تعليم و تربيت خانواده چطور به فرزندتان صداقت را آموزش دهيد !

چطور به فرزندتان صداقت را آموزش دهيد !

مجموعه: تعليم و تربيت

با تشويق كودكان به راست گوئي، صداقت را در آنها پرورش دهيد

صداقت يعني، حقيقت‌گوئي؛ يعني، گفتن آن‌چه كه رخ داده است؛ يعني،درستي با خود؛ يعني، مقابله با اشتباه‌هاي خود؛ يعني، صحبت كردن درباره آن‌چه كه فكر مي‌كنيم و عمل‌كردن به آن‌چه كه مي‌گوئيم؛ تا حدي كه هيچ تناقض و دوگانگي‌اي بين افكار، رفتار و كلمات ما وجود نداشته باشد.

صداقت، اهميتي است كه فرد به رفتار و روابط اجتماعي خود با ديگران مي‌دهد.

صداقت داشتن يعني، عدم دوروئي، رياكاري و رفتارهاي ساختگي‌اي كه موجب بي‌اعتمادي نسبت به خود و ديگران مي‌شود.

صداقت داشتن در زندگي موجب استحكام و دوام روابط بين افراد مي‌شود؛ زيرا فرد هم چون آينه‌اي شفاف آن‌چه را كه در درون خود دارد، منعكس مي‌سازد.

آموزش صداقت به كودكان مستلزم صرف وقت و شكيبائي است. فراگيري هر مهارتي اگر از سال‌هاي دوران خردسالي و كودكي آغاز شود تأثيري دو چندان بر زندگي او خواهد گذاشت.

والدين مي‌توانند با تشويق كودكان به راست گوئي و گفتن آن‌چه كه واقعاً ديده‌اند، صداقت را در آنها پرورش دهند.

 مطمئنيم دوست داريد فرزندتان صادق باشد تا اينكه تقلب كند، دروغ بگويد، پنهان كاري يا دزدي كند. اما بهترين راهكار براي آموزش صداقت به فرزندانتان چيست؟

ممكن است بعضي از والدين تصور كنند كه دروغ گفتن در ذات بچه است و اين وظيفه والدين است كه براي اينكه جلو عادت شدن آن را بگيرند، آنها را براي دروغگويي شان تنبيه كنند. واقعيت اين است كه خيلي وقت ها خود والدين زمينه را براي دروغگويي فرزندشان ايجاد مي كنند.

اين آن اشتباهي است كه والدين مرتكب مي شوند: آنها با عصبانيت و تهديد با فرزندانشان روبه رو شده و آنها را متهم ميكنند. اگر خشن برخورد كرده و بخواهيد تنبيه شان كنيد، از اينكه واقعيت را به شما بگويند ميترسند. اگر احساس امنيت كنند، صادق خواهند بود. پس با آنها با ملايمت رفتار كرده و بر صداقتشان تاكيد كنيد.

در زير به نمونه هايي اشاره ميكنيم تا منظورمان را بهتر متوجه شويد. تصور كنيد كه متوجه شده ايد كه پسر نه ساله تان از يك سوپرماركت آبنبات دزديده است. دو داستان مختلف برايتان مطرح ميكنيم.

الف:
مادر: (با صدايي اتهامي) اين آبنبات رو از كجا آوردي؟
فرزند: تو جيبم پيداش كردم.
مادر: از سوپرماركت دزديديش؟
فرزند: نه، من ندزديدمش!
مادر: ولي من ميدونم كه اينكارو كردي. خواهرت گفت كه ديده اين كارو كردي. الان هم داري به من دروغ ميگي.
فرزند: نه اون دروغ ميگه. من ندزديدمش.
مادر: پس از كجا آورديش؟ با دروغي كه گفتي دو بار تنبيه ميشي.

ب:
مادر: ميبينم كه يه آبنبات داري. من كه اينو برات نخريدم، خواهرت هم گفت كه ديده اون رو از سوپرماركت برداشتي.
فرزند: (به پايين نگاه ميكند)
مادر: من اصلاً از خبرچيني كردن خوشم نمياد، اينو به خواهرت هم گفتم. اما خيلي مهمه كه چيزي از جايي بدون اجازه برنداري. اينم خيلي مهمه كه هيچوقت به همديگه دروغ نگيم. ميدوني كه ما يه خانواده هستيم و صادق بودن تو خانواده خيلي مهمه. تو بايد به من اعتماد كني و منم به تو اعتماد كنم.
فرزند: من منظوري نداشتم. يكدفعه اي شد.
مادر: ميدونم عزيزم. احتمالاً شيطون گولت زده. اما من به تو افتخار ميكنم كه به من راستش رو گفتي. اين كار سختيه. حالا بيا با هم به سوپرماركت بريم تا آبنبات رو بهشون پس بدي.

