.۰۰:۲۵
تريبون مستضعفين – زهره نصرآبادي
امروزه اينترنت به بستري مناسب جهت انتقال اطلاعات تبديل شده و افراد با استفاده از امكانات فراواني كه در اين بستر فراهم گشته با سرعتي حيرتانگيز قادر به انتشار اخبار و نيز افكار و عقايد خويش ميباشند. وبلاگها، شبكههاي اجتماعي، ويكيها و ميكروبلاگها تنها بخش كوچكي از دنياي وسيعي هستند كه اينترنت در اختيار افراد گذاشته است، دنيايي مجازي كه به كاربران حقيقي اجازه ميدهد با هويتي مجازي، فارغ از محدوديتهاي زمان و مكان دست به انتشار اطلاعات زده و يا از اطلاعاتي كه ديگران در اين فضا منتشر نمودهاند استفاده نمايند. اين فرايند ارسال و دريافت اطلاعات منجر به شكلگيري تعاملي دو يا چند سويه در بستر اينترنت ميگردد كه ناخودآگاه باعث ايجاد قالبي جديد از جوامع انساني و روابط اجتماعي ميشود.
در حال حاضر شبكههاي اجتماعي تلفنهاي همراه يكي از پرطرفدارترين شبكههاي مجازي هستند كه به دليل سهولت استفاده و فراهم آوردن امكان ارسال متن، عكس، صوت و فيلم به شكلي سريع و بدون هزينه، در سالهاي اخير به شكلي فزاينده و رو به رشد مورد اقبال عمومي واقع شدهاند. يكي از مهمترين ويژگيهاي شبكههاي اجتماعي تلفنهاي همراه اين است كه افراد در هر ساعتي از شبانه روز و در هر موقعيتي كه قرار داشته باشند تنها با در اختيار داشتن يك گوشي همراه كه مجهز به نرمافزارهاي مربوطه و قابل اتصال به اينترنت باشد ميتوانند حجم وسيعي از اطلاعات را در قالبهاي مختلف با ساير كاربران عضو اين شبكهها به اشتراك بگذارند. امروزه كمتر كسي را مي توان پيدا كرد كه در صورت داشتن گوشي هوشمند، نرمافزارهايي نظير تلگرام، واتسآپ، وايبر و لاين را روي گوشي خود نصب نكرده باشد.
اين امكانات و قابليتها در شبكههاي اجتماعي همچون ساير فنآوريهاي جديد ميتواند به چشم فرصت نگريسته شود و يا به چشم تهديد. در هر حال انتشار اين حجم عظيم از اطلاعات ميان گروههاي مختلف شكل گرفته در اين شبكهها مسلماً توام با مسائلي خواهد بود كه هر يك در جاي خود بايد مورد بحث قرار گيرد ولي آنچه باعث نگارش اين سطور شد مسئلهاي است كه حكايتي ديرين را به ذهن متبادر ميسازد:
جوانمردي در باديه سوار بر اسب ميتاخت كه مرد افليجي را بر سر راه خود ديد. مرد افليج كه خسته و تشنه و گرسنه بود از او تقاضاي كمك كرد. سوار كه آيين فتوت را ميشناخت از اسب پياده شد و با جرعه آبي و قرص ناني كه داشت افليج را مدد رساند. سپس او را سوار بر اسب خويش ساخت و مسافتي را با هم طي كردند. شب هنگام كه براي استراحت در منزلي فرود آمدند افليج از تاريكي شب و غفلت جوانمرد سوء استفاده كرد و اسب او را دزديد و به تاخت گريخت. سپيده دم كه جوانمرد بيدار شد و از ماجرا آگاه گشت به دنبال دزد به راه افتاد تا بالاخره در منزلي ديگر به او رسيد. وقتي او را يافت به او گفت: اي مرد! اين اسب از آن تو، نيامدهام كه آن را پس بگيرم. من تنها به اينجا آمدم تا به تو بگويم هرگز ماجراي ميان من و خودت را براي كسي بازگو نكن و نگو كه چگونه صاحب اين اسب شد زيرا بيم آن دارم كه ديگر هيچ سواري به هيچ در راه ماندهاي رحم نكند و رسم جوانمردي از ميان برود.
