ليلي و مجنون در فرانسه! +عكس

وبلاگ ادیب قوچانی مطالب جذاب جالب خواندني اخبارهاي فرهنگي هنري واموزشي علمي فن اوري اينترنت موبايل سلامت اموزش اشپزي جوانان گردشگري ديني فن اوري تحصيلي اعتياد موفقيت ورزشي طب سنتي دعا خانه داري زناشويي والدين موفق اشپزي و....

ليلي و مجنون در فرانسه! +عكس

ليلي و مجنون، معروف ترين نمونه عشق ناكام در سنت ادبي هستند. داستان قيس نامي كه عاشق ليلي، دختر بزرگ قبيله بني عامر شد ولي پدرش او را به قيس نداد و عوضش دادندش به تاجر خرپولي به اسم ابن السلام از قبيله بني اسد و به قول حسين منزوي:
 
ليـلا دوباره قسمت ابن السـلام شد
عشق بزرگم آه، چه آسان حرام شد
 
داستان ليلي و مجنون در ادبيات جهان نمونه هاي فراواني دارد اما نظامي گنجوي بود كه با آن منظومه خواندني اش داستان را به اين اسم جاويدان كرد و اسم مجنون را به عنوان نماد عشق دبيرستاني و بدون هيچ خواسته اي، بر سر زبان ها انداخت.
 
بعدها تعداد زيادي از شاعران فارسي و عرب زبان هم روايت خودشان از اين زوج را تعريف كردند كه منظومه هاي جامي و اميرخسرو دهلوي، منظومه تركي محمد فضولي و همينطور نمايشنامه احمد شوقي مصري از همه معروف تر هستند.
 
شهرت ليلي و مجنون در جهان آنقدر زياد است كه حتي اريك كلاپتون معروف هم در ۱۹۷۰ يك ترانه به اسم ليلا خواند.
 
عكس منتسب به ليلي و مجنون
ليلي و مجنون در فرانسه! +عكس
عكس واقعي و بسيار زشت ليلي و مجنون در فرانسه!
 
البته از صحت و سقم اين تصوير اطلاعي در دست نيست …
 
اينكه آيا ليلي و مجنون واقعيت تاريخي دارند يا يك خيال شاعرانه هستند، از آن سوال هاي زرد تاريخ ادبيات است كه هنوز جواب درست و درماني برايش پيدا نشده است.
 
به صورت سنتي، مي گويند در عصر جاهليت و كمي پيش از اسلام، شاعري در عرب بوده به اسم قيس بن ملوّح عامري كه ديواني از اشعارش هم هست (و در كتاب «غزالاتي در ميان خلايق» گزيده شعر عرب به ترجمه دكتر عبدالحسين فرزاد مي توانيد نمونه هايش را بخوانيد). اين آقاي قيس، عاشق دختري از همان قبيله به اسم ليلي بوده و اشعاري برايش مي گفته. اين اشعار چنان شهرت پيدا مي كند كه ملت، بعدها هم هر شعري كه نام ليلي در آن بود را به او نسبت دادند و او را «مجنون ليلي» يعني ديوانه عشق ليلي لقب دادند.
 
قديمي ترين سندي كه درباره قيس بن ملوّح داريم، كتاب «الشعر و الشعرا» نوشته ابن قتيبه دينوري است كه در سال ۲۷۶ قمري نوشته شده. يكصد سال بعد هم كتاب معروف «لاغاني» (به معناي ترانه ها، كه دايره المعارفي از شعر و ادب و اخلاق مسلمان هاي قرون نخستين است) تمام داستان هاي مربوط به مجنون تا آن روز را جمع آوري كرد.
در قرون جديد محققان آمدند و روي ديوان شعر منسوب به قيس عامري تحقيق كردند و گفتند اينها از نظر زبان و محتوا با هم نمي خواند و لغاتي از دوره هاي تاريخي مختلف در آنهاست و معلوم است كه اين اشعار كار يك نفر نيست و چه بسا اصلا آن يك نفر هم وجود خارجي نداشته باشد. براي همين در بيشتر تاريخ ادبيات عرب هاي معتبر (مثل تاريخ ادبيات عرب نيكلسون يا حنا الفاخوري كه هر دو به فارسي هم ترجمه شده اند) اسمي از اين شاعر نمي بينيد. 
 
اتفاق مهم ديگري در مورد ليلي و مجنون اين بود كه وقتي الواح گلي بابل باستان (شهر باستاني بين النهرين در عراق امروزي) كشف شد، ديدند در الواح كتابخانه بخت النصر، داستاني هست درباره كيس (قيس) و ليلاكس (ليلي). توي اين داستان، كيس و ليلاكس كه در معبد خورشيد تحصيل مي كنند دلباخته هم مي شوند. كاهن ها ليلاكس را مجبور به اعتكاف در معبد مي كنند و كيس هم متهم به ديوانگي مي شود.
 
ليلاكس از معبد فرار مي كند و خلاصه بعد از ماجراهايي به هم مي رسند ولي كيس بي وفايي كرده و با زن چوپان فرار مي كند. (توي بعضي از روايت ها ليلي و مجنون هم، مجنون با دختر نوفل، پهلوان عرب ازدواج مي كند) اما بعد دوباره يكسري محقق (از جمله كراچكوفسكي، ايرانشناس روس كه بيشترين تحقيق را روي اين داستان انجام داده) پيدا شدند و گفتند اين داستان با شرايط جامعه بابل آن روز نمي خواند و به احتمال قوي بعد از دوره بابل باستان، يعني در زمان هخامنشيان نوشته شده و بعدا به كتابخانه هاي قديمي اضافه شده است. خلاصه كه فعلا معلوم نيست تكليف اين مجنون صحراگرد بي سامان بالاخره چه مي شود!
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد