گزارش تسنيم از پايان فراق ۳۱ ساله خانواده نيشابوري
شهيد گمنامي كه در خواب هويتش را به دخترش نشان داد
خبرگزاري تسنيم: پنجشنبه گذشته در منطقه دررود نيشابور شاهد اتفاقي بودم كه بسياري آن را معجزه دهه كرامت به فرزندان سادات خانوادهاي چشم انتظار ميدانند.
به گزارش خبرگزاري تسنيم از مشهد مقدس، «انتظار» واژه غريبي است اما هستند كساني كه سالها با اين واژه خو گرفتهاند مادران و همسراني كه با هر طلوع خورشيد مقابل در خانه را به نيت بازگشتن فرزندشان آب و جارو ميكنند؛ هنوز هستند مادراني كه با قاب عكس فرزندانشان زندگي ميكنند و كودكاني كه امروز بزرگ شدهاند و به ياد پدرانشان سنگ قبر شهيدان گمنام را هر روز شست و شو ميدهند و با حضور در كنار شهداي گمنام انتظار چندين ساله شان را تسكين ميدهند.
هنوز هستند مادراني كه با هر بار شنيدن صداي زنگ سراسيمه ميشوند، انتظار آنها زياد نيست، به يك پلاك و چند تكه استخوان هم بسنده ميكنند همين كه بدانند فرزندشان، همسرشان، پدرشان در كنارشان آرام گرفته برايشان كافي است انتظار واژه سخت و غريبي سخت است و تنها آن را ميتوان در چشمان مادران و همسران و فرزندان شهداي گمنام پيدا كرد.
روز 5 شنبه گذشته در منطقه درود نيشابور شاهد اتفاقي بودم كه بسياري آن را معجزه دهه كرامت به فرزندان سادات خانواده اي چشم انتظار ميدانند خانوادهاي كه پس از 31 سال هنوز چشم اميد به بازگشت شهيدشان داشتند و پس از 31 سال اين فراق با حضور خانواده دررودي بر سر مزار شهيدشان به پايان رسيد.
شهيد گمنامي كه در روستاي محل زندگيش آرام گرفت
روز 5شنبه اعلام شد هويت يكي از شهداي گمنام دفاع مقدس كه سال گذشته در درود نيشابور به خاكر سپرده شده است از طريق آزمايش DNA مشخص شده خبر خوشحال كنندهاي بود، به ويژه وقتي فهميدم اين شهيد گمنام در يكي از روستاهاي نيشابور است با حضور در روستاي دررود نيشابور متوجه شديم اين شهيد گمنام، شهيد سيد علي اكبر حسيني فرزند سيد ابراهيم است كه نهم اسفند ماه 62 در عمليات بدر شهيد شده و سال گذشته به همراه يكي ديگر از شهداي گمنام در روستاي دررود نيشابور آراميده است.
وارد روستاي دررود و منزل شهيد سيد علياكبر حسيني شديم، مسئولان شهر نيشابور و خانواده و بستگان شهيد همه به ديدن همسر شهيد رفته بودند تا به انتظار 31 ساله اين زن پايان بدهند بنا بود سميه دختر شهيد كه وابستگي عجيبي به پدرش داشت با اين خبر مادرش را خوشحال كند و سرانجام اين انتظار با جمله پدرم آمده است به پايان رسيد ...
اشك شوق و فرياد خوشحالي در منزل شهيد سيد علي اكبر حسيني به پاشد شهيدي كه در سن 23 سالگي به عنوان نيروي بسيجي لشگر 5نصر از نيشابور اعزام شده بود و چهارم خرداد سال 93 همزمان با روز شهادت امام موسي بن جعفر(ع) در شهر درود يعني همان شهر محل سكونت خانواده تدفين شده بود و امروز ديگر خانواده حسيني به ياد شهيدشان بر سنگ مزار اين شهيد گمنام آب نميريزند بلكه ميدانند آن شهيد گمنام از امروز متعلق به خودشان است.
