صنايع دستي طرح و نفش اصيل فرش قوچان

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

صنايع دستي طرح و نفش اصيل فرش قوچان

طرح ، نقش و رنگ در قالي قوچان

 

طرح ، نقش و رنگ در قالي قوچاناحساسات انسان وقتي به كشف پديده هاي طبيعي پرداخت، ناخودآگاه رنگ را جزء جدايي ناپذير طبيعت يافت. بشر از همان ابتدا كه با برگ گياهان به رنگ‌آميزي مي پرداخت گوئي رنگرزي را آغاز نمود. رنگرزي طبيعي كه در عهد ساسانيان و سلاجقه رونق داشت درعهد صفويه به اوج تكامل رسيد اما در سلسله قاجاريه با ورود بازرگانان خارجي استفاده از رنگهاي شيميايي رايج گشت و به علت ارزاني وسهولت رنگرزي و شفاف بودن رنگها رنگرزي شيميايي بسيار متداول گرديد.
جو و هوا نيز بر چگونگي دريافت ذهن انسان از رنگ اثر دارند، تركيب رنگها مي‌تواند تهاجمي باشد يعني در چشم بيننده رسوخ كند يا آرام باشد و بيننده را به آرامش برساند (دانشگر۱).
تجسم بهتر نقوش و زيبايي طرح با رنگ صد چندان مي شود.رنگ فرش با محل بافت فرش ارتباط تنگاتنگ دارد.گياهان رنگزاي متفاوت در مناطق مختلف، رنگهاي متفاوتي را در فرش هر منطقه مي نماياند.
مناطق شمالي خراسان مركز تجمع گروهي از كردهاي ايران است كه به كردهاي خراسان شهرت يافته‌اند. طرح و نقش دست بافته‌هاي كردي خراسان از شهرت بسيار برخوردار است. نقش‌ها، رنگ آميزي و نوع الياف پشم مورد استفاده آنها با بافته‌هاي كردهاي غرب كشور بسيار متفاوت است.
● طوايف و محل سكونت اقوام كرد خراسان:
۱) ارتكانلو، طايفه‌اي از ايل بزرگ عمارلو كه دردوره نادرشاه افشار از نيشابور به درگز منتقل شده‌اند.
۲) اردلان، طايفه‌اي از كردان ايل بزرگ اردلان كردستان كه در زمان نادر شاه منتقل شده‌اند و در كلات اسكان يافته‌اند.
۳) آلانلو، طايفه‌اي از كردان ايل بزرگ شاديلو كه در اطراف بجنوردسكونت دارند.
۴) اميرانلو، طايفه‌اي از ايل بزرگ زعفرانلو ، اين طايفه به اين دليل معروف شده‌اند كه بزرگترين رؤساي ايل زغفرانلو از مردم اين طايفه بوده‌اند.
۵) اولاشلو، ازكردان ايل سيفكانلو كه در روستاهاي قوچان، شيروان و مشهد زندگي مي‌كنند.
۶) ايزانلو، از ايل ايزانلو، تعدادي از اين ايل در انتقالات ايلات كرد به خراسان در اطراف ورامين ماندند. قسمت مهمي از اين ايل در نواحي قوچان، شيروان و بجنورد سكونت دارند.
۷) باچوانلو، در روستاهاي درگز و قوچان سكونت دارند.
۸) باچيانلو، كه در آشخانه بجنورد سكونت دارند.
۹) بادلانلو، كه در روستاهاي قوچان سكونت دارند. ساير طوايف عبارتند از: بگي آرلو، بالكانلو، بدرانلو، بريوانلو، بوانلو، بور بور، بورزانلو، پازوكي، پايي، پيرانلو، ترسانلو، توپكانلو، تورانلو و …(ژوله۲).
● جغرافياي شهرستان قوچان
قوچان يكي از شهرهاي مرتفع شمال شرقي خراسان، در تقسيمات كشوري جزء استان نهم (خراسان) قرار گرفته است. حدود آن از شمال به مرز ايران و جمهوري تركمنستان و از شمال خاور به درگز و از مشرق به چناران و از جنوب به شهرهاي نيشابور، اسفراين و از جانب باختر به شهرستان شيروان محدود بوده است.
