آفتاب : واقعيتي كه از اولين روزهايي كه زندگي درك كردهايم، فناپذير بودن موجودات زنده و مخصوصا انسانها است.
به گزارش زوميت، مرگ سرنوشتي است كه به سراغ همهي موجودات زنده و بالاخص انسانها خواهد آمد. پس از اينكه انسانها دارفاني را وداع مي گويند، چه سرنوشتي در انتظار كالبد انسانها است و چه فرآيندهايي توسط بدن انسان پشت سر گذاشته ميشود؟ در موارد مرگ مشكوك بدن انسان چه مراحلي را پشت سر ميگذارد؟ با ما همراه باشيد تا به ۱۰ مرحلهاي كه انسان از پس از مرگ پشت سر ميگذارد، بپردازيم.
پس از مرگ چه اتفاقي براي بدن انسان ميافتد؟
واقعيتي كه از اولين روزهايي كه زندگي درك كردهايم، فناپذير بودن موجودات زنده و مخصوصا انسانها است. روزانه شاهد درگذشت شماري از افراد در محيط پيرامون خود هستيم. شايد به تازگي از دست دادن نزديكترين افراد به خود را تجربه كردهايد، اما با اين وجود، آگاهي چندان زيادي در مورد كيفيت و آنچه كه انسان در طي فرآيند جدا شدن روح از بدن با آن روبرو ميشود، نداريد. در واقع مرگ حقيقتي است كه فراري از آن نيست و تمام انسانها در اعماق وجود خود، روبرو شدن با اين پديده را باور دارند.
لحظاتي كه انسان به مرگ نزديكتر ميشود، ثانيههايي هستند كه تعريف مشخصي از آن وجود ندارد. وجود شواهد تاريخي نيز حاكي از آن است كه انسانها از ديرباز با اين پديده آشنا بوده و در هر دوران به صورتهاي مختلفي با آن ارتباط برقرار كردهاند. البته واكنش افراد در برابر مرگ كاملا متفاوت است، برخي مرگ را با آغوش باز ميپذيرند، اما شمار ديگري از افراد، پايان زندگي انسان را بسيار تلخ شمرده و از آن به عنوان تلخترين بخش از حيات انسان ياد ميكنند كه همين موضوع مقابله با مرگ را براي اين گروه بسيار سخت و درك آن را با چالشهاي زيادي روبرو ميكند.
در كنار نگاههاي متافيزيكي به قضيهي مرگ، كالبد انسان نيز در طي فرآيند مرگ و خارج شدن روح از بدن، دچار تغييراتي ميشود. در موراد مشكوك مرگ، اضافه شدن فرآيند كالبد شكافي، مراحلي را به تغييرات در اجساد ايجاد ميكند. در ادامه به بررسي ۱۰ تغييري خواهيم پرداخت كه طي فرآيند مرگ و پس از آن در بدن انسان رخ ميدهند. با زوميت همراه باشيد.
۸. مراحل مرگ
مرگ نيز همچون بسياري از فرآيندهاي فيزيكي بدن انسان داراي مراحلي است و به يكباره رخ نميدهد. در واقع مرگ يك انسان طي چند مرحله نهايي شده و در نتيجهي آن انسان بطور كل حيات خود را از دست ميدهد.
مرگ كلينيكي
در طي مرگ كلينيكي، تمام علائم حياتي بدن كه وجود آنها گوياي ادامهي زندگي انسان است، از بين رفته و فعاليت آنها متوقف ميشود. از جملهي مواردي كه ميتوان به آنها اشاره كرد بايد از ضربان قلب و تنفس ياد كرد. مغز انسان معمولا در طي فرآيند از دست دادن علائم حياتي بدن كه از جملهي آن به تنفس و ضربان قلب اشاره كرديم، همچنان به فعاليت خود ادامه ميدهد. شماري از افراد بر اين باورند كه تجربهي نزديك شدن به مرگ و توضيح آن در اين مرحله نهفته است. مرگ كلينيكي يك دليل و عامل براي مرگ قطعي انسان نيست و ميتوان با انجام عمليات احيا، دوباره فرد مورد نظر را به زندگي بازگرداند. البته اين موضوع در تمام شرايط حاكم نيست.