بههمراه خانواده شهيد حسيني، مسئولان نيشابور، اصحاب رسانه و بستگان و مردم دررود نيشابور به پارك شهداي گمنام درود رفتيم كوهي كه برفراز آن پرچم «يا مهدي ادركني» قرار داشت و پيكر دو شهيد گمنام ....
حالا ديگر يكي از شهداي گمنام به آغوش خانوادهاش بازگشت و به اين فراق و چشم انتظاري 31 ساله پايان داد شهيدي كه دوست نداشت خانوادهاش بيشتر از اين اذيت شوند و از طرفي دوست نداشت همرزم شهيدش را تنها بگذارد به همين دليل به نيشابور آمد تا هم در كنار خانوادهاش باشد و هم در كنار همرزم شهيدش كه گمنام مانده است.
خوابي كه دختر شهيد را به آغوش پدرش رساند
سميه تنها دختر شهيد سيد علياكبر حسيني در كنار مزار پدرش آرام نشسته است و گويي با پدرش خلوت كرده و حرفهايي از جنس پدر و دختري ميزنند حرفهايي كه سالها در سينه دخترك جوان براي چنين روزي مانده است.
با سميه كه همكلام ميشوم از خوابي كه سال گذشته ديده است تعريف ميكند و ميگويد: سال گذشته چند روز قبل از اينكه شهداي گمنام را به درود نيشابور بياورند خواب ديدم در يك حسينيه خيلي بزرگ تابوت دو شهيد گذاشتهاند و يكي از تابوتهايي كه رو به قبله بود را نشانم دادند و گفتند اين تابوت روبه قبله پدر شماست در همان حال گفتم اين كه اسمي ندارد نزديك تر كه رفتم روي تابوت با خط خوش نوشته شده بود شهيد سيدعلي اكبر حسيني؛ با مادرم تماس گرفتم و گفتم دررود خبري است و آنجا بود كه فهميدم قرار است دو شهيد گمنام در درود به خاك سپرده شوند.
وي ادامه ميدهد: چهارم خرداد ماه سال 93 روز شهادت امام موسي بن جعفر (ع) پيكر دو شهيد گمنام دفاع مقدس وارد روستاي دررود شد خيلي بي تاب بودم هر چه گفتم اين شهيد پدر من است كسي باور نكرد و ميگفتند به خواب كه اعتباري نيست، نميشود تنها به يك خواب بسنده كرد.
هنوز صحنهاي را كه روي تابوت نوشته شده بود علي اكبر به ياد دارم از آن زمان هر وقت به دررود ميآمدم ساعتها بر مزار اين شهيد گمنام اشك ميريختم چون به دلم برات شده بود كه اين شهيد پدر من است، همه ميگفتند خودت را اذيت ميكني. ميگفتم بهرحال اين شهيد هم گمنام است و خانوادهاي ندارد من بجاي خانوادهاش به ديدارش ميآيم و در اين يك سال با اين شهيد به اندازهاي خو گرفتم كه به اين باور رسيدم پدرم است.
دختر شهيد سيد علي اكبر حسيني در حالي كه چشمانش پر از اشك است و مدام آنها را با دستانش پاك ميكند ميگويد: در تمام اين سالها تنها دو بار خواب پدر را ديدم يك بار زماني كه تنها 6 سال داشتم و ديدم درب حياط در ميزنند؛ در را باز كردم ديدم كسي نيست، ديدم يك نفر جلوي من زانو زد نگاه كه كردم پدر بود كه مرا در آغوش گرفت.
سال گذشته كه دوباره خواب پدر را ديدم اما كسي باور نميكرد اين شهيد، پدر من باشد پس از آزمايشات هر روز منتظر خبر خوش بودم يك شب ديگر پدر به خوابم آمد و گفت من از اين بالا مراقبت هستم اين بار مطمئنتر شدم و به همسرم گفتم من مطمئنم كه اين شهيد پدرم هست.
آخرين باري كه رفت، به دلم الهام شده بود كه بر نميگردد
همسر شهيد سيد علي اكبر حسيني ميگويد: بعد از خواب دخترم حال و هواي عجيبي به همه ما دست داد تا جايي كه هر روز منتظر خوش خبري بوديم و امروز آرزوي ديرينه من و فرزندانم برآورده شد.