ارتفاعات جنوبي شهرستان قوچان دنبالهٔ كوه آلاداغ را به كوههاي بينالود پيوند مي‌دهد. كوهستان‌هاي قوچان اغلب سرسبز و داراي دره‌هاي عميق و هولناك است. آب و هواي قوچان به‌طور كلي ييلاقي است؛ در تابستان گرم و معتدل و در زمستان بسيار سرد است. رودخانهٔ اترك كه از شمال خاوري شهر قوچان سرچشمه مي‌گيرد از قسمت عمدهٔ روستاها و بخش‌هاي حاصل‌خيز قوچان مي‌گذرد و پس از عبور از شيروان و بجنورد وارد درياي مازندران مي‌گردد.
شهر قوچان همان شهر قديمي خبوشان است كه بر اثر زلزله هاي متوالي حدود يك قرن پيش در ده كيلومتري جنوب خاوري شهركهنه بنا شده است.
آن‌طور كه از متون تاريخي بر مي‌ايد در حدود ۲۵۰ سال قبل از ميلاد از قوچان با نام‌هاي (آساك) يا (آشاك) و (آرسكا) ياد شده است.
● مهاجرت اكراد به شمال خراسان
از اوايل صفويه تا اواخر قاجار طايفه‌اي از اكراد غرب ايران به‌نام ايل چَمِشگَزِك به امر شاه عباس صفوي به سرپرستي شاه‌قلي سلطان به شمال شرقي خراسان كوچانده شدند تا در ناحيهٔ مذكور سكني گزينند و پاسدار مرز و بوم اين خطه در مقابل حملات ازبك‌ها و تركمن‌ها گردند. اين طايفه به ايلات مهم زعفرانلو، شادلو، كاوانلو، عمارلو و قراچورلو تقسيم گرديدند.(شاكري ۳)
نگاهي به معماري شهر قوچان در ۱۰۰سال اخير، مشاهدهٔ سردرهاي گنبدي شكل، گاه هلالي و گاهي شكسته ـ با دو ستون تزئيني در طرفين و مقرنس‌هايي ساده در بالاي آن ما را متوجهٔ نظمي مي‌نمايد كه در قديم بين مذهب، هنر و مردم وجود داشته است.
ارتباط ظاهري ساده بين مسجد و منازل مردم در آن‌زمان داراي حسِ شگفتي و نشانهٔ پويايي است. چرا كه در ضمير ناخودآگاه، آدمي ميل به حقيقت و زيبايي دارد و خداي‌ گونه مي‌انديشد، گويا كه مي‌خواهد هر خانه مسجد كوچكي باشد، و هر فرش محرابي براي نشستن، تامل و انديشه.
با گذشت زمان از معماري ساده و دلنشين اماكن فاصله مي‌گيريم، با تامل در خيابان‌ها و كوچه‌ها در مي‌يابيم اين بناهاي پير و فرسوده، داراي رنگ و جنس ويژه‌اي هستند و همچو آدميان كهنسال، پر از خاطره و افسانه‌اند.
قالي قوچان كه به نام قالي كردي شهرت دارد، داراي نقوش هندسي ويژه‌اي است. اين نقوش و استفاده از رنگهاي طبيعي وزنده مانند روناس، لاجورد و درجات مختلف تيرگي و روشنايي اين رنگ‌ها متآثر از طبيعت سخت و كوهستاني اين شهر و تآثير آن در روحيه مردم مي‌باشد.
قالي كردي با خامه رنگ شده از رنگ گياهي و در دهه هاي اخير گاه شيميايي، بر دار زميني بافته مي‌شود. با توجه به ابعاد تقريبي آن كه ذرع و نيم يا ۱۲۰×۱۷۰ است، قاليچه مي‌باشد. به اين قاليچه‌ها خرسك نيز گفته مي‌شود.
نمونه‌هاي قاليچه‌هاي كردي قوچان از اين گذشتهٔ دور، كمياب و ناياب مي‌باشند و گاه بر اثر سايش، طولِ پرز آن از بين رفته است اما زيبايي خود را حفظ كرده‌اند و مانند مخمل لطيف و چشمگير مي‌باشند.
با بررسي چند تكه فرشِ كهنهٔ ذات، ارتباط ساده‌اي ميان بعضي از نقش‌هاي شكل يافته بر قالي، معماري و طبيعت مشاهده مي‌شود.
قاليچه كردي در اين گذشتهٔ دور با رجشمار ۲۰ تا ۲۵ داراي تارِ دو گردِ دولا و سه پود (پود يك لا) و در بعضي نمونه‌ها دو پود (پود دو لا) از جنس پشم و تخت باف است، گرهٔ آن متقارن مي‌باشد و بافندگان به آن گرهٔ كردي مي‌گويند.