مرگ بيولوژيكي يا زيستي
مرگ بيولوژيكي با عنوان ديگري نيز در ادبيات محاورهاي خوانده ميشود كه آن چيزي نيست جز مرگ مغزي. در مرگ بيولوژيكي، فعاليت مغز انسان متوقف ميشود و ديگر نميتوان كنشي الكتريكي را در مغز انسان رويت كرد. بعضا در اين حالت علائم حياتي انسان كه در مرحلهي پيش به آن اشاره كرديم، با استفاده از ابزارهاي بيمارستاني به قوت قبل وجود داشته و كار ميكنند، اما ديگر خبري از عملكرد مغز انسان نيست. در باور بسياري از انسانها، اين نوع مرگ بهترين نوع است. رنگ پريدگي، سفتي اعضاي بدن و همچنين سرد شدن بدن را بايد از نشانههاي مرگ بيولوژيكي خواند. مرگ بيولوژيكي قابل بازگشت نيست و فردي كه به آن دچار شده، در انتظار سرنوشتي است كه همهي انسانها به آن دچار خواهند شد.
مرگ مولكولي
مرگ مولكولي را بايد پاياني قطعي براي زندگي انسان خواند. مرگ مولكولي مرحلهاي است كه متلاشي شدن بدن با آن آغاز ميشود. در اين مرحله كه معمولا پس از مرگ بيولوژيكي آغاز ميشود، باكتريهاي موجود در روده و شكم انسان آغاز به فعاليت كرده و از درون ساختار بدن انسان را كه ميزبان اين باكتريها بوده، متلاشي مي كند. همانطور كه اشاره كرديم، اين مرحله مدت كوتاهي پس از مرگ بيولوژيكي به سراغ انسان ميآيد.
۷. كبودي نقاطي از بدن
شايد يكي از مشخصات اصلي در چهرهي فردي كه فوت كرده، رنگ پريدگي باشد. دليل اين رنگ پريدگي جريان نيافتن خون در رگها و در واقع جمع شدن خون بدن در ناحيهاي از بدن است كه فشاري روي آن نيست و نزديكترين ناحيه به سمتي است كه جاذبهي زمين روي آن تاثير ميگذارد، بطوريكه اگر فرد به پشت خوابيده باشد، اين ناحيه، كمر و بخشي از ران فردي است كه فوت كرده.
در واقع پس از آنكه تمام علائم حياتي بدن از بين رفت و خون از جريان افتاد، جاذبه تاثير خود را گذاشته و خون را به سمتي هدايت ميكند كه در نقطهي پايينتري قرار داشته و فشار خاصي نيز روي آن نيست. در حالت درازكش، پشت فرد نظير قسمتي از كمر و قسمت پشت ران پذيراي تمام خوني ميشوند كه در بدن وجود دارد. اين پديده با عنوان كبودي پس از مرگ شناخته ميشود. با توجه به اينكه قسمتهايي از بدن نظير پشت و نشيمنگاه در تماس با سطح بوده و فشاري از جانب سطح به آنها وارد ميشود، پس خون حضور كمتري در اين ناحيهها داشته و ميتوان رنگ پريدگي را در اين ناحيهها نيز مشاهده كرد. البته نحوهي قرار گرفتن بدن فردي كه فوت كرده ميتواند به حالتهاي ديگري باشد كه در اين صورت محل جمع شدن خون نيز متفاوت خواهد بود. براي مثال در صورتي كه فرد رو به شكم قرار گرفته باشد، بخشي از صورت و سينه به همين صورت دچار خونمردگي ميشود كه در واقع تجميع خونهاي بدن است.
با توجه به اينكه خون در ناحيههاي اشاره شده جمع ميشوند و قلب انسان جرياني را هدايت نميكند، رفته رفته گرماي بدن از دست رفته و خون نيز به علت ثابت ماندن در يك نقطه از بدن، حالت ژلهاي به خود ميگيرد.
در صورتي كه بدن براي بيش از ۱۲ ساعت در چنين حالتي باقي بماند، رنگ پوست كبود شده و بدن فرد مورد نظر در آن ناحيهها تغيير رنگ ميدهد.
۶. مرحله اول پس از مرگ
معمولا براي درك علت مرگ يك فرد بايد جسد وي را كالبدشكافي كرد. در ابتدا متخصصان امر كالبد شكافي تمام نقاط بدن را بصورت ظاهري مورد بررسي قرار ميدهند و وجود علائم و نشانههايي نظير خالكوبي، خال و علائم جراحيهاي روي بدن را مشخص كرده و يادداشت ميكنند. كارشناسان در اين مرحله دلايل ظاهري كه از چشم همه ناپديد مانده را نيز كه ميتواند دليلي براي مرگ باشد را مورد بررسي قرار ميدهند كه از جملهي چنين مواردي بايد به وجود زخم در ناحيههايي كه زير پوشش مو قرار گرفته و محل ورود سوزن سرنگ اشاره كرد.
