي دست هر دوي شماست زيرا كه در زمان بيعت پيامبر دست خود را بالا مي گرفت و مردم دستشان را پايين مي گرفتند. هميشه دست پيامبر بالا بود و دست مردم پايين قرار مي گرفت.

 چه كار كنيم تا گره ها باز شود؟
اگر انسان هر كاري را براي رضاي خدا انجام دهد و ديگر منيّتي در او وجود نداشته باشد و هرچه هست فاني در خدا و حق باشد خداوند دست او را مي گيرد اينجاست كه يك دست صدا ندارد اما اگر دستي را كه خدا انتخاب كرده بگيرد قدرت الهي پيدا مي كند، گره ها باز مي شود مشكلات حل مي شود و دنيايي را آباد مي كند.
       
منابع:
تفسير الميزان، محمد حسين طباطبايي
تفسير نور، آقاي قرائتي
تبيان