دار آن زميني و از جنس چوب مي‌باشد.رنگرزي خامهٔ قاليچه، طبيعي و به رنگ‌هاي روناسي لاجورد، آبي، كرم مي‌باشد. نخ خامه، چله و پود تماماً دست ريس است.
در نقشهٔ “حوضي” كه نام اصلي آن “فاطمه خانوم” است سه لوزي كوچك و بزرگ مشاهده مي‌شود، حوض همان لوزي مياني است اين قاليچه چون در روستاي سالانقوچ بافته شده است به نام “سالانقوچي” هم معروف است.
همان چيزي كه در ميان همه ترك زبانان به گول معروف است و در ميان عشاير و روستائيان فارسي زبان حوض ناميده مي‌شود، همان ترنج ايراني است. (حصوري ۴)
سالانقوچ روستايي است كه بين قوچان و درگز وجود دارد و فاطمه نام معلمي بوده است كه حدود ۷۰ سال پيش براي تدريس آموزش ابتدايي به آن‌جا مي‌رود او در مي‌يابد بچه‌هاي اين روستا براي كسب درآمد خانواده همراه مادرانشان قاليچه مي‌بافند با نقش‌هاي قابي و قاب تركمني خيلي ساده.
تمام وقت بچه‌ها را قالي بافي پر مي‌كرد و در درس پيشرفتي نداشتند و به تبع آن ارتباطي هم بين بچه‌ها و معلم بوجود نمي‌آمد، اما فاطمه هم بچه‌ها را دوست داشت، هم تدريس و هم در قالي بافي و طراحي دست داشت.
فاطمه در كنار مردم روستا شروع به بافت قاليچه مي‌كند اما نه قاليچه‌هايي با نقشه‌هاي متداول روستا بلكه نقشه حوضي را با تجربيات طرح، نقش و رنگي كه در ذهن داشته مي‌بافد، بقيه هم به تبعيت از او همان نقشه را مي‌بافند و چون فروش خوبي داشته است بافت آن ادامه پيدا مي‌كند و در ميان مردم روستا اين نقشه “فاطمه خانوم” ناميده مي‌شود.
در لچك‌ها و متن قاليچه، پرنده و دختر ديده مي‌شود كه هر دو “عروسك” نام دارد. حيوان چهارپا معمولاً “جيران” يا بز تك شاخ گفته مي‌شود. طرح “خرچنگيِ قابي” در متن و نقش گل و درخت در حاشيه، بر گرفته از طبيعت است.
شاخه‌هاي درخت و گل عيناً شبيه بوته خارهاي فراوانِ بيابان‌هاي اطراف قوچان است و در مسير جاده چشم هر عابري را به سوي خود مي‌خواند.اين بوته خارها در بهار داراي گل‌هاي بنفش و برگ‌هاي سبز تيغ‌دار و از اواخر تابستان با ريزش گل‌ها تماماً به رنگِ طلاييِ ملمح در مي‌آيد. زيبايي تابش آفتاب بر روي خارها يكي از جلوه‌هاي هنرمندي خالق است.
طرح “قيچي” در حاشيه بي‌گمان اشاره به ابزار قالي‌بافي دارد. و از انواع تعويذ (دعاي بازوبند براي دفع چشم زخم) و امثال آن گرفته شده‌اند. (حصوري)
اين طرح بسيار ساده است و علاوه بر قاليچه بر سنگ قبر هاي روستا نيز مشاهده مي‌شود.
“در سنگ قبرهاي محدودهٔ قوچان دو نوع سنگ قبر لوحي و صندوقي به چشم مي‌خورند از لحاظ كثرت و تنوع محدودهٔ جغرافيايي سنگ قبر لوحي بر نوع صندوقي ارجحيت دارد چرا كه در اكثر روستاهاي قوچان نمونه‌هاي آن مشاهده مي‌شود و بيشتر آن‌ها نيز به زمان بعد از صفويه تعلق دارند. تنها نكتهٔ حائز اهميت در مورد اين سنگ قبرها وجود اشكال مختلف و متنوعي چون شانه، قيچي، مكو( اصطلاح محلي، وسيله‌اي از جنس چوب كه كاربرد بافندگي دارد)
شمشير، نيزه، تبر، تبرزين، زين و برگ اسب، نيم تنهٔ اسب، اسب، داس، سندان، چكش، اسكنه، بيل هستند كه بر سطح زيرين سنگ قبر به‌صورت كنده كاري نقش شده‌اند و از لحاظ مطالعات مردم شناسي منطقه، اطلاعات ذي‌قيمتي را در خود نهفته دارند اين علائم علاوه بر اين‌كه جنس متوفي را از لحاظ مرد يا زن بودن مشخص مي‌كند بيانگر حرفه وي در زمان حيات نيز مي‌باشد به‌طور مثال علامت مكو بر روي يك سنگ قبر علاوه بر اينكه مشخص مي‌كند قبر متعلق به يك زن است حرفهٔ وي در زمان حيات را كه بافندگي بوده نيز مشخص مي‌كند.”