وي ميافزايد: در تمام اين سالها در تنهايي هايم به ياد علي اكبر و خاطراتي كه داشتيم گريه ميكردم و امروز شاهد خبر خوشي بودم كه اميدوارم طعم آن را تمام خانواده شهداي گمنام بچشند. به شهيدم تبريك ميگويم كه بعد از 31 سال به شهر خودش برگشته و از اين اتفاق خيلي خوشحالم.
همسر شهيد حسيني با اشاره به اينكه همسرش سال 63 در جزيره مجنون به شهادت رسيده است اظهار ميكند: من و علي اكبر تنها سه سال و نيم با هم زندگي كرديم كه حاصل آن يك پسر و دختر است اما اين چندسال براي من به اندازه هزاران سال ارزش داشت.
سربازياش را در كردستان بود و 5 ماه بعد مجدد به جزيره مجنون رفت آخرين باري كه به جبهه رفت، پسرم محمد مهدي 4ساله و دخترم سميه 5 ماهه بود.
هيچ وقت آخرين دفعهاي را كه ميخواست به جبهه برود فراموش نميكنم؛ هوا كه روشن شد رفت و ديگر برنگشت انگار به هر دو نفرمان الهام شده بود كه ديدار مجددي وجود ندارد و عيد نوروز همان سال 63 خبر مفقود شدن علي اكبر را برايم آوردند.
شهيدي كه همه خوابش را ديدند
داماد شهيد علي اكبر حسيني نيز ميگويد: روزي كه شهداي گمنام را به دررود آوردند در مسجد جامع درخواست كرديم با توجه به خوابي كه همسرم ديده عكس پدرش در كنار تابوت شهداي گمنام باشد پس از مراسم يكي از بانواني كه از مشهد آمده بود گفت شب قبل يكي از شهداي گمنام مرا در خواب ديده و همين موضوع سبب شده او به دررود بيايد عكس شهيد علي اكبر حسيني را كه ميبيند ميگويد من همين شهيد را در خواب ديدم.
رابطه پدر و فرزندي 100 درصد تاييد شده است
نماينده كميته جستجوي مفقودين نيروهاي مسلح خراسان رضوي در حاشيه ديدار خانواده شهيد علي اكبر حسيني با شهيدشان در گلزار شهداي دررود گفت: سال گذشته بعد از مراجعه خانواده شهيد براساس الهام قلبي در خواب از سوي شهيد، اين خانواده جهت انجام آزمايش «دي.ان.اي» به ستاد معراج شهداي مركز معرفي شدند و طي اعلام مركز تحقيقات ژنتيك انساني نمونه گيري كه از همسر و دختر شهيد به نام سميه سادات حسيني انجام شد و با تطبيق نمونهها رابطه پدر و فرزند به صورت 100 درصد تاييد شد.
محمد احراري اظهار داشت: بعد از اعلام مركز تحقيقات ژنتيك انساني به ستاد معراج شهداي مركز بر اساس نمونه گيريهايي كه از شهداي گمنام تدفين شده و تطبيق آنها روشن شد شهيدي كه در دررود يعني همان شهر محل سكونت خانواده تدفين شده شهيد علي اكبر حسيني است و شهدا با اين رخداد طيب بودن خود را بار ديگر به ما نشان دادند و اين چيزي جز اعجاز نخواهد بود.
وي تصريح كرد: مدتي به دنبال تدفين شهداي گمنام در استان خراسان رضوي بوديم اما اعلام شد طبق دستور مقام معظم رهبري مبناي بر اين است كه شهداي گمنامي كه تفحص ميشوند براساس يگان و استاني كه هستند در همان استان تشييع و بهخاك سپرده ميشوند و درايت مسئولان اين بوده تا خانوادهها از نگراني درآيند و حتي اگر عزيزانشان هم دفن شده باشند آنها را شناسايي كنيم.
گزارش از مرجان شريعت
انتهاي پيام/ آ
- شنبه ۳۱ مرداد ۹۴ | ۱۳:۲۵
- ۵۳۴ بازديد
- ۰ نظر