پس از بررسي ظاهري بدن، اولين برش در ناحيه جناغ سينه انجام ميشود. اين برش از قسمت پايين استخوان شرمگاهي، كمي پايينتر از گلو و در ابتداي سينه آغاز ميشود. دليل انجام برش از اين ناحيه به اين دليل است كه پس از مرگ، زبان فرد جمع شده و دسترسي به گلو را از طريق دهان غيرممكن ميكند، به همين دليل برش از اين ناحيه انجام ميشود تا بتوان از طريق حفرهي سينه به گردن و گلو دسترسي داشت.
پس از انجام برش، تمام جوارح در سه مرحله از بدن خارج ميشوند.
۵. مرحلهي دوم پس از مرگ
پس از آنكه كالبدشكافان تمام اعضاي بدن موجود در درون شكم را خارج كردند، اين توانايي را در اختيار دارند تا يك يك اين اعضا را از نزديك مورد آزمايش قرار دهند. در صورتي كه متخصصان به دنبال مورد مشكوكي نباشند، تنها اعضاي اصلي به منظور شناسايي گرفتگي شريانها، رسوب چربي و ساير موارد كه ميتوانند باعث مرگ در فرد شوند، مورد بررسي قرار ميگيرد.
اما در صورتي كه كارشناسان به دنبال مورد مشكوكي باشند، به دنبال علائم ديگري نظير وجود مواد سمي، تومورهاي ناشناخته و ساير علائم ميگردند كه ميتواند دليل مرگ را توجيح كند. در صورتي كه كارشناسان تومورهاي ناشناختهاي را در بدن فرد پيدا كنند، موارد يافت شده بايد به اطلاع خويشاوندان فرد برسد، چراكه وجود چنين مواردي ميتواند ناشي از موارد ژنتيكي باشد كه در صورت اطلاع، خويشاوندان فرد فوت شده ميتوانند با اطلاع از اين موضوع از تكرار مرگ در اين حالت جلوگيري كنند.
۴. شست و شوي كالبد
در اقصي نقاط جهان، پس از آنكه فردي دار فاني را وداع گفت، براساس رسوم خود اقدام به شست و شوي جسد فرد متوفي ميكنند. البته در شماري از كشورها رسوم ديگري نظير نگهداري خاكستر فرد متوفي انجام ميشود كه البته اين موضوع بيشتر در كشورهاي مشرق زمين عموميت دارد. در كشورمان ايران نيز پس از آنكه فردي فوت كرد، وي را غسل ميت ميدهند. غسل دادن در آموزههاي دين اسلام آداب خاص خود را دارد كه پرداختن به آنها خارج از حوصلهي اين متن است. در كشورمان پس از غسل دادن ميت، وي را كفن پيچيده و درون مزار قرار ميدهند. در كشورهاي غربي، پس از شست و شوي كالبد، لباسهاي فرد را پوشانده و وي را درون تابوت قرار ميدهند.برخلاف آداب مسلمانان كه جسد فقط با كفن و بدون لباس در خاك قرار داده ميشود، غربيها متوفي را پس از پوشاندن لباس در تابوت گذاشته و با تابوت زير خاك قرار ميدهند.
۳. مرحله اول تجزيه؛ خود هضمي
تجزيه و پوسيدگي اولين مرحلهاي است كه تمام اجساد به آن دچار خواهند شد. در واقع پوسيدگي براي اجسادي كه حتي مومياي شدهاند، اتفاق ميافتد با اين تفاوت كه اين فرآيند در مورد اجساد موميايي شده سرعت بسيار پايينتري دارد.
پوسيدگي دقايقي پس مرگ فرد مورد نظر آغاز ميشود. پس از آنكه خون از جريان ايستاد، سلولهايي كه نيازمند اكسيژن بودند، بسيار اسيدي مي شوند، چراكه ديگر خوني براي رساندن اكسيژن به اين سلولها در گردش نيست. آنزيمها شروع به متلاشي كردن و استفاده از اعضاي سلولي ميكنند و همه چيز دست به دست هم ميدهد تا بدن به سرعت به سوي از هم پاشيدگي و پوسيدگي كامل سوق پيدا كند. همين موضوع يكي ديگر از عوامل تغيير رنگي است كه پيش از اين به آن اشاره كرديم.