▪ در بررسي تزئينات سه سنگ قبر صندوقي روستاي خسرويه چنين آمده است:
“ دور تا دور سطح زبرين داراي لبه مقرنس كاري با نقوش كنده شامل طرحهاي اسليمي گل و بته در زير آن است. چهار گوشه سنگ قبر داراي نيم ستون هايي با شيارهاي موازي بر روي بدنه آنهاست، پايه ستون، شالي، ساقه ستون و سر ستون كاملاً بارز و مشخص است. دور تا دور حاشيه سطح زبرين كتيبه سنگ قبر را شامل ميشود. داخل كادر مستطيلي كتيبه دار با نقوش گياهي تزئين شده.”
▪ در تزئينات سنگ قبر صندوقي روستاي نوروزي چنين آمده است:
“هيچ گونه عنصر تزئيني ندارد و تنها نقش يك قيچي نيمه باز زير كتيبه تعبيه شده است چنانكه در شرح سنگ قبر هاي لوحي توضيح كافي داده شده نقش قيچي اول دلالت بر حنس مونث متوفي دارد دوم حرفه متوفي را كه خياطي باشد بازگو ميكند.” (آثار باستاني شهرستان قوچان ۵)
نقشه حوضي كه در روستاهاي هم مرز شوروي بافته شده و به نام نقشهٔ حوضي سر حد معروف است باز هم شكل‌هاي مرتبط با معماري با منبع الهام از طبيعت يافت مي‌شود. نقشه شامل سه قاب يا سه حوض است كه در حاشيهٔ كوچك آن نقشهٔ “جقه زنجيره‌اي” و در حاشيهٔ بزرگ، طرحي شبيه “قاصدك” و “درخت كاج” و “چين كوپ” ديده مي‌شود. چين در زبان كردي به معناي نقشه است.
در ميان قاب يا حوض و بيرون آن، طرح “قايخ” ديده مي‌شود كه از طرح‌هاي مشترك قالي و گليم قوچان است و به آن خرچنگي هم مي‌گويند. در مركز هر قاب دو درخت افقي ديده مي‌شود.
اصل طرح حوضي برگرفته از بافته‌هاي شوروي است. اما بافنده طرح‌هاي ذهني و بومي خود را نيز به آن افزوده است. اين حكايت از تاثير اقوام مختلف بر يكديگر دارد.
طرح ساروق كه به احتمال زياد از طرح‌هاي قالي ساروق ِ اراك است، بي ارتباط به معناي واژهٔ ساروق نيست و ساروق به معناي پارچهٔ مربع شكل به ضلع تقريباً ۷۵ سانتي متر كه كودك را با آن مي‌پيچند.(صوراسرافيل ۶)
در زبان كردي سارُق مي‌گويند، به معناي دستمالي به شكل بقچه كه براي بستن نان و لباس استفاده مي‌شود و سه قابِ متن قالي به شكل لوزي دستمال ديده مي‌شود. به اين قاليچه حوضي و قابي هم گفته مي‌شود. در مركز قاب وسط قاليچه گلي است كه “پهنه” نام دارد و پهنه نام روستا است.
در حاشيهٔ كوچك آن نقش “چاكل دوسر” و حاشيهٔ بزرگ طرح “گل‌آينه”ديده مي‌شود و هر گل آينه طرحي به نام “قايخ” دارد اما قلاب‌هاي اطراف آن طرح مثلث شكل دارد.
از ديگر طرح‌هاي قاليچه كردي، “گل آينه” يا آينه گل است كه همان طرح خشتي است و حاشيهٔ تركمني شباهت دارد.
از نقش‌هاي ديگر قاليچهٔ كردي “كله اسبي” است كه چون در روستاي امامقلي بافته شده است به امامقلي كله اسبي معروف است. و داراي حاشيه‌اي بزرگ به نام “وشاخ” يا “شاخ بزي” و حاشيه‌هاي كوچك به نام “قيچي” است.