غرض از ذكر اين حكايت اشاره به اصولي است كه در مراودات اجتماعي از آن به عنوان همنوع دوستي و حس اعتماد متقابل ياد ميشود، اعتمادي كه باعث ميشود همنوعان خود را باور كنيم و در صورت لزوم به آنها ياري رسانيم. چنان كه ذكر شد در حال حاضر با گسترش حضور افراد در شبكههاي اجتماعي، زمينه براي شكلگيري نوع جديدي از تعاملات اجتماعي فراهم گشته است. افراد در طول روز بارها به گروههايي كه در آن عضو هستند مراجعه كرده و در جريان اخبار و اطلاعاتي كه ساير اعضاء منتشر كردهاند قرار ميگيرند و هرگاه احساس كنند مطلب يا خبري براي آنها جالب است آن را با دوستانشان در ساير گروهها نيز به اشتراك ميگذارند. گاهي اوقات اين انتشار و به اشتراكگذاري آن قدر سريع اتفاق ميافتد كه افراد حتي فرصت خواندن كل مطلب را هم پيدا نميكنند يعني به صرف جالب بودن عنوان يا چند سطر اول مطلب، آن را به اشتراك ميگذارند، بدون توجه به تبعاتي كه ممكن است در اثر اين كار رخ دهد.
متاسفانه اين مشكل وقتي حادتر ميشود كه افراد علاقه وافري در انتشار اخبار مربوط به نا امني، خيانت، دزدي و … نشان ميدهند. ما وقتي به مطالبي از اين دست در شبكههاي اجتماعي برميخوريم بدون توجه به صحت و سقم آن يا اعتبار منبع اصلي خبر دست به انتشار آن ميزنيم، غافل از اين كه با انتشار تودهوار اين مطالب در گروههاي مختلف، تيشه به دست به جان ريشه جوانمردي افتادهايم. هر روز در اين شبكهها افكارمان را پر ميكنيم از بي اعتمادي به يكديگر، ظن خيانت، توهم توطئه، نااميدي از آينده و هزاران اما و اگر ديگر كه كم كم ريشه باورهايمان را ميخشكاند.
اگر روزي كسي در يك نقطه از اين كشور پهناور با زشتي و پليدي مواجه شد آيا صحيح است كه آن را چنان بي مهابا در شبكههاي اجتماعي منتشر كند كه گويي كل جامعه را فساد و پلشتي دربرگرفته؟ اگر روزي به مطلبي در يكي از گروههايي كه عضو هستيم برخورد نموديم و به نظرمان جالب آمد آيا صحيح است كه آن را بدون تامل در هر گروه ديگري منتشر كنيم؟ چه بسا مطلبي كه در يك گروه مخاطب منجر به تبعات مثبت ميشود در گروهي ديگر به تبعاتي منفي بيانجامد. البته اين هرگز به معناي سكوت نيست، بلكه به اين معني است كه در شبكههاي اجتماعي نيز هم چون ساير رسانهها سواي بررسي اعتبار منبع خبر بايد مخاطب شناسي هم نمود و سپس دست به انتشار خبر در گروههاي خاصي زد. شايد مطرح كردن يك درد يا يك معضل در ميان جمعي از افراد كه به نوعي با آن مسئله دست به گريبان هستند در برطرف كردن آن معضل راهگشا باشد ولي مطرح نمودن همان مشكل در گروهي ديگر نه تنها دردي را دوا نكند بلكه بر درد و نااميدي آنها هم بيافزايد. اميد است با رعايت اين نكته و به اشتراك نگذاشتن هر مطلبي در هر گروهي رسم جوانمردي را در فضاي شبكههاي اجتماعي نيز تسري دهيم تا به وقت نياز با نگاهي جوانمردانه يكديگر را ياري رسانيم.
- یکشنبه ۱۸ مرداد ۹۴ | ۱۰:۲۳
- ۱۴۱ بازديد
- ۰ نظر