علت خشك شدن بدن انسان نيز به دليل واپاشي اسيد نوكليكها و آزاد شدن پروتئينها در فيبر ماهيچهها است. در واقع پروتئينها بدون پشتيباني زنجيرهي انرژي، درون ماهيچه گير افتاده و باعث خشك شدن بدن ميشوند. البته خشك بودن بدن به مرور زمان با پوسيدگي و از بين رفتن بافت ماهيچهاي از بين رفته و بدون دوباره به حالت اوليه خود باز ميگردد.
ميلياردها باكتري كه در بدن انسان زندگي ميكنند طي فرآيندپوسيدگي سلولها آزاد شده و روند تجزيهي انسان را سرعت بيشتري ميبخشند. در واقع باكتريها به عنوان يك كاتاليزور عمل كرده و سرعت تجزيه را افزايش ميدهند.
۲. مرحله دوم تجزيه: فساد بدن
مرحلهي دوم از تجزيهي بدن، فاسد شدن كالبدي است كه ديگر خون در آن جريان ندارد. در مرحلهي اول از تجزيهي بدن، مقدار زيادي شكر، نمك، مايعات و باكتري ناهوازي كه از زندان بدن خارج شدهاند، شروع به تغذيه از مواد موجود كرده و با استفاده از شكر و انجام فرايند تخمير، بوي بسيار نامطبوعي را ايجاد ميكنند كه همين موضوع باعث بو گرفتن جسد ميشود.
با آغاز به كار جدي باكتريها براي تجزيه بدن، هموگلوبين خون نيز تغيير ماهيت داده و رنگ آن به سبز تيره تبديل ميشود. در جريان انجام فرآيند تخمير در بدن انسان، گاز زيادي ايجاد ميشود كه تمام اين گازها منجر به جمع شدن آن در بدن و باد كردن جسد ميشود. به اين مرحله نفخ اطلاق ميشود.
در صورتي كه ميزان گاز و مايع موجود در بدن بسيار افزايش پيدا كند، اين گاز از منافذ موجود در بدن خارج ميشود. البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه در فرآيند شست و شوي بدن در آداب اسلامي، فردي كه به عنوان غسال وظيفهي شست و شو را بر عهده دارد، در بخشي از كار شست و شو، گاز به ناحيهي شكم فشار ميآورد تا محتويات شكم اعم از گاز و مايعات خارج شود.
فرآيند نرم شدن پوست نيز به مرور زمان انجام ميشود. پوست در طول زمان تغيير رنگ داده، نرم شده و حالت كشساني پيدا ميكند.
۱. مرحله سوم تجزيه: تغذيه از بدن
پس از خروج تمام محتويات دروني و پاكسازي بدن از انواع گازها، كالبد انسان به ميزباني ايدهال براي پذيرايي از تخمگذاري موجودات زنده تبديل ميشود. براي مثال مگسها با تخمگذاري در بدن انسان چندين كرم را ايجاد ميكنند. زندگي چند صد كرم روي كالبد باعث ميشود تا دماي بدن بصورت ميانگين تا ۱۰ درجهي سانتيگراد افزايش يابد. با توجه به بالا رفتن دماي بدن انسان، كرمها هميشه در حال حركت هستند تا آنهايي كه در زير ديگران باقي ماندهاند، از شدت گرما از بين نروند. كرمها با وجود گرماي مناسب و غذايي كه از جسد تغذيه ميكنند، بزرگ شده و تبديل به مگس ميشوند. مگسهاي جديد نيز روي قسمتي از بدن كه دست نخورده باقي مانده، تخمگذاري ميكنند.
مايعي كه از بدن ترشح ميشوند، حاوي مقدار زيادي نيتروژن است كه از اينرو اين موضوع باعث دور ماندن ساير موجودات از جسد مي شود. اما اين موضوع در مدت محدودي اتفاق ميافتد. نفوذ نيتروژن در خاك باعث تقويت آن شده و در نتيجه رشد گياهان و انواع درخت را در آينده نويد ميدهد. همچنين موجودات زير زميني نيز از آن پس ميتوانند از كالبد قرار گرفته زير خاك استفاده كنند.
البته بايد به اين نكته اشاره كرد كه پوسيدگي بدن به دلايل متعددي بستگي دارد. عمقي كه جسد در آن قرار گرفته، گرماي محيط، امكان دسترسي به اكسيژن، جنس خاك و فاكتورهايي از اين جنس را بايد در زمرهي دلايلي خواند كه همگي در فرآيند پوسيدگي و از بين رفتن جسد انسان نقش دارند.
- سه شنبه ۱۹ آبان ۹۴ | ۱۱:۳۹
- ۳۱۰ بازديد
- ۰ نظر