قاليچه داراي ۸ قاب است كه هر قاب به ۴ قسمت تقسيم شده است و در هر قسمت، دو اسب دو سر ديده مي‌شود، كه اين طرح در نقوش تركمن هم ديده مي‌شود.(حصوري )
در مركز هر قاب، قاب لوزي شكلي است كه يك گل درون آن جاي گرفته است و “دُلخاني” ناميده مي‌شود.
در دُلخاني‌ها گلي به‌نام گل شويدي به چشم مي‌خورد و در لابلاي قاب‌ها ستارهٔ هشت‌ پر ديده مي‌شود اين ستاره در معماري گذشته و درب‌هاي چوبي خانه‌هاي قديمي هم ديده مي‌شود.
به‌طور كلي روستاي امامقلي سه نوع قاب دارد كه اولين آن كله اسبي و دومين آن فيل پا و سومين آن قاب تركمني است.
نقشهٔ قاليچه بته شاهي كه در روستاي يوسفخان بافته شده، سراسري است و بته‌ها به زيبايي به حالت بندي تكرار گشته‌اند، در حاشيهٔ بزرگ ستارهٔ هشت پر ديده مي‌شود و حاشيه‌هاي كوچك داراي طرح كله قندي كه به شكل هفت هشت است.
نقشهٔ قابي، داراي طرحي اصيل است و مركز قاب طرح ستارهٔ هشت پر دارد و لابلاي قاب‌ها گل شويد، شانه و بته جقه ديده مي‌شود، اين شانه‌هاي ساده و بدوي تا چه اندازه مي‌تواند به سابقه‌اي ديرينه در تاريخ اساطيري برگردد؟ شايد تنها ابزار ساده زندگي روستايي و يا سابقه در زندگي عشايري داشته باشد.
شش حاشيهٔ كوچك اين قاليچه طرح قيچي و كله اسبي و حاشيهٔ بزرگ، طرح قيچيِ اصل دارد. عدم تقارن و پراكندگي نقوشِ بين قاب‌ها ذهني بافي بافنده را تداعي مي‌كند.
در خورجين بافته شدهٔ روستاي امامقلي با طرح قاب تركمني مركز طرح داراي گل شقايق است و در حاشيه‌هاي كوچك، قيچي، كله اسبي و بازو بندي ديده مي‌شود و در حاشيهٔ بزرگ نقش آسني بُران مانند گل‌هاي صحرايي ديده مي‌شود. آسني بُران نام روستايي است.
قالي كردي قوچان كه اصيل ترين قالي دست باف قوچان مي‌باشد در حال حاضر بندرت در روستاهاي اين شهر بافته مي‌شود. حتي در كارگاه‌هاي تحت پوشش شركت فرش دستباف كه در روستا ها داير مي‌باشد.
قالي‌بافان قوچان غالباً نقشه فرش مشهد و بندرت فرش نايين را مي‌بافند. چون اين فرش ها خواهان بسيار دارند و تنوع رنگ در آنها به علت استفاده ازرنگهاي شيميايي بسيار است و بر خلاف دار قالي كردي قوچان از دار عمودي استفاده مي‌شود.
اكنون قاليچه كردي را با گرهٔ فارسي( نامتقارن) مي‌بافند كه به اين گره، گرهٔ فرباف مي‌گويند. جنس چله اگر براي مصرف خود بافنده باشد از پشم و در صورت قبول سفارش، پنبه مي‌باشد، دو و گاه سه پود و گرايش نيم لول دارد.
دار آن زميني و جنس دار از جوب و گاه آهن مي‌باشد. نقوش هندسي در معروفترين نقشهٔ قاليچهٔ كردي به نام جليلي، به شكل تاج در بالا و پايين، كشتي در ترنج، پرنده وگل و برگ مي‌باشد، پرنده ها چون هما تاج بر سر دارند.
اصل فرش قوچان قالي جليلي است. رنگ قرمز اين فرش روناسي و عنابي گفته مي‌شود و خامه آن با روناس رنگ‌آميزي مي‌گردد. لاجورد از نيل رنگ آميزي مي‌شود، از نيل پنج رنگ بدست مي‌آيد كه به ترتيب تيرگي و روشني لاجورد، آبي، آبي ماستي، دوغي و فيروزه‌اي ناميده مي‌شوند. كرم با كاه رنگ مي‌شود، گاهي با روناس و گاه از گياه هليله.