 
در داستان اول، مادر فرزند خودش را مجبور به دروغ گفتن مي كند. و در چنين مواردي، بيشتر افراد انكار ميكنند و حالت دفاعي به خودشان ميگيرند چون صادق بودن به ضررشان تمام خواهد شد. در داستان دوم، مادر خيلي روراست موضوع را با پسرش مطرح ميكند و طوري رفتار ميكند كه مي داند فرزندش چه كرده است. حالا ميتواند روي اهميت صداقت بعنوان يك ارزش خانوادگي تاكيد كند و براي فرزندش توضيح دهد كه درك ميكند و به او درس صداقت بدهد.

براي هر كسي در هر سني صادق بودن شجاعت ميخواهد. بنابراين اين وظيفه والدين است كه به فرزندانشان آموزش دهند كه براي گفتن حقيقت شجاع باشند.  

   با فرزندانتان درمورد ارزش صداقت در خانواده تان صحبت كنيد

 
در زير به سه نكته اشاره ميكنيم كه كمكتان ميكند صداقت را به فرزندانتان آموزش دهيد:

۱. از خيلي كوچكي، با فرزندانتان درمورد ارزش صداقت در خانواده تان صحبت كنيد. به آنها بگوييد كه اين براي همه شما خيلي مهم است كه بتوانيد هميشه روي همديگر براي شنيدن حقيقت، حتي اگر سخت باشد، حساب كنيد. اگر بين والدين و بچه ها صداقت نباشد، اعتماد و نزديكي در خانواده وجود نخواهد داشت. صداقت پايه و اساس روابط خانوادگي و اعتماد و احترام متقابل است. به فرزندانتان بگوييد كه براي حمايت و دفاع از آنها هر كاري از دستتان برآيد انجام ميدهيد، حتي برايشان ميجنگيد اما اگر بفهميد كه به شما دروغ گفته اند، رابطه تان به كلي تغيير خواهد كرد. وقتي اعتماد از بين برود، زمان زيادي ميخواهد تا دوباره ايجاد شود.

۲. نه تنها در كلماتتان بلكه در سبك زندگيتان هم براي فرزندانتان الگوي صداقت باشيد. اگر خودتان با فرزندانتان صادق نباشيد، نميتوانيد از آنها انتظار داشته باشيد كه حقيقت را به شما بگويند. در واكنش به سوالاتي كه ميپرسند، سعي كنيد به جاي دروغ گفتن، توضيح مختصري بدهيد و در حد سنشان پاسخ دهيد. اما اگر به آنها دروغ بگوييد، وقتي گفتن حقيقت برايتان خجالت آور است، نميتوانيد از آنها توقع داشته باشيد كه وقتي برايشان سخت است، راستش را بگويند. بديهي است كه هم والدين و هم فرزندان ميتوانند براي خودشان زندگي خصوصي داشته باشند و براي در ميان گذاشتن جزييات خصوصي زندگيتان، مسائل مربوط به گذشته كه هنوز با آنها درگير هستيد يا هر چيز ديگري كه از آن واهمه داريد، بايد مرز تعيين كنيد. هدفتان بايد ايجاد محيطي آزاد باشد كه هيچ پنهان كاري وجود نداشته و همه براي گفتن حقيقت احساس راحتي كنند.

۳. به آنها نشان دهيد كه تاكيدتان بيشتر بر صداقت آنهاست تا بر تنبيه آنها بخاطر بي صداقتي شان. بله ميتوانيد براي دروغ فرزندتان عواقبي در نظر بگيريد اما لازم است كه برايشان توضيح دهيد كه راستگويي شان هم فوايدي برايشان خواهد داشت. اگر بخواهيد به زور تهديد و تنبيه حرف راست را از دهان آنها بيرون بكشيد، مطمئن باشيد كه دفعه بعدي حقيقت را نخواهند گفت. اگر هنوز لازم ميدانيد كه باوجود گفتن حقيقت، تنبيهي برايشان در نظر بگيريد، اينكار را با دقت و ملايمت انجام دهيد و با وجود آن تنبيه، از صداقتشان تشكر كنيد.

همه آدمها توانايي صادق بودن را دارند اما اگر اين كار را تمرين نكنيد، هم شما و هم فرزندتان عادت خواهيد كرد كه قسمتي از حقيقت را بپوشانيد و چون راحت تر است خيلي وقت ها دروغ هاي مصلحتي بگوييد. شما بعنوان پدر يا مادر فرصت داريد كه به فرزندانتان كمك كنيد صداقت را ياد بگيرند. هيچوقت استانداردهايتان را پايين نياوريد اما بايد درك كنيد كه آنها نمي توانند هميشه عالي باشند.

منبع:mardoman.net