نخودي كه در حاشيهٔ فرش ديده مي‌شود، نار پوستي ناميده و با پوست انار رنگ آميزي مي‌شود و درجات مختلف تيره-روشني اين رنگ كرم زرد تيره ،نخودي ،قهوه‌اي روشن مي‌باشد. ماشي زرد كه در نقش تاج ديده مي‌شود با پوست گردو رنگ آميزي شده است. طرح حاشيه بزرگ عيناً در حاشيه فرش آذربايجان ديده مي شود.
سه قاب يكي ديگر از نقشه هاي قاليچهٔ كردي مي‌باشد ،رنگ خامه خرمايي آن از پوست گردوست. در اين فرش رنگ ترمه‌اي به چشم مي‌خورد …كبوترها ترمه‌اي هستند. به سبز كمرنگ ترمه‌اي، پسته‌اي و علفي مي‌گويند كه از گياه زليل بدست مي‌آيد، رنگ زرد و سبز نيز از آن حاصل مي‌شود.
در فاصله هر قاب با قاب ديگر حاشيه‌اي است كه در آن رنگهاي روناسي و آبي ماستي به شكل ضربدري به كار رفته است.
قاليچهٔ خشتي روستاي امامقلي به قاب تركمني يا پنجه عقابي شهرت دارد و رنگ غالب در اين فرش قرمز روناسي پر رنگ است. قاليچه ديگري نيز به نام فيل پا در اين روستا بافته مي‌شود.
از انواع قاليچهٔ كردي، محرابي است كه در روستاي بادخور بافته مي‌شود علاوه بر رنگهاي روناسي پر رنگ و لاجورد تيره، رنگ خرمايي در آن ديده مي‌شود. محرابي برگ تاكي از نقشه‌هاي عشاير بلوچ متداول تربت حيدريه است و بافت اين نقشه، ما را متوجهٔ تاثير اقوام مختلف بر يكديگر مي‌نمايد.
قاليچهٔ هاي كردي معمولا با خامه روناسي و در مناطق روستايي بيرك، عمارت، بادخور، يوسفخان، ددآنلو، كچلانلو، سالانقوچ و امامقلي بافته مي‌شوند، استفادهٔ زياد از بعضي رنگ‌ها به سليقهٔ بافنده بستگي دارد. گفته مي‌شود روستاي عمارت در كردي بافي از مناطق ديگر زبده‌تر است. بافت اين قاليچه‌هاي ۲۰رج كه مانند قاليچه‌هاي ۳۰رج ظرافت دارند، شايد به علت نرخ پايين قيمت آن و نبودن شرايط مناسب براي بافنده تقريبا متوقف شده است.
اما وقتي چشم از كنار اين رنگها و نقش‌ها گذر مي‌كند، حسرت جستجو و بافت اين نقش‌ها و رنگها به دل مي‌برد.
چگونه مي‌توان باز خامه‌ها را رنگ كرد و بافت اين قالي سنتي را دوباره آغاز كرد و تداوم بخشيد؟ …يا همچنان، دل در حسرت جستجو و بافت خامه‌هاي رنگين در نقوش قالي باقي خواهد‌ ماند؟…

پروين قهرماني نژاد
فهرست منابع:
۱- دانشگر، احمد، تاريخ رنگ و رنگرزي در ايران، مجله قالي ايران. شماره …، ۱۰-۱۳.
۲- ژوله، تورج، برگي از قالي خراسان، شركت سهامي فرش ايران، ۱۳۷۵، ۱-۱۴۴.
۳ـ شاكري، رمضانعلي، اتركنامه تاريخ جامع قوچان، ۱۳۶۵، ۱، ۸۱، ۲۲۷
۴ـ حصوري، علي، نقش‌هاي قالي تركمن و اقوام همسايه، ۱۳۷۱، ۲۹، ۳۱، ۲۱۶.
۵ـ آثار باستاني شهرستان قوچان، فرمانداري، تحقيق و گردآوري، ۱۳۸۰.
۶ ـ صوراسرافيل، شيرين، غروب زرين فرش ساروق، ۱۳۷۲،۱۳۱.
۷ـ شركت فرش دستباف جهاد قوچان، تهيه عكس، ۱۳۸۱.
۸ـ خانواده محترم حاج آقاي غائب(كردي دوز قوچاني)، تهيه عكس، ۱۳۸۱.
۹ـ سراي فرش اتحاد، فروشگاه حاج آقاي جوان، تهيه عكس، ۱۳۸۲.
۱۰ـ مردم قوچان.

منبع : پايگاه خبري هنر ايران
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد